نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2019-11-27

نویدنو  06/09/1398           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • آیا اشرار و آشوبگران در ایران آنچنان فراوانند که برای سرکوب آنان، حکومت ناگزیر شود با تمام قوای سرکوب به جنگ آنان برود. در بسیاری از مناطق، حکومت نظامی اعلام ناشده برقرار کند، شبکه اینترنت، برغم همه زیانهای اقتصادی و علمی و اجتماعی و ارتباط ایران با جهان خارج را قطع کند. آیا مشتی آشوبگرو اوباش آنچنان نیرومندند که میتوانند میلیونها نفر را در یکصد و پنجاه شهر بزرگ و کوچک از جنوب تا شمال، از شرق تا غرب کشور بسیج کنند و به خیابانها بکشانند.

     

 

نویدنو : خبرگزاری فارس برای خنثی کردن هر آن چه می توانست بویی از طرف داری از مردم به مشام برسد کوتاهی نکرد . از جمله پس از بیانیه دکتر هاشم آغاجری فنامه جوابیه ای به قلم ظاهر یک استاد دانشگاه منتشر کرد و ایشان را به بوقلمون صفتی متهم کرد . برای اطلاع و داوری خوانندگان هر دو نامه را منتشر می کنیم .

 

بیانیه دکتر سید هاشم آقاجری درباره سرکوب اعتراضات سراسری اخیر ایران

بیانیه دکتر سید هاشم آقاجری درباره سرکوب اعتراضات سراسری اخیر ایران «المُلک یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلم»

 

حکومت کافر [اما عادل] میپاید اما حکومت ظالم [هرچند مسلم] نمیماند.

چند روزی است که مردم به جانآمده در حدود ۱۵۰ شهر در سرتا سر ایران به خیابان آمده اند و فریاد اعتراض سر داده اند. این فریاد که جرقه آن را اعلام افزایش سیصد درصدی قیمت بنزین زده، فوران بغض در گلو خفته و انباشته ی سالها تحقیر و نقض حقوق اولیه بشری و شهروندی در این سرزمین بلازده است. حقوق اولیه ای همچون نان، مسکن، کار، آزادی و حداقل های یک زندگی شرافتمندانه و مبتنی بر کرامت و عزت انسانی.

اینک نظامی که برآمده از انقلابی بود که با شعار برکشیدن مستضعفان و رهایی آنان از ستم ستمگران، و برای نفی استبداد، استثمار، استعمار و استحمار و استخفاف و در یک کلمه استضعاف و تحقق آزادی و دموکراسی، عدالت و استقلال، آگاهی و کرامت، و حقوق انسان ایرانی به پیروزی رسید، و در آغاز امیدها برانگیخته که در گذار از سلطنت و خودکامگی به جمهوریت و دموکراسی، با الهام از توحید، معنویت و عدالت اسلامی، همه مردم ایران از هر رنگ و نژادی، با هر مرام و مذهبی شاهد ایرانی آباد، آزاد، مستقل و توسعه یافته باشند، نظامی که پس از فداکاریها، شهادتها و جانبازیهای مردم و مبارزان و مجاهدان پیشگام در پیش و پس از انقلاب و در طول سال های دفاع مرامی و میهنی و در برابر دشمن متجاوز صدامی و جنگ تجاوزکارانه علیه ایران مستقر شد، اما سوگمندانه پس از فرآیند انحرافی و انحطاطی تجربه های تلخ چهل سال گذشته و دور شدن روزافزون از آرمانهای انقلاب بهمن ۵۷، اینک بر روی تهیدستان و محرومان شهرهای کوچک و بزرگ ایران آتش میگشاید و کوچه و خیابانهای سراسر میهن را به خون جوانان این سرزمین رنگین میکند. بر اساس خبرهای منتشر شده در رسانه های غیر حکومتی تاکنون بیش از صد نفر کشته، صدها نفر مجروح و هزاران نفر دستگیر و روانه بازداشتگاه ها شده اند. کسانی که در تبلیغات رسمی حکومتی به نام اشرار، اراذل، اوباش، آشوبگر و نظایر اینها خوانده میشوند و سرکوب و کشتار آنان با ادعاهای واهی توجیه میگردد. آیا اشرار و آشوبگران در ایران آنچنان فراوانند که برای سرکوب آنان، حکومت ناگزیر شود با تمام قوای سرکوب به جنگ آنان برود. در بسیاری از مناطق، حکومت نظامی اعلام ناشده برقرار کند، شبکه اینترنت، برغم همه زیانهای اقتصادی و علمی و اجتماعی و ارتباط ایران با جهان خارج را قطع کند. آیا مشتی آشوبگرو اوباش آنچنان نیرومندند که میتوانند میلیونها نفر را در یکصد و پنجاه شهر بزرگ و کوچک از جنوب تا شمال، از شرق تا غرب کشور بسیج کنند و به خیابانها بکشانند. این نخستین بار نیست که شاهد جنبش اعتراضی علنی و عمومی در ایران هستیم. جنبش های اعتراضی و خیابانی بویژه پس از جنگ تحمیلی و در دوره موسوم به سازندگی، در واکنش به سیاست های نو لیبرالی و سرمایه داری غارتگرانه جهان سومی و تحمیل تورم شصت درصدی و خم شدن کمر مستضعفان [که آنک با عنوان اقشار آسیب پذیر! از آنها نام برده میشد] و محرومانی که تازه از زیر بار فشارهای طاقت فرسای جنگ تحمیلی خارج شده بودند، آغاز گردید که متأسفانه پاسخ آنان با گلوله و کشتار مردم محروم و معترض در چند شهر از جمله اسلامشهر، مشهد، اصفهان و ... داده شد. موضوعی که به علت فقدان شبکه اطلاع رسانی آزاد و جدید در همان زمان به گوش ایرانیان و جهانیان نرسید. سرکوب جنبش اعتراضی دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸ و سپس سرکوب جنبش اعتراضی و مسالمت جوی موسوم به جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ که مطالبات قانونی و انتخاباتی خود را در قالب راهپیمایی آرام چندمیلیونی بیان کردند، حلقه های بعدی سرکوب آزادیخواهی و عدالت طلبی مردم بود. در دیماه ۱۳۹۶ نیز اعتراض فرودستان در حدود صد شهر پاسخی جز خشونت و سرکوب نیافت. و این همه جدای از سرکوب و دستگیریهای اعتراض های صنفی و جنبش های کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان و ... است که در مناسبتهای گوناگون رخ داده است.

 اما حجم، وسعت و شدت خشونتی که این روزها در سراسر میهن بلازده ما، ایران در برابر مردم معترض و مطالبات معیشتی آنان که پیش شرط اولیه یک زندگی کرامت مند انسانی است اعلام شده بواقع حیرت آور است که بقول پیشوای عدالتخواهان تاریخ، امام علی، اگر کسی با شنیدن این اخبار از غصه بمیرد بر او ملامتی نیست. امام این سخن را در مورد ربودن خلخال از پای یک زن یهودی از سوی سپاه غارتگر معاویه بر زبان جاری کرد، اما ما درباره جوانان، زنان و مردان هموطن و مظلومی که در زیر بار فشار کمرشکن تورم، گرانی، فقر و بیکاری، تبعیض و فساد و غارتگری ساختاری و فراگیر صدای خرد شدن استخوان های شان را از گلو فریاد میکنند و خواهان رفع ظلم و ستم هستند چه میتوانیم گفت. در جامعه ای که فقر و محرومیت و فاصله طبقاتی و پیامدهای شوم آن در تمام مطالعات و بررسی های حتی حکومتی و مراکز پژوهشی رسمی خود را در اعتیاد، خودکشی، طلاق و فروپاشی خانواده ها، مهاجرت و پناهندگی و فرار از کشور، فحشاء و تن فروشی، فروش کلیه و دیگر اعضای بدن، فروش نوزادان و کودکان، کارتن خوابی و گور خوابی، کودکان کار، زنان خیابانی و در ده ها پیامد شوم دیگر نشان داده است، آرمان عدالت را نیز در کنار آرمان آزادی مدفون ساخته و در نبود این دو، سخن گفتن از معنویت و اخلاق را به موعظه ای بی مخاطب تبدیل کرده است.

 روحانیان و فقیهان حاکم مگر خود بر فراز منبرها در پیش از انقلاب در گوش مردمان نمی خواندند که ابوذر صحابی بزرگ پیامبر گفته است: «عَجِبتُ لِمَن لا یَجِدُ قوتاً فی بَیتهِ کَیفَ لایُقیمُ شاهِراً بِسَیفِهِ» (در شگفتم از کسی که گرسنه است و در خانه اش خوراکی نمی یابد چگونه شمشیر از نیام بر نمیکشد و قیام نمی کند.) اینک تهیدستان و زحمتکشان و مستضعفان ایران بدون برکشیدن شمشیر، و صرفاً با زبان، فریاد گرسنگی و تهیدستی سر داده و خواهان تأمین حداقل مطالبات خود هستند. تهیدستانی که به دلالت ۶۰ میلیون نفری که رئیس جمهور وعده دادن یارانه ماهانه پنجاه هزارتومانی به آنان داده است، ۶۰ میلیون انسان ایرانی یعنی بیش از هفتاد درصد جمعیت ایران بلازده را شامل می شوند.

مراجع مذهبی در قم و سایر حوزه های علمیه مذهبی مگر نمی دانند و نخوانده و نگفته اند امام عدالت فرموده که خداوند از عالمان عهد و پیمان گرفته است که بر شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم آرام و قرار نگیرند (... أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا یُقارُّوا على کِظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ) به دفاع از ستمدیدگان برخیزند و بر ستمگران بتازند. سکوت و لب فرو بستن بر ظلمی که اکنون بر مظلومان این سرزمین میرود چه نسبتی با علی و پیروی از آن امام دارد؟

 پاسداران را که در آغاز انقلاب از میان مردم و مستضعفان برخاستند تا بر اساس آرمان توحیدی عدالت طلبی و آزادی خواهی مدافع حقوق مظلومان و محرومان در برابر ظالمان و استثمارگران و دزدان و غارتگران و مستبدان باشند، اینک چه شده است که به نیرویی برای سرکوب حق خواهان عدالت و آزادی تبدیل شده اند. سپاهی که در آغاز، امید تولد ارتشی مردمی به عنوان پناهگاه مستضعفان و محرومان را در دلها زنده کرد، در سالهای گذشته در کجا ایستاده و به سوی چه کسانی شلیک کرده است، خواهران و برادران و هم میهنان خود که بی سلاح و بی دفاع تنها خواهان حداقل حقوق انسانی و شهروندی خویشاند. آنان پاسدار حقیقت اند یا قدرت؟ پاسدار عدالت اند یا ستم؟ پاسدار آزادی اند یا استبداد، پاسدار روح انسانی و رحمانی اسلام محمدی و تشیع علوی اند یا جسم خشونت آمیز و بیرحم و شفقت اسلام اموی و تشیع صفوی؟ و در این میان موضع دو قوه به اصطلاح انتخابی مقننه و مجریه غم انگیزتر است. بویژه مقننه و مجلسی که باید خانه ملت باشد و صدای مردم از تریبون آن به گوش برسد و نه پژواک فرمان قدرت. آیا این مجلس دست کم برای روشن ساختن اتهامات و ابهامات نمی توانسته و نمی تواند یک کمیته حقیقت یاب و مستقلی تشکیل دهد تا به انبوه پرسش های مربوط به فاجعه اخیر پاسخ دهد؟ تحقیق کند که اعتراضات روزهای گذشته از سوی چه کسانی بوده است؟ اشرار و اوباش یا مردم ساده شهرهای بزرگ و کوچک ایران در خوزستان و کردستان و آذربایجان و لرستان و زنجان و گلستان و گیلان و مازندران و بلوچستان و اصفهان و فارس و یزد و تهران و مرکزی و البرز و ... وارسی و معلوم و اعلام نماید که آتش زدن و تخریب بانکها و پمپ بنزینها و فروشگاه ها و اموال عمومی و مردمی در حقیقت کار چه کسانی بوده است؟ جستجو و اعلام کند که چه تعداد کشته و زخمی شده اند و اکنون چه شماری در بازداشت گاه ها و زندانها به سر میبرند و پیگیری کنند که کهریزکی دوم و فجایعی از نوع آنچه که در سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد، رخ ندهد.

اینک مائیم و پدران و مادران داغدار و فرزند از دست داده، فرزندان یتیم شده و پدر و مادر کشته، دختران و پسران برادر و خواهر از دست داده، خانواده های عزاداری که حتی نمی توانند علناً پیکر قربانیان شان را تشییع و دفن کنند و برای آنان مراسم رسمی و علنی سوگواری برگزار نمایند، جز ابراز تسلیت و همدردی، برای آنان چه میتوانم کرد؟

 نظام ولایت فقیه در ایران در طول حداقل بیست و دو سال گذشته فرصت های بسیاری را برای اصلاح، نوسازی و تضمین پایداری و بقاء خود سوزانده و از دست داده است و اینک با ضرب اهنگی تندتر در مسیری میراند که روزافزون، امکانات بقای خود را زایل و افق آینده خویش را تاریکتر می کند و شمع امید به اصلاح و بقای خود را در دل های مردم ایران کم سو تر و کم سو تر می سازد، رهبری آن تاکنون نشان داده است که برای حل – و در واقع به تعویق افتادن و انباشته شدن- بحران  های بنیادکن درونی و بیرونی جز به زور نمی اندیشد و حاصل زور جز ظلم نیست و حکومت بر بنیاد زور و ظلم به فرموده پیامبر رحمت و عدالت، سرنوشتی جز فنا نخواهد داشت. آری، هشدار که: «حکومت با کفر میپاید اما با ظلم نمیماند». 

 

سید هاشم آقاجری ۲۷ آبان ۹۸

 

 

آقای آغاجری! بس کنید بوقلمون صفتی را

عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در واکنش به بیانیهٔ ضد انقلابی هاشم آغاجری، نوشت: آقای روشنفکر ! ما با شما چه کنیم که روزی سوپر انقلابی بودید، روزی هم لیبرال می شوید و روزی دیگر سوسیالیست و روزی دیگر فاشسیت!

 

به گزارش خبرگزاری فارس،: «مجتبی زارعی» عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس به بیانیهٔ ضد‌انقلابی «هاشم آغاجری» عضو گروه تاریخ دانشکاه تربیت مدرس واکنش نشان داد و نوشت

بسم الله االرحمن الرحیم 
جناب آقای دکتر آغاجری  عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس 
سلام علیکم 
نامهٔ مزوّرانهٔ  جناب عالی  در باصطلاح  اعتراض به سرکوب  ملّت  از سوی نظام و سپاهِ  وطن  را خواندم ؛ نامه شبیه همان جنایتی بود که تو و رفقای تو در همین دانشگاه در حق نظام سیاسی ایران مرتکب شُدید و گفتید:  نظام سیاسی ایران یازده میلیون رأی را متقلبانه جابجا کرد امّا هنوز برای این فریبکاری پوپولیستی و صد البته  جنایت کارانه حتی یک عذرخواهی ساده  هم نکردید ، این در صورتی بود که خود متقلّبانه  یک آرشیتکت را  در قامت استاد گروه  علوم سیاسی دانشگاه و کاندیدای ریاست بر این جمهوری بزرگ و  مظلوم  جا زدید ، از مردم امّا شکست خوردید ولی برای انتقام از اکثریت ملّت ، خیاباها  و منازل مردم را به آتش کشیدید ، مغازه ها را غارت کردید ، نماز گزاران را سنگباران   و جان هایی بی گناه را در تهران و برخی شهرها گرفته و در استبداد منورالفکری و دیکتاتوری روشنفکرانهٔ خود غوطه خوردید و مست شُدید و کردید آنچه را که رضاخان قلدر در تاریخ منور الفکری ایران کرد ؛ 
در ائتلافی بین خود (روشنفکری سکولار)  ، تکنوکرات ها و برخی اصلاح طلبان  با هزاران انگِ ارتجاعِ سرخ و سیاه به رقیب ،  دولت محترم مستقر را سرکار آوردید رقبا اما نجیبانه نتیجه را پذیرفتند و جابجایی حتی یک رأی را نقض  حق الناس نامیدند  شماها  اما  ، زدید ، خواندید و رقصیدید که کار ایرانیان را پس از غلبه بر ارتجاع  با دست بوسی کدخدا؛ یعنی همین قاتلان هروشیما و ناکازاکی ، ویتنام ، کوبا ، عراق و افغانستان و....بسامان می کنید، خجالت نکشیدید و گفتید برجامِ ارتجاعی ،  اعجاز پیامبران شماست ؛ بانگ برداشتید که این آفتاب است دلیل آفتاب !   عوام را فریفتید که صورت دروغین و بزک شدهٔ  غرب را بپذیرد و سرشت اش را مکتوم نگاه داشته و استتار کردید  و گفتید  ارزش پول ملی را چنین و چنان خواهید کرد و اعتبار پاسپورت ایرانی را چُونان ! در میانهٔ بهت دانشمندان ایرانی ،   قلب نیروگاه اتمی را از جا در آوردید و بر حفره های دانش و علم،  بتن ربختید و گفتید بناست کارخانه ها را راه انداخته و سفره مردم را رونق دهید ، سانتریفیوژها را از بیخ ارّه کردید ، گفتید دولت ملّی مصدق را احیاء نمودید ؛ حتی تو و دوستانت  مصدقِ قلابی را به دانشگاه تربیت مدرس آوردید و دور از سفره های خالی مردم،  مثل یقه سفیدها در دانشگاه کف زدید و رقبا را هو کردید ، به زودی به رتبهٔ دانشیاری ارتقاء یافته و مواهب آن را به جیب زدید ، مردم را امّا روز به روز  فقیر تر و صناعت و فلاحت شان  را راکد کردید  ؛  روح مرحوم مصدق را که قطعا از شماها عزیزتر می دارَمَش،  از زبونی ها و ضعف نفس تان در قبر لرزاندید و  از حیث کرامت انسانی ، ایرانیان را به فئودالیتهٔ  قرون  ۱۷ و ۱۸ پرتاب کردید ،  ایرانی ها را سر میز مذاکرات تحقیر کردید و هزاران کارهای زشت دیگر  درحق هویت ملی ایران روا داشتید که زبان از گفتن آن شرم دارد و..... 
ائتلاف شما که مدّعای برخورداری از  زبان علم و فن  و زبان  بدن و تخصص داشت در شب های گذشته ، اما مجددا مردم را غافل گیر و احساساتی کرد؛ وزرای مؤتلف تان به مردم دروغ گفتند و چه  کتمان ها که مقابل دوربین  نکردند !   و در کنار این احساس ناامنی  های ذهنیِ   برخاسته از شبه  تکنوکراسیِ  لیبرال،  دشمن را که از قبل آماده بود و همانند شما ، پیش تر در آرزوی  فروپاشی ایران قبل از چلّهٔ انقلاب بوده و مانندتان سرش به سنگ خورده بود را  به جان مردم انداختید و معلوم کردید که شبه روشنفکری ایرانی  ، تکنوکرات ها ی لیبرال و برخی اصلاح طلبان دور مانده از روح انقلاب،   از صناعت مُلک و ملّت داری ،  مردمگرایی و مردمداری  که سابقه ای دیرین در این آب و خاکِ  هفت هزار ساله دارد سررشته ای  ندارید که هیج ، از ادا و اطوار ظاهری  دموکراسی نیز بویی نبردید ؛ حالا که باز سیاست های لیبرالی تان افاقه نکرد پس از آن همه  متهم کردن رقبای پیشین خود به گدا پروری  ، خود اما  دوباره به پخش پول های نفتی روی آورده و سوسیالیست شدید ! آقای روشنفکر ! ما با شما چه کنیم که روزی سوپر انقلابی بودید و از دیوار سفارت بالا رفتید ، روزی از کارهای چریکی پشیمان می شوید ، روزی همانند طالبان ، موی بر سر جوانان ایرانی را قیچی کرده و تیغ موکت بُری بر شلوار لی آنها کشیده  و پونز بر پیشاتی شان فرو می کردید  ،  روزی هم  لیبرال می شوید و روزی دیگر سوسیالیست و روزی دیگر فاشسیت  ! بس کنید این بوقلمون صفتی ها  را ای اشباح الرجال ! اگر دین خود را از امر سیاسی و اجتماعی  به امر شخصی نقل مکان دادید لا اقل آزاده باشید و به ناحق بر مراجع دینی و فقهی نشورید  و راست بگویید که چهل سال است همه منابع دست شما و تکنوکرات هاست ! آیا نیست !؟ آیا نفت و گاز و اورانیوم دست شما و مؤتلفین تکنوکرات تان است یا دست آخوندها و پاسداران وطن  ؟! راست بگو یید !  بگوبید که ائتلاف شش سالهٔ تان برای دست بوسی  دستان کثیف و تا مرفق خون آلود آمریکای جنایت کار  نه تنها هیج غلطی نکرد بلکه روز به روز فقر را در ایران گسترد ؛ بگویید در حالی که مردم را و تولید کننده ایرانی را منتظر غربی ها نگاه داشته و می دارید در منزل وزیر آموزش و پرورش دولت ائتلافی تان اجناس قاچاق کشف شده و ۱۸ میلیارد دلار توزیعی تان در کابین زنان و مردان بورکرات و شبه روشنفکر  سر در می آورد !  ؛ بگویید آمریکا دوستی تان چه بر سر ایران و ایرانی آورد ! بگویید مظالم ائتلاف شبه روشنفکری سکولار و تکنوکرات ها را

حالا پس از این همه تحقیر ایران و ایرانی،کار تو و دوستانت بجایی رسیده که خیال می کنید حافظهٔ ملی آنقدر ضعیف شده که ملت شما را وکیل مدافع حقوق خویش بشناسد !؟ تو حتی در یک گروه آموزشی کوچک تاریخ در دانشگاه تربیت مدرس ، مَثَل اعلای دیکتاتوری هستی چطور دم از دموکراسی می زنی !؟  اگر هم ، به جز  اوباش معدود  آموزش دیده ی دستگاههای اطلاعاتی ترامپ  ، جان های عزیزی دیگر  به لب آمده و در غوغای پیامد غربزدگی  دویست سالهٔ تان ، در فتنهٔ بنزینی ائتلاف شما  پرکشیده باشند ؛  هرکس مدعی بشود حتما اما  سرکردگان  تئوریک  فتنهٔ جنایت کارانهٔ  ۸۸ و ذبح  کنندگان شش سالهٔ ایرانیان زیر پای خانم وندی شرمن و جان کری لیاقت خونخواهی ملّی  ندارند ، بلکه ما خونخواه هستیم ، خونی که شما با حمایت های چشم و گوش بسته از نوعی سیاست خارجیِ ایرانْ کُش کردید که به رکود و  ذلتِ تولید کنندگان میهن  و تعطیلی  کسب و کار ایرانیان منجر شده و به جوش آمده است 
 
؛ آری تا ماهستیم نخواهیم گذاشت جنایت های متافیزیکی شما در حق ملت فراموش شود ، ما شما را در حمایت از دولت های رانتیر و اقتصاد نفتی،  مؤتلف بروکراسی شبه مدرن  می دانیم ، ما جریان  شبه روشنفکری و شبه  تکنوکراسی لیبرال را در مافیای واردات و ایران بر بادْده شریک جرم می شناسیم ، حالا هم که مردم را مثل گذشته  دور زده و شبانه آنها را به جان هم و اوباش فاشسیت  را به جان هردوی  آنها  انداختید و هم  اگر نبود روش ِ فقاهت حکیمانه ، شما ( جریان شبه روشنفکری سکولار و شبه پست مدرن )  و آمریکایی ها اینک  حمام خون راه انداخته بودید،  درحالی که فرافکنانه اما به رهبری مظلوم که دست تان را خوانده و از  کودتای ««خلأ قدرت »»در ایران جلوگیری کرده و دولت همپیمان  تان را بخاطرحفظ ایرانِ بزرگ نجات داد بر او می تازید و نیز به  پاسداران وطن می شورانید و به دروغ فرزندان ملت را سرکوب گر می نمایانید  و....،  اما در وجدان خفته و حجاب گرفتهٔ خود ، خوب می دانی  که اگر نبودند اینان،  شمایان ‌زیر پوتین های  ژنرال های بعثی و آمریکایی له شده  و با دشنهٔ صنعتِ داعش سلاخی می شدید و شاید هم  در کنار «گاو عربی ترامپ»  ، نقش «گاو فارسی»  هم در ادبیات بین الملل سزاوارتان می شد.

دوم آذر ۱۳۹۸ 
دانشگاه تربیت مدرس 
مجتبی زارعی

چند روز پیش هاشم آغاجری با انتشار بیانیه ای ضدانقلابی، با حمله به سپاه و دیگر نهادهای انقلاب، به حمایت از اغتشاشگرانی پرداخت که با پشتیبانی و هدایت  دشمنان ملت ایران، قصد داشتند به بهانه اعتراض به افزایش قیمت بنزین با ایجاد ناامنی و آشوب، کشور را دچار بحران کنند.

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: