برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-05-22

نویدنو 02/03/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • بحران سامانه مند- اقتصادی، اکولوژیکی، اجتماعی و سلامتی- مدل سرمایه داری به روشنی ناتوانی خود را برای تضمین محافظت آشکار کرده است. ستیزه به معنای واقعی کلمه به ستیزه ای بین بورس سهام و زندگی انسان تبدیل شده است. انتخاب زندگی انسان باید به معنای آغاز یک مبارزه کلی برای خروج از سرمایه داری باشد .

     

 

 

 

 

 

 

تاملاتی در باره یک جهان بدیل ضروری

مارکو برسانی - هاتف رحمانی

1- خروج از مدلی که هیچ حفاظتی را تضمین نمی کند

فوریت ناگهانی قابل توجه سلامتی واجتماعی کنونی آگاهی جدیدی را به ما عرضه می کند، که مدل تفکر بر اساس انحصار بازار و تقدم سود هیچ حافظتی را از مردم تضمین نمی کند.  

خصوصی کردن سیستم های سلامت، کاهش سختگیرانه در مسلخ محدودیت های بودجه و تجاری کردن پژوهش علمی به یک مشکل جدی سلامتی و به یک وضعیت اضطراری چشمگیر تبدیل شده است، که زندگی تمام مردم و روابط اجتماعی آن ها را، با عرضه تزلزلی عمومیت یافته با تمام ابعاد وجودی آن مختل کرده است.  

اگر بحران اقتصادی - مالی 2007-2008 به این افسانه که بازار همیشه به اندازه ای ثروت تولید می کند که می تواند "جریان" رفاه برای همه را تضمین کند پایان داد ، با بیماری همه گیر کووید-19 ، توهم " مدافعان استقلال دولت" که رفاه موجود می تواند به عنوان امتیاز گروه های معین اجتماعی و/یا سرزمین های معین از لحاظ اقتصادی پیشرفته حفظ شود نیزشکسته شد. 

بحران سامانه مند- اقتصادی، اکولوژیکی، اجتماعی و سلامتی- مدل سرمایه داری به روشنی ناتوانی خود را برای تضمین محافظت آشکار کرده است. ستیزه به معنای واقعی کلمه به ستیزه ای بین بورس سهام و زندگی انسان تبدیل شده است. انتخاب زندگی انسان باید به معنای آغاز یک مبارزه کلی برای خروج از سرمایه داری باشد .

2- بیماری همه گیر در مقابل محیط زیست

ما در حضور رویدادی که نسبت به مدل اقتصادی - اجتماعی برون زاد باشد نیستیم.  بیماری همه گیر کووید-19 کنونی چیزی خارجی یا از منشایی نا شناس نیست. آسیب پذیری رشد یابنده ما در برابر ویروس عمیق ترین علت خود را در ویرانی به سرعت فزاینده ی اکوسیستم طبیعی دارد.  گسترش جنگل زدایی، کاهش  شدید تنوع زیستی، کشاورزی شیمیایی،  دام پروری فشرده، صنعتی سازی، شهری سازی و آلودگی به تعییر ناگهانی در رفتارهای بسیاری از انواع حیوانات و گیاهان، برانداختن اکوسیستم هایی که قرن ها برقرار بوده اند، تغییر کارکرد های آن ها و مجوزارتباط بزرگتری بین انواع  منجر شده است.

از این نقطه نظر، بیماری همه گیر کنونی بخشی ازبحران عمومی تر آب و هوایی است که ، به نظر می رسد  در اضطرار سلامتی کنونی ، همه آن را فراموش کرده اند یا  تصمیم به تعویق انداختن آن گرفته اند.

فوریت تغییر مسیر از مدل سرمایه داری، فی نفسه به "چی، چگونه و چرا" ی تولید شده بی تفاوت است ، و در باره اهمیت حتی حیاتی تری صحبت می کند.

برای غلبه بر بیماری همه گیر جاری و بحران اقتصادی بسیار ژرفی که به دنبال آن وجود خواهد داشت حجم عظیمی از منابع اقتصادی لازم خواهد شد. از همان آغازباید درخواست شود که این منابع به صورت انحصاری به سمت ساختن مدلی دیگر، مدلی که جهت اجتماعی و اکولوژیکی دارد  هدایت شود.

3- باز تولید اجتماعی دربرابر تولید اقتصادی

دروضعیت فوق العاده جریان سلامت ، تضاد بنیادی مدل سرمایه داری یعنی ستیز بین تولید اقتصادی و باز تولید اجتماعی برجسته می شود. اهمیت ویژه ای که به اولی (تولید اقتصادی) داده شده است، در نتیجه ی بر خورد با بیماری همه گیر در اقدامات اتخاذ شده از سوی دولت ها کاهش ارزش دومی ( باز تولید اجتماعی) را آشکار می سازد : حفظ تولید و اجتناب از فروپاشی اقتصادی اولین اولویت آن ها بود ، که  به تبدیل مشکل جدی سلامت به یک تراژدی عمومی ، به ویژه در مناطق بیشترصنعتی شده در کشور ما منجر شد. 

اعتصاب های کارگری، سازمان یافته از سوی خود کارگران، اعتصاب هایی برای زندگی ( باز تولید اجتماعی) علیه سود( تولید اقتصادی) بوده است . بیماری همه گیر نشان می دهد همان گونه که اندیشه فمنیستی همیشه تلاش می کرد آن را به ما یادآوری کند، هیچ تولید اقتصادی بدون تضمین باز تولیداجتماعی امکان پذیر نیست. و اگر معنی باز تولید اجتماعی مراقبت از خود، برای دیگران و برای محیط زیست است، دقیقا حول این موضوع مرکزی است که  در باره کل مدل اقتصادی - اجتماعی باید باز اندیشی شود، جامعه مراقبتی مغایربا اقتصاد بهره کشی و سود ساخته شود.

4- مصادره مجدد ثروت اجتماعی

بیماری همه گیر تله مصنوعی ساخته شده حول موضوع بدهی عمومی را،  که به عنوان تهدیدی در راستای حذف مقررات از جامعه و حقوق کارگر مورد استفاده قرار می گیرد و  کالا و خدمات اجتماعی را به بازار وا می گذارد افشا می کند.

همان افرادی که رسولان تقدم محدودیت های بودجه گذاری بودند امروز می گویند که ما می توانیم خرج کنیم و باید خرج کنیم ، و باید بی درنگ و بدون محدودیت  چنین کنیم، به این گونه نشان می دهند که بدهی عمومی تا اکنون چگونه برای هدف های سیاسی مورد بهره برداری واقع می شده است.

اگر حفاظت از مردم به معنی غلبه پیمان ثبات ( پیمان ثبات و رشد موافقت نامه بین 28 کشور اتحادیه اروپا برای تسهیل و حفظ ثبات اقتصادی و پولی اتحادیه اروپا است - مترجم)،انقباض مالی، پارا متر های تحمیل شده از سوی ماستریخت و هر چیزی که بعد از آن رخ داد ه است باشد ، (در واقع) به این معنا است که این محدودیت ها نه تنها غیر ضروری ، بلکه - به خاطرکاهش شدید در بودجه سلامت عمومی -  سبب اصلی تبدیل مشکل جدی سلامت به یک تراژدی عمومی هستند.

زمان مصادره دوباره ثروت اجتماعی  که با آزادی بی قید و شرط  حرکت های سرمایه ، مالی سازی اقتصاد و جامعه، خصوصی سازی سیستم های بانک داری و مالی ، بهره بدهی ها مصادره شده است  فرا رسیده است. مطالبه کنترل حرکت های سرمایه، برای تحقق ماهیت عمومی بانک مرکزی اروپا و نقش آن به عنوان ضامن نا محدود بدهی عمومی دولت ها، و اجتماعی کردن سیستم بانکی، با آغاز مصادره  صندوق سپرده ها و وام ها ضروری است .

ما باید از آزادی امروز در سطح  مخارج (هزینه ها) جلوگیری کنیم  تا فردا به زنجیره ای از ریاضت حتی محکم تر تبدیل نشود و در نهایت سرمایه گذاری را در خدمات اجتماعی قرار دهیم و نه در جهت عکس آن.

5- خارج کردن کالاهای عادی و عمومی از بازار

اگر حقوق بنیادی وکیفیت زندگی تضمین نشود هیچ محافظتی امکان پذیر نیست. به رسمیت شناختن کالای عادی - طبیعی، اجتماعی، مبرم و مورد استفاده مدنی- به عنوان عناصر بنیادی برای انسجام سرزمینی و جامعه ای اکولوژیک - و اجتماعی- محوربه معنی هدف قرار دادن دستیابی به بودجه اجتماعی، اکولوژیکی، و جنسی متعادل ، برای تمام گزینه های سیاسی و اقتصادی است . محافظت از کالای عادی و خدمات عمومی که قابلیت دسترسی و استفاده  ازآن ها تضمین شود، مستلزم حذف بی درنگ آن ها از بازار،  مدیریت غیر متمرکز، جامعه بنیاد و مشارکتی آن ها ، و نیز اختصاص بودجه مناسب برای آن ها است ، که در هیچ موردی تابع تغییر مصالحه نباشد.  

6-  یک شیوه خروج از ناپایداری و در آمدی  برای همه

از داخل این فوریت سلامتی و اجتماعی ، ما آن چه را در یک حس وجودی به معنی ناپایداری (تزلزل) است تجربه کرده ایم : یقین های ما، آیین های روزانه ما، جهان ارتباطی ما زیر و رو شده اند، وما به شکنندگی ذاتی  زندگی انسانی و اجتماعی توجه پیدا کرده ایم. اما مردان و زنان بسیاری باید به شیوه های مشخص و قابل توجه تری به آن چه معنی آن نداشتن درآمد است، به خاطر آن که کار آن ها همیشه ناپایدارو بدون امنیت بوده است بیاندیشند. یا به آن چه ، با وجود در آمد به معنی ناتوان بودن است، دفاع کردن از حقوق - زندگی کردن و سلامت - خود با خود داری کردن از تهدید کارکردن در شرایطی که نقض آشکار هنجارهای ایمنی است.

تمام این موارد اشکار می کند که ما به صورت جدی نمی توانیم بدون گزینه هایی که می توانند بی درنگ وظیفه غلبه بر هر نوع ناپایداری را آغازکنند چشم انتظار آینده ای مشترک باشیم.

ثروت تولید شده در کره زمین به اندازه ای که موجودیت باکرامت تمام ساکنانش را تضمین کند بسنده است ، درحالی که بحران آب و هوایی و اکولوژیک برای اولین بار، بحرانی ناشی از تولید اضافی و نه بحرانی ناشی از کمبود است. اما این عامل ها خواهان باز ادنیشی  به معنی واقعی کار است ، وما را به سوی در آغوش گرفتن بی درنگ مسیری به سوی درآمد پایه ی بی قید وشرط  پیش می راند، تا همه کاملا تضمین شوند.  

7- باز گشت به کمون ها

 بیماری همه گیر کووید-19 ما را وادار می کند پارادیم جستجو برای رشد احمقانه ، کاملا بر پایه سرعت جریان کالا، فرد و سرمایه و پی آمد ارتباط عالی  سیستم های مالی، تولیدی و اجتماعی را زیر علامت سوال ببریم . این ها دقیقا مجراهایی هستند که به ویروس کووید-19 اجازه داده اند تا ناخوشی را در سراسر کره زمین با سرعتی بی سابقه ،با سفر در بدن مدیران، مدیران عامل، تکنسین های فوق تخصص ، و نیز کارگران حمل و نقل و ترابری و جهانگردان منتشر کند.

بازاندیشی به سازمان جامعه به معنی جابجایی فعالیت های تولیدی با آغازاز جوامع محلی است، که هسته مرکزی اقتصادی جدید، دگرگون شونده، اکولوژی - و اجتماعی- محور خواهد بود.

این (باز اندیشی  به سازمان جامعه) مسئله " بازگشت به کمون ها" به عنوان فضایی بارور و حیاتی ، و به عنوان زمینه ای برای تملک دوباره اجتماعی ، انحصارا مبتنی بر پیگیری منافع عمومی ، بازپس گرفتن بی درنگ از بخش خصوصی و ایدئولوژی خصوصی سازی تمام بخش های درگیر تولید کالاها و خدمات اساسی برای نیازهای مردم، زیر ساخت های مادی و دیجیتالی و پژوهش در تمام اشکال آن است. 

اما این (باز اندیشی...) موضوع غلبه بر محیط "عمومی" مدیریتی و بوروکراتیک، برای ساختن " کمون ها" به عنوان فضایی بالقوه برای خودگردانی برای جامعه های سرزمینی، متمرکز بر همبستگی و هم پیمان نیز هست. در این عرصه، "بازگشت به کمون ها" می تواند با معنی مشخص تملک دوباره نهاد های پایه ای دموکراسی نیز تفسیر شود که با دهه ها سیاست های ریاضتی با هدف وادار کردن آن ها به واگذار کردن ارثیه عمومی شان ، خدمات عمومی محلی و سرزمینی ، یعنی کالای جمعی که اجازه می دهد جمعی از افراد خود را به عنوان جامعه تعریف کنند به بازار از محتوا خالی شده است.

8- واقعیت بخشیدن به دموکراسی

مسئله دموکراسی مرکزی تر از همیشه است. همه چیزهایی که در بالا برشمرده شد تنها می تواند در یک بستر دموکراسی واقعی ، درک آن به مثابه مشارکت اگاهانه هر چه بیشتر مردم در گرفتن تصمیم هایی که به همه ما مربوط است  به اجرا در آید.

این بستر امروز از همیشه ضروری تر است ، هم به خاطر آن که ما باید به صورت جمعی برای تغییر ریشه ای در قدرت های اقتصادی، مالی و سیاسی  که تا کنون بدون حتی در نظر گرفتن هیچ شکلی از مشارکت مردمی ، غیر از به کار انداختن رسمی وکالت در انتخابات دوره ای تصمیم گرفته اند فشار بیاوریم ، و هم به خاطر آن که آزادی های فردی و اجتماعی، در دوران بیماری همه گیر با ضرورت  فوق العاده  محدود می شود ، خطر  قابل بحثی را به محض بازگشت ما به زندگی عادی ایجاد می کند.

با معلوم بودن تعداد مطلق و ماهیت عمیق دگرگونی های مورد نیاز پس می توانیم واقعا بگوییم "دوباره هرگز" ، شاید زمان آن رسیده است تا راه گفتگوی گسترده و "سازنده" را در سطح ریشه ها، با هدف رهایی قطعی از سیاست های نئو لیبرالی و مدل سرمایه داری آغاز کنیم .

المانیفستو

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست