نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

معرفی کتاب: زمان مهر و موم شده درباره رکود جهان اسلام

نویدنو:7/11/1385

 

معرفی کتاب: زمان مهر و موم شده درباره رکود جهان اسلام

نویسنده: مژگان ثروتی#  

تیتر فوق ، عنوان کتابی است که در اواسط سال 2005 در آلمان منتشر شد و تا اوایل سال 2006 یعنی کمتر از یک سال، سه بار (با تیراژبالا) به چاپ  رسید. این کتاب به ماکسیم رودینسون (  Maxime Rodinson1915-2004) جامعه شناس و اسلام شناس فرانسوی اهدا شده است. جامعه شناسی  که با دوکتاب بزرگ خود یعنی زندگی نامه پیامبر اسلام  و اسلام و کاپیتالیسم چهره شناخته شده ای برای اهل فکر در جهان اسلام است.

آنچه مرا واداشت که به معرفی این کتاب بپردازم سخنرانی اخیر آقای حسن یوسفی اشکوری در ماه رمضان بود . ایشان در این سخنرانی علت عقب ماندگی ایران را در دور شدن از قرآن  تحلیل می کند. تحلیلی غیر علمی و بدون بررسی تاریخی همراه با ساده سازی و وارونه کردن مشکل که حتی به لحاظ روشی (که چگونه به این علت پی برده است) آدمی را شوکه می کند.
گوئی سید جمال الدین اسد آبادی ( با همان عقلانیت سنتی) زنده شده است . اما با این تفاوت که از آن زمان تا به امروز، یکصد (100) سال یعنی یک قرن می گذرد.  سید جمال الدین که پایه بنیاد گرائی را در جهان اسلام گذاشت، هم عصر ماکس وبر  در این سوی دنیا بود .جامعه شناس آلمانی که تحلیلی به یاد ماندنی او از چگونگی رشد و تشکیل نظام کا پیتالیستی در اروپا ، تا به امروز از بهترین آثار جامعه شناختی با بردی جهانی است.  بنیانگذار روش تفهمی در  جامعه شناسی که تا ابد مدیون اوست.  
حال شاید بهتر به عنوان کتاب دن دینر (Dan Diner) * پی برد. یعنی زمان مهرو موم شده. گوئی زمان در آن آب و خاک راکد است و هیچ تکانی نمی خورد.
این کتاب با تیتر کتابی از ژورنالیست ، شاعر و سیاستمدار سوریلبنانی ،، شکیب ارسلان،، که در سال 1930 در مصر به چاپ رسیده است، شروع می شود. تیتر کتاب ، سوالی است به این مضمون ؛ که چرا مسلمانان عقب ماندند و دیگران پیشرفت کردند؟ کتابی که یک نوشته اعتراضی به وضعیت حال بود.  
سوالی را که  شکیب ارسلان در 76 سال پیش  مطرح کرد همچنان  نه تنها سوال روز می باشد بلکه امروز با شدت و اهمیت بیشتری مطرح می شود. از نظر دینر، زمان در جهان اسلام راکد مانده است. در حالیکه ادیان جهان به پیش
می روند به نظر می رسد که جهان اسلام در حال حرکت به عقب است. نه در مقایسه با اروپا  ، بلکه در مقایسه با آسیای جنوب شرقی به نظر می رسد که زمان از حرکت باز مانده است.
دینر سوال می کند که چه اتفاقی در این مناطق افتاده است؟ از نظر او باید از خود سوال کنیم که؛  آیا این سوالی است سیاسی یا اقتصادی، مذهبی یا فرهنگی؟ باید از خود سوال کنیم که چه چیز در حال حاضر برای ما اعتبار دارد؟ چه چیز باید در این مناطق تغییر کند و یا حفظ شود؟ 76 سال است که این سوال همواره تکرار شده است بدون آنکه جوابی صریح و علمی به آن داده شود.
دینر در فصل اول کتاب به دو مفهوم علم  و توسعه در جهان اسلام می پردازد. برای توضیح این دو مفهوم به گزارشی که در سال 2002 در مجله تایم تحت عنوان (Arab Human Development Report ) منتشر شد، اشاره دارد. این گزارش در آن زمان  تنها در اینترنت در سراسر جهان بیش از یک میلیون بار دانلود شد. به زعم دینر گزارش موفقی بود از عدم موفقیت جهان اسلام.
این گزارش به وضعیت زنان در کشور های اسلامی، اقتصاد ، وضعیت تاسف بار آزادی، بلوکه شدن دانش و علم به دلیل سانسور ، تنزل کیفیت سواد و ... پرداخته بود. از نظر دینر چنین گزارشی به جهان اسلام کمک می کند که بین تصویر واقعی و کاذب از خود تمییز قائل شوند و به عبارتی دعوتی است به یک خود انتقادی بنیادی که پیش شرط هر تغییر اساسی است.( اما متاسفانه تئوری توطئه و تسلط آن بر اندیشه کشور های اسلامی که به یک بیماری مزمن تبدیل شده است و ساده سازی مسائل،  یک مانع اساسی در درک واقعیت است.)
از جمله بحث های کلیدی این فصل، می توان به سیاست و نیروی نظامی (ارتش)، تکنیک و تحقیق، آزادی و رفاه ، زبان ،فرهنگ و علم ، تاریخ و مسئولیت، منابع نفت و رکود، دولت و جامعه و... اشاره کرد.
از نظر دینر کشور های اسلامی و بخصوص نفت خیز ، کشور هایی با جمعیت بازنشسته هستند. که از طریق فروش نفت ، حقوق بازنشستگی آنها توزیع و پرداخت می شود. به عبارتی کشور بازنشسته گان است .  
دینر به این مسئله اشاره می کند که کشور های اسلامی هر آنچه که بد است را به بیرون از خود نسبت
می دهند که از طرف استعمار و غرب آمده است، ولی یک بار از خود نمی پرسند که چرا و چطور شد که غرب چنان قدرتمند شد که توانست بر شرق و اسلام برتری یابد و به استعمار آنان بپردازد.
از نظر دینر باید به این موضوع توجه داشت که برتری غرب از دوران استعمار شروع نشد، بلکه در دوران استعمار خود را جهانی کرد و یا به عبارتی به سایر کشور ها انتقال داد. پیشرفت غرب درست از زمانی آغاز شده بود که شرق اسلامی یعنی امپراطوری عثمانی بر نیمی از جهان سیطره داشت.
برای چنین عقب ماندگی علت های زیادی مثل بلوکه شدن  علم، ضعف نهاد های سیاسی، فقدان مزمن آزادی و دموکراسی، وضعیت زنان، وضعیت اقتصادی و ... ارائه می شود ولی از نظر دینر تمامی این علت ها  در حول و حوش مفهومی بنام سکولاریزم معنی پیدا می کند. اما سکولاریزم را نباید تنها به تفکیک دین از دولت تقلیل دهیم. در واقع سکولاریزم یعنی ایجاد شرایطی که توسعه فرهنگ علمی را فراهم می کند. ( سکولاریزم یعنی علمی اندیشیدن یعنی آزاد کردن عقلانیت ( از سیطره دین بر آن)  تکیه بر عقل نقاد.  یعنی تفکیک اقتصاد از سیاست، یعنی تفکیک کارکردی نهاد های جامعه که بر روی هم کلیت جامعه را تشکیل می دهد. ولی ما با دینی  روبرو هستیم که همانند دین یهود دین قانون است و یا به زعم "بسم تیبی"، دینی ارگانیک که مدعی است تمامی جنبه های زندگی اجتماعی انسان را تنظیم می کند. )
در گزارشی که (در تایمز درج شده) به بررسی نرخ رشد و وضعیت تولید علم در جهان عرب پرداخته است، این بررسی با پارامترهای کمی و کیفی در نظر دارد که شانس توسعه این کشور ها را در آینده مورد ارزیابی قرار دهد. در این راستا به وضعیت تاسف بار کمی و کیفی سواد آموزی که در سطحی بسیار ابتدایی دنبال می شود اشاره شده است. وضعیت تاسف بار صنعت ترجمه، چاپ کتاب که بیش از 17 در صد همین تعداد اندک شامل کتابهای مذهبی است.  در حالیکه متوسط جهانی چاپ کتاب های مذهبی کمتر از 5 درصد است ، سانسور شدید دولتی، وضعیت تاسف بار توزیع کاغذ از طرف دولت و شرایط بسیار سخت ناشرین و ... بررسی شده است. از نظر دینر همین مسائل باعث شده است که ارتباط زبان عربی ( و به تبع آن زبان فارسی ) با دنیای جدید تضعیف شود و در نتیجه این زبان از انعطاف لازم در انتقال علم و دانش برخوردار نیست و در یک بحران جدی قرار گرفته است.
از طرف دیگر فرهنگ علمی مورد نیاز توسط ثروت خدادادی ( نفت) خفه می شود و به یک مانع جدی تکامل این کشور ها تبدیل شده است. توسط این ثروت همه چیزحتی مواد غذایی وارد می شود جمعیت ساکن در آن به یک تنبلی مزمن به لحاظ تعقل، فکری و خلاقیت دچار هستند که به محض تولد به خیل مزد بگیران بازنشسته  می پیوندند ( ولی این بازنشستگی در مفهوم غرب نیست چرا که افراد بازنشسته در غرب دوران نوآوری های خود را پشت سر گذاشته اند. ) کشور های اسلامی از هیچ شهرت و اقتدار علمی، سیاسی، فرهنگی و تکنیکی برخوردار نیستند. در این کشورها خود پول، بیش از کار و شیوه بدست آوردن آن ارزش دارد. هر چیز که خریدنی است، می خرند، بجز آنچه که در درون آنها به هرز می رود، یعنی توانائی و قابلیت انسان برای تولید و نوآوری که خریدنی نیست. می خرند به جای آنکه شرایط تولید آنرا در کشور ایجاد کنند.  این وضعیت عادتی مزمن است که رفته فته خود به یک ساختار در این کشور ها تبدیل شده است.(1 )

در فصل دوم دینر به مسئله جغرافیای سیاسی و رادیکالیزه شدن شرق اسلامی پرداخته است. اهم موضوعات این فصل به  جنگ سرد و مدرنیزاسیون، رقابت بین انگلیس و روسیه، خلیفه و پان اسلامیسم، الهیات سیاسی، اسلامیسم و عربیسم، فروپاشی امپراطوری عثمانی در سال 1924 و تبدیل شدن آن به جمهوری، استقلال هند و جدا شدن پاکستان از هند و رادیکال و سیاسی شدن اسلام توجه شده است. در این بخش بطور مختصر به رقابت های بین المللی در دوران جنگ سرد بین کشور های آمریکا، انگلیس، شوروی (سابق) در کشور های اسلامی پرداخته است و مختصر به دکترین ترومن ( 1947 ) که سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان سیاست مهار در مقابل نفوذ و گسترش شوروی (سابق ) یعنی خطر سرخ دارد.مختصر اشاره ای شده است. ( اما متاسفانه علیرغم اهمیت این دکترین و تاثیر سرنوشت ساز آن  بخصوص در ایران بدلیل هم مرز بودن با شوروی ( سابق) و تبدیل شدن ایران به خط مقدم جبهه مقاومت در قبل از انقلاب اسلامی چندان بدان پرداخته نشده است. )
در تشریح اسلام سیاسی به نظریه پردازانی که پایه گذار بنیادگرایی اسلامی در دوره جنگ سرد است چون ابوالا مودودی (1903- 1979) رهبرجماعت اسلامی از پاکستان است که بیش از سی سال از عمر خود را در تفسیر قرآن صرف کرد. آثار او در دهه 50 در همه کشور های اسلامی نفوذ بسیار داشت. حسن البنا ( 1906- 1949) رهبر اخوان المسلمین ( تاسیس 1928) ازمصر است که با استراتژی بسیار قوی در جنبش توده ای و  متمرکز بر مساجد سازمان یافته بود. این جنبش در بین روحانیون مبارز در ایران نفوذ بسیار داشت. در ادامه به سید قطب (1906- 1966) از مصر اشاره دارد. هر سه این نظریه پردازان اسلام سیاسی هم نسل بودند. آثار سید قطب هم در ایران ترجمه و منتشر شد و نفوذ در بخشی از رو حانیون و مبارزان مذهبی داشت. او علاوه بر  تفسیر قرآن در سی جلد ، که یک الهیات سیاسی است، کتاب و مطالب زیادی نگاشت. او  نظریه پرداز اسلام رادیکال و نویسنده پر نفوذی در جهان اسلام محسوب می شود . به تعبیر دینر این جریان های فکری در کشور های اسلامی در واقع قفلی بود در مقابل مدرن که با مذهب و تقدس مهرو موم شد. در واقع اتوپیای خود را در گذشته یعنی در زمان مقدس در تاریخ اسلام جستجو می کردند و در نتیجه به ایده ال کردن صدر اسلام و شخصیت های زمان پیا مبر اسلام پرداختند. سید جما ل الدین نیزازجمله شخصیت هایی است که مختصر در این بخش به آن پرداخته شده است.
 
فصل سوم  تحت عنوان خط و زبان به مطالبی چون انقلاب علمی و عدم پذیرش ( مذهبی) صنعت و ماشین چاپ، یک کتاب - یک خدا ، ادبیات شفاهی و نوشتاری در تاریخ و جهان اسلام ، از بر خواندن و دکلمه کردن، تکثیر و کپی( مکانیکی فرآن) و دنیوی شدن آن و... پرداخته شده است.
در این فصل به زبان عربی از دو نوع کلاسیک آن که زبان قرآن است و عامیانه اشاره شده است. از نظر دینز زبان کلاسیک ، ویژه گی های قدسی و مذهبی  خود را به بخش زبان عامیانه تحمیل می کند و از این طریق  یعنی تقدس فرض شدن زبان و خط ، مانع جدی زبانی برای تغییر در بخش های مختلف زندگی به خصوص آنجایی که با علم و دانش ( سکولار) روبرئیم، ایجاد می شود. در واقع  با مقدس شدن زبان و خط به گونه ای چون ترمز زمان عمل می کند و به عبارتی زمان را متوقف می کند، چرا که چندان در آن نمی توان بصورت آزاد برخورد و تفحص کرد. دینر به لحاظ تاریخی به برخورد جهان اسلام با ماشین چاپ در سال1453 در اروپا اشاره می کند و توضیح می دهد که نزدیک به سه قرن  یعنی معادل سیصد سال متولیان دین در کشور های اسلامی از پذیرش و ورود صنعت و ماشین چاپ سر باز زدند. از نظر دینر از همین زمان (یعنی اختراع ماشین چاپ و مانع شدن دستگاه روحانی  از ورود آن به کشورهای اسلامی ) رشد و توسعه غرب و شرق به شدت از هم فاصله می گیرد. درست در زمانیکه امپراطوری عثمانی در اوج خود بود و می رفت که بر نیمی از جهان سیطره یابد.
اختراع صنعت و ماشین چاپ توسط یوهانس گوتنبرگ در واقع انقلابی در فرهنگ علمی اروپا بود.  به این معنا که تنها در ظرف 50 سال اولیه بعد از اختراع آن ( 1453) حدود هشت ( 8) میلیون کتاب در اروپا به چاپ رسید. یعنی معادل کل کتاب هایی که بیش از 1000 سال ( یعنی از 330 میلادی تا اختراع ماشین چاپ) در اروپا به چاپ رسیده بود. در واقع اگر بخواهیم به این آفت یعنی عنصر سانسور در کشور های اسلامی توجه کنیم ، باید به لحاظ تاریخی بررسی کنیم که تنها مربوط به آشنایی ما با مدرن در قرون اخیر نیست.  دینر توضیح می دهد که کلیسا در مقابل ماشین چاپ بسیار مقاومت کرد و تلاش کرد که اطلاعات و دانشی که از طریق ماشین چاپ به سرعت گسترش می یافت را مهار کند. کلیسا و روحانیون، انباشتگی و توسعه علم و دانش را تهدیدی برای موجودیت خود تعبیر می کردند. اگر چه تعبیر آنها هم خلاف واقع نبود و به همین دلیل اصرار داشتند که دانش را به عهده روحانیون واگذارند. در این زمان چنانچه نویسنده ای نمی توانست آثار خود را به چاپ برساند به منطقه دیگری می رفت که امکان چاپ آن را داشت (شاهزاده گان بسیاری از مناطق ،  استقرار ماشین چاپ را اجازه داده بودند) .    
این منطقه از دنیا از طریق چاپ ماشینی متن (Text)، در زمینه های مختلفی در آستانه تغییرات جدی قرار گرفت. کمتر از 100 سال بعد از اختراع دستگاه چاپ ما در اروپا با جنبش رفرم مذهبی ( اصلاحات دینی) روبرئیم. دینر می نویسد عملکرد لوتر در مقابل پاپ و واتیکا ن بدون ادبیات و جزوه های انتقادی چاپ شده  و انتشار آن غیرممکن بود. حوزه عمومی بعد از لوتر بنحو گسترده ای رشد کرد. انجیلی که توسط لوتر در سایه کلیسای کاتولیک یونان و نه روم ترجمه کرد تا زمان فوتش بیش از یک میلیون نسخه به فروش رفت. ظهور و گسترش نزاع ها و بحث های مذهبی و فلسفی بعد از لوتر در قالب متون چاپ شده و انباشتگی آن و قابل دسترس قرار گرفتن آن برای همه در مقیاس گسترده ای این بار اروپا را در آستانه دوران روشنگری قرار داد.
در سی سال اول قرن شانزدهم ( 16) نزدیک به ده هزار جزوه  و بروشور سیاسی در ده میلیون نسخه به چاپ رسید. با جدیت  ترجمه آثاری از زبان یونانی را دنبال کردند و بدین ترتیب به تعبیر دینر عصر فرهنگ دنیای رنسانس نیز آغاز شد. بوسیله چاپ متون و گسترش آن، طبیعت علم نیز تغییر کرد.  به این معنا که دسترسی به علم برای همه امکان پذیر شد و از انحصار کلیسا و روحانیون خارج شد. بدین ترتب خود را از خرد سنتی جدا ساخت. در ادامه آن کلیدی ترین اتفاقی که در فرهنگ اروپا افتاد جایگزین شدن مطالعه فردی (سوژه فعال) به جای شنیدن جمعی ( گوش دادن منفعل) بود. در نتیجه نمی تو انستند در مسیر شناخت مرزی  بگذارند که در نهایت به ظهور فردیت در اروپا انجامید.  از نظر دینر سه دوره رنسانس، رفرماسیون و روشنگری ارتباط نزدیکی با  اختراع چاپ و گسترش آن دارد.
بنظر دینر آنچه در کشور های اسلامی الویت داشت ادبیات شفاهی بود و در مقابل ادبیات نوشتاری مقاومت می کردند. او سوال می کند که این الویت ادبیات شفاهی در جهان اسلام ناشی از چیست؟ آیا می تواند دلیلی برای رد ورود ماشین چاپ به کشور های اسلامی باشد؟
 
گلدزیهر (  Ignaz Goldziher) موسس اسلام شناسی جدید که به لحاظ تاریخی تا صدر اسلام تحقیق کرده است نیز به این مسئله تاکید دارد که سنت اسلام چندان موافق نوشتن نبوده است. به عبارتی نمایندگان دینی در مقابل قرآن سایر نوشته ها را بی اعتبار می دانستند و معتقد بودند که در تورات و انجیل دست برده شده است و قرآن می بایست بسیار محافظت شود و نباید در کنار قرآن کتاب دیگری باشد. از نظر آنان کتاب یکی  است خدا هم یکی  و لذا به سایر کتا بها با سوء ظن نگاه می شد. در ادامه چنین تفکری بود که سنت شفاهی، دکلمه و حافظه یا همان به خاطر سپردن در بین مسلمین تقویت شد و بدین ترتیب سنت حقظ قرآن و دکلمه و قرائت آن، به سنتی دیر پا در جهان اسلام تبدیل شد.  ( در نتیجه چنین روشی بود که انباشتگی دانسته ها صورت نمی گرفت حتی در بسیاری از روایات و احادیث که جنبه انتقال شفاهی از نسلی به نسل دیگر بود در آن دخل و تصر ف ها می شد و گاه با مرگ فرد همه چیز نیز از بین می رفت. جمع آوری بسیاری از این احادیث و روایات ها  و آنچه که مربوط به تاریخ اسلام می شد، بیش از دو قرن بعد از مرگ پیامبر اسلام انجام شد). از طریق این روش یعنی ادبیات شفاهی و به تبع آن سخنوری، تنها حس شنوایی از میان سایرتوانا ئیهای انسان تقو یت می شد ( و برعکس مسیر توسعه اروپا، در جهان اسلام ادبیات نوشتاری و سنت مطالعه و سوژه فعال در حوزه شناخت مجال رشد نیا فت).
رو حانیون معتقد بودند که با چاپ قرآن و در دسترس قرار گرفتن آن برای همه، تقدس این کتاب آسمانی از دست می رود و لذا روحانیون  به حفظ و دکلمه قرآن تاکید داشتند که تنها در بین آنها منحصر شده بود. دینر دراین فصل به روش فیلولوگی ( زبان شناسی تاریخی – تطبیقی ) بخصوص اثر کریستف لوکزنبرگ-- متن سوری/ ارامی قرآن  توجه کرده است و از طریق این روش به آسیب شناسی پدیده ها نظر دارد. بنظر دینر به دو دلیل علمای دینی، 300 سال یعنی سه قرن در مقابل ورود ماشین چاپ مقاومت کردند: 1) که ماشین چاپ را خطری برای خود و ارزش قرآن می پنداشتند  و 2) مطلق بودن مذهب در شرق . در حالیکه  در همان زمان اروپا مسیر سه دوره بزرگ تاریخی ( یعنی رنسانس، رفرما سیون، روشنگری) را طی می کرد ( اما جهان اسلام  بدلیل عدم دسترسی با آن تحولات فکری ، با آن بیگانه ماتده  بود).
او می نویسد چنانچه در استانبول با افرادی برخورد می کردند که در ارتباط با کتاب بود ند، کتابها توسط روحانیون سانسور می شد و این افراد به شدت مجازات می شدند. برای اولین بار در سال 1727 امپراطوری عثمانی اجازه داد تا ماشین چاپ استقرار یابد ولی اجازه نداشتند که قرآن و مطالب مربوط به آن را به چاپ برسا نند.  بسیاری از مطالب اجازه انتشار پیدا نکرد و یا سانسورمی شدند. در نتیجه در سال1747 یعنی 20 سال بعد  که تنها 20 عنوان در این مدت به چاپ رسیده بود، مجددا دستگاه چاپ جمع آوری شد. در حالیکه در همان زمان کتاب آسمانی مسلمانان در کشورهای اروپایی به چاپ می رسید. با ورود ناپلئون به مصر 1798، دستگاه چاپ نیز در آنجا مستقر شد، رسا له های بسیاری  با مفاهیمی از روشنگری  و حقوق بشر در آنجا به چاپ رسید . رفته رفته در مصر جنبش های سکولار دیده شد، اما این بار هم با مقاومت روحانیون در هم کوبیده شد.
در نهایت در سال 1828 برای اولین بار قرآن توسط خود مسلمین اما شیعیان در تهران به چاپ رسید. چاپ قرآن به صورت چاپ سنگی ( Lithographie- Steindruck) و نه چاپ عادی صورت گرفت. تا به امروز نیز قرآن در هیچ چاپخانه عادی به چاپ نمی رسد. تنها از طریق این روش است که می توان برجستگی های نوشته اصلی و خطی را که با تقدس قرآن در ارتباط است، محفوظ بدارند.
 
در فصل چهارم کتاب ، به صعود و افول امپراطوری عثمانی پرداخته شده است. از 1517 امپراطوری عثمانی بر بسیاری از مناطق جهان سیطره یافت . تا 1521 تا مرز های دانوب آمدند و 1521 وین یعنی اطریش امروز محاصره شد و مجارستان و یوگسلاوی اشغال شد.  دینر می نویسد امپراطوری عثمانی به صورت کمی خود را گسترش می داد اما به کیفیت امپراطوری نمی اندیشید. در واقع نه تنها به تکامل کیفی خود و جهان اسلام و مسلمین کمکی نکرد بلکه با اصرار به حفظ نوع سنتی- مذهبی سلطه و توجه صرف به نیروی نظامی و جمع آوری پول به شیوه دلالی ونه اقتصاد مدرن، بطور کلی شرایط تکامل را از بین برد.
از قرن 17 به بعد در حوزه رقابت اقتصادی علاوه بر استانبول و ونیز، نیرو های تازه نفس چون فرانسه، هلند و انگلیس به صحنه جهانی وارد  شدند. رشد چشمگیر دریانوردی و انتقال کالا که با امنیت بیشتر و بسیار ارزان انجام می گرفت در نهایت به بی ارزش شدن را ههای سنتی تجارت چون راه ابریشم و... انجامید و در نتیجه درآمد امپراطوری عثمانی کاهش پیدا کرد که خود به کاهش نفوذ سیاسی آن بر سایر کشور ها منجر شد.  بطوریکه در جنگ های دریایی در سال 1571 همه ناوهای خود را از دست داد. دینر در این ارتباط به جنگهای بین ایران و عثمانی ها بخصوص در زمان شاه عباس اول ( صفویان) اشاره دارد که در نهایت در سال 1638 با تعیین مرز ها پایان یافت.  
او می نویسد که عثمانی ها نه به نقشه توجه داشتند و نه به کشف سرزمین های نو.  آنان کوچکتریتن کنجکاوی به کشف آمریکا نداشتند. در حالیکه همین کشف آمریکا که به اشتباه برای عبور نکردن مسیحیان از مناطق تحت سیطره عثمانی ها و مسلمانان به صورت اتفاقی ، سر از آمریکا در آوردند، هم در توسعه سرمایه داری در اروپا وهم در افول امپراطوری عثمانی نقش مهمی بازی کرد. از جمله سرازیر شدن نقره و طلا از آمریکا و تجمع آن در اروپا و ظهور مرکانتلیست ها که در نهایت به فرآیند تفکیک نهادها از جمله مذهب ، سیاست و اقتصاد از یکدیگر کمک شایانی کرد. در حالیکه در امپراطوری عثمانی تمام نهاد ها در دل مذهب جای گرفته بود. مدل تکامل در اروپا به شدت تغییر کرد. به این معنا که نهاد های مختلف از جمله اقتصاد، سیاست و مذهب و ... با کارکرد های متفاوت از یکدیگر تفکیک و از طرفی با هم و در جمع جامعه را و نظام اجتماعی را  ساختند اما در جهان اسلام همچنان در بر همان پایه گذشته یعنی مذهب می چرخید و می چرخد، به این معنا که اقتصاد و سیاست  تنها در دل مذهب و قوانین مذهبی ، داری کارکرد ویژه بودند.
دینر به سیستم اقتصادی و کارکرد موسسه های اقتصادی امپراطوری عثمانی و سایر کشور های اسلامی اشاره دارد و می نویسد که یکی از موسسه های مربوط به کنترل بازار در واقع موسسه حساب رسی آنان همانا محتسب بود. دینر نقش محتسب را بعنوان اساسی ترین مانع در تفکیک کارکردی نهاد های متفاوت در جهان اسلام می داند که توسعه را در آن زمان از بین برد. بدلیل وجود بروکراسی محتسب، سیستم انتقال مدرن کالا در کشورهای اسلامی شکل نگرفت. محتسب در واقع یک پلیس اخلاقی – مذهبی بوده است که همه چیز را بر اساس قرآن و شریعت و حلال و حرام تنظیم می کرد. بدین ترتیب در بازار مسائل دنیوی و اخروی در هم تنیده شده بود و نرخ کالا نه بر اساس عرضه و تقاضا بلکه از طرف موسسات مذهبی و نیرو های نظامی ( به نام عسکر یا عساکر به ترکی یا سرباز که در خدمت منافع این افراد بودند)  تعیین می شد و در نتیجه در مواقع بحرانی خود این نیروها در خدمت قاچاق کالا به داخل کشور در می آمدند. اما این روش ها، در نهایت به بی ارزش ساختن پول کشور در مقابل اروپا می انجامید. بدین ترتیب اقتصاد و دین نه تنها یکدیگر را محدود می کردند و استقلال خود را از دست می دادند و مانع توسعه  و همچنین رکود یکدیگر می شدند ، بلکه یکدیگر را فاسد می کردند که این فساد در نهایت بدلیل  یکجا بودن دین و سلطه سیاسی با مشروعیت مذهبی (خلیفه) ، سیاست عمده  کشور را  هم بدنبال خود می کشاند.
دینر  در این فصل به نوع معماری کشور های اسلامی نظر دارد که چنین سیستم فکری و اجتماعی در نوع معماری آنها هم منعکس بود. بدین ترتیب که در امارت تجهیزات مذهبی و غیر مذهبی در هم تنیده شده بود . مفهوم دیگر ی که دینر در کتاب خود به آن اشاره دارد، رابطه بین سکه و خطبه ( خطبه در نماز جمعه) است. به این معنا که سکه به نام کسی زده می شد که خطبه به نام او( خلیفه) خوانده می شد. لذا سکه هم نشانگر ارزش اقتصادی ( بدلیل فلز قیمتی بکار رفته در آن)  بود و هم نشانه اقتدار مذهبی بود. بدلیل تورمی که از غرب به کشور های اسلامی سرازیر شده بود ارزش سکه بسیار سقوط کرد و چون سکه معادل اقتدار مذهبی بود این بحران را روحانیون ناشی از سرپیچی از اوامر خدا اعلام کردند و اینکه ما اوامر قرآن را بدرستی  نفهمید یم و عمل نکردیم و در نتیجه به نزدیک شدن به روز رستاخیز تعبیر شد.  در حالیکه دینر معتقد است علت این بحران در واقع ناشی از قدرت اقتصادی اروپا در وهله اول بود و دوم تورمی که از آن ناحیه به امپراطوری عثمان سرازیر شده بود. از طرفی بدلیل ضعف و پوسیدگی سیستم سنتی– مذهبی اقتصادی و سیاسی امپراطوری بود که با جهان روز مطابقت نداشت و جلوی تغییر را می گرفت و درنتیجه همان سرمایه اندک این امپراطوری به غرب وارد می شد و در آنجا تجمع می شد و به شکوفایی اروپا مدد می رساند.
(
وضعیتی که تا به امروز جهان اسلام به آن مبتلا است. )
در قرن نوزدهم اروپا مرکز جهان شد. در همان زمان که اروپا رشد و توسعه می یافت، جهان اسلام به کشورهای پیرامونی تبدیل می شد.  کاتب چلبی (1609-1657) جهانگرد ترک که به عنوان دائرالمعارف زمان خود معتبر است در نوشته های خود به آسیب شناسی مذهبی، روحیه حاکم بر منطقه و فرسودگی جامعه آن زمان پرداخته است. از نظر دینر فاکتور های خارجی خیلی تعیین کننده نیستند مگر آنکه فاکتور های داخلی به کمک فاکتور های خارجی بیایند.
 
دینر می نویسد در سال 1598 ( یعنی نزدیک به دو قرن بعد ) برای اولین بار مقدمه ابن خلدون ( 1332- 1406) در مصر کشف شد. روشنفکران دوره عثمانی بر اساس تئوری دورگشتی  تاریخ ابن خلدون، افول این امپراطوری و جهان اسلام  را این گونه درک کردند. ،، برای غلبه بر بحران و صعود دوباره جهان اسلام باید به دوران طلایی اسلام و سنت مذهبی خود باز گردیم و فقط از این طریق است که می توانیم به عقب ماندگی و بحران غلبه کنیم ،،!  از نظر دینر این نوع درک از تاریخ به نوستالژی ارتباط چندانی ندارد بلکه به فهم و سوء فهم از تاریخ ارتباط دارد.

در فصل پنجم  سلطه و فایده  به مفاهیمی چون قدرت مرکزی و فرهنگ شهری، اخلاق و آداب و رسوم سنتی، دنیوی و اخروی، مبادله و ارزش، امویان و عباسیان، حوزه عمومی و خصوصی، پلیس (Polis) و مدینه و ... پرداخته شده است.
دینر در ابتدا مقایسه ای دارد بین عبدالرحمن ابن خلدون ( 1332-1406) و نیکولا ماکیاولی ( 1469-1527). هر دو به تحلیل سلطه و قدرت ( تحت عنوان کلی سیاست توجه داشتند و در تحلیل خود به اصل انسان شناسی توجه کردند.  ابن خلدون در زمانی بوده است که حد فاصل بین افول عباسیون و ظهور امپراطوری عثمانی بوده است و هر دو حادثه را تجربه کرده است. برخلاف ماکیاولی که در تمدن خود معرفی و درک شد. ابن خلدون تا مدتها در تمدن خود گمنام مانده بود و بطور کامل معرفی نشد. دینر می نویسد  انتظار نمی رفت در آن زمان فردی بر اساس علم انسان شناسی فرهنگی و نه مذهبی به صعود و سقوط تمدنی توجه کند. به این معنا که ابن خلدون در مطالعات و تئوری دورگشتی تاریخ بدون توجه به نقش خدا و قرآن بلکه با تکیه بر انسان شناسی فرهنگی به تحلیل دولت و سلطه پرداخته بود. او در مطالعات خود روشی سکولار بکار برده بود که تا قرنها در جهان اسلام یک امر استثنایی بود. در واقع سکولایزم قبل از سکولار شدن بود، به عبارتی او آشکارا یک متفکر سکولار تاریخ در دنیای قبل از مدرن در تمدن اسلامی است. او درکار خود در " مقدمه"  از زمان خود بسیار جلوتر بود و در آن زمان آشکارا یک کار علمی انجام داده  و از تاریخ توصیفی به تاریخ توضیحی و تشریحی قدم گذاشته است .( ولی نباید از نظر دور داشت که در واقع در جهان اسلام در قرون 10 تا 14 تنها ا و نبود که در علوم دیدی سکولار داشت. بسیاری از منجمین، پزشکان، ریاضی دانان مسلمان با تحقیق  و با جدا کردن علم و ایمان – خرد و ایمان -  به تولید و جمع آوری کارهای بسیار با ارزشی تحت تاثیر فرهنگ و علوم بدست آمده از یونان قدیم، ایران، هند و حتی چین ، در این حوزه از جهان دست زده بودند که  کم  هم مورد آزار و اذیت قرار نگرفتند. بطوریکه در مراحل اولیه جنگ های صلیبی علوم مسلمانان ، جهان مسیحیت را به حیرت انداخته بود. لذا دستگاه های کلیسا  از جمله واتیکان تلاش بسیار کردند که به این علوم دست یابند، که در خود حوزه تمدن اسلامی در دسترس همگان قرار نداشت. این آثار توسط  افرادی که برای سازش بر سر مسئله اورشلیم به اروپا فرستاده شدند و در سایه قیصران خدمت می کردند، به دست کلیسا افتاد و ترجمه شد و بعد ها با کمک ماشین چاپ بصورت گسنرده ای در اروپا منتشر گردید. آثار منجمین مسلمان در کلیسا و تاثیری که گالیله از خواندن آنها گرفته بود،  در حوزه تمدن مسیحی بیشترین اثر را بر جای گذاشت.  به گونه ای که امروز تمدن اسلامی، با خواندن آثار دوران روشنگری اروپا در حوزه تعریف انسان و حقوق او تحت تاثیر قرار گرفته است . متاسفانه در این کتاب به صورت دقیق به جنگ های صلیبی و دانش جهان اسلام در قرون 11 تا 14 پرداخته نشده است که در این مسیر تاریخی باید به تاثیر فرهنگ و تمدن ایران و هند، یونان و وضعیت دین در آن زمان و تاثیر این علوم در قرون بعدی بر تمدن مسیحیت توجه شود ).  

 

یکی از موسسه های مربوط به کنترل بازار در واقع موسسه حساب رسی آنان همانا محتسب بود. دینر نقش محتسب را بعنوان اساسی ترین مانع در تفکیک کارکردی نهاد های متفاوت در جهان اسلام می داند که توسعه را در آن زمان از بین برد. بدلیل وجود بروکراسی محتسب، سیستم انتقال مدرن کالا در کشورهای اسلامی شکل نگرفت. محتسب در واقع یک پلیس اخلاقی – مذهبی بوده است که همه چیز را بر اساس قرآن و شریعت و حلال و حرام تنظیم می کرد. بدین ترتیب در بازار مسائل دنیوی و اخروی در هم تنیده شده بود و نرخ کالا نه بر اساس عرضه و تقاضا بلکه از طرف موسسات مذهبی و نیرو های نظامی ( به نام عسکر یا عساکر به ترکی یا سرباز که در خدمت منافع این افراد بودند تعیین می شد و در نتیجه در مواقع بحرانی خود این نیروها در خدمت قاچاق کالا به داخل کشور در می آمدند. اما این روش ها، در نهایت به بی ارزش ساختن پول کشور در مقابل اروپا می انجامید.


دینر در این فصل سوال می کند چرا علیرغم آنکه بر شرایط جغرافیایی و طبیعی منطقه و استبداد شرقی،  شیوه آبیاری و تقسیم آن و غیره تاکید شده است، همچنان  بر نقش مذهب بعنوان فاکتور مهمی در عقب ماندگی منطقه اصرار می شود؟ اسلام یک مدنیت را بوجود آورد و توسعه داد، چرا در یک جا متوقف ماند؟ و چرا این مدنیت در خود، مدرن را نتوانست بوجود بیاورد؟  آیا مذهب، عادت ها، فرهنگ و شرایط جغرافیایی و طبیعی به یک سمت حرکت می کنند و یک جا هستند؟
 
این سوال ها در واقع سوالهایی است که به زعم دینر 200 سال است که تکرار شده است. آیا می توان این عقب ماندگی را تنها  با حمله مغولها توضیح داد. یعنی می توان با این متغیر توضیح داد که چرا دینامیک درونی در جهان اسلام بوجود نیامد؟ یا باید از خود سوال کنیم که چرا شرایط تفکیک کارکردی نهاد ها در جهان اسلام که برخاسته از شرایط داخلی است،  بوجود نیامد؟ او در این فصل به سیستم اقتصادی اسلامی قبل از استعمار که بر خراج استوار بوده است نظر دارد.
موضوع دیگر به اساس مذهبی شهر در تمدن اسلام که در معماری آن جلوه داشته، اشاره شده است که با غرب تفاوت اساسی دارد، از جمله دیوار های بلند به دور خانه که حریم داخل از چشم نا محرم دور بماند و یا در های کوتاه منازل، بن بست بودن خیا بانها، عدم در نظر گرفتن حوزه  و مکا نهای عموی در شهر ها که تنها در مساجد جمع می شدند ( در اوقات فراغت و به موعظه ای گوش می دادند)، شیوه ساخت سقف ها و پنجره ها یا به عبارتی این نوع شهر سازی، همه بر اساس نوع عقیده مذهبی سامان پیدا می کرد. آنچه که مهم بود حوزه خصوصی و پنهان داشتن آن بود، لذا به حوزه عمومی توجهی نمی شد و در نتیجه برنامه شهری هم شکل نمی گرفت و شهر در مفهوم غرب هیچگاه در جهان اسلام شکل نگرفت. شهر های ایده آل اسلامی ( از یکجا شدن  سلول های از هم جدا و متفاوت ) تشکیل شده بودند. از سلول های از هم جدا که هر سلولی به فکر سلول خود (حوزه خصوصی ) بود و آنچه مهم نبود حوزه عمومی بود. به عبارتی فرهنگ قومی و قبیله ای آنان علیرغم آنکه در شهر زندگی می کردند،  استمرار داشت و هیچ گسستی در آن دیده نمی شد. این نوع شهر و شهر نشینی با اعتقاد مذهبی که در آن تداوم داشت در دوران بعد از آشنایی با مدرن در تضاد در آمد. اگر چه در ساختار شهری تغییرات اساسی پدید آمد به لحاظ بنیان های مادی جدید که از بیرون به داخل تحمیل شد  ولی به لحاظ ذهنی همچنان تداوم شهر به مفهوم مذهبی و خانواده ای، قبیله ای است. از نظر دینر این مسئله بیشتر تحت تاثیر حقوق اسلامی است که بیش از هر چیز به حفاظت خانواده  و قبیله و مفهوم پیشگیری تاکید شده است.  
مطلب دیگری که در این فصل دینر به آن می پردازد، رابطه تنگا تنگ بازار، روحانیون و سلطه سیاسی در جهان اسلام است.  بازاریان برای اینکه ازمالیات معاف شوند تلاش می کردند که فرماندار منطقه ای شوند، لذا نیاز به مشروعیت مذهبی داشتند. از طرف دیگر بسیاری از قرارداد ها و قوانین تجاری، تقسیم ارث، سرمایه های غیر متحرک چون وقف و متحرک در درون بازار و ... در دست خلیفه یا روحانیون بود. همینطور در آموزش و قوانین قضایی نیز نقش اساسی داشتند.  بنا بر این نقش عمده ای را هم در سیستم سیاسی و دولت وقت بازی می کردند (نقش هایی که با ورود مدرن از دست رفت و قشر روحانیت، به مثابه یک گروه استراتژیک از یکطرف در مقابل مدرن به مقاومت پرداختند و از طرف دیگر تلاش کردند که  نقش تاریخی خود را مجددا زنده کنند. دقیقا وضعیتی که در اروپا بدلیل آگاهی و هوشیاری روشنگران و روشنفکران آن زمان، باعث شد که کلیسا و روحانیون تفکیک کارکردی نهادی را پذیرا شوند ).
دینر توضیح می دهد که دیدگاه عقلانی نسبت به کار، سرمایه  و زمان در جهان اسلام وجود نداشت. کار همچنان مفهوم مذهبی و کلاسیک خود را حفظ کرده بود در حالیکه در اروپا بدلیل نظام سرمایه داری کار و سرمایه از هم جدا شده بود و زمان مفهومی سکولار بود و دستکاری می شد، در حالیکه زمان همچنان مذهبی باقی مانده بود و مفهوم زمان یعنی زمان نماز و اذان و یا طلوع و غروب خورشید بود. ( این در حالی بود که اروپا برای اولین بار در جنگ های صلیبی با ساعت شنی توسط متخصصان ریاضی و مکانیک مسلمان  آشنا شدند. )  
دینر در انتها به نقش محتسب بعنوان عاملی در از بین بردن حوزه عمومی یاد می کند. بگونه ای که نظم داخل خانواده  و حوزه خصوصی توسط محتسب به حوزه عمومی نیز تحمیل می شد. دینر شکل گیری چنین سیستمی در جهان اسلام را با تکیه بر سوره 3 آیه 104 قرآن ذکر می کند که محتسب بر اساس آن موظف می شود مردم را به طرف حلال و از حرام بازدارد. اجتماع  در اسلام باید (که بیشتر بر اساس مفهوم پیشگیری است ) کنترل شود لذا  به زعم دینر روحانیون با زبان، امیران با زور و مرد م با قلب ( باید از روی قلب اطاعت کنند)  باید در آن مشارکت داشته باشند و در نهایت حوزه عمومی که پیش نیاز هر توسعه بخصوص توسعه فکری است،  درجهان اسلام شکل نگرفت. از نظر دینر همین آیه کلید اخلاق اسلامی شده است.  

در فصل ششم (قصل پایانی کتاب) تاریخ و قانون به مطالبی چون قوانین مهر و موم شده  و تحرک تاریخ، حرکت دوری و خطی تاریخ، توصیف و توضیح تاریخ،  اسلام و یهودیت،  توسعه و پیشرفت و ... پرداخته شده است. از نظر دینر از آنجایی که قوانین اسلام در جهان اسلام ابدی فرض می شود، عیلرغم تغییر در زمان و شیوه زندگی و تغییرات پایه های مادی و ذهنی همچنان همان حقوق اولیه در جهان اسلام اعتبار دارد و لذا در مقابل تغییر مقاومت نشان می دهد. به عبارت دیگر به زعم دینر در بین علمای دینی نوعی محاقظه کاری ضد زمان وجود دارد. زمان توسط حقوق ابدی مهرو موم شده است. این حقوق به محض آنکه خود را در قانون منعکس می کند مقاومت در مقابل تغییر به سایر جنبه های زندگی نیز سرایت می کند. به تبع آن روابط اجتماعی نیز به سختی تغییر می یابد و ذهنیت سنتی در مقابل تغییرات فرهنگی نیز از خود مقاومت نشان می دهد.  شریعت در اسلام در واقع زمان را متوقف می کند ( به این معنا که تاریخ در جهان اسلام حرکت انسا نها در زمان و مکان نیست؛  بلکه ایجاد شرایطی است که در چارچوب آن شرایط بتوان بهتر اجرای قوانین و حقوق اسلامی را تضمین کرد و در آن اسلامی زیست.  بدین ترتیب فضایی که به  لحاظ فرهنگی و فکری ایجاد می شود حول این محور در حال چرخش است و بدنبال آن است که این شرایط را ایجاد کنند. اگر چنانچه در طول تاریخ متغیری به جهان اسلام وارد آمده است و به اجبار و بدلیل ادغام آنها در بازار جهانی و پذیرش بخش عینی مدرنیسم، مثل "کش" کشیده شدند ، بلا فاصله با تئوری های اختراع سنت ها و روا یت های مذهبی مجددا این کش در رفته و به لحاظ ذهنی به عقب باز گشتند).
تاریخ در متن اروپا از آنجا که سکولار است خطی شده است. یعنی از A به و ازB به و به طرف بالا در حال حرکت است در حالیکه در جهان اسلام حرکت تاریخ دورگشتی شده است.  در جهان اسلام نه تاریخ واقعی و نه مورخ حقیقی و نه یک سبک فکری در فلسفه تاریخ وجود دارد. به زعم دینر اگر چه مقابل لغت انگلیسی ) History و یا آلمانی   Geschichte) کلمه تاریخ وجود دارد، ولی در واقع تاریخ روایت آنچیزی است که اتفاق افتاده است  و بهترین بوده است.
به زعم دینر تاریخ در کشور های جهان اسلام تاریخ نگاری است و به توصیف ظهور و سقوط دودمان ها و سلسله ها می پردازد و حداکثر از نوع مشروعیت این سلسله ها در آن زمان گزارش می دهد. در حالیکه تاریخ در اروپا ساخته و پرداخته انسان است. ما در تاریخ اروپا از پدیده های جمعی به یک عصر یا دوره مشخصی چون عصر روشنگری، دوره رفرماسیون و... می رسیم. در واقع تاریخ، تاریخ عقلانیت وعقلانی شدن است. در حالیکه دوران تاریخی در جهان اسلام به گزارش دوره هر دودمان اختصاص دارد. گویی گسستی به لحاظ تاریخی که نقطه تغییر در متن تاریخی باشد،  وجود ندارد
مراجعه کردن دوباره به اسلام ویک مدل ایده آل ساختن از آن و یا  اصرار بر اجرای قوانین اسلامی الگوی تکامل در جهان اسلام را به یک حرکت دوری تبدیل کرده است. .از نظر دینر آنچه که در کشور های اسلامی ادعا می شود،  باید با پایه مادی  و اجتماعی آن مطرح شود، در غیر این صورت تنها ادعایی بیش نخواهد بود.  به این معنا که رابطه  بین ذهن وعمل باید بر اساس پایه های مادی  و ظرفیت های اجتماعی  و فکری آن استوار باشد.  در غیر این صورت ذهن و عمل از هم جدا می شود و در حد نظر باقی می ماند ( و یا به تضاد با هم می افتند).
از نظر دینر این حرکت دوری تاریخی در جهان اسلام بدلیل نوع فهم مسلمانان از تاریخ و زمان است، که در قالب قوانین و حقوق مذهبی درک می شود. به این معنا که زمان ، حرکت به جلو ندارد و همه چیز بر اساس گذشته سنجیده می شود ( واین حرکت دوری نیز در ذهنیت روشنفکران دیده می شود و در ذهن ناخود آگاه روشنفکران ما پایداری می کند. این مسئله، امروز در متون علمی روشنفکران و تحصیلکرده مسلمان در نظام آموزش سکولار نیز دیده می شود. به این معنا که برای استدلال های خود در ارتباط با مسائل مدرن و حتی بحث علمی به گذشته، به احادیث، روایات و قرآن بازمی گردند.  با وجود آنکه از موردی سخن می گوید که هم شرایط تاریخی آن به پایان رسیده است و هم پایه مادی و اجتماعی آن افول کرده است).  محور زمان نه در حال و آینده، بلکه در گذشته است و گذشته نه به معنای طول تاریخ تا به امروز بلکه در زمان ایده آل یعنی هجرت پیامبر اسلام به مدینه در سال  622 ( وخود مدینه)  است. این گذشته به زعم دینر در بین مسلمین اتوپی شده است و روایتی است که هر روز در بین آنها تکرار می شود.  دینر سوال می کند ، این روایت از گذشته چطور می تواند به یک تعبیر دورگشتی از تاریخ تبدیل شود؟ چطور می تواند این روایت های مذهبی در بستر چنین پایه های مادی و اجتماعی در دنیای امروز به واقعیت بپیوندد؟ ویژگی این روایت های تاریخی و مذهبی چیست؟
از نظر دینر تغییرات و نو آوری ها در شیوه تفکر دوری به تله می افتد. بدلیل آنکه این نوع از تفکر  در بین مسلمین عادی شده است و به آن شک نمی کنند و به عبارتی،  اینکه آیا این هنجا و نرم در نوع  و شیوه تفکر باید تغییر کند یا نه، چندان به خود آگاهی ذهن وارد نمی شود.  در بخش نا خود آگاه ذهن حاکم است و تفکر و رفتار فردی و جمعی ما را به پیش می برد. دینر معتقد است که حوادث روز و مربوط به حال با حوادث تاریخی و مذهبی ( به طور مثال به واقعه کربلا و .. ) سنجیده می شود و مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرد. گویی تاریخ در کشور های اسلامی تکرار بودن هاست ( چیزی که در گذشته وجود داشته است). به تعبیر دینر آینده در تفکر مسلمین شباهت به گذشته دارد، همانند قطره آبی که به آب شباهت دارد.
دینر در ادامه به شیوه تاریخ نویس مسلمانان اشاره دارد وعنوان می کند که روش مورخان اسلامی همانند روش قرون وسطی یا زمان کلاسیک اروپا است. بطوریکه  بیشتر به توصیف آنچه که بوده یا هست می پردازد تا اینکه توضیح دهند به چه دلیل اتفاق افتاده است و چرا اینطور شد. او در این ارتباط به آثار ابو جعفر طبری ( 839- 923) اشاره دارد (2). طبری از نظر دینی به زعم دینر در آثار خود از اجتهاد عقلی استفاده ای نکرده است و تنها به گزارش اخبار اکتفا کرده  و از اسناد های متضادی که کم و بیش در آن زمان یافت می شد، استفاده ای نکرده است  ( باید توجه داشت که از فوت پیامبر اسلام تا اولین نوشته های مربوط به زندگینامه آن بزرگوار یعنی تا اوایل قرن 9 یعنی به مدت دو قرن، سند قابل توجهی در دست نیست و اولین زندگینامه های مربوط به پیامبر اسلام  مربوط به اوایل قرن 9 و قرن 10 می باشد، از جمله ابن هشام  متوفی در سال 834 می باشد . اودر اثر خود از منبعی واقعی یا فرضی  از ابن اسحاق یاد می کند که اصلا در دست نیست ، به همین دلیل ،  اسلام شناسان غربی برای شناخت پیدا کردن به این دو قرن یعنی قرن اول و دوم هجری ، که در کتاب اولیگ به نام آغاز تاریک منتشر شده است ، از طریق روش نقدی- تاریخی ، فیلولوگی ، باستانشناسی  و مراجعه به سکه های رایج آن زمان و ...  تلاش می کنند ).
در آخر دینر به مقایسه دو دین یعنی اسلام و یهودیت تحت عنوان ادیان " قانون"  پرداخته و به تضاد های موجود در یهودیان در آستانه ورود به مدرن اشاره شده است. در تضاد بین قوانین مذهبی متکی بر وحی و تاریخ دنیوی، هسته اصلی این دین ( یهودیت) در ورود به  دنیای روشنگری، به چالش سختی رفت. از نظر دینر در این مسیر تفکر تاریخی یهودیت در دین کلاسیک یهود مورد تهدید قرار گرفت. در اواسط قرن 18 تلاش بسیار شد، تحت تاثیر دوران روشنگری و رفرم مذهبی در مسیحیت،  متن عهد عتیق ( تورات) همانند  عهد جدید (انجیل ) در بین یهودیان تاریخی انگا شته شود و بصورت متنی تاریخی خوانده شود.
                                                                                
 
در پایان این مقاله ، باز می گردم به سوال آغازین کتاب، براستی چرا مسلمانان عقب ماندند و دیگران پیشرفت کردند ؟ برای پاسخ دادن به این سوال که چرا جهان اسلام عقب ماند و دیگران پیش رفتند به یک روش نقدی -- تاریخی  
 
نیاز داریم.  البته باید در این بررسی مسئولیت بخش بزرگی از این عقب ماندگی را هم بپذیریم که برای حافظه جمعی - تاریخی ما بسیار ضروری است .
 
چرا جهان اسلام در مسیر تاریخ خود،  تمام علومی را که از فرهنگ ایران ، هند ، یونان و حتی چین فرا گرفته بودند و جمع آوری کرده بودند ، در درون تمدن خود توسعه نداد؟ چه رابطه ای بین دین ( و به عبارتی نقش  رو حانیون ) و توسعه در جهان اسلام است و یا بوده است؟ نقطه تاریک افول جهان اسلام از کجا شروع می شود؟ جنگ های صلیبی بر روی جهان اسلام چه تاثیری گذاشت؟ سانسور در جهان اسلام  به چه معنی است و دارای چه تاریخی است؟ .....
 
سوال های فوق و ده ها سوال دیگر پایه تحقیقات وسیعی را ایجاب می کند که آشکار کردن آنها نیاز به روشی نقدی -- تاریخی - و متمرکز بر فاکتور های داخلی ( دین ، اقتصاد، سیاست و فرهنگ) و فاکتور های خارجی  می طلبد. ما به ذهنی علمی ( سکولار) احتیاج داریم که قادر باشد با پدیده ها فاصله بگیرد و آنها را  از بیرون ود رون بی هیچ تعصبی  زیرو رو کند.  


   * کلیه مطالبی که در بین پرانتز در متن آمده است از نویسنده مقاله است و برای روشن کردن موضوع یا نقد مطلب آورده شده است.       

  * Dan, Diner( 2006) ´´ Die versiegelte Zeit, über den Stillstand in der islamischen Welt                                                                                                                  
                       Propyläen Verlag, Berlin                                         
      *
دن دینر متولد 1946 در مونیخ ( آلمان ) است. او مورخ و بخصوص متخصص در تاریخ معاصر است. مسئول موسسه ای تحقیقی مربوط به تاریخ یهود  در دانشگاه لایپزیک ( آلمان ) و متخصص در تاریخ معاصر می باشد.

1) S. 56- 57

2) 
آثار طبری در قرن 19  توسط تئودور نولدکه( اسلام شناس آلمانی) ، با تفسیری پیرامون آن به زبان آلمانی ترجمه شده است. تئودور نولدکه خود کتابی تحت عنوان تاریخ قرآن نگاشته است که بسیار خواند نی است. بعدها این اثر توسط شاگردان او تصحیح ، و در آن تغییراتی داده شد.

 

# مژگان ثروتی دکترای جامعه شناسی ازآلمان و پژوهشگر در جامعه شناسی دین و توسعه 

http://sociologyofiran.com/index.php?option=com_content&task=view&id=312&Itemid=65

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics