نویدنو:14/02/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

ونزوئلا: دموکراسی، سوسیالیسم و امپریالیسم- بخش دوم

پروفسور جیمز پتراس- برگردان : آذر شفق

 

در پیشبرد مسیر بولیواری به سمت سوسیالیسم، پرزیدنت چاوز مجبور است با نیروهای بی کفایت و ارتجاعی در دولتش معامله کند. برای مثال پیش از (برنامه) ملی سازی مرکز کنترل فراملیتی سیدور(SIDOR) از سوی چاوز ، وزیر کار- کارگزار بی صلاحیت و بی تجربه و بدون رابطه قبلی با نیروی کار- در کنار کمپانی قرار گرفت و بعنوان فرمانده دولت بولیوار از گارد ملی درخواست نمود تا به اعتصاب پایان دهد. در فاصله سالهای 2007 تا 2008 مدیریت سیدور از مذاکره با اتحادیه که اعتصاب در ژانویه ، فوریه و مارس 2008 را رهبری می نمود، خودداری ورزید. سخت گیری و عدم انعطاف مدیران فولاد روحیه مبارزه جویانه را در کارگران افزایش داده و موجب دخالت چاوز گردید. چاوز در دفاع از فرمان ملی سازی نقش مثبت کارگران فولاد را در مقابله با کودتا مطرح ساخت و یادآور شرایط کاری برده وار آنان و استراتژیهای صادراتی شد که در آنها نیاز صنایع خانگی به فولاد برای خانه سازی و اولویت آن انکار می شد. او از صنایع ملی شده درخواست نمود تا زیر نظر شورای کارگران و به شیوه ای مولد و کارا فعالیت کنند.

سرکوبی اعتصاب ها توسط دولت موجب همبستگی اتحادهای منطقه ای و راهپیمایی های کارگری بر علیه گارد ملی و درخواست استعفای وزیر کار بی کفایت گشت. پس از ملی شدن صنایع فولاد توسط چاوز، اتحادیه های کارگری در بخش های اصلی صنعتی به منظور حمایت از چاوز با هم هماهنگ شده و خواهان حرکت بیشتر در راستای مالکیت عمومی گشتند. همچنین زیاده روی در استفاده خشن از نیروهای نظامی تحت امر گارد ملی نشاندهنده حضور افسران عمیقا ضد طبقه کارگر و طرفدار متعصبانه بازرگانی کلان در گارد است که خطری بالقوه برای دولت چاوز در آینده خواهد بود. چاوز از طریق رویارویی با مشکلات ناشی از تورم و ارزش زیاد استرونگ بولیوار (واحد پول ونزوئلا)، عملا درگیر معضلات واقعی و عمیق اکثریت کارگران خواهد شد. هرگونه خطا در تعامل با ریشه های ساختاری این مساله از سوی دولت عملا آن را نسبت به درخواست های عوام فریبانه نیروهای راست و سکتاریست های ماوراء چپ و ذینفع اصلی آن یعنی امپریالیسم آمریکا آسیب پذیر می سازد.

سرمایه گذاری های جدید دولتی در (زمینه) کارخانه های کود شیمیایی، خانه های پیش ساخته، محاسبه مثبت کاهش تورم به یک سوم در دو ماهه نخست سال 2008 و سیاستهایی که باعث افزایش شدید و 20درصدی ذخایر غذایی نشاندهنده آن است که دولت چاوز برخورد و مقابله با نقاط ضعف اقتصادی را آغاز نموده است. در مراجعه به چندین بازار خرده فروشی در نیمه دوم فوریه و اوایل ماه مارس، هیچگونه کمبودی در اقلام اساسی ( مورد نیاز مردم) برخلاف گزارشات رسانه های اروپایی و آمریکایی مشاهده نشد. اعتراض سازمان یافته به کمبود گاز مایع در کاتیا ( در همسایگی کاراکاس)  که در صفحه اول اخبار (با عکس های مفصل) در روزنامه ال یونیورسال منعکس شده بود پس از آنکه دولت در روز بعد (گاز مورد نیاز را) تامین نمود، با هیچ گزارشی دنبال نشد.

 با آغاز سال 2008 منابع دولتی که همیشه بطور کارآمد سرمایه گذاری نمی شود و یا کاملا بدور از فساد مالی نیست، باعث کاهش نرخ اشتغال به میزان 8.5% گردید و عملا آن را به پائین ترین سطح در دهه گذشته رساند. به نظر می رسد برنامه دولت برای کاستن از این رقم و رساندن آن به 5.5% بویژه با توجه به رکود اقتصادی ایالات متحده و کاهش تقاضا در اروپا کمی خوش خیالی باشد.

چالش بزرگ پیش روی سیاست های اقتصادی چاوز در سال 2008- سالی مهم برای دولت با توجه به برگزاری انتخابات محلی در ماه نوامبر- این است که افزایش اجتناب ناپذیر مخارج دولتی در اواسط سال معطوف سرمایه گذاری دولتی شود و نه برنامه های کوتاه مدت پوپولیستی که موج دیگری از تورم را مشتعل خواهد ساخت. ما انتظار داریم که با نزدیک شدن به انتخابات باردیگر طبقه سرمایه دار بر روی کمبودها، موانع توزیع و دیگر مشکلات اقتصادی برخاسته از تصمیمات سیاسی متمرکز شده  ازاین طریق به سرزنش و بی اعتبارسازی دولت بپردازد. تازمانیکه دولت از میزان اتکاء به بخش خصوصی در سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال، تولید، تامین بودجه و توزیع نکاهد برای از دست ندادن نتیجه انتخابات و مواجهه نشدن با تحریم عمومی به اتخاذ راه حل های اصلاحی و هزینه برمجبور خواهد شد.  پیوندهای جدائی ناپذیر بین کنترل تصمیمات استراتژیک اقتصادی توسط بخش خصوصی تجاری و علاقه وافر آنان در پیگیری راه حلهای سیاسی که به تضعیف دولت چاوز منجر شود به این معناست که دولت همچنان تحت فشار مداوم باقی خواهد ماند مگر آنکه کنترل بخش های کلیدی در اقتصاد را در دست گیرد. چاوز با تشخیص این عوامل ساختاری برنامه ملی سازی بخش های استراتژیک را اعلام نموده است. دولت چاوز با پیش بینی شک های اقتصادی از سوی قدرتمندان اقتصادی و برای بی اثر ساختن قدرت آنان فعال شده است. وابستگی به بخش خصوصی دولت را وادار به تداوم عملکرد واکنشی و دادن پاسخهای آنی به حمله های اقتصادی در طی و پس از وقوع این حملات، و تحمل پیامدهای منفی سیاسی آنها می سازد.

سیاست مدون: حمله متقابل طرفداران چاوز

در نیمه دوم سال 2007، به هنگام دورخیز رفراندوم، و در اوایل سال 2008 تهاجم احزاب دست راستی (با کمک احزاب ماوراء چپ) دولت را در موضع تدافعی قرار داد. در اوایل ماه مارس 2008 نیروهای طرفدار چاوز دوباره گردهم آمده و یک حزب سیاسی جدید – حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا- را در کنوانسیون ملی ماراکایبو راه اندازی نمودند. پرزیدنت چاوز در دفاع از رفراندوم از حامیانش تقاضا نمود که درسه مورد بازبینی، اصلاح و راه اندازی مجدد آن تلاش کنند. این ابتکار عمل منجر به برگزاری انتخابات جدید در حزب گشت که کاهش شمار روسای ارباب منش گارد قدیمی در رهبری حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا، طرد برخوردهای سکتاریستی نسبیت به احزاب هوادار چاوز و تجدید حیات عمل گرایی اجتماعات محلی را در پی داشت. حزب قصد دارد (نحوه) بسیج حامیان چاوز را مورد بازبینی قرار دهد و نیروهای کار بالقوه در لایه های پائینی طبقه متوسط را آموزش داده و سازماندهی نماید. حزب متعهد شده است که به ارزیابی، نقد و اصلاح نحوه اجرای سیاستها توسط نیروهای محلی بپردازد و جنبش های اجتماعی مردمی را در جریان مبارزه جاری قرار دهد. حزب برای پیروز شدن باید مردم محلی را برای مخالفت با فساد در نیروهای طرفدار چاوز به همان اندازه مخالفت با سیاستمداران اپوزیسیون سازماندهی کند، به بیان تقاضاها و ابتکارات محلی بپردازد، با عملیات نفوذی نیروهای دست راستی از طریق کشور همسایه کلمبیا و تروریستهای محلی مقابله کند و سبب چرخش رای ها در زمان انتخابات شود.

حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا  برای موفق شدن بعنوان یک سازمان سیاسی نیاز دارد که از ماشین های سیاسی محلی که در اطراف برخی از نیروهای طرفدار چاوز در سطوح دولتی، منطقه ای و شهری شکل گرفته سلب قدرت کند. حزب نیازدارد که بر گرایش انتصاب مدیران و کاندیداها از سطوح بالا تا لایه های پائینی فائق آمده و( امر) کنترل تصمیمات و (نحوه انتخاب) رهبران را اصلاح کند. حتی در کنگره بنیانگذاری حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا چندین هیات نمایندگی روند انتخاب رهبریت در سطح ملی را به سبب غفلت از نمایندگان توده های مردم و توجه بیش از اندازه به نیروهای سیاسی منتقد مورد نقد و بررسی  قرار دادند.

شوراهای محلی فعال تحت کنترل دموکراتیک در انعکاس نظرات و (پذیرش) نمایندگی شمار وسیعی از فقرای شهری و حاشیه شهری موثر بوده اند. آنها اعتماد مردمی و حمایت آنان را هرجا که خدمات موردنیاز ارائه شده کسب نموده و مبارزه برعلیه نیروهای بی صلاحیت طرفدار چاوز را هدایت نموده اند.

 خشونت، تبهکاری و ناامنی شخصی از معضلات اساسی اکثریت فقرا و حامیان دولت چاوز در لایه های پائینی طبقه متوسط است و معمولا این افراد پلیس را نیرویی ناکارآمد در کاهش تبهکاری و تامین امنیت مناطق زندگی شان دانسته و در مواردی آنان را همدست تبهکاران می خوانند. پیشنهادات دولت در زمینه همکاری وسیع تر کمیته های محلی و پلیس در شناسایی تبهکاران تاثیر اندکی در این امر داشته است. این امر بیشتر بواسطه آن است که پلیس علاقه کمتری از خود نسبت به گسترش روابط روزانه با مناطق فقیرنشین که معمولا منشاء اصلی تولید جرم دانسته می شوند، نشان می دهد.

تبهکاران مسلح که مناطق فقیرنشین را در کنترل خود گرفته اند بیشترین میزان جنایات را مرتکب می شوند. ساکنین محلی چون فکر می کنند که پلیس همدست مجرمان است، از ترس انتقام همکاری نمی کنند. گزارشهای منابع موثق نشان داده است که نفوذ قاچاقچیان جوخه مرگ کلمبیایی نارکو که توزیع موادمخدر و سازماندهی نیروهای دست راستی را با هم همراه نموده اند خطری جدی برای امنیت ملی و منطقه ای محسوب می گردد. با اینکه دولت متوجه مشکل عمومی در زمینه ناامنی فردی و مشکل خاص نفوذ سیاسی نارکو شده است، جدای از پیگیری جسته گریخته تبهکاریهای معمولی، هیچ برنامه عمل ملی (در این زمینه) تاکنون اجرا ننموده است.

ونزوئلا باید از کوبا که تجارب موفقی در مبارزه با  تبهکاری و اجرای برنامه های ضد تروریستی داشته است، درس بگیرد. برنامه های ضد تروریستی کوبا طی چندین دهه حول شبکه مستحکمی از کمیته های محلی و در دفاع از انقلاب اجرا شده و نیروهای واکنش سریع امنیت داخلی و قوه قضایی به پشتیبانی از آنها عمل می نموده اند. امنیت فردی و آزادی سیاسی بستگی به میزان شناخت جمعی از نفوذ گروههای تبهکار و شجاعت کمیته های محلی و افراد دارد. همکاری آنها نیازمند اعتقاد به یکپارچگی، احترام و اعتماد سیاسی نیروهای امنیت داخلی است. اطلاعات آنها، گردآوری اسناد و شواهد بستگی به میزان حفاظت از شهروندان توسط نیروهای امنیت داخلی در مقابل انتقام گیری تبهکاران دارد.

لازم است نیروی پلیس جدیدی ایجاد شود که مناطق حاشیه ای و کمیته های محلی در این مناطق را به مثابه قلمرو دشمن نگاه نکند- این نیروها باید با مردم زندگی کنند و از سوی مردم بعنوان نیروهایی که برای حفاظت از آنها استخدام شده اند، به رسمیت شناخته شوند. دولت چاوز باید به منظور موثر بودن در سطوح محلی رفتار شایسته ای از خود در سطح ملی نشان دهد: دولت باید تبهکاران را تعقیب نموده و زندانی کند و کودتاچیان و خرابکاران اقتصادی را مشمول عفو یا مجازاتهای سبک- کاری که چاوز در اوایل سال 2008 انجام داد- قرار ندهد.  اشتباه اخیر وزیر دادگستری در تعقیب قاتلین وزیر پیشین، دانیلو اندرسون، نه تنها عملی شرم آور بود بلکه نمونه ای از بی کفایتی و ضعف در اجرای قانون را به نمایش گذاشت و اینکه قادر به تحقق خواست دولت در مبارزه با آدمکشان سیاسی نیست.

 قدرت مردمی تنها زمانی برای توده های فقیر معنا می یابد که احساس امنیت کنند و بدون هراس از حمله و تهدید در خیابان هایشان راه بروند، زمانیکه تبهکاران دیگر نتوانند وارد خانه ها و فروشگاههایشان شوند، و زمانیکه دیگر قاچاقچیان مسلح نارکو نتوانند در مقابل قانون جولان دهند. در ونزوئلا مبارزه با سیستم الیگارشی، جورج بوش و اوریبه کلمبیایی از طریق جنگ اجتماعات محلی برعلیه تبهکاران محلی و با کمک پاکسازی فراگیر استراتژیک وتاکتیکی گروههای تبهکار شناخته شده آغاز گردیده و با مجازات های اخطارگونه کسانیکه به تهدید و ترور ساکنین پرداخته اند ادامه دارد. این یکی از شیوه هایی است که دولت باید نسبت به اجتماعات محلی و به منظور تضمین دوباره حاکمیت مردم دنبال کند. امروزه در هر منطقه شهری تنها سازمان های غیر دولتی دست راستی نیستند که اقتدار چاوز را به چالش می کشند، نیروهای تبهکار مسلح کاملا وابسته به گروهای سیاسی ارتجاعی نیز از این جمله هستند.  دولت باید برای مقابله موفق با خطرات بیرونی، گروههای تبهکار و قاچاقچیان نارکو را که درواقع یک معضل واقعی برای بسیج مردمی در شرایط اضطرار ملی نظیر تلاش برای کودتایی جدید هستند، سرکوب کند.

اشتباهات برخی از کارکنان سطوح میانی (دولت) چاوز در تضمین امنیت و حل مشکلات محلی، حمایت مردمی از الزامات سیاسی را زایل می کند. اکثریت مردم، رهبران و فعالین ملی علیرغم انتقاد از افرادی(مشاوران و افراد فرصت طلب) که در اطراف پرزیدنت چاوز قرار گرفته اند، از پرزیدنت چاوز حمایت می کنند. اینکه این حمایت چگونه در انتخابات نوامبر نمایان خواهد شد، امری نامعین است. اما مادامیکه تغییرات بنیادین در کاندیداها و سیاستها رخ ندهد این احتمال وجود دارد که نیروهای اپوزیسیون بتوانند اقلیت کنونی نمایندگانشان را در دولت و شهرداری ها افزایش دهند.

پیشرفتها و تضادهای اجتماعی و فرهنگی

ونزوئلا تحت رهبری پرزیدنت چاوز تغییرات اجتماعی-فرهنگی بی سابقه ای به نفع اکثریت توده های فقیر شهری و روستایی، و لایه های پائینی طبقه متوسط و نیروی کار نموده است. 9 دانشگاه بولیواری و 12مدرسه فنی با بیش از 200،000 دانشجو تاسیس شده است. بیش از 2.5 میلیون کتاب، نشریه و روزنامه  در زمینه ادبیات داستانی، کتابهای فنی، شعر، تاریخ، تحقیقات اجتماعی، علوم طبیعی، متون علمی و پزشکی توسط انتشارات تازه تاسیس و برخوردار از بودجه دولتی منتشر شده است. دو شبکه تلویزیونی عمده و ایستگاه های ارتباطی تلویزیونی برای پوشش اخبار محلی، ملی و بین المللی ایجاد شده تا تبلیغات ضد دولتی نیروهای اپوزیسیون و وابسته به ایالات متحده (CNN) را به چالش بکشند. یک روزنامه اصلی خبری (VEA) و چندین هفته نامه و ماهنامه به بحث و ترویج طرفداری از سیاستهای چاوز می پردازند. چندین گروه اعزامی که با هزینه دولت راه اندازی شده اند و دهها هزار نیروی جوان داوطلب در آنها فعالیت می کنند، نرخ بیسوادی در مناطق شهری و( به میزان کمتری) در مناطق روستایی را کاهش، پوشش بهداشتی را گسترش و همزمان مشارکت و سازمان دهی محلی در مناطق مسکونی حاشیه شهری یا زاغه های شهری را افزایش داده اند. رخدادهای فرهنگی بزرگ شامل برنامه های گروههای موسیقی، رقص و نمایش بطور منظم در مناطق زندگی طبقه کارگر برگزار می شوند. وزارت فرهنگ و قدرت توده ای برگزاری شمار وسیعی از برنامه های محلی و برون مرزی را با حضور کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب آغاز نموده است. برنامه های ورزشی با کمک مربیان  از حمایت مالی وسیع دولت در ایجاد زیرساخت های فیزیکی ( ورزشگاهها، زمین های بازی، لباس های ورزشی و مربیان حرفه ای) برخوردار گشته و شمار ورزشکاران در میان فقرای شهری بطور وسیعی افزایش یافته است. منابع مالی عظیم به دفاع و ترویج فرهنگهای بومی و آفریقایی- ونزوئلایی اختصاص یافته و برخی تلاش ها بعنوان "کنش مثبت" طراحی شده است. اما معرفی و ارائه برنامه های فرهنگی در زمینه های غیر ورزشی، موسیقی و رقص هنوز همچنان محدود است. در اینکه ونزوئلا به سمت یک انقلاب فرهنگی (بازسازی و بهبود ریشه های تاریخی، ملی و مردمی که در زیر خروارها هنر تقلیدی و سبک طی یک قرن سلطه فرهنگی کشورهای استعمارگر و پیروان طبقه متوسط آنان مدفون گردیده)  پیش می رود تردیدی وجود ندارد.

تناقضات و چالش های فرهنگی

با اینکه اصلاحات فرهنگی ونزوئلا تاثیرات عظیمی در بالا بردن سطوح آموزشی و فرهنگی داشته ، اما هنوز نتوانسته است بطور کامل به سلطه فرهنگی بورژوازی و امپریالیسم آمریکا پایان دهد. (فرهنگ بورژوایی و سلطه فرهنگی امپریالیسم آمریکا) هنوز همچنان برفراز اکثریت وسیع متخصصین طبقه مرفه و متوسط، دانشجویان و اساتید دانشگاه مرکزی، و بخش های مهمی از گروههای حرفه ای خصوصی و عمومی (پزشکان، حقوقدانان، ناشرین، مهندسین و ...) در اهتزاز است. علیرغم افزایش حقوق و کمکهای اضافی، متخصصین طبقه متوسط همچنان به باورهای واکنشی خود در زمینه شرایط اضطراری چسبیده اند.

پرزیدنت چاوز حین سخنرانی در مراسم فارغ التحصیلی اولین دوره دانشجویان دانشگاه بولیواری ونزوئلا به نقل از یک رساله دکترا اعلام نمود که 94% دانشجویان در دانشگاه دولتی که با کمک مالیات دهندگان تاسیس شده، دانشگاه مرکزی ونزوئلا، از طبقه بالا و طبقه متوسط هستند و در همین حال 99% دانشجویان دانشگاه خصوصی سیمون بولیوار نیز از همان طبقات ممتاز هستند.  ماهیت شدیدا انحصاری و ممتاز دانشگاههای مرکزی ونزوئلا و سیمون بولیوار آزاردهنده است: در 1981 دانشگاه مرکزی ونزوئلا 21% از افراد طبقات پائینی (جامعه) در قیاس با 6.5% در سال 2000 ثبت نام نموده است؛ (نرخ ثبت نام افراد طبقه پائین در) دانشگاه سیمون بولیوار از 13% به 1% در همین دوره زمانی کاهش یافته است. دولت چاوز به منظور گشودن (دروازه های) آموزش عالی به روی طبقه کارگر، فقرا و دهقانان ساخت 29 دانشگاه دولتی را آغاز نموده، 29 مدرسه فنی-حرفه ای در دانشگاه پلی تکنیک را تجهیز و تقویت نموده و شمار بورس های تحصیلی کامل را از 6000 به 10000رسانده است.

درحالیکه شمار زیادی از افراد و طبقات پائینی مناطق از برنامه های بهداشتی، آموزشی و فرهنگی دولت برخوردار شده اند، آموزش عمومی در ایجاد همبستگی جمعی و آگاهی طبقاتی تاثیر چندانی نداشته است. برخی افراد طبقات پائینی که شرکتهای اقتصادی راه اندازی نموده اند یا توانایی اداره آنها را نداشته و یا با منابع مالی دولتی گریخته اند. برخی از هیاتهای دولتی نیز بواسطه شیوه های ناکارآمد حسابداری که موجب اتلاف منابع و هدر دادن آنها گشته اند، گرفتار این قبیل سرقتها و فساد و رشوه خواری شده اند. سروری پوپولیستی و غفلت رسمی (و فسااد اداری) نتایج تلاشهای صورت گرفته در راستای ایجاد آگاهی طبقاتی ملی در پیوند با رهبری توده ای نوین را تضعیف کرده است.  اما از سوی دیگر دخالت پرزیدنت چاوز در ملی کردن صنایع فولاد به هنگام نزاع کار و سرمایه سبب بالا رفتن آگاهی طبقاتی و هویت بخشیدن به کارگران کارخانه در مسیر حرکت ونزوئلا به سمت سوسیالیسم گردید.

طی پنج سال گذشته برنامه های تلویزیونی دولتی از نظر کیفیت تخصصی و برنامه ریزی وسیعا پیشرفت نموده است. اما آنها هنوز نتوانسته اند بطور کامل هژمونی مداوم رسانه های بورژوایی را بر اکثریت جامعه ازبین ببرند. رسانه های بورژوازی از طریق برنامه های سرگرم کننده و پوشش خبری وسیع و بویژه به دلیل نبود پوشش رسانه ای طرفدار دولت در روزهای پیش از رفراندوم دوم دسامبر توانستند عمده توجه مردم را به خود جلب نمایند.

  یکی از کم اثرترین رسانه های مطبوعاتی هوادار دولت روزنامه وآ است که به دلیل گزارش های خبری ضعیف( تیتژهای خبری بزرگ ولی بدون متن)  و مقالات و ستون های متوسط از شمار کمی خواننده برخوردار است. وزیر فرهنگ و قدرت مردمی به من گفت که بزودی تغییرات اساسی صورت خواهد گرفت. برنامه های فرهنگی در دسترس عموم به لحاظ سطوح فرهنگی بهبود یافته است اما هنوز به رشد توده ای جنبش های فرهنگی طرفداران چاوز نرسیده است. علیرغم تغییرات چشمگیر در حقوق و امکانات دانشگاهی، کمتر از 10% دانشجویان دانشگاه مرکزی ونزوئلا اعضا فعال جنبش دانشجویی طرفداران چاوز و یا سازمانهای وابسته به آنها (براساس نظر رهبری دانشجویی طرفداران چاوز) هستند. اکثریت وسیع دانشجویان و اساتید دانشگاه مرکزی ونزوئلا غیرسیاسی و بی تفاوت، و یا شدیدا درگیر کار حرفه ای و ارتقاء فردی هستند. یک اقلیت فعال از گروههای اپوزیسیون حمایت می کنند؛ برخی از آنان به دانشگاههای ایالات متحده و برنامه های "آموزش رهبری" که از سوی سازمان سیا تامین مالی می شود ، وصل هستند  و شمار کوچکی نیز تروتسکیست، مائویست و طرفدار دیگر فرقه های مخالف دولت اند.

ظهور شوراهای اجتماعی خودمختار هوادار چاوز در پیوند با وزارت فرهنگ و قدرت مردمی احتمالا یکی از موثرترین حرکتهای ضد سلطه است. فعالیتهای سیاسی و اجتماعی رهبران و فعالین سیاسی حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا تنها زمانیکه توده ها را در حل مشکلات عملی شان دخالت دهند و آنان خودشان را مسئول اعمالشان بدانند، می تواند در ایجاد آگاهی طبقاتی موفق باشد.  (آن دسته از)کادرهای طرفدار چاوز که به شیوه اربابانه عمل می کنند، نوعی شناخت آسیب پذیر وکیل-موکل ایجاد می کنند که به سرعت می تواند به سمت روابط ارباب – رعیتی چرخش کند. تناقض کلیدی اصلاحات فرهنگی در ترکیب طرفداران طبقه متوسط چاوز نهفته است که جهتگیری پدرانه شان را از طریق اجرای برنامه های آگاهی طبقاتی به عموم طبقات انتقال می دهند.

نیاز شدیدی به استخدام و آموزش کادرهای جوان محلی از مناطق حاشیه ای دیده می شود. نیروهایی که زبان مردم را بدانند و پیوندهای طبقاتی با توده های مردم داشته باشند، می توانند آنها را در زیر مجموعه برنامه های اجتماعی-فرهنگی سوسیالیستی و ملی گردآورند. جنبش توده ای و فرهنگی دولت نیروی سهمگینی است اما با مقابله سخت رسانه های بدنام و خطرناک وابسته به حکومت اغنیا روبروست. هرچه فرایند حرکت به سمت ارزشهای سوسیالیستی برابرخواهانه در ونزوئلا جلوتر می رود، مقابله بیشتری با آن از سوی دانشجویان طبقه متوسط، اساتید و متخصصینی که به نام دموکراسی لیبرالی و کثرت گرایی در جستجوی تخریب همبستگی فرهنگی توده ها هستند، صورت می گیرد. به عبارت دیگر، ما شاهد درگیری بین اقلیت مترقی طبقه متوسط در درون دولت با اکثریت ارتجاعی افراد طبقه متوسط لیبرال در موسسات آموزش عالی و در سازمانهای غیر دولتی(NGOs) منطقه ای هستیم. رفرمیست های فرهنگی در وزارت فرهنگ تنها با کسب حمایت طبقات استثمار شده و رادیکال و در خارج از محدوده طبقه متوسط می توانند رهبری توده ای مسلط را بیافرینند.

 

ونزوئلا: دموکراسی، سوسیالیسم و امپریالیسم- بخش اول

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

بازگشت به صفحه نخست         

                            


Free Web Counters & Statistics