نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2019-06-15

نویدنو  21/03/1398 

 

 

  • چه بیهوده می گذرد؟
    در این گوشه ی گنگِ خراب
    گویی،
    درمانده است زمان،
    به گوشه ی گنگِ بطالت،
    سخت و سنگین نشسته است انگار،
    برفراز سکویی بیقرار

 

چه سخت و سنگین می گذرد؟
رحمان



چه بیهوده می گذرد؟
در این گوشه ی گنگِ خراب
گویی،
درمانده است زمان،
به گوشه ی گنگِ بطالت،
سخت و سنگین نشسته است انگار،
برفراز سکویی بیقرار

کسانی نشسته اند، ردیف،
زیر سایه بیدهایِ سربرافراشته،
محو شده اند در خود،
گم شده اند انگار، چون ریگ هایی در تالاب
ستاره ای خاموش ،
بلعیده می شود،
در سیاهچاله ای که دهان گوشوده ست،
تا بی نهایت،
من فراموش شده ام،
چونان تکه سنگی،
در کنار جویباری زلال
آخر این رکود چیست؟
این بیگانه ماندن در تنهایی خویش؟
این جمود و نیستی در زمان؟

نگاهم میخ می شود؛
تار است کنج اتاق در چشمانم
تا کیِ به انتظار نشینم...؟

خفته ست عنکبوتی،
خسته از بیداری شب ،
در بافته هایش،
درکنج سقف،
ناگاه می شنوم طنین مویه کوکی را
درگهواره صبح،                                                           

 که برون می آید از دهلیز تنگ شب، 
بیدار می شوم،
که باز آیم از خوابی گران،
که باز گردم،
 به زمان های از دست رفته ی حقیقتِ مسموم
حقیقتِ تلخ و مسمومِ روزگار،
در گردابِ انتظار و سکون محو می شود.
و شیره ی جان شمعدانی،
با طراوت و آرام،
در گوشه اتاق    

  10/3/98

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: