برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-09-15

نویدنو  22/06/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • رخ داد های بلاروس در عمل به سنگ محکی برای تمایز بین مدعیان مبارزه با دیکتاتوری و دفاع از حقوق مردم و مبارزان واقعی با دیکتاتوری و دفاع از حقوق مردم تبدیل شد. هر نیروی مترقی با شدت تمام از یک سو با دخالت خارجی در بلاروس مخالفت کرد و از سوی دیگر بر تامین حقوق اساسی مردم و پاسخگویی دولت در برابر اعتراض ها به تقلب تاکید نمود. رفتار راه توده دقیقا بازتاب رفتار آن در مقابل دیکتاتوری و مردم در داخل کشور است.

     

 

 

 

"چپ ایرانی"، بلاروس و راه توده

 هاتف رحمانی

اخیرا نوشتاری در نشریه راه توده شماره 753 منتشرشده است با عنوان " چپ ایرانی وکودتا در بلاروس"

پیش از پرداختن به بررسی این نوشتار لازم می دانم دو نکته را توضیح دهم :

1-  هر کدام از ما ، اعم از فرد، گروه، سازمان یا حزب پیش پنداشته هایی داریم که طبیعی و بدیهی می دانیم . این پیش پنداشته ها به مرور زمان شکل "کلیشه" پیدا می کنند و کلیشه ها به خط کش هایی تبدیل می شوند برای متر کردن هر رخ دادی در هر جا. با این کلیشه ها که اغلب شکل"ایمانی" یافته است خود را محق می دانیم در همه موارد با اطلاع و بی اطلاع داد سخن دهیم وبه داوری بنشینیم . این پیش پنداشت ها خلق الساعه نیستند و در طی زمان از رسوبات تجربه های درست و نادرست حاصل می شوند. یکی از شرط های تجهیز خود به اقتضای زمان باز اندیشی و رهایی از این کلیشه ها است .

2-  تجربه تاریخی نشان می دهد که رویکرد هر فرد، گروه، سازمان و حزبی به مسائل خارجی در ارتباط تنگاتنگی با رویکرد آن به مسائل داخلی دارد. این دو رویکردیک وحدت دیالکتیکی را نشان می دهند که درسر بزنگاه هایی که لزوم اجرای رویکرد ها فرا می رسد این یگانگی پر رنگ تر می شود و نمی توان از آن با هیچ توجیهی گریخت.

اما در مورد نوشتار راه توده. در ابتدا باید گفت که نوشته بیانگرسطح بالای روزنامه نگاری حرفه ای است که نویسنده با کلمات محدودی موضوعات بسیاری را مورد اشاره قرار داده و ذهن خواننده را با خود می کشاند. اما متاسفانه از نوع روزنامه نگاری اقتدارگر و زرد است . اقتدار گراست چون با تحکم و از موضع اعتماد به نفس دانای کل و با چشم غره ظاهرا منطقی از خواننده می خواهد کور شود و از موضوع مورد بررسی دور شود. روزنامه نگاری زرد است، چون سطحی و فاقد هر گونه عمقی در افزودن به دانش خواننده است. در این رابطه توجه کنیم که همین نوشته 700 کلمه ای به انتخابات بلاروس، اعتراض ها، وضع معیشتی مردم، موضع گیری احزاب(؟) ، مدعیان توده ای(؟) ، دیگرانی که ساز مخالف زده اند، تعیین تکلیف برای لوکاشنکو، پوتین و...پرداخته است و با اعتماد به نفسی باور نکردنی درستی ادعای خود را یقینی دانسته و خلاص!

با هم به بررسی نوشته راه توده می نشنیم .

برای راه توده «پایان انتخابات ریاست جمهوری و اعلام پیروزی لوکاشنکو» حقیقت مسلمی است که مو لای درز آن نمی رود ، حتی اگر چند روز پس از تحلیل راه توده و اعلام فروکش کردن اعتراض ها صدها هزار نفربا وجود تشدید اقدام های امنیتی رژیم بلاروس در اعتراض به خیابان ها بیایند[1] و اسناد کتبی مختلفی هم منتشر کرده باشند[2]، آن چه برای راه توده حجت است همان است که "آقا" و تیم او اعلام کرده اند. راه توده هیچ زحمتی برای حتی توضیح حداقلی به خوانندگان خود نمی کشد، چرا که به کارکرد "کلیشه ها" در ذهن خوانندگان آگاه است و می داند "لوکاشنکو" از پیش در اندیشه خوانندگان "طرف حق" موضوع است و "مردم" و معترضین در این معادله محلی از اعراب ندارند.

راه توده در فراز دیگری می نویسد "و انتظار داشتند نتیجه آن (اعتراض ها) سقوط دولت آن کشور و برکناری رئیس جمهور آن لوکاشنکو باشد، اما چنین نشد و به همین دلیل کم کم فیتیله ها را پائین کشیدند" اصل ماجرا چنین نیست. حتی مخالفان افراطی هم برکناری لوکاشنکو را پیش بینی نمی کردند و اعتراض کننده ها در روز اول خواستار باز شماری آرا و از روز دوم همراه با بازشماری آرا، آزادی دستگیرشدگان را - که در همان روز اول بالغ بر 6000 نفر دستگیر شده بود- به خواسته هایشان اضافه کردند.

راه توده ادامه می دهد " در این اوج و فرود، بودند احزاب و افرادی که منتظر نتیجه کار ماندند تا مفسر بعد از رویداد شوند و از آن حیرت آورتر آن که افرادی با نقاب توده ای یا سکوت کردند و یا دنباله رو رسانه های غرب شدند " راه توده آگاهانه فراموش می کند که افراد و احزاب بدون اطلاع دقیق از وضعیت و احاطه کامل بر موضوع اعلام نظر نمی کنند. این امر ناشی از حس مسئولیت و پای بندی این افراد و احزاب به حقیقت است، که راه توده به جای تشویق و الگوی داوری قرار دادن آن روش، آن را مورد نیشخند و استهزا قرار می دهد، نیشخندش را متوجه آن ها می کند وبا این کار بچه گانه  ظاهرا دل خود را خنک می کند، و ادامه می دهد: " و از آن تعجب آورتر این که مانند اپوزیسیونی که حالا مشخص شده سرنخش در لهستان و لیتوانی و اوکرائین بوده از تجدید انتخابات دفاع کردند. یعنی رفتن به همان چاهی که مقنی ماهر آن امریکا برای بیرون کشیدن آب خود از قعر چاه است !" راه توده با فرار به جلو واین که اپوزیسیون خواهان تجدید انتخابات شده است و این  به زعم راه توده و همان کلیشه های پیش پذیرفته "جنایت عظیمی " است، حکم محکومیت  درخواست "تجدید انتخابات" را صادر کرده و آن را رفتن به "همان چاهی" می داند که "مقنی امریکا" برای بیرون کشیدن آب خود از قعر آن است. راه توده هیچ پیشنهادی برای حل مشکل بلاروس ندارد، چون اساسا به وجود مشکلی در بلاروس اعتقاد ندارد. آیا بدیل راه مدنی و قانونی پاسخگویی به اعتراض مردم با بازشماری و رفع اتهام تقلب، که می تواند مدیریت هوشمندانه برای حفظ وحدت ملی باشد چیست؟ تجربه تلخ  نشان می دهد که جز "سرکوب" ، "تشدید تفرقه"، "تضعیف جامعه مدنی" ، محدود کردن "حقوق مردم"، سد کردن هر چه بیشتر"آزادی ها" ، تشدید "دخالت خارجی" و بردن جامعه به لبه فروپاشی و رو در رویی نیروهای نظامی و انتظامی با مردم بدیل دیگری وجود نداشته است. آقای لوکاشنکو هم که مورد تایید راه توده است تاکنون نشان داده است که به همین راه می رود.

راه توده برای توجیه حمایت بی دلیل خود از آقای لوکاشنکو آسمان ریسمان می بافد "دولت بلاروس با مدیریت توام با جسارت و ایمان رئیس جمهور آن کشور و حمایت مردمی که رفاه نسبی و عمومی شامل حال همه آنهاست- لابد مردمی که اعتراض می کنند خوشی زیر دلشان زده و از این خوان نعمت "رفاه "نسبی سر خورده اند- ، بر بحرانی که از لهستان در همسایگی بلاروس رهبری می شد و گروه های امنیتی با ماموریت ویژه از اوکرائین برای رهبری داخلی توطئه وارد بلاروس شده بودند غلبه کرد." در این جا چند راست و دروغ به هم بافته شده است. راه توده به وقایع پیش از انتخابات کاری ندارد. این که همه رقبای قدر آقای لوکاشنکو با ترفندهای مختلف قلع و قمع و از دایره انتخابات کنار گذاشته شدند اهمیتی ندارد، این که تقریبا همه و خود آقای لوکاشنکو پیش بینی انتخاباتی" پر چالش" را می کردند لازم به یادآوری نیست، این که چند ماه قبل از انتخابات، روسیه[3] از جانب خود آقای لوکاشنکو "متهم" اصلی "دخالت" در انتخابات بلاروس بود( به خاطر نامزدی آقای باباریکو که می توانست به راحتی بر لوکاشنکو پیروز شود و ظاهرا مورد حمایت روسیه بود) به درد کسی نمی خورد، این که "گروه های امنیتی" دستگیر شده در همان روز های نخست روس بودند و به درخواست توضیح از روسیه  منجر شد و بعد با ساخت و پاخت،  گناه آن ها به گردن اکرایین انداخته شد که با اعتراض اکرایین  و تعلیق روابط سیاسی هم مواجه شد[4] ،لازم نیست دیده شود، این که حزب سوسیالیست های روسیه[5] پیش از انتخابات با مشاهده روند های انتخاباتی به آقای لوکاشنکو هشدار داده بودهم خیلی مهم نیست، اما رهبری بحران از "لهستان " در همسایگی بلاروس حتما مهم است. این نگاه " ایمان به بعضی و تکفیربعضی دیگر" سیاست یک بام و دو هوایی است که راه توده با تکیه بر کلیشه هایی که در این نوع نگاه مددیارش هستند در پیش گرفته است .

راه توده می نویسد:"خطر دخالت نظامی ناتو از مرز لهستان و لیتوانی علیه بلاروس جدی بود[6] و به همین دلیل پوتین پس از گفتگوی تلفنی با لوکاشنکو و بدرخواست او اعلام کرد که یک هنگ امنیتی در روسیه تشکیل شده تا در صورت دخالت[7] از خارج در امور داخلی بلاروس به یاری دولت آن کشور بشتابد."  در اینجا چند خلاف واقع جدی وجود دارد. اولا دخالت نظامی ناتو از مرز لهستان بیشتر به یک شوخی می ماند و هیچ عقل سلیمی آن را نمی پذیرد. ناتو امسال مانور اروپا 20 را در دو مرحله با مضمون مقابله با کووید-19 به عمل آورد. فاز اول آن در 15 جولای 24 روز پیش از انتخابات بلاروس بود، که عملا بدون واکنشی از سوی آقای لوکاشنکو برگزار شد. فاز دوم مانور 22 اوت بود یعنی 13 روز پس از انتخابات که آقای لوکاشنکو واکنش نشان داد و گفت ضمن اعزام نیروها به مرز به ارتش هم دستور آمادگی بالا خواهد داد. لازم به یادآوری است که همین مانور در سال 2018 با شرکت 18 کشور و با نیروی حدودا 20 هزار نفری (سال 2020 تعداد 6.000 نفر بود) برگزار شد و آب هم از آب تکان نخورد، بلکه چند ماه قبل از انتخابات با سفر آقای پمپئو به مینسک و دیدار با آقای لوکاشنکو قرار خرید نفت امریکایی برای "کاهش وابستگی به نفت روسیه" گذاشته شد و قبل از انتخابات هم دو محموله نفت از طریق "لهستان" تحویل بلاروس شد. [8] اما آقای لوکاشنکو در اوج اعتراض های مردم "خون ملی اش" به جوش می آید و نیرو به مرز می فرستد و آماده باش می دهد. و می خواهد "مرز هوائی جمهوری بلاروس را به روی پروازهای کشورهای غربی" ببندد "تا غرب معنای واقعی تحریم را بفهمد" ، البته این تحریم منحصر به "غرب" نیست و آقای لوکاشنکو تصمیم گرفته است " با هیچ "فرد"ی بعنوان مخالف دیدار" نکند تا غرب از او رهبر نسازد. اوج دست پاچگی راه توده آن جاست که می نویسد" همزمان با این رویدادها، معاون وزرات خارجه امریکا که به مسکو سفر کرده بود تا درباره حوادث بلاروس گفتگو کند دست از پا دراز تر از روسیه بازگشت." اولا این دیدار پشت درهای بسته برگزار شد [9] و در این دیدار صحبتی از آن که مسائل بلاروس به خود مردم و دولت آن کشورمربوط است و ما در مسکو درباره این رویدادها با نماینده یک کشور دیگر مذاکره نمی کنیم نشد ، اما  معاون وزیر خارجه روسیه  ...در دیدار با مارکوس ادرر سفیر اتحادیه اروپا در روسیه، بر لزوم حل و فصل مسائل بلاروس توسط خود بلاروسی ها و عدم دخالت های خارجی در امور این کشور تاکید کرد.[10] وجالب ترین نکته این است که راه توده چیزی را به آقای پوتین نسبت می دهد که در هیچ جا مطرح نشده است . ایجاد نیروی ذخیره از سوی اقای پوتین برای آن است که در صورت وخامت و خارج شدن کنترل اوضاع داخلی از دست حکومت وارد میدان شود:" ولادیمیر پوتین می‌گوید کرملین آماده اعزام نیروهای پلیس به بلاروس در صورت از کنترل خارج شدن اوضاع در این کشور است. رئیس‌جمهوری روسیه گفته هنوز اوضاع به حدی که نیاز به مداخله روسیه باشد، نرسیده اما چنین نیروی پلیسی به صورت ذخیره مهیا شده است.

آقای پوتین که با یک شبکه تلویزیونی در روسیه سخن می‌گفت تاکید کرده الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهوری بلاروس "از من خواست که یک گروه مخصوص پلیس ذخیره برایش تدارک ببینم و من هم این کار را کردم".

او به شبکه یک تلویزیون روسیه گفته: "ما توافق کردیم که چنین نیرویی مورد استفاده قرار نخواهد گرفت مگر اوضاع از کنترل خارج شود."

 راه توده ادامه می دهد:" از سوی دیگر شخص پوتین در توضیح توطئه ای که خنثی شد گفت: دولت بلاروس قبل از انتخابات از اتحادیه اروپا و مجامع بین المللی خواهان اعزام نمایندگانی جهت نظارت بر انتخابات این کشورشده بود." خبرگزاری رسمی بلاروس خبر تصمیم به اطلاع را اعلام کرده است [11] اما از ادامه آن در روز های بعد برای ارسال دعوت نامه خبری نیست. به همین خاطر این گفته پوتین که اما آنها طرح از قبل تنظیم شده ای داشتند و بدنبال اجرای آن بودند و به همین دلیل به درخواست رئیس جمهور بلاروس پاسخ ندادند نمی تواند مقرون به حقیقت باشد. بیانیه OSCE در روز بعد از انتخابات هم اشاره ای به این دعوت نکرده است.[12] و صریحااعلام می کند که به خاطر کوتاهی مقامات بلاروس در دعوت به موقع قادر بر نظارت بر انتخابات نبوده است.

این که راه توده می تواند از مذاکرات پشت درهای بسته اطلاع داشته باشد، احتمالا توانایی خاصی است که از همگان ساخته نیست و شاید به خاطر همین قدرت راه توده است که "پدرانه" با جمع بندی رخ داد ها به طرف های خارجی نصیحت می کند:" هم برای دولت بلاروس که نیازمند دولتی حزبی است، هم برای غربی ها که باید فهمیده باشند دوران تکرار سناریوی سلطه بر یوگسلاوی و تکه تکه کردن آن گذشته است، - چرا؟ مگرچند سطر پیش ترننوشته بودید که "خطر دخالت نظامی ناتو از مرز لهستان و لیتوانی علیه بلاروس جدی بود"، چرا آن دوران... گذشته است؟ شاید  به دلیل حضور جناب پوتین؟- هم برای مسکو که هوشیاری خود را چند برابر کند و برود بدنبال تشکیل یک دولت ائتلافی با حزب کمونیست آن کشور و خانه تکانی در حزب حاکم و حامی پوتین و شتاب بخشیدن به کنترل شبکه های مافیائی روسیه که در حوادث بلاروس نیز نقش آفرین بودند." و داخلی ها را هم افشا و ارشاد نماید که :" بالاخره درسی هم برای مدعیان چپ و مارکسیست ایرانی. حادثه بلاروس دست های زیادی را "رو" کرد و نشان داد که مدعیان بقول معروف چند مرده حلاجند و فاصله حرف و ادعا تا عمل چقدر زیاد است."

پیشنهاد من مبنی بر باز شماری آرا و حتی تجدید انتخابات مدنی ترین، بی خطرترین اقدام برای حفظ یک پارچگی مردم، خنثی کردن تبلیغات مخالفان وبهترین راه برای جلوگیری از سرکوب و جنگ و تهاجم داخلی و خارجی است. چند نفر را می توان دستگیر و سرکوب و نابود کرد. اما اراده و خواست ملتی متحد را نمی توان جز با سرکوب نادیده گرفت. امیدواریم بر خلاف شواهد موجود آقای لوکاشنکو به راه سرکوب قدم نگذارد.

رخ داد های بلاروس در عمل به سنگ محکی برای تمایز بین مدعیان مبارزه با دیکتاتوری و دفاع از حقوق مردم و مبارزان واقعی با دیکتاتوری و دفاع از حقوق مردم تبدیل شد. هر نیروی مترقی با شدت تمام از یک سو با دخالت خارجی در بلاروس مخالفت کرد و از سوی دیگر بر تامین حقوق اساسی مردم و پاسخگویی دولت در برابر اعتراض ها به تقلب تاکید نمود. رفتار راه توده دقیقا بازتاب رفتار آن در مقابل دیکتاتوری و مردم در داخل کشور است. همان طور که اعتراض های  داخل ایران همه به زعم راه توده "توطئه" مخالفان روحانی است و مقوله ای به نام مردم جز به نام "فریب خوردگان" وجود ندارد، در بلاروس هم این قدرت خارجی است که می تواند بسیجی با چنان عظمت را سازماندهی کند. روند های آینده نشان خواهد داد که جدایی این دو صف مدافعان دیکتاتوری ها و مخالفان آن ها، مدافعان حقوق عام و آزادی مردم و زحمتکشان و مدافعان سرکوب این حقوق تا کجا ادامه خواهد یافت.

17/06/1399

 

 

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست