نویدنو10/12/1399
چاپ مطلب
زدند به همه جا،
زدند به بانک
زدند به دلار، طلا، زمین
زدند به دریا و جنگل...
زدند به نان شبِ گرسنه گان
در غیاب توفان،
رحمان
اینها را که می بینی
حرف مفت به نرخ روز می زنند
عجب دنیای یاوه ایست!
دروغ حرام است
اما،
از فراز در و دیوار می بارد
می نشیند بر رویاهای خاکستری
افسوس هنوز،
در غیاب توفان و آتش
برنده همه میدانها هستند
زدند به همه جا،
زدند به بانک
زدند به دلار، طلا، زمین
زدند به دریا و جنگل...
زدند به نان شبِ گرسنه گان
بازنده ها را طلسم کردند
و هنوز جادوگر پیر،
رویا می فروشد
و دروغگو دشمن خدا!
ریزه خوار ها،
قدرت پرواز
از بالِ آهن و طناب گرفتند
یاوه می بافند وُ
در کاسهِ خون
ظهر و شب نان
تیلیت می کنند
مثل کفتارها دوره می کنند
و منتظر طعمه اند،
هجوم می آورند
زنده ها را،
زنده ، زنده می بلعند
این اتفاقها همیشه با ماست
ما نامش را گذاشتیم،
اتفاق-
همانطور که در بالا چیزی اتفاق نمی افتد
همه چیز روبه راه است
همه مشغولند
رانتخوارها مشغولِ به کار هستند
نوکیسه،
حرف مفت و قدیمی شده
همه به روز می خورند ،
وال استریت را به تهران آورند
حراف هستند
و خطوطی ناخوانا را مرتب
تکرار می کنند
بازوان
قدرتمندی دارند
دهان هر مخالفی را به موقع
با سُرب،
بند و طناب می بندند
در پایین هم،
هیچکس به هیچکس،
رحم نمی کند
جنگل است
(انسان
گرگ انسان است)
همینجاست...
باید بیایید تا ببینید.
رحمان -- ا
۳۰ / ۱۱/ ۱۳۹۹
|