برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-01-05

نویدنو 15/10/1398           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • تذکر این نکته هم ضروری است که جنگ و درگیری‌های نظامی در منطقه تنها به نفع ارتجاعی‌ترین و ضدمردمی‌ترین نیروها در منطقه و جهان و به ضد منافع مردم و زحمتکشان خواهد بود. حرکت دولت ترامپ در زمانی صورت می‌گیرد که او در آستانه محاکمه در سنای آمریکا به‌خاطر سوءِاستفاده از قدرت است؛ در عین حال، مردم آمریکا وارد سال برگزاری انتخابات آتی ریاست جمهوری در آن کشور می‌شود، و در ایران هم مردم ما که به‌خوبی‌ آگاه‌اند که جنگ در میهن‌ ما در گذشته چه فاجعه‌‌هایی به‌بار آورد، همواره از برافروخته شدن جنگ دیگری به‌شدت نگرانند.

     

 

 

 

 

ارزیابی های گوناگون از کشته شدن قاسم سلیمانی

با کشته شدن قاسم سلیمانی تحلیل هایی هم از جانب افراد ارائه شد . نویدنو برای آگاهی خوانندگان این تحلیل ها را به اشتراک می گذارد .

 

  آمریکا کار احمقانه ای کرد - فریبرز رئیس دانا

پیرامون کشته شدن قاسم سلیمانی - اخبار روز

ایران انتقام نمیخواهد، صلح میخواهد امیر ممبینی -!

شبحی که به ایران بر می گردد – سهراب مبشری

 

 

آمریکا کار احمقانه ای کرد

فریبرز رئیس دانا

آمریکا کار احمقانه ای کزد؛ کاری در جهت افزایش ناگهانی و شدید خطر جنگ و در گیر کردن عربستان و اسرائیل و عراق و سوریه و آمریکا و روسیه و... در جنگی خانمان سوز که میلیونها کشته روی دست مردم زجر دیده و غارت شده ی ایران و منطقه می گذارد. قدرتمندان و صاحبان زر و زور از هم اکنون چمدانشان بسته و مکان امنشان مشخص است. آمریکا پس از تحمیل تحریم شدید و پر فشار حد اکثری مردم بی نوای ایران را به روز سیاه نشانده است و این همان مردمیند که از فشارهای سیاسی و اقتصادی سرمایه و زور سالها در رنج بوده اند. شکاف طبقاتی و فقر بر اثر سیاست های ایران و فشارهای آمریکا به حد اکثر رسیده است. حالا آمریکا در اولین روزها آخرین سال ریاست جمهوری یک نیمه فاشیست ریا کار و طرفدار سلطه ی ولی بر مردم جهان و یاران آوانجلیست و نژاد پرستش این کشور به فرمان مستر پرزیدنت قاسم سلیمانی را که برای دولت ایران نقش کلیدی داشت هدف گرفت و با دقتی بی نظیر و انتخابی دقیق او را از پای در آورد.

کاری ندارم که او چقدر محبوب یا مورد غضب مردمی بود که در همین 50 روز پیش از شدت فشار محرومیت آتش فشان گونه به پا خاستند و با کشتار بی رحمانه رو به رو شدند. اما این مهم است که آمریکا می توانست این حرکت تروریستی را انجام ندهد به ویژه آن که پیش از آن به بهانه ی کشته شدن یک نفر مامور ماجور خود به پادگان کتائب حمله و 25 نفر را از پای در آورده بود. آمریکا بهانه می آورد که پیش دستی کرده و جلوی طرح توطئه ی قاسم سلیمانی و هم کاران عراقی او علیه آمریکا را گرفته است. این ادعا قابل قبول نیست. ادعای حمله ی ایران به تاسیسات نفتی آرامکو هم از سوی سازمتن ملل رد شد. آمریکا با سیاست دو رویانه ی ترامپ و احتمال انتقام گیری بی ملاحظه ی ایران مردم را با خطر جنگ و قحطی رو به رو می سازد.

اما باید پرسید آیا ایران در شرایطی است که حمله به سفارت آمریکا در عراق و نوشتن رهبر ما قاسم سلیمانی بر دیوار آن را سازماندهی یا تشویق کند یا دست کم آن را محکوم نکند؟ نه. نه. این عاقلانه نبود.این عاقلانه نبود که باز ایران را متخصص اشغال سفارت ها بخوانند و آفکار عمومی را به او بدبین تر کنند. مانور مشترک ایران و چین و روسیه هیچ خاصیتی جز تحریک امپریالیسم آمریکا نداشت. دولت ایران پشتوانه قوی مردمی ندارد زیرا سیاست های ماندگار نولیبرالی موجب فقر وفساد و تبعیض شده است و ایران باید نگاه به داخل را پیش از واقعه ی خیزش اعتراضی مرد درآبان امسال پیش می گرفت. آمریکا از نارضایتی توده ها به نفع سود و سرمایه ی خودی و متحدانش بهره برداری می کند. ایران به آن توجه نکرده است و تضاد های طبقاتی و منافع حاکم در جناحها به نوعی است که نمی توانست هم توجه کند.

یک بار چرچیل گفته بود انگلستان متحد ثابت ندارد بلکه منافع(ملی) خود را دارد. مدتها عقل سیاسی در روابط بین الملل برای سرمایه داری تشویق به رعایت همین ضابطه و اصل بورژوائی سود محور و به ویژه نو لیبرالی اخیر بود. اما به نظر من مدتی است که باید گفت منافع ملی هم جایش را به منافع جناح های سرمایه وتبلور آن در انتخابات داده است. سیاستمداران ایران نمی دانستند که پرزیدنت آمریکا در آخرین سال ریاست خود سیاست های ویژه ای پیش می گیردوعقل جناحی- انتخاباتی چیز خاصی می گوید که متفاوت است با پیش داور و خیال پردازی یا حتا روحیه ی پارا نویائی آنان. آمریکا در کشتن قاسم سلیمانی عاقلانه عمل نکرد و مردم جهان را به خطر انداخت، اما عقل یعنی چه؟ آمریکا در عقل جناحی احتمالا درست عمل کرده است : ترامپ به بهای خطر کشتار بیشتر مردم شانس خود و توان جناح سرمایه ای خود را بالا برد.

لازم به توضیح نمی دانم که پیشنهاد ما برای خویشتن داری دولت ایران برای پرهیز از جنگ به معنای این نیست که دلبستگی ماندگاری به این نظام و این استراتژی ها دارم ( ادعا و تهمت بد دلان وابسته را نادیده می گیرم) بلکه به این معنا است که باید فرصت زنده ماندن برای همه ی مردم و نیز برای آزادی خواهان مردم دوست و ایران دوست فراهم شود. باید دولت ملزم به رعایت حقوق مردم باشد و نه به منافع جناحی. این هر گز هم به معنای فراموش کردن ذات خبیث و متجاوز امپریالیسم نیست.تجاوز و خطر آفرینی و پایمال کردن حقوق مردم از هر سو محکوم است. زنده باد مقاومت آگاهانه ی مردم علیه سلطه ی سرمایه، به هر رنگ و شکل و لباس و سیاست.فعلا نه به جنگ و آری به آگاهی رسانی و مقاومت هوشیارانه. نباید بگذاریم این خطر جنگ به بهانه ای برای ادامه ی وضع ستمگرانه تبدیلشود، برعکس بیاد فرصتی باشد برای شناخت عمیق سلطه ی سرمایه و سیاست حاکم و تدبیر جوئی برای رهائی. به دام جنگ نیفتیم و از خندق بلای حمایت از ستم های داخلی به پرهیزیم وبا هر نوع تجاوز و جنگ سالاری و مداخله ی بیگانه مخالفت کنیم.

فیسبوک

پیرامون کشته شدن قاسم سلیمانی

از کشور ما بیش از این نباید فریاد جنگ و انتقام و تهدید سر داده شود. مردم در ایران، عراق، سوریه، لبنان و افغانستان با یکدیگر سر جنگ ندارند. اگر آن ها بتوانند بر سرنوشت خود حاکم شوند، آن گاه این بساط دهشت آور جنگ و ترور و کشتار و ناامنی در منطقه نیز برچیده خواهد شد

یک

وقتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا چند روز پیش در پی بالا گرفتن تشنج ها بین جمهوری اسلامی و آمریکا در عراق، اعلام کرد اخطار نمی دهد، بلکه تهدید می کند، شاید هیچ کس نمی توانست تصور کند که این تهدید به کشته شدن قاسم سلیمانی مهم ترین چهره ی نظامی جمهوری اسلامی بیانجامید.

کشتن قاسم سلیمانی شدیدترین ضرب شست نظامی است که آمریکا تا به حال به جمهوری اسلامی نشان داده و پایه های افسانه ی «قدرت نظامی» ان را دست کم در منطقه لرزانده است. ترامپ این ضرب شست را در زمانی انجام داد که هنوز مدت زمان زیادی از قیام مردم ایران علیه استبداد نگذشته و دنیا فهمیده است که این حکومت در داخل کشور از پایگاه و اعتبار چندانی برخوردار نیست.

کشته شدن سلیمانی در عراق در امتداد تنش و زورآزمایی طولانی مدت آمریکا و جمهوری اسلامی در این کشور روی داده است. مردم ایران در این درگیری نه نقش و نه سودی دارند و در ادامه آن ذینفع نیستند. آمریکا و جمهوری اسلامی در منطقه علنا در برابر یک دیگر در حال جنگ هستند. آن ها سراسر منطقه را برای این رویارویی انتخاب کرده اند. حضور نظامی آن ها در عراق و سوریه و لبنان و دیگر جاها به ضرر صلح و آرامش مردمان این کشورهاست. چه آن زمان که آمریکا با طرح ادعاهای گمراه کننده و دروغ، نظامیانش را روانه ی عراق کرد و چه زمانی که جمهوری اسلامی با توجه به خلا قدرت در این کشور همسایه کوشید جای پای هر چه محکمتری در عراق به دست بیآورد، رشته ی بی پایانی از جنگ و ترور و ناآرامی بر عراق و سرتاسر منطقه سایه انداخت.

اکنون نیز بار دیگر باید مردم ایران و عراق و سایر کشورهای درگیر در این رویارویی، با چشمانی نگران منتظر سلسله اقدامات تلافی جویانه ای متقابلی باشند که امنیت منطقه را بیشتر زایل کرده و خطر جنگ را افزایش می دهد.

دو

سپاه پاسداران از چشم اکثریت ایرانیان یک نیروی جنایتکار، متجاوز و با کارنامه ای دهشت بار است که مشت آهنینش در منطقه در خدمت افزایش «عمق استراتژیک» حکومت وحشت و ترور جمهوری اسلامی است و در داخل ایران دهان آزادی خواهان را خرد کرده است. فرماندهان سپاه مظهر این سیاست جنایتکارانه بوده اند. آزادی خواهان در ایران نمی توانند کوچکترین همدلی و هم رایی با چنین جنایتکارانی و کمترین تاسفی نسبت به مرگ کسی که از جمله افراد موثر گسترده شدن و تقویت پایه های این حکومت جنایتکار در ایران و سرتاسر منطقه بوده است، داشته باشند.

ما در کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق نه همراه با پایکوبی طرفداران حمله ی نظامی آمریکا به ایران هستیم و نه همداستان با کسانی که اکنون در غم «سردار عارف» نشسته اند و می کوشند از او چهره ای محبوب و «ملی» بسازند.

سه

جمهوری اسلامی خواهد کوشید شکست اطلاعاتی – نظامی خود را در کنار وعده ی انتقام، در سطح ایران و منطقه به یک پیروزی سیاسی تبدیل کند. آن ها که هنوز از زیر فشار خردکننده ی اعتراضات آبان ماه و تبعات بعدی آن رهایی نیافته اند، مرگ قاسم سلیمانی را فرصتی خواهند کرد تا فضای سیاسی در ایران را تغییر جهت دهند، مردم را به نفع خود به خیابان ها بیاورند، احساسات ناسیونالیستی و ضدآمریکایی را دامن بزنند و این احساسات را به جای احساس نفرت نسبت به حکومت و جنایات آن بنشانند و از این موقعیت برای تحکیم پایه های حکومت خود، گسترش فضای اختناق و سرکوب و به فراموشی سپردن خواست ها و مطالبات مردم، فشار بر زندانیان سیاسی و… استفاده کنند.

«شهادت سردار عارف» شاید همان طور که زمانی خامنه ای آرزویش را کرده بود، اکنون بهترین فرصت را برای او فراهم آورده است، تا صفوف تکه پاره شده ی عوامل خود بعد از قیام آبان ماه را نیز به یکدیگر نزدیک کند و آن عده از ماموران حافظ نظمش در خیابان ها را که این همه کشتار بی رحمانه، زانوانشان را سست کرده بود، بار دیگر و از نو جان تازه ای بدهد و برای کشتارهای بعدی آماده کند.

چهار

مردم ایران بارها و از جمله در قیام آبان ماه ۹۸ خود اعلام کرده اند که خواهان نان، کار و آزادی هستند. سیاست های تجاوزکارانه ی جمهوری اسلامی در منطقه، نه تنها کمکی به داشتن «نان و کار و آزادی» برای مردم نمی کند، بلکه یکی از عواملی است که امنیت را از کشور ما سلب کرده و زندگی میلیون ها مردم در ایران را به زیر خط فقر رانده است.

حکومت باید به سیاست های تجاوزکارانه ی خود در کشورهای همسایه و منطقه پایان دهد و نیروهای نظامی خود را از این کشورها خارج کند. یک سیاست مسئولانه ایرانی در درجه ی اول پافشاری بر این درخواست و در کنار آن کوشش، همراهی و هم گامی با همه ی نیروهای آزادی خواه، صلح طلب و مسئول در سرتاسر منطقه و جهان برای آن است که دخالت های نظامی در منطقه ما پایان یابد و مردمان کشورهایمان بتوانند خود بر سرنوشت خود حاکم شوند.

از کشور ما بیش از این نباید فریاد جنگ و انتقام و تهدید سر داده شود. مردم در ایران، عراق، سوریه، لبنان و افغانستان با یکدیگر سر جنگ ندارند. اگر آن ها بتوانند بر سرنوشت خود حاکم شوند، آن گاه این بساط دهشت آور جنگ و ترور و کشتار و ناامنی در منطقه نیز برچیده خواهد شد.

اخبار روز

 

ایران انتقام نمیخواهد، صلح میخواهد!

امیر ممبینی

حادثه ای شوم رخ داد. قتل سردار سلیمانی و شماری از سرداران عراقی بدستور آقای ترامپ در پایتخت کشور مستقل عراق یک اقدام تروریستی است از شدید ترین نوع آن. دولت آقای ترامپ آشکارا حاکمیت ملی کشورهای منطقه را نقض میکند و پس از ویرانگریهای سراسری و نقشه مند در این کشورها اکنون آنها را به میدان موج جدیدی از تروریسم ابرقدرتی بدل کرده است. یک پای دیگر ماجرا حظور نیروهای حکومت ایران در کشورهای کانون ستیز است. آقای خامنه ای با ماجراجویی و دیکتاتوری، با دخالت مرتجعانه در امور دیگر کشورها، گام به گام ایران را به کام اژدهای جنگ استعماری نزدیک میکند. دخالت تحریک کننده حکومت در کشورهای منطقه و درگیر شدن با دولت ترامپ کشور ما را در یک قدمی جنگ قرار داده است. تهدید قبلی دولت اسرائیل در مورد جنگ محدود با ایران بروشنی ورود از دروازه عراق و درگیری با نیروهای مورد حمایت جمهوری اسلامی در آنجا بود. اکنون آقای خامنه ای از انتقام حرف میزند. این که چگونه یک حاکم به خود اجازه میدهد حتی احساسات خود را هم به حساب ایران اعلام کند جای شگفتی دارد. ایران نیازمند انتقام و تعرض متقابل نیست. ایران صلح میخواهد و نیازمند صلح است. آقای خامنه ای هیچ برنامه ای برای حفاظت از صلح ندارد بلکه با اقدامات گستاخانه خود یک پای تحریک است. ترامپ و خامنه ای علیرغم حرف خود دو پای تنش و جنگ هستند. جنگ یعنی مرگ صد ها هزار ایرانی و ویرانی بقایای تأسیسات اقتصادی و اجتماعی این کشور. جنگ یعنی باز شدن پای استعمار راسیستی به قلمرو سرنوشت آینده ایران. رهبران جمهوری اسلامی به خود بیایند و بیش از این بنزین بر آتش نریزند. ترامپ سیمای سیاس دروغ و استعمار و جنگ و راسیسم و تخریب محیظ زیست است. چه فرق میکند که کشوری را با بمب انفجاری ویران کنند یا یا با بمب تحریم اقتصادی. آنها حتی داروی بیماران و خوراک کودکان را از روی سفره ایران برداشتند. هدف قطعی دولت آقای ترامپ ویران کردن ایران با کمترین خسارت برای خود است. حکومت ایران با زبان کوچه و بازار حرف میزند و مثل قلدرهای محله میخواهد خود را از تک و تا نیندازد. این سیاست نیست بلکه زباندرازی از سر عجز است. ایران سیاستی برای هدایت خود ندارد. هیچ کسی جز مسئولان جمهوری اسلامی نمیتوانند چاره ای برای این کار انجام دهند. مسئولان جمهوری اسلامی مسئول تمام شوربختی های ایران در نتیجه یک جنگ ترغیب شده هستند. ایران صلح میخواهد. این صلح را نه ترامپ و نه اسرائیل و یا متحدان آنها در منطقه میخواهند. این صلح وجود ندارد بلکه باید تولید و حفظ شود. با وجود این سیاستهای شرورانه که منجر به قتل عامل بیش از هزار انسان بیگناه گرسنه در آبانماه شده است ایران هر روز بیدفاع تر میشود. در این لحظه اگر حکومت کوچکترین مسئولیتی در قبال کشور و مردم آن احساس کند باید آماده خنثی کردن خطر جنگ از طریق تغییر این وضعیت باشد.

فیسبوک

 

شبحی که به ایران بر می گردد – سهراب مبشری

 

این شبح به ایران بر می گردد. از هم اکنون برگشته است. نگاه کنید به بیانیه مشاوران میرحسین موسوی در تکریم سلیمانی. اگر مورد استفاده شبح سلیمانی در زمان حیات او بیشتر صادراتی بود، این شبح اکنون بیشتر مصرف داخلی دارد. ترور قاسم سلیمانی، چسبی است که شکافهای درون رژیم را پر می کند

کاری که قاسم سلیمانی می کرد نیازی به نبوغ و تخصص چندانی نداشت. تبلیغات رژیم فقها نقش سلیمانی در جنگهای سوریه و عراق را بسیار بیش از آنچه بود نشان داده است. جانشین سلیمانی به سرعت منصوب شد. جمهوری اسلامی امثال سلیمانی و قاآنی زیاد دارد.

قاسم سلیمانی محصول صنعت فرهنگ جمهوری اسلامی بود. کارکرد صادراتی این محصول، همان بود که بر دیوار سفارت آمریکا در بغداد نوشتند: سلیمانی قائدی – سلیمانی رهبر من است. تبلیغات جمهوری اسلامی از قاسم سلیمانی در زمان حیات او شبحی ساخته بود برای پشتگرمی هواداران خود در عراق و به درجات کمتر در سوریه و شاید لبنان.

این شبح به ایران بر می گردد. از هم اکنون برگشته است. نگاه کنید به بیانیه مشاوران میرحسین موسوی در تکریم سلیمانی. اگر مورد استفاده شبح سلیمانی در زمان حیات او بیشتر صادراتی بود، این شبح اکنون بیشتر مصرف داخلی دارد. ترور قاسم سلیمانی، چسبی است که شکافهای درون رژیم را پر می کند. پس از جنایات هولناک رژیم در آبان امسال، احتمال بروز یک بحران درونی در رژیم – شاید ضعیف – ایجاد شد. ترور بغداد، این احتمال را بسیار ضعیف تر از آنچه بود کرده است.

خامنه ای در زمان حیات سلیمانی برای او آرزوی شهادت کرد. شاید این آرزو تعارف نبود. در درون ایران،‌ شبح سلیمانی بسیار به کار خامنه ای می آید.

و اما در خارج از ایران:

فردی از به اصطلاح اپوزیسیون شیفته ترامپ ساعاتی پس از مرگ سلیمانی جلوی دوربین ظاهر شد و در حالی که در کنار سنجاق منقش به نقشه ایران و شیر و خورشید، یک سنجاق پرچم آمریکا هم نصب کرده بود از یک روز تاریخی سخن گفت. او از خوشحالی در پوست نمی گنجید. می توان تصور کرد که در میان امثال او،‌ امید به قدرت رسیدن در سایه پهبادهای آمریکایی قوت گرفته است.

به این افراد باید گفت: از این نمد کلاهی به شما نمی رسد. رژیم ولایت فقیه با پهبادهای آمریکایی سرنگون نخواهد شد.

هیچ کس بهتر از گردانندگان دستگاه حاکم آمریکا به این امر واقف نیست. هدف آمریکا از قتل سلیمانی همان است که اعلام کرده است: ضربه زدن به امکان مانور جمهوری اسلامی در خارج از ایران. دولت ترامپ برای دستیابی به این هدف، دست به یک قمار زده است. سخت بتوان پیش بینی کرد که برنده این قمار که خواهد بود. شاید برنده،‌ نه در آمریکا باشد و نه در ایران.

برخی از بازندگان اصلی از هم اکنون معلومند:‌ مردم عراق. موشکهایی که به نزدیک فرودگاه بغداد شلیک شد،‌ ضربه کاری دیگری بود بر دولتی در عراق که دیگر می توان نام دولت درمانده بر آن نهاد.  این،‌ ارمغان باندهای جنایتکار در واشینگتن و تهران برای مردم عراق است، از سال ۲۰۰۳ بدین سو.

سهم مردم ایران از این مهلکه نیز جز باخت نیست. حساب باز کردن بر عقل سلیم ترامپ و خامنه ای؟ تلخی پاسخ در خود پرسش نهفته است.

 

 

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست