نویدنو:25/07/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

مسائل مالی و بحران جاری:

چگونه به اینجا رسیدیم و راه خروج چیست؟- قسمت دوم

نوشته ی: سام وب - برگردان: همااحمدزاده

 

آشفتگی در بازار مالی و ضمانت 700 میلیارد دلاری آن چشمان مردم را باز و خشم آنان را متوجه ی والت استریت و واشنگتن کرد. درحالیکه میلیون ها نفر از علل آن، از وام های غارتگرانه تا مقررات زدائی و حرص سیری ناپذیر آگاهند، چیزی که خیلی واضح نیست فرایند بلندمدتی است که سیستم مالی و اقتصادی ما را به لبه ی نابودی کشاند.

 

من این فرایند را مالی سازی[1] می نامم. بنابگفته ی جرالد اسپتین[2] اقتصاددان، مالی سازی فرایندی است که طی آن " محرکه های مالی، بازارهای مالی، فعالان مالی، و موسسات مالی نقش فزاینده ای در عمل اقتصاد داخلی و بین المللی برعهده می گیرند." ( "مالی سازی و اقتصاد جهان "، 2005، مقدمه)

 

در دهه ی 1970 شروع شد

 

(سابقه )مالی سازی در شکل کنونی خود، به اواسط دهه ی 1970 برمی گردد. در آن زمان سرمایه داری آمریکا را مشکلات متناقض و تاثیرگذاربرهم، احاطه کرده بود- تورم بالا و بیکاری، کاهش اعتماد به دلار، متزلزل شدن رقابت، رشد آهسته، و افت نرخ سود.

 

در مواجهه با این تلاطم اقتصادی و تضعیف موقعیت امپریالیسم آمریکا در سطح جهان، پل والکر[3]  رئیس بانک فدرال رزرو آمریکاقدم پیش گذاشت و نرخ بهره را تا سطح بی سابقه ای افزایش داد. این عمل تورم اقتصادی را متوقف کرد، اما میزان بیکاری را به بالاترین سطح خود از زمان رکودبزرگ رساند، کارخانه های تولیدی و مزارع خانوادگی زیادی را به تعطیلی کشاند، و فشار بسیارزیادی به طبقه ی کارگر، بخصوص آمریکائی های آفریقائی و لاتین  تبار و سایر جوامع واردآورد، و براقتصاد جهانی به ویژه در کشورهای درحال توسعه آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین تاثیرمنفی بر جای گذاشت.

 

همزمان، جهش در نرخ بهره به سطوح بی سابقه ،سرمایه داخلی وخارجی را به ناگهان ودر حجم کلان به کانال های مالی، که برگشت سرمایه اکنون در آنجا شدیدا بالابودسوق داد. والکر به عنوان بانکداری با تجربه می دانست که مشکل سرمایه داران نه کمی سرمایه ی پولی ، بلکه فرصت های محدود برای سرمایه گذاری سودآور ارزش اضافی – بحران انباشت سرمایه - سرمایه است
 

علاوه بر این باردیگر، سرمایه ی پولی درکانال های مالی باقی ماند، اما نه به بطالت . به واسطه ی ماهیت سرمایه داری برای گسترش مداوم و تقویت شده از سوی  فشاررقابتی سرمایه های رقیب ( رشد یا نابودی) دریک محیط  نسبتا مساعد، نمایندگان مالی سرمایه ( بانکها، موسسات سرمایه گذاری، صندوق تامین سرمایه گذاری، شرکت های مالی خصوصی و مشابه آن ها) باسرعتی سرسام آور در دل حجم عظیم  خریدو فروش و استقراض و با صرف نشاط برای سه دهه آینده  مسابقه گذاشتند- که تمام این( کارکرد)ها به رشد انفجاری  بخش مالی در شرایط  اشتغال، معاملات ، سفته بازی[4]، دست اندکاران  ومنافع منجر شد. به عبارت دیگر، مالی سازی با گام های بیقرار و با جاروکردنی گسترده  حرکت کرد.

 

سرمایه ای که کم تولید می کند و زیاد تخریب

 

برعکس سرمایه ی تولیدی که با بیرون کشیدن ارزش افزوده و سود از نیروی کاردرفرایند تولید خود را بازتولید کرده و بسط می دهد، سرمایه ی پولی بسیار لاابالی و بی تاب است. چارچوب زمانی ان (برای گردش ) کوتاه مدت است. این سرمایه در سایه کامپییوتری شدن  و وب، فورا در سطح جهان جابجا می شود. خود را به شکل سرمایه گذاری های بلندمدت در کارخانه ها، تجهیزات و تکنولوژی جدیدی وارد می کند که ایجاد اشتغال می کند ورشد اقتصادی چیزی است که سرمایه مالی فراهم می آورد ، اما این امر، به خصوص طی سال های اخیر، خواسته ی مطلوب سرمایه مالی نیست. در واقع سرمایه ی پولی  به موازات سرمایه گذاری در کارخانه ها وتجهیزات  آنها را تخریب می کند-  شاهد ما RUST BELT[5] و سیاست های تعدیل ساختاری تحمیل شده برکشورهای درحال توسعه وسوسیالیستی سابق  است .

 

تا جائی که امکان دارد ، سرمایه ی پولی ، دورتراز چشمان اولیای امور تنظیم کننده تضعیف شده، در سایه ها  پنهان می شود. مثل یک کارآفرین خوب ، " محصولات" جدید ( اختیارخرید وفروش[6]، مبادله ی ارزی[7]، معاملات سلف[8]، معاملات بورس)، اما به شدت نوع مخاطره امیزآن را ابداع می کند، وسپس می فروشد، می خرد و از آن ها سود می برد. زمانی که آشفتگی  بازار مالی را فرامی گیرد ، آنچنان که در حال حاضر در حال وقوع است ، سرمایه پولی نقد می شود و به سوی مکانی امن حرکت می کند تا طوفان بگذرد. در حوادثی که سرمایه ی پولی به بهشت امنی دسترسی پیدانمی کند و ضررهای کلانی متوجه ی آن می شود،نیز با علم به این که دولت فدرال و فدرال رزرو برای نجات شکست فاحش موسسه های بزرگ مالی آماده اند،خیالش آسوده است، همانطور که مشاهده می کنیم .

 

تسهیل کننده ی مالی سازی، تولید و بازتولید میزان متناوبی بدهی – برای شرکت، مصرف کننده و دولت- است. عمربدهی به قدمت عمر سرمایه داری است، اما چیزی که در این دوران مالی سازی فرق می کند این است که فرآوری بدهی، فزونی معاملات قماری و حباب های سفته بازی در حال حاضر برای عمل کرد سرمایه داری آمریکا امری ذاتی است.

 

شمشیر دو لبه 

 

مالی سازی به موازات کسب استحکام  وآزادی عمل در اواخر دهه ی 1980 و 1990 تا نقطه ای رشد یافت که به عامل اصلی تعیین کننده ی شکل دهی مسیر، ساختار، روابط متقابل و تحول اقتصاد ملی و جهانی تبدیل شد. مالی سازی  نه تنها نتیجه ی ضعف ها و تناقضات سیستماتیک سرمایه داری آمریکابود ، بلکه نوک پیکان رهبری مدل نئولیبرالی انباشت سرمایه و حکومت نیزبود که برای اعاده آهنگ سودمندی ، و حفظ جایگاه مسلط سرمایه داری امریکا در مسائل داخلی و جهانی طراحی شد .

 

در حالیکه این مدل محرک اقتصاد داخلی و جهانی بود، اما ملت ما را با بدهی نجومی خانوارها، دولت و شرکت ها روبروکرد که یک شبه نمی توان از شرآن خلاص شد،.

 

مالی سازی اگر چه  به رشد اقتصادی ما تکانی داد، اما در شریان های اقتصاد آمریکا و جهان بی ثباتی شدیدی ایجادکرد، و طی دو دهه بارها شاهد گسترش این سم مالی  درکشور و جهان بوده ایم.  

 

درحالی که اوج گیری بحران ادواری سرمایه داری را طولانی کرد، اما زمینه را برای پیدایش شرایط دشوار اقتصادی و عملا بحرانی عمیق تر، که ما اکنون شاهد آن هستیم، آماده کرد.

 

نه تنها درحدقابل توجهی تولید ثروت کرد ، بلکه بزرگترین انتقال ثروت در تاریخ ملت ما را از تولیدکنندگان ثروت – زحمتکشان جهان- به صاحبان ثروت، قشربالای سرمایه مالی آمریکا نیز با موفقیت کامل مهندسی کرد.

 

در حالی که سرمایه های سیال(سرگردان) را جذب  بازارمالی ما کرد، ما را نیز به خواسته های سرمایه گذاران خارجی برای جذب میزان انبوه وام وابسته کرد، و از آنجائیکه ارزش دلار در بازارهای ارزی بین المللی و داخلی سقوط می کند، آن ها بطورفزاینده ای تمایل کمتری برای انجام آن دارند.     

 

درحالیکه قدرت خرید ناشی از بدهی مصرف کننده گان آمریکائی تقاضای جهانی را تقویت کرده، همچنین اقتصاد جهانی را به اقتصاد شدیدا مالی شده ، بدهکار، و بی ثبات ما وصل کرده است 

 

مدل جدیدی از اداره  اقتصادی ضروریست

 

اما علیرغم این شکست عظیم، این فساد تقریبا غیرقابل درک، این سفته بازی بی پروا، این سوداگران غارت،و بدهی و عذاب هنوز دارند تلاش می کنند این بحران مالی را یه شیوه ای حل کنند  که آن ها را در مصدر اصلی قدرت نگهدارد و ثروت آن ها را حفظ نماید.

 

آنطور که ما از راست های افراطی می شنویم، این " سوسیالیسم" نیست. این مرحله ی انگلی انحصارمالی سرمایه داری است. یا به زبان دقیق تر سرمایه داری گاوچران/ کازینویی غیرقابل کنترل.

 

مردم آمریکا و دوستانشان در کنگره با چالشی دست اول روبروهستند. در آینده ای نزدیک، بعضی از اقدامات فوری باید صورت بگیرد تا عملکرد نظم بازارهای مالی را به حالت اول بازگرداند، اقتصاد را دوباره فعال کند، و مهمترازهمه، شرایط زندگی را برای مردم آمریکا بهبود بخشد.

 

دردراز مدت آنچه ضروری است مدل جدیدی از اداره اقتصادی در سطح دولت وشرکت ها است.اما آنچه مد نظر من است باز آرایی نقش وعملکرد دولت وشرکت ها به نحوی است که به سود زحمتکشان، ستم دیدگان نژادی وملی، زنان ، جوانان وسایر گروه های اجتماعی باشد .این امر تنها مستلزم انتخاب باراک اوباما نامزد دوکرات ها نخواهد بود بلکه همچنین نیازمند مبارزه پایدار ائتلافی به رهبری طبقه کارگر در هماهنگی  با متحدانش درسرمایه ملی برای  آنچیزی است که  عرصه نوین سیاسی خواهد بود .
  

حوادث اخیر مشروعیت مدل نئولیبرالیسم و انباشت سرمایه ی حاکم را که دولت بوش و جمهوریخواهان در کنگره حریصانه پیگیر آن هستند زیر علامت سوال برده است . ( جای تعجبی نیست که می گویند "دنبال پیدا کردن مقصر" نیستند .)  

 

اما جانشینی برای آن موجود نیست . بجای آن، یک خلاء سیاسی حاکم است که در آن نیروی های مختلف رقیب تلاش خواهند کرد، همانطورکه ما پیش می رویم، مدل حکومتی خود را ارائه دهند.

 

به نظرمن، چنین مدلی باید از تجربه ی نیودیل گرفته شود اما در وحله ی اول باید شدیدا با شرایط امروز و ضرورت بهبود سیاسی و اقتصادی وضعیت کارگران و مردم ستم دیده ، همخوانی داشته باشد. این سوسیالیسم نیست، اما با قدرت و اعمال نهادهای سرمایه داری مقابله می کند، برروی صلح و برابری تاکید می کند، و مجتمع های مالی و انرژی را به مالکیت مردم درمی آورد، و اقتصاد و جامعه را ضدنظامی و سبز می کند.

 

شرایط رکود اقتصادی ، فرانکلین دلانو روزولت و مشاوران وی را - هرچند به یاری ائتلاف قدرتمند مردمی تحت رهبری اتحادیه های صنعتی و طبقه ی کارگر چند نژادی  – تشویق به باز آرایی  نقش و کارکرد دولت به نفع مردم عادی کرد. ما باید از این امر الهام و انرژی بگیریم و مسیر مشابهی را در پیش گیریم .

 

 

 


 

[1] financialization

[2] Gerald Epstein

[3] Paul Volcker

[4] instruments این اصطلاح به هر وسیله ای اطلاق می شود که بتواند در تسهیل عملیاتی به کار رود. در اصطلاح اقتصادی هرنوع سندی را گویند که در تسهیل جریان اقتصادی مفید باشد. بطور مثال، سند مالی مانند قرضه، برات، سفته و چک نیز ابزار نظارت براندازه ی تنزیل یک ابزار سیاست پولی است، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی، دکتر منوچهرفرهنگ.

[5] The Rust Belt, A heavily industrialized area containing older factories, particularly those that are marginally profitable or that have been closed

 

[6]options قراردادی است که به طرف دیگر حق می دهد کالا یا اوراق بهاداری را در مدت معین به قیمت مورد توافق خریداری کند یا بفروشد و نوعی سفته بازی را نشان می دهد ( فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی، دکتر منوچهر فرهنگ، 1523)

[7] Swaps  اصطلاح بورس اوراق بهادار و بازار ارز است و اشاره دارد به نوعی معامله ی ارز که در آن یک معامله نقد و یک معامله ی سلف همزمان صورت می گیرند و هدف مصونیت در برابر نوسان های نامساعد نرخ ارز است. ( همان منبع)

[8] Futures  ( بورس محصولات کشاورزی) ( همان منبع)

 

چگونه به اینجا رسیدیم و راه خروج چیست؟- قسمت اول

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics