نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه
استراتژی "خاورميانه جديد" امريکا

نویدنو:12/11/1385

استراتژی "خاورميانه جديد" امريکا
آرمان کوشا

پس از فروپاشی اردوگاه شوروی و تبديل امريکا به يگانه ابرقدرت جهان ، سرمايه انحصاری و امپرياليستی امريکا ، در شرايطی قرار گرفته است ( جهان يک قطبی ) که فارق از ملاحظات مربوط به جهان دو قطبی ، تمام معيارهای ظاهراً پذيرفته شده دوران جنگ سرد را به کناری نهاده ، و بار ديگر پس از قريب به شصت سال ، امپرياليست چهره واقعی و ددمنشانه خود را ظاهر ساخته است . پس از پايان جنگ جهانی ، به اعتبار دفاع و نقش پر اهميت شوروی دردفاع از جنبشهای آزادی بخش و سوسياليستی ، و سپس تضادهای جهانی دو ابرقدرت ، امپرياليستهای غربی های دست نشانده ، وجع غالب سياست امپرياليست امريکا درجهان و بخصوص خاورميانه بوده است . ربر آن شدند ، که تأمين منافع خود را درچارچوب حمايت ظاهری و فريبکارانه از حقوق و معيارهای بين المللی قرار دهند . رعايت و پايبندی هر چند ظاهری به حقوق و معيارهای جهانی ، کشورهای غربی را مواجع با تناقضاتی می کرد که برخلاف منافع و اهداف خود گاهاً نمی توانستند آنطور که ضروری بود عمل کنند . حمايت ظاهری امريکا از حقوق بشر در زمان رياست جيمی کارتر و انتقاد آبکی آنها از ديکتاتوری شاه از جمله نتايج آن تناقضات بود . عدم " مداخله " مستقيم در امور کشورها و اتکاء به مداخلات مخفيانه ( کودتا ) و دولتأی ظاهری به مصوبات تخليه سرزمينهای اشغالی ( در جنگ 1967 اعراب و اسرائيل ) ، و ده ها مصوبات ديگر سازمان ملل از جمله ديگر تناقضاتی بود که ميان ظاهر فريبکارانه و منافع جنايتکارانه امپرياليستها ايجاد شده بود . فروپاشی اردوگاه شرق و در رأس آن شوروی نتايجی را موجب شد که بر طرف شدن تناقض ميان ظاهر فريبکارانه و باطن غارتگرانه اردوگاه غرب و امريکا از آن جمله می باشد . فروپاشی اردوگاه شرق و تبديل جهان دو قطبی به جهان تک قطبی ، امريکا را بر آن داشت که بر بستر شرايط جديد ، تعاريف جديد خود از جهان و منافع امپرياليستيش را بازتعريف کند ، وآنچه را که در شرايط گذشته قادر به انجامش نبود و يا دارای معذوراتی بود ، اکنون بی محابا به انجامش بپردازد . دراستراتژی و تعاريف جديد امريکا مقولاتی از قبيل استقلال کشورها و بی طرفی ، مفاهيمی کهنه ، فاقد اعتبارو غير قابل قبول می باشند . بر عکس شعار " هرکس با ما نيست دشمن ماست " و حق " حمله پيشگيرانه " تنها تعاريف جديد از مناسبات و روابط امريکا با جهان خارج می باشد . در اسناد و تعاريف جديدی که رهبران و تئوريسنهای محافل امپرياليستی امريکا در دو دهه اخير ارائه داده اند تماماً بر نفی تعاريف روابط بين الملل پس از جنگ جهانی دوم ، و ارائه تعاريف جديد پا فشاری می کنند . در دوران جنگ سرد کمتر مشاهده می شد که امريکا بدون هيچ توجيهی قادر به حملاتی از نوع حمله به عراق و يا حمله احتمالی به ايران و سوريه باشد . سال گذشته امريکا بی محابا با اعلام رسمی اختصاص 80 ميليون دولار کمک به " اپوزسيون " رژيم ايران ، جهت سرنگونی آن ، تمام حقوق بين الملل باقی مانده از دوران جنگ سرد را زير پا گذاشت . چيزی که در آن دوران می توانست منجر به محکوميت امريکا در محافل بين المللی به جهت نقض حقوق بين الملل بشود . وتوی امريکا وانگليس به قطعنامه پايان تجاوزاسرائيل به لبنان يکی ديگر از مظاهر آشکارنقض قوانين سازمان ملل وعلت موجوديت شورای امنيت می باشد .

خاورميانه و تعريف جديد آن : همانطور که روابط و منافع امريکا با کل جهان دارای تعريف جديدی شده است ، روابط و منافع امريکا در خاورميانه به مثابه بخشی از منافع جهانی امريکا نيز دارای تعريف جديدی شده است .
وبی سبب نيست که استراتژی امريکا در خاورميانه به " خاورميانه جديد " نيز نامگذاری شده است . دراستراتژی " خاورميانه جديد " همچون استراتژی جهانی امريکا ، هيچ تناقضی ميان منافع امپرياليستی و تعاريف جديد ارائه شده ازجهان نمی باشد . مطابق با منافع جهانی امپرياليست امريکا ، خاورميانه با تمام منابع و ثروتهايش ، بايستی در خدمت تأمين دائمی سرکردگی امريکا بر نظام امپرياليستی جهان قرار بگيرد . برای انجام اين منظور نه تنها ، شعار " هر کس با ما نيست دشمن ماست " و يا تز " جنگ پيشگيرانه " به اصول راهبردی در منطقه تبديل شده است ، بلکه آن بخش از حقوق و معيارهای جهانی که در تحقق استرتژی " خاورميانه جديد " مانع ايجاد ميکنند علناً وعملاً پايمال و لگدکوب می شوند . تحقق ايجاد " خاورميانه جديد " و در نتيجه تجاوز و اشغال کشورهای افعانستان وعراق تنها در پرتو بی اعتناعی و نقض اصول سازمان ملل و حقوق بين الملل ميسر می بود . تحميل حمايت و همکاری ، به کشورهای پاکستان ، ايران و منطقه تنها در چارچوب تز " هرکس با ما نيست دشمن ماست " قابل فهم می باشد . از خاطر نمی رود که پرويز مشرف ، رئيس جمهور پاکستان ، سال گذشته اقرار کرد که دولت امريکا به او رسماً اتمام حجت داده بود ، يا با نيروهای امريکا در تجاوز به افغانستان همکاری کند و يا پاکستان را به عهد حجر بر می گرداند . به طور قطع چنين اتمام حجتی را نيز به ايران داده بودند .

نقش و جايگاه اسرائيل در استراتژی " خاورميانه جديد " : در دکترين نيکسون ، خاورميانه به چند منطقه تقسيم شده بود ، و هر منطقه دارای ژاندارمی بود . ژاندارمی خليج فارس بر عهده دولت دست نشانده شاه بود . پس از انقلاب ضد سلطنتی ايران ، تا مدتها تضادها وجنگ و کشمکش های رژيم جمهوری اسلامی با دولتهای عراق و حاشيه خليج فارس در چارچوب گرفتن مقام ژاندارمی منطقه می بود . اما واقعيت چيز ديگری بود . کشتيبان را سياستی دگر آمده بود . استراتژی امريکا در خاورميانه دچار تحول شده بود ، و اين تحول در پی افول شوروی بود . در اوايل دهه 1990 در پی حضور مستقيمی که نيروهای امريکا از دوران جنگ ايران وعراق در منطقه نسيبش شده بود ، وظيفه حفاظت از منطقه را خود بر عهده گرفت و در جنگ اول خليج با اعزام صدها هزار نيروی نظامی اين " وظيفه " را بر همه جهان و کشورهای منطقه تحميل کرد . تعويض وظيفه حفاظت از منافع امپرياليستها از نوکران محلی به پنتاگون وارتش امريکا موقعيت و جايگاه دولتهای محلی را به کلی دگرگون کرده است . در استراتژی جديد امريکا ، تنها دو انتخاب در مقابل دولت های منطقه وجود دارد . فرمانبرداری مطلق و يا تبديل کشورشان به عصر حجر . هيچ انتخاب سومی پذيرفته نمی شود . در اين استراتژی تنها يک کشورمستثنا وجود دارد که از حق ويژه برخوردار است . آن اسرائيل است . در " خاورميانه جديد" اسرائيل به مثابه يک شريک استرتژيک قلمداد شده ، که منافع توسعه طلبی ، نژادپرستی و بالاخره تشکيل اسرائيل بزرگ با استراتژی " خاورميانه جديد " امريکا منطبق شده است . اين انطباق نه تنها اتفاقی نيست ، بلکه نتيجه يک توافق آگاهانه و استراتژيک می باشد . حضور پر قدرت محافل صهيونيستی در دستگاه مالی ? اداری امريکا باعث شده که مرکز صهيونيست جهانی ، يعنی اسرائيل ، در استراتژی امريکا از موقعيت ويژه ای برخوردارشود .

حلقه مفقوده در شناخت و درک سياست امريکا در خاورميانه : بر خلاف تصورات اوليه ، پايان جنگ سرد باعث افزايش موقعيت و نفوذ اسرائيل در دستگاه های مالی - اداری امريکا گرديد . اگر تا آن زمان در مناقشات خاورميانه ، امريکا به مناسبت رقابت جهانيش با شوروی ميان دولتهای سرسپرده عرب و اسرائيل نقش " ميانجی " را بازی می کرد در دوران جديد حمايت قاطع و آشکار امريکا از اسرائيل کاملاً عيان می باشد . مخالفت آشکار با " پيمان صلح اسلو " و " نقشه راه " که قبلاً مورد حمايت امريکا بودند ، گواهی آشکار بر اين واقعيت می باشد . در پرتو اين " موقعيت ويژه " و نفوذ اسرائيل در استراتژی امپرياليست امريکا است ، که بخش بسيار بزرگی از درگيريهای اخير امريکا با ايران ، سوريه ، لبنان و فلسطين معنی و مفهوم پيدا می کنند . در جنگ اول خليج و سپس پروسه سرنگونی صدام حسين کشورهای ايران و سوريه همکاری بی دريغيی باهداف امريکا کرده بودند . در جنگ اول خليج ، نيروهای سوريه دوش بدوش سربازان امريکا جنگيده بودند . همکاری بی دريغ رژيم جمهوری اسلامی با امريکا در حمله به افغانستان و سپس عراق بر هيچ کس پوشيده نيست . همين چند روز پيش تلويزيون بی- بی  سی پرده از راز نامه ای برداشت که در سال 2003 از طرف رژيم ايران به امريکا ارسال شده بود . در اين نامه جمهوری اسلامی آمادگی خود را برای همکاری کامل با دولت امريکا در تمام
زمينه ها ، از افغانستان تا لبنان ، اعلام کرده بود . واقعيتها و اسرار پشت پرده نشان می دهد که همکاريهای نظام اسلامی با امپرياليست امريکا ، حداقل پس از پايان جنگ ايران و عراق ؛ بطور مستمر ادامه داشته است . با اين حال مهمترين مسئله لاينحل در روابط امريکا با نيروهای ايران ، سوريه ، لبنان ، فلسطين ، مسئله اسرائيل و منافع وجايگاه آن در استراتژی " خاورميانه جديد " می باشد . درهم تنيدگی منافع توسعه طلبانه اسرائيل با سياست امريکا ، حلقه مفقوده ای است که در تحليل بعضی از نيروهای اپوزيسيون مشاهده نمی شود . بدون شناخت از" حلقه " پيوستگی منافع توسعه طلبانه دولت نژادپرست اسرائيل با استراتژی امپرياليست امريکا در خاورميانه درک تلاش امريکا در اقدام به سرنگونی دولت های ايران ، سوريه و جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطين ميسر نمی باشد . همکاری و سرسپردگی دولتهای منطقه به امريکا ، شرط اوليه و لازم استرتژی امريکا می باشد ، اما آن کافی نيست . پذيرش وتأييد منافع توسعه طلبانه اسرائيل و پذيرش برتری آن از طرف دولتهای منطقه ، شرط ديگراين استراتژی می باشد ، و بدون شناخت شروط دو گانه فوق در استراتژی امريکا ، درک سياست امپرياليست امريکا درخاورميانه دارای يک حلقه مفقوده می باشد .

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics