برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-02-11

نویدنو 19/11/1398           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • مارکسیسم به ما می آموزد که هر کلیتی ترکیبی از عناصری است که متفاوتند و در عین حال بین آن ها تضادهایی هم وجود دارد. حتی وقتی که کلیتی به مثابه کلیت مفهوم بندی می شود باید یک آگاهی ضمنی از این تضاد ها وجود داشته باشد. این حکم زمانی که ما اقتصاد سیاسی اقتدار گرا یا رژیم های فاشیستی را بررسی می کنیم نباید فراموش شود.

     

 

 

 

 

 

 

لایه های داخل الیگارشی شرکتی - مالی

پرابهات پاتنایک - برگردان : هاتف رحمانی

 

مارکسیسم به ما می آموزد که هر کلیتی ترکیبی از عناصری است که متفاوتند و در عین حال بین آن ها تضادهایی هم وجود دارد. حتی وقتی که کلیتی به مثابه کلیت مفهوم بندی می شود باید یک آگاهی ضمنی از این تضاد ها وجود داشته باشد. این حکم زمانی که ما اقتصاد سیاسی اقتدار گرا یا رژیم های فاشیستی را بررسی می کنیم نباید فراموش شود.

مارکسیسم مدت بسیار طولانی چنین رزیم هایی را مبتنی بر حمایت استوار سرمایه انحصاری می دید، که در واقع این امر برای به قدرت رسیدن آن ها حیاتی است. میشل کالکی اقتصاد دان مشهور مارکسیست، به عنوان نمونه رژیم های فاشیست اروپایی دهه 1930 را رژیم هایی متکی بر" شراکت شرکت های بزرگ با فاشیست های نو کیسه" می دید.  سرمایه انحصاری در ازای حمایت از گسترش چنین رژیم هایی عصاره وجودی آن ها را به شکل قرار دادهای عظیم، امتیازات و در عین حال سود به دست می آورند. اما در حالی که تمام عناصر سرمایه انحصاری به صورت عظیمی از چنین فاشیستی سود می برد، رژیم های شبه فاشیست یا اقتدارگرا، البته نه همه ی آن ها، به همان اندازه (از آن ها) سود می برند. در میان شرکت های بزرگ برخی از شرکت ها، که نوعا گروه های انحصاری معین جدیدی هستند که مورد علاقه ی ویژه چنین رژیم هایی هستند، وجود دارند، پدیده ای که توجه زیادی را هم در تحلیل های مارکسیستی جلب کرده است.

دانیل گورین چپ گرای فرانسوی در کتاب فاشیسم و شرکت های بزرگ (1936) خود بین گروه های انحصاری قدیمی که بر صنایع سنتی مانند نساجی بنا شده بودند، و گروه های انحصاری جدید که بیشتر در صنایع سنگین و ابزار آلات فعالیت می کردند، و رابطه نزدیک خاصی هم بارژیم های فاشیست اروپا داشتند تفاوت قائل شده بود. همین طور در مورد ژاپن، بین شرکت های بزرگ (zaibatsu) قدیمی و شرکت های جدید که شینکو زیباتسو(shinko zaibatsu) خوانده می شوند تمایزی ترسیم می شود. زیباتسوهای قدیمی ( یا خانه های انحصار) مانند میتسوی Mitsui، میتسوبیشی Mitsubishi، سومیتومو Sumitomoو یاسودا Yasuda، دررشته کاملی از فعالیت ها سابقه داشتند، اما تحت سلطه بخش های سنتی بودند. شینکو زیباتسو، که نیسان در میان آن ها برجسته بود، بر عکس درگیر فعالیت های جدیدتری مانند صنعت سنگین، ابزارآلات و استخراج معادن خارجی بودند. نیسان با استفاده از کارگر محلی تحت شرایط کاربسیار بد برای تغذیه ماشین جنگ ژاپنِ از لحاظ معدنی فقیر، در کره در کار معدن بزرگ مقیاس درگیر بود. لازم به گفتن نیست که شینکو زیباتسو، به رژیم نظامی گرای ژاپن دهه ی1930 بسیار نزدیک تر بود.

در هند هم این فرضیه مطرح شده بود که گرایش به سوی اقتدارگرایی به نمایش در آمده به عنوان مثال از سوی ایندیرا گاندی در دوران اضطرار[1]، به پدیده ای مشابه، یعنی پدیدار شدن عنصر تازه ای در داخل سرمایه انحصاری مربوط است، که در مقایسه با همتای سنتی خود تهاجمی تر بود.

این دیدگاه ها در حال تحلیل وضعیت جاری در هند باید در ذهن حفظ شود. این واقعیت که به قدرت رسیدن رژیم مودی هم در سال 2014 و هم در سال 2019با حمایت شرکتی مقدور شد آشکار است. در حقیقت فکر طراحی مودی به عنوان نخست وزیر آینده زمانی قبل از سال 2014 ، در یک "همایش سرمایه گذاران" با شرکت مدیران شرکت های بزرگ کشور که در گجرات ، که مودی وزیر اعظم آن بود، برگزار شد مطرح شده بود. نقش حمایت شرکتی در زمام داری مودی می تواند از یک واقعیت ساده استنباط شود: طبق اظهار یک ان جی او مستقر در دهلی حزب بی جی پی در انتخابات مجلس 2019 مبلغ 270.000 میلیون روپیه* هزینه کرد، بسیار فراتر از آن چه هر حزب بورژوازی دیگری صرف (انتخابات) کرد، چپ که جای خود دارد. این مبلغ تقریبا به معنی 50 میلیون روپیه برای هر حوزه انتخاباتی است. تامین مالی مخارجی در این مقیاس غیر ممکن است مگر برای کسی که کمک مالی شرکتی سخاوتمندانه ای دارد. 

بنا براین نامیدن رژیم کنونی به عنوان رژیمی مبتنی بر ائتلاف شرکتی - جمعی می تواند کاملا مناسب باشد، و شرکت ها به خوبی خارج از این ائتلاف عمل کرده اند. حقیقت آن است که اقتصاد گرفتار بحرانی است که به نظر می رسد تحت حاکمیت رژیم مودی پایانی نداتشه باشد، اما فراموش نکنیم که این بحران، بحرانی سیستمی است، بازتاب این واقعیت است که نئو لیبرالیسم به بن بست رسیده است. در داخل این بحران، اما، رژیم مودی در گذاشتن سود ها و نیز دارایی های بخش دولتی به ثمن بخس، در دست سرمایه انحصاری کاملا بی دریغ عمل کرده است. در حقیقت، تنها نگرانی که در میانه ی این بحران (برای دولت)وجود دارد، آن است که چگونه به دوستان خود در بخش شرکتی کمک کند. و از طریق کاهش عظیم مالیاتی ( بالغ بر 15 هزارمیلیارد روپیه) تحت پوشش "ارواح حیوانی " [2] به آن ها کمک کرده است!  

البته هیج بهبودی در بحران به عنوان پی آمد سخاوت دولت مودی نسبت به شرکت ها حاصل نخواهد شد، در حقیقت اگر درامد سابق با کاهشی در هزینه های عمومی، یا به مالیات های بیشتر روی زحمتکشان برای حفظ هزینه های عمومی منجر شود، پس از آن تنها بحران تشدید خواهد شد. اما حتی اگر بحران در نتیجه این سخاوت بدتر شود، باز هم شرکت ها می توانند سود برندگان خالص از آن باشند.

یک نمونه عددی این نکته را روشن خواهد کرد و روی هدف واقعی دولت روشنایی می اندازد. فرض کنید دولت با دادن 1.5 لاخ کرور(1.5*100.000*10.000.000)روپیه امتیاز مالیاتی هزینه خود را معادل همین مبلغ یعنی 1.5 لاخ کرور کاهش می دهد. اجازه دهید ما پیچیدگی های تجارت خارجی را با فرض یک اقتصاد بسته نا دیده بگیریم. و اجازه دهید فرض کنیم که درآمد شرکت ها یک جهارم تولید ناخالص ملی (GDP) است، که از آن مبلغ یک سوم آن را پس انداز می کنند، و از سه چهارم جی دی پی که به بقیه اقتصاد می رود، یک سوم آن دوباره پس انداز می شود. پس نسبت کل پس انداز های جی دی پی یک سوم است. با کاهش هزینه های دولت تا 1.5 لاخ کرور، تولید ناخالص ملی تا 4.5 لاخ کرور سقوط خواهد کرد ( چون ارزش ضریب عکس نسبت پس انداز است ، که تا سه برابر عمل می کند). سقوط در آمد پیش از مالیات یک چهارم 4.5 لاخ کرور خواهد شد که تقریبا1.1 لاخ کرور است ، اما درآمد پس از مالیات شرکتی می تواند تا 40.000 کرور افزایش یابد. با این حال ، حتی اگر امتیاز مالیاتی دولت به شرکت ها هزینه های دولت را به همان اندازه کمتر و در نتیجه درآمدهای پیش از مالیات شرکت ها را کمتر می کند، امتیاز مالیاتی باز هم می تواند به معنی افزایشی در درآمد های پس از مالیات شرکت ها ، با وجود تشدید بحران و بیکاری باشد .

به طور خلاصه اقدامات دولت به اندازه ای که برای دادن اطمینان به شرکت ها است که حتی در طی بحران سود شرکت ها افزایش را حفظ می کند برای سبک کردن بحران نیست. اما در حالی که اقدامات دولت در کل به سود شرکت هاست، در بین شرکت ها دولت نگرانی ویژه ای برای برخی خانه های شرکتی دارد که معادل شینکو زیباتسوهای ما هستند، آن ها خانه های تجارت جدید و تهاجمی توسعه دهنده این رژیم هستند.

به طور خلاصه در داخل بخش شرکتی، تمایزی وجود دارد که باید بین این خانه های جدید شرکتی کشید، که در راس آن ها دو شرکت امبانی Ambani و آدانیس Adanis ، که مورد توجه ویژه بخشش مودی هستند ، و تکه قابل توجهی از سود های رفاقتی را تحت حکومت مودی دریافت می کنند برجسته اند، اما شرکت های دیگری که از رژیم مودی سود می برند، کاملا به همان اندازه گروه اول سود نمی برند. به نظر می رسد فکر دو گروه در داخل بورژوازی شرکتی، شرکت های سنتی و شرکت های تهاجمی جدید، با به ویژه نزدیک بودن گروه دوم به دولت اقتدارگرا، حتی در بستر هند کنونی اعتبار قطعی دارد. 

ظهور برجسته آدانیس در گجرات ناشی از ارتباط نزدیک با تصدی نارندرا مودی به عنوان وزیرارشد ایالت بود، و با آمدن مودی به مرکز توجه ملی، آدانیس هم به مرکز صحنه حرکت کرد. نزدیکی بین این دو با این واقعیت برجسته می شود که مودی در سال 2014برای مراسم سوگند خود به عنوان نخست وزیر با هواپیمای آدانیس آمد.  همین طور شرکت آنیل آمبانی، با وجود بی تجربگی در بخش دولتی شرکت فضایی هند HLA در معامله رافاله  مورد علاقه دولت بود، چیزی که مطمئنا باید روشن ترین نمونه ی ممکنِ برگماری غیر قابل تصور دوستان را تشکیل دهد. به همان شکل، شرکت دولتی BSNL(شرکت دولتی ارتباطات هند - م) در راستای ایجاد انحصاری با تمام حساب ها برای  جیو موکش آمبانی وارد عرصه می شود. این خانه ها ی تجارت به طور خلاصه شرکت هایی مورد علاقه ی ویژه هستند.

مفهوم بندی الیگارشی شرکتی - مالی به عنوان یک کلیت نباید سد راه دیدن تفاوت ها و از این رو تضادهایی که در داخل آن وجود دارد باشد. انتقاد آشکار رائول باجاج (میلیاردر هندی و مدیر گروه صنعتی باجاج - م) از دولت در یک همایش تجاری را که آمیت شاه ( وزیر مسکن هند- م) در آن حضور داشت، که واکنش زشت هواداران حزب بی جی پی دامن او را گرفت، باید دراین بستر مورد توجه قرار گیرد. رژیم فاشیستی هند از این رو در حال نمایش همان مشخصه هایی است که چنین رژیم هایی همیشه در تاریخ به نمایش گذاشته اند. 

سرچشمه : دموکراسی مردم نشریه حزب کمونیست هند(مارکسیست)


 

[1] - اشاره به 21 ماه اعلام وضعیت اضطراری در هند از سوی ایندیرا گاندی از 1957 تا 1977 است - م

[2] ارواح حیوانی عبارتی است که جان مینارد کینر اقتصاد دان معروف بریتانیایی برای توصیف تصمیم های مالی و خرید در شرایط عدم قطعیت به کار می برد.- م

* مخارج انتخاباتی 2019 برابر با 27.000کرور، معادل 3.790 میلیون دلار امریکا بوده است - مترجم

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست