نویدنو:14/11/1385                                                                     صفحه قابل چاپ است

بر اساس نتايج يك پژوهش

۸۸ درصد زنان تحت خشونت رواني قرار دارند

مريم رحيمي سجاسي

سرمایه : نتايج يك پژوهش نشان مي‌دهد، بيش‌ترين خشونت رايج در جامعه، خشونت‌رواني است با 88 درصد. يعني فقط 12 درصد زنان در زندگي خود خشونت‌رواني را تجربه نكرده‌‌اند. خشونت جنسي با 76 درصد مورد دوم است. اما از نظر شدت و ميزان خشونت، خشونت جنسي بيش از خشونت‌رواني بوده است. اين در حالي است كه مسالهء جنسي، امري شخصي است و زنان تمايلي به بازگويي آن ندارند. بنابراين مي‌توان گفت آمار خشونت جنسي بيش از آن چيزي است كه عنوان شده است.

پژوهش «بررسي همسرآزاري در شهر روانسر كرمانشاه» كه توسط «فائزه احمدي» در اسفندماه 84 انجام گرفته نشان مي‌دهد بين تصور اقتدارگرايانهء مرد از نقش خود و خشونت عليه زنان رابطهء مستقيم و معني‌داري وجود دارد.

اين پژوهش كه با روش پيمايش 200 نفر از زنان متاهل شهر روانسر را با ابزار پرسشنامه و مصاحبه مورد سنجش قرار داده نشان مي‌دهد، بين شيوهء جامعه‌پذيري نقش‌هاي جنسي زن و مرد در خانوادهء مبدا\ و خشونت مرد عليه زن رابطه هست. به اين شكل كه هر چه تصور زنان از نقش خود منفعلانه‌تر باشد، پذيرش خشونت بيش‌تر به علت پذيرش كم‌تر است و هر چه تصور مرد از خود بيش‌تر باشد ميزان خشونت بيش‌تر است.

از نتايج ديگر اين پژوهش مي‌توان به ارتباط سرمايهء فرهنگي زنان و خشونت خانوادگي اشاره كرد. به اين شكل كه هر چه سرمايهء فرهنگي زنان بيش‌تر باشد، ميزان خشونت عليه آن‌ها كم‌تر است. همچنين هر چه سرمايهء اقتصادي زنان بيش‌تر باشد، ميزان خشونت عليه آن‌ها كم‌تر است.

علاوه بر اين بين زمينه‌هاي خطرساز (شاهد خشونت بودن و تجربهء ‌خشونت داشتن) در خانوادهء مبدا\ و خشونت مرد عليه زن رابطه وجود دارد. به طوري كه هر چه زمينه‌هاي خطرساز در خانواده بيش‌تر باشد، خشونت مرد عليه زن بيش‌تر خواهد شد و پذيرش خشونت از طرف زن نيز بيش‌تر است. اين در حالي است كه هر چه سرمايهء اجتماعي زنان، يعني ميزان روابط و حمايت‌هاي دريافتي‌شان بيش‌تر باشد، ميزان خشونت عليه آن‌ها كاهش مي‌يابد.

نمونهء مورد مطالعه در اين تحقيق در سنين بين 18 و 54 سالند و اكثريت سواد چنداني ندارند. 5/78 درصد آن‌ها به شيوهء سنتي ازدواج كرده و فقط 5/12 درصد آن‌ها شاغل‌اند. بنابراين اكثر زنان مورد مطالعه استقلال اقتصادي ندارند.

به اين ترتيب در اين پژوهش متغير تصور اقتدارگرايانهء مرد از نقش خود به عنوان اولين تبيين‌كنندهء خشونت عليه زنان، متغير ميزان پايبندي مذهبي زنان و تجربهء خشونت جنسي  زن در خانوادهء پدري به عنوان متغيرهاي تعيين‌كنندهء بعدي، بيش‌ترين سهم را ايفا كردند.

در نهايت اين پژوهش از آن‌جا كه شهر روانسر را شهري سنتي و كوچك مي‌داند، نشان مي‌دهد كه زنان به خاطر حفظ آبرو، ميزان واقعي خشونت را بروز نمي‌دهند و آن را بديهي مي‌دانند. در نتيجه اين باعث ادامهء خشونت شده و پيامدهايي چون بيماري‌هاي جسمي و رواني را در پي خواهد داشت. به اين دليل راهكارهايي براي كاهش خشونت پيشنهاد مي‌كند.

تغيير نگرش و باورهاي فرهنگي از طريق مبارزه با اعتقادات فرهنگي و ساختارهاي اجتماعي. آموزش زنان و مردان و تغيير نگرش آن‌ها نسبت به جنسيت و تغيير تلقي مردان از نقش جنسيتي خود از طريق رسانه‌ها و كارگاه‌هاي آموزشي، افزايش سطح سواد و تحصيلات زنان به منظور دستيابي به آگاهي‌هاي بيش‌تر و كسب منابع قدرت و گسترش برابري نقش‌هاي جنسيتي زن و مرد در خانواده از طريق آموزش برنامه‌هاي تلويزيوني و گسترش مشاركت مردان در كارخانه.

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics