برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-01-22

نویدنو 26/10/1398           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • تبعات تصمیم غیر قانونی ، غیر ضروری و به صورت قابل پیش بینی تراژیک امریکا برای حمله به عراق هنوزبا ماست. این تبعات بحران جاری با ایران را ، که اوایل ژانویه  همه ما را به طور خطرناکی به لبه جنگی همه جانبه برد، و به سقوط دردناک هواپیمای مسافربری منجر شد و وضعیت (متشنج) بسته به تارمویی را باقی گذاشت در بر می گیرد.

     

 

 

 

 

 

 

بحران امروز بین امریکا - ایران در تصمیم حمله امریکا به عراق ریشه دارد

 استفن زونس- برگردان : هاتف رحمانی

تبعات تصمیم غیر قانونی ، غیر ضروری و به صورت قابل پیش بینی تراژیک امریکا برای حمله به عراق هنوزبا ماست. این تبعات بحران جاری با ایران را ، که اوایل ژانویه  همه ما را به طور خطرناکی به لبه جنگی همه جانبه برد، و به سقوط دردناک هواپیمای مسافربری منجر شد و وضعیت (متشنج) بسته به تارمویی را باقی گذاشت در بر می گیرد.

کسانی از ما که در سال 2003با حمله امریکا به عراق مخالفت کردند پرسش هایی را در رابطه با دولت بوش و سیستم های سلاح ها مطرح کردند. اما مخالفان ما جلوتر رفتند: ما شاهد بودیم که چگونه دخالت و اشغال امریکا توانست به درستی به  افزایش سلفی های افراطی در بین جمعیت سنی کشور ، ظهور گروه های تروریست ، ستیزه های فرقه ای و افزایش نفوذ ایران منجر شود. مسخره آن که ، این نتایج قابل پیش بینی همان موقع به عنوان بهانه ای برای آن که چرا ایالات متحده باید سربازانس را نزدیک به 9 سال در عراق نگه دارد مورد استفاده قرار می گرفت.

"نفرت باستانی" سبب ستیزه های فرقه ای که عراق را فرا گرفت وبه نفوذ سنگین ایران در کشور منجر شد نبود ، بلکه سیاست غلط امریکا بود . تصمیم امریکا برای  منحل کردن ارتش عراق و اخراج اکثریت کارمندان دولت عراق به صورت تاثیر گذاری دو باروی عمده هویت ملی سکولار عراق را نابود کرد . نیروهای مسلح جدید عراق از شبه نظامیان فرقه ای شیعه ( برخی از آن ها ، نه همه، هم سو با ایران ) تشکیل شد که امریکا اعتقاد داشت در جنگ با بعثی ها ، مردان قبیله سنی، گروه های سلفی و دیگر مخالفان اشغال امریکا می توانند موثر تر مبارزه کنند. وزیران دولت عراق، با این حال، تحت اختیار احزاب سیاسی فرقه های مختلف شیعه قرار داشتند. نتیجه آن ستیزه خونین فرقه ای بود که در دوره سال های 2006-2008 به اوج رسید ، و به ده ها هزار کشته ، عمدتا از غیر نظامیان ختم شد. 

حتی زمانی که ستیزه های فرقه ای کاهش یافت دولت های فاسد و سرکوبگر مورد پشتیبانی امریکا بسیاری از جمعیت عرب سنی را چنان بیگانه کردند که داعش ، که محصول مستقیم اشغال امریکا بود، توانست به ناگهان بخش مهمی از شمال غربی عراق را در سال 2014 به تصرف در آورد. سربازان امریکایی در واکنش به این تصرف خاک به جنگ با آن ها پرداختند، در عین حال ایالات متحده حمایت مستقیم هوایی برای کتائب حزب الله و دیگر شبه نظامیان روی زمین فراهم می کرد. این گروه های مورد حمایت ایران در مبارزه با داعش نشان دادند که بسیار موثر تر از ارتش تعلیم دیده ی عراق از سوی امریکا هستند. آن ها همچنین ثابت کردند که به صورت ظالمانه رسوایی شهروندان سنی و نیز رزمندگان داعش را هدف می گیرند در حالی که حملات هوایی امریکا هزاران شهروند دیگر را می کشت.  

اگر چه تعدادی از این شبه نظامیان به رهبران مذهبی ایران وفادارترند تا به عراق ، اما آن ها از سوی رژیم عراق پذیرفته شده اند و از این رو به لحاظ فنی بخشی از نیروهای مسلح عراق هستند. به همین خاطر است که حمله هوایی 30دسامبر امریکا به  5 پایگاه کتائب حزب الله چنین بحرانی را خلق کرد . بمباران بخشی از نیروهای مسلح یک متحد صوری بدون اجازه آن یا حتی دادن هشدار به طور قابل درکی واکنشی را نه فقط در بین چریک های این شبه نظامی ها ، بلکه در بین عراقی های عادی نیز ایجاد کرد. مسخره آن که این اتفاق زمانی رخ داد که تنفر مردمی از این شبه نظامی ها که در حملات تک تیر انداز ها هم علیه سنی ها و هم علیه شیعه های عراقی معترض به فساد بومی و سوء استفاده از حقوق بشرمورد استفاده قرار گرفته بودند در حال رشد بود.

بزرگترین انشعاب بین عرب های عراقی بین شیعه و سنی نیست ، بلکه بین فرقه گراها و ملی گراها در هر دو جامعه شیعه و سنی است. صد ها هزار جوان از هر دو جامعه عراقی که در ماه های اخیر علیه دولت فرقه ای شیعه تظاهرات می کردند- مانند همتایان معترض خود در لبنان از سیاست های فرقه ای که منافع گروهی قدیمی خود را فراتر از منافع ملی، عمدتا به زیان جوانان قرارداده اند متنفرند. با این حال، هم امریکایی ها و هم ایرانی ها به صورت فزاینده ای از رژیم  منفور بغداد حمایت کرده اند . تعجب آور نیست که اکثر عراقی ها خواهان خروج ایران و امریکا هستند.

پارلمان عراق ، همراه با نخست وزیر عراق عادل عبدل مهدی رسما از امریکا خواستند نیروهایش را از عراق خارج کند. ترامپ ، اما ، نه تنها نه گفته است،  بلکه حتی از بررسی امکان گفتگو هم خود داری کرده است. این نقض آشکار استقلال عراق است. حضور نیروهای خارجی در داخل مرزهای بین المللی در برابرخواسته های دولت میزبان و بدون پیمان تعهدی که به آن ها اجازه حضور در آن جا را بدهد درواقع اشغال نظامی خارجی است  و می تواند به عراقی ها حق قانونی استفاده از نیروی نظامی علیه آن ها را بدهد. 

اما خودداری ترامپ از بررسی خروج شگفت آور نیست. جمهوری خواهان، همراه با برخی دموکرات های برجسته و مفسران رسانه های برجسته، اصرار دارند که رئیس جمهور اوباما باید بعد از مهلت 2011 که رئیس جمهور بوش و دولت عراق در پایان سال 2008 برای کامل کردن خروج توافق کرده بودند،  نیروهای امریکایی را در عراق حفظ می کرد.

صرف نظر از آن که اوباما سرباز ها را در عراق نگه داشت، این امر می توانست غیر قانونی باشد. اوباما به خاطر پافشاریش بر پای بندی به توافق و قوانین بین المللی صریحا مورد انتقاد قرار گرفت. جالب است ببینیم که کنگره و رسانه ها در روز ها و هفته های آینده به تمرد ترامپ چه واکنشی نشان خواهند داد.

اکنون دولت ترامپ حرکت خود به سوی مقابله مسلحانه با عراق را به اتهام آن که " ایران صدها امریکایی را کشته است" توجیه می کند. اما این ادعا ها که بارها از سوی رسانه  های جریان اصلی و حتی سیاست مداران دموکراتی که با اقدام های تحریک آمیز ترامپ مخالفند تکرار شده است به نوعی مشکوکند. اگر چه این گروه های مورد حمایت ایران ، تحت فرماندهی قاسم سلیمانی ،مسئول مرگ بی شماری عراقی ها، سوری ها و دیگران هستند، اما با این حال مسئولیت آن ها برای مرگ "صد ها" امریکایی ثابت نشده است. به نظر می رسد این ادعا ها بر اساس اتهامات ساخته شده از سوی دولت بوش قبل از سال 2007 باشد که در همان زمان به خاطر فقدان شاهد معتبر مورد انتقاد قرار گرفت.

با این حال حمایت دو حزبی از ترور های به اصطلاح تروریستی و حامیان آن ها به چالش کشیدن کشتن سلیمانی از سوی ترامپ را دشوارساخته است. چنین حملاتی عملا در دولت اوباما افزایش یافت. و به عنوان مثال، جوبایدن ،  نه تنها اعلام کرد که سلیمانی " به خاطر جنایت هایش علیه سربازان امریکایی و هزاران بیگناه در سراسر منطقه درخور تحویل به عدالت بود."بلکه حمایت او از ترور ، حتی زمانی که  هدف آن ترور ها فعالان غیر خشن باشند، به قبل از دهه 1990 بر می گردد.

کاملا ساده است، اگر ایالات متحده واقعا نگران ثبات در منطقه، ظهور گروه هایی مانند داعش، یا ایفای نقش عمده ایرانی ها در سیاست های عراق بود، ما در گام اول هرگز نباید به عراق حمله می کردیم. آن حمله با نماد دیرینه در سیاست خارجی درگیر در دخالت های نظامی غیر قانونی و نا لازم امریکا تناسب دارد که رشته ای از بحران ها را ایجاد کرد که از آن پس ( آن بحران ها) برای توجیه دخالت نظامی خارجی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.  در طی راه ، کسانی از ما که در برابر چنین دخالت هایی هشدار می دادیم - از جمله محققان ، افسران خدمات خارجی ، و دیگرانی که متخصص در موضوع منطقه بودند ، و از پی آمد های آن آگاه بودند- در تصمیم گیری منزوی شده اند.

مثلا ، زمانی که بایدن ریاست کمیته روابط خارجی سنا بود ، تنها اجازه یک روز و نیم وقت برای شنیدن در باره عراق داد و لیست شاهدان را با حامیان دخالت، از جمله کسانی که اصرار داشتند که اشغال سربازان امریکایی باید به عنوان رهایی بخش مورد استقبال قرار گیرد پر کرد. او از همراه کردن تعدادی ازمحققان برجسته خاورمیانه و کهنه سربازان وزارت خارجه که خواسته بودند شهادت بدهند و می توانستند نسبت به پی آمد های احتمالی دخالت و اشغال هشدار دهند خود داری کرد. با وجود ادعاهای اخیر در مبارزات انتخاباتی، او از تصمیم حمله به عراق حتی بعد ازآن که مطلع شد که عراق عملا "سلاح های کشتار جمعی " را که او ادعا کرده بود ندارد حمایت کرد.

اگر چه هسته های زیر زمینی داعش در عراق باقی است ،اما آن ها در تعدادی از کشور های دیگر عمل می کنند، آن ها دیگر کنترل هیچ بخشی از خاک عراق را در اختیار ندارند، بنا براین به نظر می رسد حضور هزاران سرباز امریکایی دیگر منطق راهبردی ندارد. ادامه حضور آن هاهست که شبه نظامیان مورد حمایت ایران و دیگران را به حملات آسیب رسان به امریکایی ها وادار می کند.  بنا براین، اگر ترامپ واقعا نگران حفظ جان امریکایی ها بود، راه حل منطقی می توانست خارج کردن نیروها از عراق باشد.

تصمیم دولت ترامپ برای نگه داشتن سربازان امریکایی در عراق علیرغم خواسته های دولت و مردم عراق به شدت خطر حنگ را افزایش می دهد و پی آمد های وحشتناک تجاوز 2003 را تشدید می کند. از یک جهت مسافران و خدمه  پرواز خطوط بین المللی اکرایین نیز قربانی تصمیم امریکا برای تجاوز به عراق  هستند. اگر ایالات متحده تجاوز نکرده بود ، تهدید حمله هوایی امریکا به ایران که، ان ها را وادار به شلیک تصادفی موشک کرد وجود نمی داشت، چون هیچ پایگاه امریکایی یا شبه نظامیان طرف دار ایران در عراق که منجر به ستیزه اخیر شد وجود نمی داشت.

در حالی که دموکرات های برجسته ی بسیاری با جنگ طلبی مخالفت کرده اند اما برای متوقف کردن واقعی آن کار چندانی نمی کنند. مجلس تحت رهبری دموکرات ها دو اصلاحیه به تازگی تصویب شده لایحه مقامات دفاع ملی را، که می توانست تامین پول برای جنگ با ایران را بدون تصویب کنگره مسدود کند حذف و اجازه جنگ 2001 علیه القاعده و حامیان آن را ، که دولت های پیاپی برای قانونی کردن تقریبا تمام فعالیت نظامی امریکا در خاورمیانه بزرگتر از آن استفاده کرده بودند لغو کرد.

در حالی که اقدامات شدید ترامپ ( و بی اعتنایی او به محدودیت های قانونی اقدامات خود بر اساس قانون اساسی و منشور سازمان ملل) اورا به صورت منحصری خطرناک می سازد، سیاست های جنگ طلبانه او نسبت به ایران، از جنبه های بسیاری، گسترش منطقی ابر نظامی گری دو حزبی درک شده با تجاوز 2003 به عراق است.  همان طور که تصمیم  امپریالیست های های بریتانیایی و فرانسوی در کنفرانس صلح پاریس اندکی بیش از یک قرن پیش بذرهای بسیاری از ستیزه هایی را که از آن زمان  خاورمیانه را در خود غرق کرده است پاشیدند، جنگ امریکا علیه عراق نیز ممکن است دردناک بودن خود را حداقل تا زمانی ثابت کند.

سرچشمه : ترواوت

 

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست