نویدنو 30/09/1398
چاپ مطلب
سُرخ
محمد خلیلی

لب پرپران،
لب پر میزند "رود"
***
فرا می ریزد از بستر
برمی خیزد
از محله های خاکستر.
***
رود
سرخِ انار
مخملِ خونبار
دل-دل زنان
سیلِ سَلَح* نوش
دنان** و در جوش .
***
سرچشمه هایش
بیغوله های گُرسُنه ی آه،
بی تاب می رود
تا قلعه های کبریایی
تا محوِ بارگاه !
***
رودِ بلندِ آه
آذینه ی "پگاه"
***********************
یلدای 98 - محمد خلیلی
*- سَلَح - آب باران
**- چمان ، رفتن با نشاط
و خرامان
برگرفته از فیس بوک شاعر
|