نویدنو:25/11/1385                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

سایة شوم ویرانی بر جهان!

نوشتة کِن مک لئود

 


آذین داد-
به گفتة ویلیام لیند، کارشناس محافظه کار: "اکنون به نظر می رسد که شاید دولت بوش فهمیده باشد که یک حملة موشکی و هوایی غیرمترقبه به سبک حملة «پرل هاربور» به تأسیسات هسته ای ایران از لحاظ سیاسی امکان پذیر نیست. در عوض، کاخ سفید به یک رشته «درگیری های مرزی» کوچک، و آزار و اذیت هایی مثل حملة اخیر به مقر نمایندگان ایرانی در کردستان [عراق] به قصد تحریک ایرانیان به تلافی جویی، دست خواهد زد. آنگاه آن اقدام های تلافی جویانه را به صورت حملة ایران به نیروهای آمریکایی قلمداد، و با حملة هوایی به هدف های هسته ای در ایران، «مقابله به مثل» خواهد کرد."
زمان اقدام برای متوقف کردن این روند همین الان است.

نگاهی به آینده و ابرهای هسته ای شومی که در افق آیندة جهان ظاهر شده اند

نوشتة کِن مک لئود

بِنی موریس، تاریخ دان اسراییلی، مدعی است که ایران در تدارک یک هولوکاست دوم است ـ چرا که در تکاپوی دستیابی به سلاح های هسته ای است و آنگاه که به این هدف دست یابد، اسراییل را بمباران اتمی خواهد کرد. موریس تصدیق می کند که این به معنای بمباران هسته ای فلسطین و نابود یا آلوده کردن [به مواد رادیواکتیو] برخی از مقدس ترین مکان های اسلامی است، اما او معتقد است که ایران به هر حال در این راه پیش خواهد رفت و به این اقدام دست خواهد زد. رهبری ایران متشکل از ملاهایی دیوانه و جزمی است که جلویشان را نمی شود گرفت. حتا احتمال یک ضد حملة اسراییلی هم مانع آنها نیست. اسراییل حتا شاید فرصت یا توانایی مقابله به مثل را نداشته باشد. آمریکا هم تلافی جویی نخواهد کرد و بقیة دنیا هم در عمل کاری نخواهد کرد. میلیون ها یهودی کشته خواهند شد و دنیا فقط نظاره گر خواهد بود.
پس تنها کاری که باید کرد بمباران اتمی ایران است، پیش از آن که ایران اسراییل را بمباران اتمی کند. تنها نگرانی موریس آن است که رهبری اسراییل همّت و عُرضة این کار را ندارد. اگر صرفاً عدم تمایل یهودیان ایرانی به ترک ایران در نظر گرفته شود، انگار که آنان بر این باور نیستند که در زیر حکومت یک رژیم متنفر از یهودیان زندگی می کنند.

شواهد موریس مبنی بر این که جمهوری اسلامی ایران چنان قصد شیطانی ای برای حملة اتمی به اسراییل دارد، چیزی شبیه همان رجز خوانی ها و شیرین کاری های آشنای رییس جمهور احمدی نژاد است، از جمله مسابقة کاریکاتور دربارة هولوکاست، کنفرانس ردّ هولوکاست و آن گفتة شرم آور که "اسراییل باید از نقشة دنیا حذف شود".

استقرار دو گروه ناو هواپیمابر در خلیج فارس؛ گسترش تمرین بمباران نظامی نیروی هوایی اسراییل تا جبل الطارق؛ و این گونه است که مهره های بازی در جای خود قرار می گیرند.

الم شنگه ها و بازی در آوردن های بی تردید ارتجاعی و تحریک آمیز احمدی نژاد نمی توانند مبنا و پایه ای برای درخواست یک حملة هسته ای به ایران باشند. خود این واقعیت که این حرف ها مرتب گفته می شود دلیل کافی برای آن است که جمهوری اسلامی در واقع اسراییل را تهدید به حملة اتمی نکرده است. در این ضمن، سر و صداهای بسیار بیشتری را از محافل و مقام های رسمی اسراییل و آمریکا شنیده ایم که ایران را بی تردید تهدید به حملة هسته ای کرده اند.
نگرانی در مورد این که حملة آمریکا همراه با یا بدون اسراییل در دستور کار قرار دارد، فراتر از محافل چپ و راست رفته است که معمولاً نگران چنان اوضاعی هستند، و گرایش های عمومی را هم در بر گرفته است. برخی حتا وقوع چنین رخدادی را بسیار نزدیک می بینند. تا ماه فوریه، دو گروه ناو هواپیمابر در خلیج فارس مستقر خواهند بود. نیروی هوایی اسراییل پروازهای بمب افکنی تا جبل الطارق و بالعکس را تمرین می کند. بوش ایران را مسئول بی ثباتی در عراق می داند. و به این ترتیب مهره های بازی در جای خود قرار می گیرند.
به احتمال زیاد، حمله ای از سوی آمریکا یا اسراییل به ایران در کار نخواهد بود. آنچه احتمال بسیار بیشتری دارد چیزی است که به عنوان حملة ایران به آمریکا نشان داده خواهد شد. به گفتة ویلیام لیند، کارشناس محافظه کار: "اکنون به نظر می رسد که شاید دولت بوش فهمیده باشد که یک حملة موشکی و هوایی غیرمترقبه به سبک حملة «پرل هاربور» به تأسیسات هسته ای ایران از لحاظ سیاسی امکان پذیر نیست. در عوض، کاخ سفید به یک رشته «درگیری های مرزی» کوچک، و آزار و اذیت هایی مثل حملة اخیر به مقر نمایندگان ایرانی در کردستان [عراق] به قصد تحریک ایرانیان به تلافی جویی، دست خواهد زد. آنگاه آن اقدام های تلافی جویانه را به صورت حملة ایران به نیروهای آمریکایی قلمداد، و با حملة هوایی به هدف های هسته ای در ایران، «مقابله به مثل» خواهد کرد."
یک نفربر منفجر شده توسط بُمبی که ردّ پای سپاه پاسداران در مدارهای الکترونیکی آن دیده می شود، یا یک قایق گشتی که آتش می گیرد، یا هر چیز مشابه دیگری؛ فرقی نمی کند که زد و خورد چقدر بی اهمیت باشد؛ به آن شاخ و برگ داده خواهد شد. و آنگاه، صرفاّ برای دفاع از خود، موشک های کروز و بمب افکن های استیلت (پنهان از ردیابی رادارها)، و خدا می داند چه سلاح های دیگری به کار و به راه خواهند افتاد تا مواضع دفاعی و تأسیسات هسته ای ایران هدف خود قرار دهند.
هرگونه پیش بینی در مورد فاجعة ناگزیری که بی درنگ رخ خواهد داد، بی تردید اشتباه آمیز است. ملاها ممکن است دست روی دست بگذارند و کاری نکنند ـ حتا در برابر بمب های هسته ای تاکتیکی ـ و از ترس بدتر شدن وضع از تلافی جویی خودداری کنند. اما، این در صورتی ممکن است که فرض کنیم "ملاهای دیوانه" واقعاً منطقی و قابل کنترل، و نیز بزدل اند.
ممکن است که تنگة هرمز مسدود نشود؛ چه بر اثر احتیاط ایرانی ها چه به خاطر بی باکی آمریکایی ها. موشک های کروز اقیانوس پیمای ظاهراً توقف ناپذیر ایران ممکن است همگی در ضربة اول از بین بروند یا آن که برای حمله های بعدی در ذخیره بمانند، یا این که معلوم شود که برخلاف توقع اصلاّ توقف ناپذیر نیستند. ممکن است تکنیسین های روسی و چینی کشته نشوند یا اگر هم کشته شوند، پوتین شاید بدش نیاید که به کمونیست ها و ناسیونالیست های خشمگین اجازه دهد در میدان سرخ مسکو دست به اعتراض بزنند؛ چین هم همین طور.
پس از یک صعود ناگهانی در قیمت نفت، بازارهای جهانی آرام خواهند گرفت و حرکت رو به بالاشان را ادامه خواهند داد. بانک های چین ممکن است تصمیم بگیرند که بازار دلار را نشکنند. شبه نظامی های شیعه در عراق شاید خود را کنار بشکند. شورای عالی انقلاب اسلامی در عراق می تواند مدافع و سنگر دموکراسی در برابر جمهوری اسلامی ایران باقی بماند.
نیروهای انگلیسی ممکن است از جنوب عراق بیرون بروند، یا نروند، و بگذارند که بدری ها و صدری همچنان با هم بجنگند. و اگر هم جنبش متقابلی در عراق پیش آمد، آنگاه موج خروشان 21 هزار و 500 نیروی نظامی برای ایستادگی در برابر آن کافی خواهد بود.
نمی گویم که در این میان همه چیز به خوبی و طبق برنامه پیش خواهد رفت و هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد؛ هر کدام از این رویدادها می تواند دنیا را زیر و رو کند، اما چه دیدی، شاید هم طبق برنامه پیش رفت. شاید جمهوری اسلامی در هم بشکند و سقوط کند و آمریکا فاتحانه بر خاورمیانه گام بگذارد. و آن، چنان پیروزی ای خواهد بود که ما روزی بر می گردیم به آن نگاه می کنیم و خواهیم گفت:"از همان موقع بود که درد سرهای ما شروع شد."
خوشبختانه چنین پیروزی ای برا ی آمریکا و متحدانش نامحتمل است. آنچه بسیار محتمل تر است، وقوع فاجعه ای است فراگیر و فراروینده در سرتاسر خاورمیانه، و شاید هم فرای خاورمیانه. اما اگر آمریکا به پیروزی دست یابد، بقیة دنیا خود را رو به رو با ابرقدرتی یکه تاز خواهد یافت که حمله ای را، شاید حتا حمله ای هسته ای را، با موفقیت به انجام رسانده است، آن هم در برابر کشوری که سلاح های هسته ای نداشته، و آمریکا را تهدید نکرده یا به آن حمله نکرده بوده است. از آن به بعد، ما همه در دورانی جالب توجه و "عاریه ای" زندگی خواهیم کرد. موقع اقدام برای متوقف کردن این روند همین الان است.


ترجمه از «مورنینگ استار»- روزنامه چپ چاپ لندن

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics