برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-05-05

نویدنو 16/02/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • نویدنو: با احمد جواهریان گفتگویی کرده ایم در زمینه یکی از فعالیت هایش: فیلم مستند. به تازگی مستند خون بلبل او در یوتیوب به نمایش عام گذاشته شده است . به همین مناسبت گفتگویی هم با رادیو پویا دارد که به پیوست این گفتگو تقدیم خوانندگان نویدنو می شود .

     

 

 

 

 

 

 

 گفتگوی نویدنو با رفیق احمد جواهریان در باره سینمای مستند

نویدنو: با احمد جواهریان گفتگویی کرده ایم در زمینه یکی از فعالیت هایش: فیلم مستند. به تازگی مستند خون بلبل او در یوتیوب به نمایش عام گذاشته شده است . به همین مناسبت گفتگویی هم با رادیو پویا دارد که به پیوست این گفتگو تقدیم خوانندگان نویدنو می شود .

***

س- احمدجان ابتدا لطفا یک خود معرفی کوتاه.

پاسخ: خود را معرفی کردن کار جدا دشواری است. باید بگویم در سال سی و سه در کوچه میز محمود وزیر در خیابان سیروس تهران در خانه ای پر از کاج های بلند چند صد ساله، با جریان آب قنات حاج علیرضا و حوضی سنگی پر از ماهی های ریز و درشت سیاه و سفید و قرمز و طلایی و رژه ی کلاغ ها و گربه های ولگرد و مرغ و خروس و مرغابی و کبوترهای چاهی و در میان خانواده ای پرجمعیت و حقیقتا درویش، زاده شدم. خوب بعد هم باید ادامه دهم که به مدرسه رفته و در زیر سرکوب خشن یک نظام آموزشی که از فراش تا مدیر مدرسه چوبدستی های خاص خود را داشتند درس خوانده ام:

...با یقه هایی که هر روز رسیدگی می شد / تا سفید باقی مانده باشد / و چون سفید باقی نمی ماند / پس گردنیِ تحقیرکننده ای بر خود داشت.

 و آن دستهای کوچکِ شیطنت / که هر روز کنترل می شد / تا تمیز باقی مانده باشد / و چون تمیز باقی نمی ماند / در زیر ضربه های چوب گردو سیاه می شد…(از شعر «با کودکی رویاها»)

و بعد خوب دانشگاه و تحصیل مهندسی شیمی و بیست و چند سال کار در صنایع مختلف و سفر خارج به کانادا و تحصیل سینما و بازگشت به میهن و شروع کار فیلمسازی و آنگاه مهاجرت و بازنشستگی زودهنگام و … و همه این ها در کنار یک انقلاب و فعالیت سیاسی و به طبع زندان و دوباره زندان و مبارزه و مبارزه و و شرکت در اعتراضات جنبش سبز و تبعید خود به پای خود رفته و مطالعه و پژوهش و طرح مباحثی که برخی بس برای مبارزات جنبش چپ حیاتی اش یافته اند و برخی گمراه کننده از سنت ها و باورهای خویش بر شمرده‌اند...

 

س: و یک پرسش کوتاه دیگر، با حجم گسترده ای از فعالیت ها کاری، نوشتاری،  ترجمه و سیاست، چطوری راهت به سینما و آن هم مدیوم مستند رسید؟

واقعا نمی دانم این مسیر از کجا آغاز شد. چون من اهل سینما و تلویزیون نبودم. یک فیلم باید خیلی جذاب و قوی می بود که مرا دو ساعت روی صندلی بنشاند و معمولا نمی نشاند. هنوز هم همین اخلاق را دارم که کمتر فیلمی را تا آخر تماشا می کنم. اما اگر فیلمی مرا سر جایم نشاند، در روح و روانم رسوخ می کند و در ذهنم تاثیرات جدی می گذارد و مدت ها با آن زندگی می کنم.

تا آنجا که یادم می آید، در ترجمه ی مقاله های علمی برای نشریه چیستا، یکی از مسائل مورد توجه ام رسانه های جدید بود. در مطالعاتم متوجه شدم که ویدیو می رود تا خود به مدیومی مهم در رسانه ها و ارتباطات تبدیل شود و رسانه‌های متنی تنها شکل رسانه های دیجیتال آینده نخواهند بود. خیلی علاقمند شدم، در این زمینه بیاموزم و «سواد ویدیویی» را کنار «سواد بصری» و زبانی فرا بگیرم. به علت وضعیت خانوادگی ناچار به مهاجرت دادن خانواده به کانادا شده بودم و من هم از فرصت استفاده کرده و برای رفتن به کالج سینما خود را آماده و اقدام کردم. یکسال دوره ی تکمیلی سینما خواندم و در طی آن یک سال، چند سال سینما نخواندن خود در دوره ی لیسانس را هم جبران کردم. در آنجا بود که فیلم مستند را انتخاب کردم و با بازگشت به ایران پس از استقرار بچه ها در تورنتو، به آموزش تجربی و ساختن فیلم های مستند در کنار کار مدیریتی ام پرداختم.

برداشتم این بود که رسانه های دیجیتال بزودی فیلم مستند را از انحصار تلویزیون ها و شرکت های رسانه ای رها می سازد و این امکان بوجود می آید که بشود به صورت مستقل، فیلم های مستندی را ساخت و در اینترنت پخش کرد. همچنین فکر می کردم، امکانات ساخت فیلم در دنیای دیجیتال به شکلی در می آید که بتوان با بودجه ی بسیار محدود شخصی فیلم ساخت و محدودیت های شرکت های سینمایی را هم پشت سر گذاشت. یادم می آید وقتی قبل از رفتن به مدرسه ی سینما، این موضوع را با یکی از افراد مطلع تحصیل کرده در آن کالج مطرح  کردم، چنان برخورد تند و بدی با من کرد و چنان مرا پرت از مرحله تلقی کرد که هنوز فراموش نکرده ام. در آن زمان این حرف ها زیادی روشنفکرانه و رویایی می نمود.

البته تصوراتم در مجموع درست بود، اما در یک جا با واقعیت همراه نشد و آن اینکه در طی تمام این سال ها کشور ما به برکت حاکمیتی که خوب دیگر شما بهتر از من آن را می شناسید، به چنان خفقان اینترنتی ای دچار شد که امکان دیدن فیلم هایم از روی یوتیوب برای اغلب هموطنانم ناممکن شد. من کار خود را کردم و می کنم، اما خفقان اینترنتی متاسفانه هنوز هم پس از سال ها اجازه ی دسترسی به اینترنت پر سرعتی که برای دانلود و دیدن فیلم مستند لازم است، به اغلب مخاطبان بالقوه این فیلم ها در داخل کشور نداده است (البته برخی افراد این امکان را یافته اند و نظرات ارزنده ای در مورد فیلم ها داشته ام.)

این خفقان اما باعث شد، در کنار کار فیلم و مستند، فضای متنی دیجیتال که محدودیت کمتری داشت را رها نکنم و نوشتن و به طبع مطالعه و پژوهش برای گفتن و نوشتن را همچنان ادامه دهم و این شد که حالا زندگی ام طوری شده که همه ی این کارها را کنار هم انجام می دهم.

 

س: نقل است از فدریکو فلینی که، برای نشان دادن واقعیت کافی است دوربینت را روشن کنی و راه بیفتی . هیچ نیازی به سیاه نمایی نیست . خود واقعیت گویا ترین موضوع است . مسعود کیمیایی هم در جایی گفته ، همین که کسی جلو دوربین قرار می گیرد از واقعیت خودش خارج می شود و واقعیتی نمایشی را به نمایش می‌گذارد (نقل به مضمون)، در واقع دو فیلمساز از پشت دوربین بودن و جلو دوربین بودن صحبت می کنند. جایگاه سینمای مستند در این دو واقعیت کجاست ؟

احمد: هنر سینما در واقع ترکیبی برهم تاثیر گذار از هر دو موقعیت پشت دوربین و جلوی دوربین است. در سنت فیلمسازی مستند، تاکید بسیاری بر بازتاب واقعیت وجود داشته است. از این دیدگاه، مستند قرار است «واقعیت عینی» را به شکلی بی‌واسطه ی به تماشاگرانش انتقال دهد. حالا اینکه این کار چقدر عملی است وسینماگر تا چه حد بتواند در این کار موفق شود به بحث های زیادی کشیده شده است. باید دید چقدر از واقعیت قابل درک و تجربه ی سینماگر است و او و دوربینش چقدر از آن را می توانند به تماشاگران انتقال دهند. خوب بسته به موضوع، فضای فرهنگی و واقع گرایی و مخاطب گرایی فیلمساز، این موفقیت امری نسبی خواهد بود. واقعیت آن است که با تنوع یافتن خود سینمای مستند و ترکیبش با سینمای تجربی و نمایشی - داستانی، سینمای مستند نیز عرصه های وسیع تری برای بازتاب ذهنیت فیلمساز و عینیت موضوع  و تلفیق آن دو یافته است. حالا آنقدر ژانرها و سبک های مختلفی در فیلم مستند داریم که برای هر کدام ویژگی های خاصی را بر می شمارند. من در فیلم های مستند سبک های مختلفی را کار کرده ام. برخی از آن ها مثل «گنجینه های معماری» (با موضوع شهر و شهریت) خوب در قالب مستندهای کلاسیک ساخته شده، برخی مانند «عبور» مستندی کاملا تجربی ست و برخی هم مانند «چشم در چشم»، مستندی تجربی داستانی ست. یا «اعتراف» که خوب فیلم داستانی کوتاهی ست مستندنما در یک سبک تازه. باید اضافه کنم که در یک میان-رشته ی هنری، به نام «شعرفیلم» هم تجربه هایی کردم و کارهایی را با طرحی از یک مانیفست http://crossartfilm.com/?page_id=1246 برای آن ارائه دادم که شاید تا حدی نوآورانه باشد. فیلم کوتاه «سکه ی آرزو» اولین کار در این زمینه بود. البته هنوز کار زیادی در پیش است.

 

س :درباره فیلم مستند  که در زبان لاتین Documentary گفته می شود و غیر داستانی است، بازیگر به معنای حرفه ای وجود ندارد، یعنی پایه کار در سینماست و مستندسازی جریان زندگی و واقعیات جامعه است...  لطفا تعریفی از فیلم مستند و جایگاه آن ارائه کنید و در صورت امکان هم منابعی معتبر اعم از آکادمی ها و کتب و آثار نظری و نام چند فیلم مستند مطرح تاریخ برای ورود جوانان علاقمند به این عرصه از کار هنری را بفرمایید. 

مفهوم ها و تعاریف هم تاریخ خود را دارند و در این تاریخ، دچار تغییر و تحول های مختلفی می شوند. فیلم مستند همانطور که گفتم تنوع بسیار وسیعی پیدا کرده که گاه از تعاریف پایه ای اولیه فاصله ی معناداری می گیرد. ورود فضای مجازی به گوشی های همراه که هر لحظه هر کس را به دنیاهایی به کلی متفاوت وصل می کند. و قطع و وصل شدن های پی در پی این دنیاها با جهان عینی پیرامون شخص، باعث می شود مفهوم زمان، مکان و فضای عینی زندگی تغییر کند و طبعا «جریان زندگی و واقعیات جامعه...» معنایی که سی سال قبل برای ما داشت، ندارد. امروز جریان واقعی زندگی پر است از جریان ها و روایت های واقعی و غیر واقعی دیگری که به شکل مجازی شده وارد فضای زندگی عینی ما می شود.

تجربه به نشان داده که کار هنری می تواند مرز تعاریف را پشت سر بگذارد و ضرورتی ندارد اگر قرارداد حقوقی و یا عرفی سفت و سختی ما را مکلف نمی کند، به آن گردن بگذاریم و خود را به چارچوب های از پیش تعیین شده ای محدود نگه داریم. این نکته بخصوص از آن نظر مهم است که این چارچوب ها بوسیله مراجعی ساخته و عملا دیکته می شود که با آرمانها و آرزوهای ما هنرمندان چپ فاصله ی گاه نجومی دارند. به عبارت دیگر هیچ ضرورتی ندارد که ما حرفهای متفاوت خود را در چارچوب های تعریف شده ای بزنیم که «آن» ها برای مقاصد خودشان بدان رسیده و جا انداخته اند. این بیان های هنری می تواند در چارچوب های متفاوتی عرضه شود و می شود و شاید همین امر هم باعث تنوع بسیار زیاد شده باشد.

من با آموزش فیلم به شکل درسی و کتابی میانه ای ندارم. مستند سازی را باید با ساختن مستند فراگرفت. به جای کتاب و حتی تماشای فیلم باید دوربین در دست گرفت و تجربه کرد. با پیشرفت حیرت انگیز فن‌آوری در روزگار ما، در هر مرحله نیازمند آموزش هایی می شویم که بیشتر فن‌آورانه اند تا هنری و صد البته آن ها را باید در کنار کار تجربی فرا گرفت.

در معرفی کتاب ها و فیلم هایی که بشود در ایران یافت و دید، فرد صاحب صلاحیتی نیستم. اطلاعاتم بسیار محدود است و ترجیح می دهم از شما و مخاطبانتان بخواهم در این زمینه از اساتیدی کمک بگیرند که در این زمینه کار آموزشی موفقی انجام داده اند.

 

س: می دانم که با چه علاقه و پیگیری در کنار دیگر فعالیت هایت به فیلم مستند هم می پردازی . در عکاسی هم کارهای جالبی داری، از جمله گل درمانی و شهر، که برای خود من بسیار جذاب است. ایجاد لحظه هایی است مانند فاصله در تئاتر برشت. البته اینجا در واقع ایجاد فاصله هایی است در لحظه های زندگی، نوعی دور کردن مخاطب از روزمرگی ها، و ایجاد توجه به آن که جور دیگر دیدن و موضوع های دیگری برای دیدن هم وجود دارد، که ما اغلب در یورش روزمرگی ها فراموش می کنیم. با این حال آیا بازتاب ها یا واکنش هایی هم نسبت به ساخته هایت دیده یا شنیده ای؟ میزان نظرات مثبت را چگونه ارزیابی می کنی ؟ البته از نظر من برخی از ساخته هایت مانند مستندی که درباره نوح شاعر ساخته ای، به بررسی جداگانه ای نیاز دارد. که اگر عمری بود به آن جداگانه پرداخته خواهد شد. بررسی فنی و به ویژه مونتاژها، که گاهی از قواعد عام جا افتاده در ذهن بیننده دور و بسیار شخصی است و ممکن است گاهی از تفاهم بین بینده و سازنده جلوگیری نماید. به عنوان پرسش آخر آن چه را در این زمینه ها لازم می دانید برای خوانندگان ما بگویید.

 

همانطور که اشاره کردید به نظرم می رسد زندگی را نمی توان به هیچ بخشی از آن خلاصه کرد. و به قول سهراب سپهری شاعر و نقاش «غبار عادت پیوسته در مسیر تماشاست...» که باید آن را کنار زد. و اما در مورد بازتاب فیلم ها… من در کارهایم به شدت مخاطب گرا هستم. برایم واکنش مخاطبان بسیار مهم است. فیلم ها را حتی در حین ساخت به تماشای دیگران می گذارم و نظرشان را جویا می شوم. حتما قبل از پایان کار پنل می کنم و با افراد مختلفی چه متخصص یا هنرمند و چه غیر هنرمند و مخاطب عام فیلم را تماشا می کنم و کلیه نظراتشان را می شنوم، جویا می شوم و یادداشت برمی دارم و بعد تک تک نظرات را در فیلم بازبینی می کنم. گاه سکانس هایی از فیلم را به کل تغییر داده ام. برای مثال در فیلم «چشم در چشم» اگر کمک یک روانشناسی که ساعت ها وقت گذاشت و با من بحث کرد و راهنمایی های ارزنده ای کرد نبود، فیلم جمع نمی شد.

پس از نمایش هم طبعا نظرات مختلفی را شنیده ام.

در مورد برخی از کارها مثل «یادمانده هایی به یاد ماندنی» که یک مستند شخصیت از آقای نوح روزنامه نگار و شاعر و ادیب است، یا فیلم کوتاه «اعتراف» که اعتراضی به اعترافات تلویزیونی ست، حقیقتا استقبال خوبی شد و بازتاب های بسیار مثبتی گرفتم. برخی از فیلم ها هم به من آموخت افراد مختلف برداشت های بسیار متفاوتی از فیلم دارند و نسبت به برداشت هایشان واکنش های متفاوتی نشان می دهند. مثلا در مورد فیلم «پره» که در مورد تعاونی های ماهیگیری لنگرود است، برخی با گفتار متن شاعرانه بر روی تصاویر ارتباط برقرار نمی کردند و برخی هم بیشتر از کلام شعرگونه یاد می کردند و تصورشان بر این بود که نقش ارزنده ای در فیلم ایفا کرده است.

یک مورد دیگری هم که دستگیرم شده آن است که تلویزیون های پرمخاطب فارسی زبان شکل های استانداردی از مستند را در ذهن بینندگان به عادت تبدیل کرده اند و تماشاگرانشان آن استانداردها را به عنوان شاخصی در تماشای فیلم پی جویی می کنند و متاسفانه با ذهن آزاد و خلاقانه ی خودشان ممکن است فیلم را نبینند. مثلا اگر فیلم در مورد یک هنرمند است، هنرمند باید در میان ابرها سیر کند و شخصیتی ملکوتی پیدا کند و فیلمساز تا حد یک دوربین نیایشگر پایین بیاید. حالا وقتی این سبک مستند را به چالش بگیریم و در ساختار دیگری یک هنرمند را معرفی کنیم، فیلم با چالش هایی مواجه خواهد شد و برخی از مخاطبان بسیار عادت پذیر را جذب نخواهد کرد. البته وقتی فیلم نمی خواهد پول درآورد و هدف های هنرمندانه ای را پی می گیرد، این چالش ها اساسا کار درستی است. این شاخص ها باید در هم شکسته شود و کسانی باید این راه را باز کنند. در سینمای جهان هم بسیاری از هنرمندان همین کار را کرده اند و استانداردهای هدفمندی را که نادرست می پنداشته اند را زیر پا گذاشته اند.

و سرآخر اینکه آنچه رابطه ی برهم تاثیرگذار هنرمند و مخاطبش را سازمان می‌دهد ، رسانه های فرهنگی ست. خوب خود شما بهتر از هر کسی می دانید که چپ تا چه حد در این زمینه کم کاری کرده است و چرا و چگونه این نوع فعالیت ها برای اولین بار در تاریخ مدرن ما به انحصار راست ها در آمده است. تکلیف آن ها هم با ما معلوم است. همانطور که تکلیف ما با آن ها…

امید که این تفکرات سرشار از روانشناسی تدافعی بعد از شکست بزرگ دچار جهش طبیعی لازم شود و شاهد برآمدی در این عرصه ها باشیم.

به قول نیمای بزرگ … این زبان دل افسردگان است / نی زبان پی نام خیزان / گو نگیرد کسش هیچ / ما که در این جهانیم سوزان / حرف خود را بگیریم دنبال ...

 

گفتگوی احمد جواهریان با رادیو پویا را در این آدرس می توانید گوش کنید :

رادیو پویا - جواهریان

 

مستند خون بلبل

 

فیلم های مستند احمد جواهریان

 

خونِ بلبل

خونِ بلبل فیلم مستندی شاعرانه است در مورد نقش بلبل در فرهنگ ایرانی

(اولین نمایش- مرکز فرهنگی ایرانیان تورنتو ۲۰۱۹)

https://www.youtube.com/watch?v=TI0iTiM5-xU

 

چشم در چشم

مستندی تجربی در سفری با آفرینش های هنرمند ایرانی مقیم پاریس زهره اسکندری

https://www.youtube.com/watch?v=umxaJYYZDDA&t=11s

 

یادمانده هایی به یادماندنی

فیلمی مستند در معرفی شاعر، روزنامه نگار و طنزپرداز شهیر نصرت الله نوحیان -نوح

https://www.youtube.com/watch?v=HufnaEKXrxM&t=3979s

 

پرده‌ی شنی

پرده‌ی شنی نام تابلوی چند تکه ای بزرگی ست از نقاش و هنرمند محسن جمال. فیلم مستند پرده‌ی شنی تجربه‌ی آفرینش این تابلو را به تصویر کشیده است.

https://www.youtube.com/watch?v=a6AWLVgTNWY

 

پَره

پره فیلم مستندی است از یک شبانه روز کار و زندگی تعاونی ماهیگیران دریای خزر

این فیلم سال ها پیش در سال ۱۳۸۴ گرفته شده است.

https://www.youtube.com/watch?v=Bv-OxmHISwI

 

گنجینهٔ معماری بوشهر

مستندی دربارهٔ هنر معماری و شهرسازی در بافت قدیم ، چهار محله‌ی شهر بندری بوشهر.

https://www.youtube.com/watch?v=aKqSOWhw13Q

 

سپیدار بلند

سپیدار بلند مستند شخصیت‌ی ست دربارهٔ هوشنگ جمشیدآبادی و زندگی و کارهایش

https://www.youtube.com/watch?v=ki5ungCUwEA

 

 

مستندهای کوتاه

 

اعتراف

تقدیم به همه زندانیان سیاسی که برای شرکت در اعترافات تلویزیونی تحت شکنجه قرار گرفته اند.

https://www.youtube.com/watch?v=mN0VSfGnNMw

 

تنها یک نگاه

فیلم مستند کوتاهی است از آتلیه و محل زندگی نقاش و مجسمه ساز رضا لعل ریاحی طراح و سازنده‌ی مجسمه‌ی کوهنورد در دربند تجریش

https://www.youtube.com/watch?v=QT2PDXGx6RA&t=12s

 

دوتارنواز

دوتارنواز فیلم مستند کوتاهی است در معرفی استاد روشن گل افروز دوتار نواز و بخشیِ نام آشنای منطقهٔ شیروان خراسان. فیلم برداری مربوط به زمستان ۱۳۸۸ در روستای گلیان شیروان است.

https://www.youtube.com/watch?v=z8bq6rgLegU&t=1009s

 

پراچان روستایی بر فراز طالقان

سال ۱۳۸۸ با تعدادی از آشنایان به روستای پراچان در شمال طالقان رفتیم. در حین گشت در روستا، تصاویری با کمکوردر گرفته بودم. این فیلم مستند کوتاه حاصل به هم‌پیوستن و تدوین آن هاست.

https://www.youtube.com/watch?v=z3T9VEQv9Pk&t=1s

عبور

چراغ ها را خاموش کنید! به اعماق تاریکی رهسپاریم.

عبور فیلمی تجربی از عکاسی‌های شبانه‌ در کوچه پس‌کوچه های چهارمحله‌ی بوشهر است.

https://www.youtube.com/watch?v=Ma1gCrB62U0

 

قربانی

قربانی فیلم مستند کوتاهی است در بارهٔ مراسم قربانی که در روز اول مراسم «پیر شالیار» به اجرا گذاشته می شود. تصاویر با کمکوردر در سال ۱۳۸۶ گرفته شده است.

https://www.youtube.com/watch?v=ClQkJYUZ5Cs

 

آبادعلی

آباد علی نامی است بر یک مکان، یک رویداد، یک نوآیین حیرت انگیز که انگار سنت‌های چند هزار سال نیایش را از خاطره ها و ناخودآگاه جمعی شهر گردآورده است.

مستند آبادعلی فیلمی دوازده دقیقه ای از مراسمی است از برگزاری این آیین.

https://www.youtube.com/watch?v=Fono9yUkZwU&t=3s

 

سکه‌ی آرزو

سکهٔ آرزو شعرفیلمی ست مستندگونه دربارهٔ آیین پرتاب سکه در آب با نیت رسیدن به یک آرزو

https://www.youtube.com/watch?v=HIm3ZT1BiHM&t=1s

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست