نویدنو 10/09/1398
چاپ مطلب
مبارزه
ادامه دارد...

نوبدنو : مبارزه با وجود سرکوب و
یورش و باز داشت و حمام خون در کلیت خویش به مثابه عنصر بنیادی تغییر
ادامه دارد.در زیر بیانیه های گروه های مختلف صنفی و سیاسی را در
محکومیت جنایت غظیم علیه توده های بی پناه و زخمتکش تقدیم خوانندگان می
کنیم .
-
بیانیه تحلیلی کانون صنفی معلمان تهران پیرامون وقایع اخیر در کشور
-
بیانیه ی مشترک دادخواهی بازنشستگان از افکار عمومی جامعه!
-
سندیکای کارگران شرکت واحد: سرکوب و کشتار خونین معترضین را محکوم
میکنیم
-
بیانیه هنرمندان ایران: جوانان معترض به کدام گناه کشته شدهاند؟
بیانیه تحلیلی کانون صنفی معلمان تهران پیرامون وقایع اخیر در کشور: ما
بیرون زمان ایستاده ایم با دشنه تلخی در گرده هایمان …
به نام خداوند جان و خرد
جامعه ایران در دور باطلی از ناکارآمدی ساختار سیاسی، لجاجت در ادامه
سیاست گذاری های غلط اقتصادی و ناتوانی در مقابله با فساد سیستماتیک
اقتصادی گرفتار آمده است. به گونه ای که در بالاترین رده های تصمیم
گیری، بدیهی ترین اصول مدیریت اجتماعی و اقتصادی و قوانین مصرح، به
راحتی و بدون تأمل در پیامدهای دور و نزدیک آن، زیرپا گذاشته می شود.
پیامد طبیعی این گونه سیاست گذاری های اقتصادی، شکل گیری نوعی رابطه
فرادستی و فرودستی در جامعه است. اقلیتی با استفاده از اهرم های سیاسی
منابع اصلی ثروت و قدرت سیاسی را در اختیار خود گرفته اند و با ایجاد
چرخه بسته ای از مدیران –البته ناکارآمد- با روش هایی آمرانه و
طردکننده سعی در حفظ موقعیت کنونی خود به هر شکل ممکن دارند. و اکثریتی
که به روایت آمارهای رسمی، زیر بار نرخ رشد تورمی کمرشکن(با میانگین
بالای ۴۲ درصد) که نتیجه ی مستقیم سیاست گذاری های نادرست داخلی و
خارجی است و بیشتر به نفع دو دهک پردرآمد جامعه عمل می کند، روز به روز
فقیرتر شدن خود و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی موجود در جامعه را شاهدند.
طبیعی ترین پیامد چنین وضعیتی انباشت نارضایتی های عمومی و شکل گیری
اعتراض هایی در ابعاد کوچک و بزرگ است. اعتراض به شرایط بد اقتصادی، به
فراگیر و سیستماتیک شدن فساد ناشی از انحصار ثروت و قدرت، به تبعیض و
بی عدالتی های گسترده، به تسلط گفتمان ایدئولوژیکی خاص بر فرهنگ و
سیاست که بیش از هرچیز توجیه کننده شرایط نابسامان کنونی، آن هم در
جامعه ای است که در نتیجه بالا رفتن سطح دانش، جوانی و نوجویی، پیشرفت
های بین المللی در زمینه تکنولوژی و نظام های ارتباطی – به رغم همه ی
محدودیت های ایجاد شده- چنین شرایطی را برنمی تابد.
طنازی تلخ تاریخ اینجاست که در صف اول چنین اعتراضاتی، از یک سو محروم
ترین اقشار جامعه قرار می گیرند که قرار بود به مدد انقلاب سال ۵۷
حاکمیت از آن آنان شود و از سوی دیگر، آگاه ترین اقشار اجتماعی قرار می
گیرند که باز هم بنا بود که با سقوط رژیم شاهنشاهی، هر بندی که اندیشه
و عمل آزادانه ی آنان را مانع می شود گسیخته گردد.
در هفته های اخیر افزایش ناگهانی و بی سابقه ی قیمت بنزین، جرقه ای بود
برای شعله ور شدن آتش خشم فروخورده انبوه شهروندانی که در نتیجه
تصمیمات نابخردانه اقتصادی، هربار بیشتر از گذشته از تامین ابتدایی
ترین نیازهای حیاتی خود فرو می مانند. با توجه به مجموعه شرایط، انتظار
این بود که عاملان اصلی این نابسامانی ها دست کم همدلی بیشتری با آسیب
دیدگان از خود نشان دهند؛ اما با کمال تأسف شاهد برخوردهای خشن از
ابتدا و شدیدترین نوع سرکوب در ادامه بودیم. برخوردهایی که جزگسترش
خشونت در جامعه نتیجه ای نخواهد داشت.
کانون صنفی معلمان به عنوان یک نهاد مدنی و صنفی در حوزه آموزش، ضمن
محکومیت شدید خشونت به کار رفته در سرکوب معترضان، نگرانی خود را نسبت
به ترویج خشونت به شکل افراطی در جامعه ابراز می دارد. ما به عنوان یک
نهاد آموزشی هشدار می دهیم؛
“به
شهادت تاریخ، هیچ رژیم سیاسی تاکنون با اِعمال خشونت پابرجا نمانده و
هیچ جامعه ای در شرایط وجود شکاف های عمیق طبقاتی و سرکوب های شدید، به
توسعه و پیشرفت دست نیافته است.”
این که تمامی مسئولان در سخنانی تبلیغاتی، به شیوه ای از قبل هماهنگ
شده، اعتراض را حق قانونی مردم بدانند و در همان حال از برخوردهای خشن
با همان مردم به اسم «اغتشاش گر» حمایت کنند، جز نابودی باقیمانده
اعتماد و باور به صداقت آنان حاصل دیگری در بین مردم ندارد.
نوع برخورد با «کانون صنفی معلمان ایران» در دوره های مختلف، خود گواه
صداقت مسئولانی است که از مردم می خواهند از مجاری به اصطلاح قانونی
اعتراضات خود را پیگیری نمایند.
کانون صنفی معلمان در طی حدود دو دهه فعالیت خود، تمامی مجاری قانونی
در قوه مجریه، مقننه و قضائیه را به صورت مکرر پیموده است و همچنان نیز
این مسیر را ادامه می دهد. حاصل اما چندین معلم زندانی است با احکام
سنگین که از حداقل های حقوق قانونی – که مفسدین یقه سفید به وفور از آن
ها استفاده می کنند- نیز برخوردار نیستند. چندین همکار با حکم اخراج و
انفصال، ده ها معلم دارای پرونده و حکم های تعلیق و تبعید و صدها مورد
بازداشت ها و پرونده سازی های بزرگ و کوچک.
نمونه دیگر پیگیری های قانونی، بازنشستگان هستند که سال هاست بر این در
بسته می کوبند و در روزهای ۱۹ و ۲۱ آبان ماه شاهد برخورد قهرآمیز
نیروهای امنیتی با تجمع آرام و مسالمت آمیز آنان بودیم.
شرایط کارگران که خود مثنوی و سوگنامه دیگری است و تضییع حق آنان، در
کنار حقوق دانشجویان، حامیان کودکان کار، پرستاران، وکلای حامی این
اقشار، اهل اندیشه و قلم، فعالان محیط زیست، فعالان حقوق زنان و
… .
در شرایط کنونی که قدرتمداران تمامی منافذ اصلاح قانونی امور را یکی پس
از دیگری بسته اند یا می بندند؛ ما نگرانیم.
·
نگران عمیق تر شدن شکاف میان حاکمان با مردم، بیش از آن چه تاکنون
بوجود آمده است.
·
نگران بسته شدن تمامی راه های مسالمت آمیز حل مشکلات موجود؛
·
نگران افزایش لجام گسیخته خشونت در جامعه ای که حاکمانش با شهروندان جز
به زبان زور سخن نمی گویند و مردم را جز به صورت توده هایی مطیع و پیرو
برنمی تابند؛
·
نگران فشار تورمی سه برابر شدن قیمت بنزین بر ضعیف ترین اقشار جامعه؛
تورمی که آثار آن از هم اکنون -پس از گذشت دو هفته- برخلاف تبلیغات
رسمی، رخ نمایانده است.
·
نگران کودکانی که زیر بار فشار اقتصادی حاصل از تورم به جای تحصیل، به
جمع کودکان کار اضافه می شوند.
·
نگران خانواده هایی که عزیزان خویش را به دلیل یک اعتراض ساده از دست
داده اند.
·
نگران دانش آموزانی که مورد ضرب و شتم و هتاکی و خشونت غیر قابل وصف
قرار گرفته اند. دانش آموزانی که بازداشت شده و وضعیت مشخصی ندارند و
غم انگیزتر اخبار رسیده از دانش آموزان نوجوانی که کشته شده اند.
و اینک ما به عنوان #معلم، جای خالی همه آنها را در میان میز و نیمکت
ها می بینیم و نیز روان های رنجیده و روح های عزادار و مضطرب
#دانش_آموزان حاضر را در پسِ هفته ای خشونت بار و خونین!!! با هزاران
سوالی که از ما می پرسند؛
در مغایرت آنچه دیده اند با آنچه در مدرسه و کتاب و درس و مذهب و …
آموخته بودند!
کانون صنفی معلمان ضمن عرض تسلیت و ابراز همدردی و دلجویی از خانواده
های عزادار و نیز خانواده هایی که به نوعی در این مدت آسیب دیده اند،
به عنوان نهادی مدنی هشدار نسبت به نابسامانی های ایجاد شده را مسئولیت
انسانی، اجتماعی و آموزشی خود می داند.
هرچند همچون گذشته،
در کمال تأسف گوش شنوایی برای این سخنان نیابد.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۸
آذرماه ۱۳۹۸
بیانیه ی مشترک دادخواهی بازنشستگان از افکار عمومی جامعه!
ما ضمن محکوم کردن شدید این رفتار سرکوبگرانه خواستار برخورد قاطع با
آمران و مجریان این وقایع خشونت آمیز هستیم و همچنان بر عهد خود تا
رسیدن به مطالباتمان پایبند خواهیم ماند.
تجمع بازنشستگان با مطالبات برحق و قانونی در ۱۹آبان ماه، با یورش
نظامیان و نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها، بر هم خورد.
دو روز بعد در ۲۱آبان نیز علیرغم رویکردِ متفاوت ِ فراخوان بخش دیگری
از بازنشستگان، این لشکرکشی تکرار شد و در جریان هر دو مراسم تعدادی از
بازنشستگان را بازداشت کردند.
دلیل این فراخوان ها این بود که پس از سالها برای ما بازنشستگان همچون
سایر نیروهای مزدبگیر “در بر یک پاشنه می چرخید و آن هم بی اعتنایی و
فریبکاری یکپارچه مسئولان” بود.
کسی نمی تواند این ادعا را باور کند که “منابعی برای تامین معاش و
درمان بازنشستگان وجود ندارد.” آیا نوک کوه اختلاسها و رانت ها و
فسادهای ریز و درشت را که هر روز از گوشه ای سر بیرون آورده، می توانند
انکار کنند؟ ما به درستی می پرسیم که “این حجم عظیم از انباشت ثروت در
چنگال عده ای از صاحبان سرمایه و قدرت از کجا آمده است؟”
بهانه ی همیشگی دولت یعنی؛ “عدم بودجه ی کافی” را کسی باور نمی کند و
این درحالیست که به ده ها نهاد و موسسه بیفایده و مجهول الهویه بودجه
های میلیاردی اختصاص داده اند.
با توجه به همین واقعیات تلخ و مستمر است که لازم می بینیم از هر طریق
ممکن به اعتراضات خود برای اجرای قوانینی که خود تصویب کرده و از اجرای
آن خودداری می کنند، ادامه دهیم.
ما امضا کنندگان این بیانیه:
اعتراض شدید خود را به این گونه مقابله های غیر انسانی با تجمعات
مسالمت جویانه و به حق اعلام داشته و دادخواهی خود را در پیشگاه جامعه
و افکار عمومی مردم اعلام می داریم.
وقتی برای بازنشستگان با چنین سبعیتی لشکر کشی می کنند، بی شک دیگر
بخشهای جامعه مدنی و مطالباتی هم انتظار نخواهند داشت که پاسخ متفاوتی
در قبال صدای حق خواهی خود بشنوند.
ما ضمن محکوم کردن شدید این رفتار سرکوبگرانه خواستار برخورد قاطع با
آمران و مجریان این وقایع خشونت آمیز هستیم و همچنان بر عهد خود تا
رسیدن به مطالباتمان پایبند خواهیم ماند.
۹۸/۸/۲۴
«بازنشستگان
متحد ایران»
متشکل از گروههای:
۱-اتحاد
بازنشستگان ایران
٢-شورای
بازنشستگان ایران
٣-
اتحاد بازنشستگان
۴-اتحاد
سراسری بازنشستگان ایران
سندیکای کارگران شرکت واحد: سرکوب و کشتار خونین معترضین را محکوم
میکنیم
با اعلام افزایش۳۰۰ درصدی نرخ بنزین، اعتراضات مردم جان به لب رسیده که
عمدتا از خانوادههای کارگری و فرودستان هستند، فوران یافته است. درحدی
نارضایتیها در جامعه گسترده میباشد که در ظرف ۴۸ساعت تجمعات اعتراضی
مردم به بیش از صد شهر در سراسر کشور کشانده شد.
اما
این اعتراضات به حق فرودستان و دردمندان با شدت تمام و با
بیرحمانهترین شکل ممکن، سرکوب و به خون کشیده شد. طبق گزارشات موجود،
صدها تن از جمله نوجوانان ۱۳ و ۱۴ ساله با گلوله کشته شده، بیش از هزار
تن زخمی و بیش از هشت هزار تن بازداشت شدهاند. مقامات حکومتی با روشی
بی سابقه در جهان، اینترنت کل کشور را قطع کردند و حتی در بعضی مناطق
تلفن های همراه را نیز از دسترس خارج کردند و با اتکا به نیروهای نظامی
و امنیتی و لباس شخصیها و با تیراندازی مستقیم به مردم با خشونت
بیپایان به خیال خود صدای اعتراض فرودستان را خاموش کردهاند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه کشتار و سرکوب
خونین مردم که عمدهی آنان از فرودستان و خانوادههای کارگری میباشند
را به شدت و قاطعانه محکوم می کند. هیچگونه توجیهای برای این سرکوبها
وجود ندارد و قابل قبول نیست. نظام و دستگاه امنیتیای که سالهای سال
هرگونه اعتراضات مسالمتآمیز مردم منجمله اعتراضات کارگران و معلمان را
سرکوب و کارگران، معلمان، دانشجویان و … را ضرب و شتم و شلاق زده و به
حبسهای طویلالمدت محکوم کرده است و فریاد آنان را نشنیده با
فریبکاری مدعی میشود که اعتراضات مسالمتآمیز را به رسمیت میشناسد.
در حالیکه رئیس جمهور توقف خودروها در خیابان را اعتراض مسالمتآمیز
نمیداند! پس منظورشان چگونه اعتراضی است؟ مگر کارگران خاتون آباد چه
می خواستند به جز حق اشتغال که از زمین و آسمان به گلوله بسته شدند و
کشتار شدند؟ مگر تجمع مسالمت آمیزکارگران و حامیان طبقه کارگر در روز
جهانی کارگر سرکوب نشد؟ و دهها فعال کارگری از جمله اعضای سندیکای
کارگران شرکت واحد با حبس های طولانی تنها به دلیل یک تجمع اعتراضی
ساده کارگری مواجه نیستند؟
واقعیت این است که اعتراضات سراسری آبان ماه امسال دنباله اعتراضات دی
ماه سال ۹۶ میباشد که بر بستر بیش از سه دهه تهاجم لجام گسیخته و
مستمر سرمایه داری ایران و دولتهای آن به طبقهی کارگر و مردم محروم و
تهیدست صورت گرفته است. سیاستهای نولیبرالی حاکمیت و ریاضت اقتصادی،
تغییر قوانین کار به نفع سرمایهداران و محروم نمودن میلیونها کارگر
از حقوق ابتدایی مندرج در قوانین کار، تبعیت از نسخههای صندوق
بینالمللی پول و بانک جهانی از جمله طرح تعدیل ساختار اقتصادی و “آزاد
سازی قیمتها”، خصوصی سازیهای گسترده، کالایی کردن سیستم آموزش و
پرورش، مناطق آزاد تجاری، پایین نگه داشتن سطح دستمزدها، بیکار سازیهای
میلیونی، حذف یارانهها و گرانی سرسامآور و همزمان اختلاس و فساد
گسترده و غارت بیسابقه سرمایهها و منابع عمومی و سازمان تامین
اجتماعی، پرداخت حقوق و مزایای نجومی به کارگزاران حکومت و مسئولین
دولتی، انتقال میلیاردها دلار به خارج از کشور از طرق مختلف و بدون
هیچگونه پاسخگویی، همگی به ایجاد یک شکاف عمیق طبقاتی در ایران منجر
شده است؛ به نحوی که با وجود تحریمهای اقتصادی در سالهای اخیر، ما
شاهد یک طبقه سرمایهدار استثمارگر و فاسد و ثروتمندان وابسته به
حاکمیت با زندگیهای فوقالعاده اشرافی و تجملگرایی بیسابقه و
پدیدههایی از جمله “بچه پول دارهای ایران” هستیم و از سوی دیگر شاهد
سفره خالی بیش از ۵۰ میلیون خانوادههای کارگری، میلیونها کودککار،
کارتن خوابی، حلبی نشینی، بیخانمانی، کولبری، دست فروشی، تنفروشی،
زباله گردی، اعتیاد گسترده و میلیونها جوان بیکار بدون هر گونه حمایت
دولتی را پیش رویمان داریم. در همین بستر حتی ابتدایی ترین حقوق مدنی و
شهروندی از جمله حق آزادی بیان و ابراز وجود را از مردم عادی و
دانشجویان و زنان و اقلیتهای ملی و مذهبی و فعالین اجتماعی و سیاسی و
فرهنگی سلب کرده اند. و تلاش عظیمی به خرج دادهاند که با سرکوب و
ممنوع کردن ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری و دیگر تشکلات مستقل کارگری و
فدراسیونها و احزاب سراسری کارگری و دیگر تشکلات اجتماعی و سیاسی در
حوزههای مختلف راه پیشروی برای مردم محروم و اعتراضات منسجم موثر را
سد نمایند.
لازم به تاکید است در ابعاد بینالمللی نیز سیاستهای نئولیبرالی و
ریاضت اقتصادی طبقهی کارگر و مردم تهیدست را به اعتراضات بیسابقه
کشانده است و ما اینک شاهد موج عظیمی از اعتراضات تودهای از
خاورمیانه، تا آفریقا و آمریکای جنوبی و حتی در قلب اروپا هستیم. طبقه
کارگر و تهیدستان دنیا هر چه گستردهتر و یک صداتر در مقابل تهاجمات
ضدانسانی سرمایهداران و دولتهایشان قد علم کرده اند. در کشورهایی
همچون عراق شاهد کشتار وحشیانه صدها معترض بودهایم، و در شیلی شاهد
سرکوب معترضین و در بولیوی شاهد کودتای نظامی و سرکوب طبقه کارگر و
مردم بومی آن کشور. با اینوجود مقاومت و مبارزه فرودستان به ستوه آمده
در جهان علیه این بیعدالتیها متوقف شدنی نیست. سرمایهداران و حکومت
آنها در ایران نیز بیهوده میپندارند که با سرکوب و کشتار میتوانند
اعتراضات سراسری در ایران را متوقف کنند. این یک جنبش عظیم جهانی برای
عدالت اقتصادی و اجتماعی است که مبارزات کارگران و مردم محروم ایران
نیز بخشی از آن است.
سندیکای کارگران شرکت واحد تهران اعتراضات و تجمعات را حق مسلم تمام
اقشار جامعه اعم از کارگران و معلمان و دانشجویان و مزدبگیران میداند
و ضمن ابزار تاسف و همدردی با خانوادههای جانباختگان اعتراضات اخیر،
خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه بازداشتشدگان و معرفی و
محاکمه کلیه آمرین و عوامل کشتار مردم هستیم. ما از تشکلهای کارگری
مستقل و فعالین کارگری و مدنی داخل کشور و تشکلات کارگری و سندیکایی در
سراسر جهان میخواهیم کشتار معترضین را قاطعانه محکوم کنند و از
مبارزات کارگران و زحمتکشان در ایران حمایت کنند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۰
آذر ۹۸
بیانیه هنرمندان ایران: جوانان معترض به کدام گناه کشته شدهاند؟
گروهی از هنرمندان ایران در بیانیهای به “فاجعه کشتار مردم معترض”
اعتراض کردند. این بیانیه میگوید معترضان “بهجانآمدگانی بودند که
چون هیچ گوش شنوایی نیافتند، ناکارآمدیها را در کوی و برزن فریاد زدند”….
به گزارش دویچه وله، جمعی از هنرمندان ایران از حوزههای مختلف سینما و
موسیقی و تئاتر در بیانیهای که روز شنبه ۹ آذر (۳۰ نوامبر) منتشر شد،
نوشتهاند: «در این روزهای تلخ که از پسِ آبان ۹۸ گذشته است، لحظهای
چهرهی جوانانِ جانباخته، مردمان زخمخورده، مادران داغدار و پدران
بیتاب از برابر چشم دور نمیشود.»
نویسندگان بیانیه میگویند: «جوانانی که خونِ پاک آنها با بیتدبیری
بر خاک ریخته شد و با انتسابشان به بیگانگان سعی بر نادیده گرفتنشان
شدهاست. مردمانی که امروز از پسِ غبارِ غلیظِ بیخبری و بیارتباطی،
نام و نشانِ یکان یکانشان آشکار میشود، به کدام گناه کشته شدهاند؟
آنها فقط بهجانآمدگانی بودند که چون هیچ گوش شنوایی نیافتند،
ناکارآمدیها را در کوی و برزن فریاد زدند.»
بنابر آخرین آمار اعلام شده از سوی سازمان عفو بینالملل در اعتراضهای
دو روزه ایران در روزهای آخر آبانماه، دستکم ۱۶۱ نفر جان خود را از
دست دادهاند. منابع غیررسمی شمار قربانیان را بسیار بیش از این تعداد
میدانند. وبسایت “کلمه” نزدیک به میرحسین موسوی از قول “یک منبع آگاه”
شمار کشتههای اعتراضها را ۳۶۶ نفر اعلام کرده است.
نهادهای حکومتی در جمهوری اسلامی از اعلام آمار دقیق قربانیان، مجروحان
و بازداشتشدگان خودداری میکنند، اما میگویند در بیش از ۷۰۰ نقطه
ایران تظاهرات بوده و دستکم ۸ هزار نفر بازداشت شدهاند. این
بازداشتها هنوز ادامه دارد.
در ادامه این بیانیه هنرمندان خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی آمده است:
«با مردم چه میکنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز
گذاشتهاید؟ کدام تجمع اعتراضیِ مردم را تاب آوردهاید؟ کدام حزب و
تشکیلاتی که بتواند بیانگر خواستهای مردم باشد را باقی گذاشتهاید؟
همچنان برآنید تا با خشونت، مردم را از ابتداییترین حقوق انسانی و
بدیهیترین نیازهای شهروندیشان محروم کنید؟»
رخشان بنیاعتماد، اصغر فرهادی، فرهاد توحیدی، مجتبا میرتهماسب، حسین
علیزاده، کیهان کلهُر، لیلی گلستان، بهمن فرمانآرا، داریوش مهرجویی،
رضا دُرمیشیان، جعفر پناهی، مصطفا آلاحمد، محمد رسولاف، حسین سناپور،
ارشد طهماسبی، امیر اثباتی، فاطمه معتمدآریا، نغمه ثمینی، محسن
امیریوسفی، مجید برزگر، منیژه حکمت، نگار اسکندرفر، امیرشهاب رضویان،
جابر قاسمعلی، کتایون شهابی، تهمینه میلانی، محمد رضاییراد، باران
کوثری، پگاه آهنگرانی، مصطفا خرقهپوش، مهتاب نصیرپور، محمد رحمانیان،
فیروزه صابر، حبیب رضایی، محمدرضا موئینی، میثم موئینی و جمال رحمتی،
این بیانیه را امضا کردهاند.
|