برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-04-20

نویدنو 01/02/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • توفان که شروع می شود ،
    میراث دنیا به فنا می رود ،
    دنیا رنگ می بازد
    می آید ،
    پشتِ مردمک چشمانت ،
     

     

 

 

 

 

 

 

توفان فرو خواهد نشست

رحمان



توفان که شروع می شود ،
میراث دنیا به فنا می رود ،
دنیا رنگ می بازد
می آید ،
پشتِ مردمک چشمانت ،
کجا می رود آن همه دلدادگی
که در غروب بهار بر لب هایت
می شکفت ،
کورسوی امید بر تارک شاخه های
بید در بیدادِ باغ ،
می لرزد
توفان حریص و بی وقفه که می آید ،
گودالها پر می شوند
حریص و با شقاوت و عرق ریزان
استخوانهایی ،
که جدا شدند از مفصلِ تنِ کویر
در خاموشی شبکوره ای ،
عادت به تاریکی را از دست می دهند
این خرابه ی به تاراج رفته،
چیست،
دستان قفل شده ات، که
در پستوی تاریکش،

از هم باز نمی شوند.

 
چشمانی هراسان،
دوخته شده به گوشه ی قلبی، هنوز
که ضربانش آهنگ خاموشی می نوازد

ماترک دنیا در غبارِ ِ توفانی فرو نشسته گم می شود
 

بند کفشهایم را گره می زنم.
هیچ چیز مرا از رفتن باز نمی دارد.
همراه توفان می رویم،
پشتِ این سردابه ، در
گازهای گوگردی را،

در سیاهچاله ای که
فرو می نشیند.

دوست می دارم،
در غباری که جهان را فرا گرفته،
از انفرادی چاردیواری بیرون بیایم؛
و نام رفیقان سَرو قامتم را فریادکنم؛
و زیر بارانِ بهار دوش بگیرم.

من بیدارم ،
دلتنگ نباش، همسایه!
دوستانی که فاصله می گذارید!
از پشت تلفن پیام فروردین را می رسانند. 
ما با هم حرف می زنیم.
به زودی یکدیگر را در آغوش خواهیم گرفت؛
و سوز کرونااز استخوانهایمان بیرون خواهد آمد.

1399/1/17-
رحمان

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست