نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

 ورد زبان ياوه گويان (1)

نویدنو:28/8/1385

 ورد زبان ياوه گويان (1)

 فریبرز رئیس دانا

منبع : رونا

از ساليان پيش به ياد دارم كه برخي حرف ها اصطلاح ها، اظهار نظرها و حتي عقايد راسخ، بي هيچ سند و استدلال و منطق، سر زبان ها مي افتند و در تكراري كسل كننده كه چونان گردش زمين به دور خورشيد در مقابل و حرف و گوش و چشم شما با قدرت و تعصب قد علم مي كند. به قول عنوان كتاب آلن سوكال و ژان برك مونث، مي شود « ياوه هاي مد روز». در علم اقتصاد، جامعه شناسي و علوم سياسي تا آنجا كه من پي گرفته ام، آنچه به نادرست ورد زبان شده بيشتر از ناحيه ياوه گوياني بيرون مي آيد كه بر چهار قسمند: اجرت المثل بگيران براي ياوه پراكني، نادانهاي حراف، پرخاشگران به مبارزان عدالت جو، دموكرات ها، جمهوري خواهان چپ، سوسياليست ها و فعالان اجتماعي راديكال و بالاخره، نا آگاهان و كم دان ها، اما اين حالت اجتماعي كه از سي – چهل سال پيش، حتي موقعي كه در مدرسه به ما درس هاي مقدماتي مي دادند، قابل شنيدن و شناخت بود

و ياوه گري آن نه براي ما نو آموزان بلكه براي استادان مسلم و معلمان آگاه و ساده و صميمي ما نيز محرز بود، امروز شيوع عجيبي پيدا كرده است. همين قدر من  دانسته ام كه ميزان اين گونه باور كردن هاي عمومي به حرف هاي بي پايه با توان بمباران تبليغي و ريا كارانه و خاك به به چشم مردم پاشيدن ارتباط مستقيم دارد. همه ي اين ها از كنش هاي جهاني و بومي-هريك به حالتي و در ارتباط يا مستقل از يكديگر- براي ناآگاه نگاه داشتن مردم از فاجعه و ريشه و گستره و آينده ي آن، جدا نيستند . مردم نا آگاه مسئول مستقيم پراكنش اين ياوه ها نيستند. آنها آماج حمله ي جريان فريبكاري وابسته به قدرت اند.
من لازم دانسته ام همانند گذشته ها و چونان بقيه ي ياران و مبارزان و تلاشگران راه آزادي و آگاهي، از در مقابله با ياوه هاي مد روز برآيم. تا زماني كه بمباران مبلغان ريا كاري و جهل فعال است و تا زماني كه آزادي به دليل جهل به خطر مي افتد، تلاش هايي از اين دست بي فايده نخواهند بود. اما تقابل پادزهرانه ي آگاهان و مسئولان رهايي بشر، كه هم چنان رو به گسترش و توانمندي است به من نشان داد كه اين توضيحات پيرامون ياوه گويي هاي باور شده، آب در هاون كوبيدن نيست.
     *** 
چندي پيش به يك ميهماني شام ساده دعوت شده بودم. شماري از ميهمانان كه گويا مقيم آمريكا بوده پس از 25 سال براي بازديد به تهران آمده بودند از ميزبان ما خواسته بودند مرا نيز دعوت كند تا «تبادل نظر كنيم». چيزي از حضور من نگذشته بود كه در پي اظهار نظر كوتاهي در باره ي تلاش و فعاليت گروهي از كاركنان يك واحد خدماتي و چشم انداز مساعد آينده ي جامعه ايراني از راه آن گونه تلاش ها، ناگهان يكي از آقايان ميهمان به ميانه ي بحث وارد شد. ايشان به ظاهر، عقل برتر، سخنگو و بزرگ آن چند ميهمان به شمار مي آمد. با آوايي كه از عصبانيت و نارضايتي و از همه مهمتر احساس برتري نسبت به من و چند نفر ديگر كه ساكن ايران بوديم، حكايت داشت رو به من كرد و گفت: تا زماني كه اين پول نفت را جلويتان مي اندازند و شما آن را مي خوريد به هيچ جايي نمي رسيد و ضرورتي نمي بينيد كه ترقي اي داشته باشيد. البته كه كسي چون من در آن جمع بايد آن حرف را توهين تلقي مي كردم كه هم از تبختر تو خالي بود و هم با احساس دانايي درباره ي آن.
واضح بود كه بايد سكوت نمايم. با صدايي كه فقط يكي دو درجه پايين تر از صداي او بود در پاسخ گفتم كه حرفش بي ادبانه و مغرضانه و احتمالاً مبتني بر زندگي شخصي خودش بوده و نه موضوع نفت را مي شناسد نه مرا. كار كمي بالا كشيد، من به احترام ميزبان و آن «شب» از سوي خودم به شدت فتيله را پايين كشيدم و سريع ساكت شدم  و او تا مدتي در ادعاي قبلي توام با بي نزاكتي پافشاري كرد. كار من و او زمينه را براي آنكه آنجا خيلي ها به ويژه جوان تر ها بدانند كه احتمالاً با يك باور عام در ميان گروهي خاص رو به رويند كه از پايه مهمل است، گشود. او در نگاه جوانان سرزنش شده بود. حالا خوبست تا با شما حقايقي را در ميان بگذارم، بسيار مهم تر از روحيه ي تبختر آميز آنان كه به ازاي 25 سال زندگي در آمريكا هم ميهنان خود از جمله كارشناسان پا برجا و دگر انديش را نادان و جيره خوار مي پندارند و لابد خود را فرزانه و مستقل. اين حقيقت درباره ي پول نفت است.
      ***
عرض شود كه پول نفت كه مي گويند، در سال 1383 و پيش از افزايش شديد بهاي جهاني آن، معادل 000/347 ميليارد ريال بود. منظور من ارزش افزوده ي بخش نفت در كل ارزش افزوده يا همان توليد ناخالص داخلي است. كل توليد ناخالص داخلي در آن سال 000/385/1 ميليارد ريال بود. بنابراين سهم نفت 25 درصد از توليد ناخالص داخلي بود. اين سهم در سالهاي 84 و 85 بيشتر مي شود، اما در سالهاي پيش از 1383 به ويژه در اواخر دهه ي هفتاد، بسيار پايين تر بود. اين سهم در سالهاي 1382 تا 80 در حدود 17 درصد و در سال 1378 در حدود 13 درصد يود. به طور متوسط اين سهم براي يك دوره ي 25 ساله در حدود 18 درصد بوده است.
ما بقي ارزش افزوده از محل توليد كشاورزي (در حدود 5/11 درصد در سال 1383) صنعت و معدن (درحدود 12 درصد در همان سال) و ساختمان سازي (درحدود 5/4 درصد ) و خدمات و مشاغل آموزشي، بهداشت، خدمات دولتي و نيز خدمات تحارت مالي و جز آن بوده است. درست است كه تزريق درآمدها نفتي مي تواند چرخ امور اقتصادي را با سرعت بيشتري به چرخاند اما اين از حقيقت رنج و تلاش ارزش آفريني توام با تبعيض كارگران، زارعان، معلمان، خدمتگذاران بهداشت، كاركنان دولتي چيزي نمي كاهد. اتفاقاً بي ادبي آل آقا  به ساحت ارزشمند اين ايرانيان عزيز، حقيقت دروني تري را از واقعيت زندگي اقتصادي ايران برملا مي كند.
بخشي از ياوه هاي متداول اين است كه به هر حال اين پول نفت مفت است كه نصيب مردم ايران مي شود. پول نفت مفت نيست.
هر بشكه نفت خام كه به خارج صادر مي شود بسته به شرايط 6 تا 10 دلار هزينه دارد . نفتگران، كارگران، كاركنان خدمات دولتي و خصوصي در مناطق دشوار زيست نفتي تلاش مي كنند و ارزش مي آفرينند.
مگر جند درصد از كاركنان واقعاً در رده بالاي شركتي قرار دارند. به حقوق و مزاياي شمار فراواني از بازنشسته هاي امروز صنعت نفت و گاز نگاه كنيد و حقيقت را ببينيد. به هر حال در زماني كه نفت بشكه اي 11 دلار فروش مي رفت و البته با همان كند ذهني هميشگي، همان اهل توهم باز مي گفتند « پول مفت»، فقط بشكه اي 5 دلار درآمد خالص براي ايران باقي مي ماند. حال در سال 1385 درآمد نفتي 50 ميليارد دلار است. 7 سال پيش 13 ميليارد دلار بود. پول نفت مفت نيست. به همه كس هم نمي رسد. بخش مهمي از آن براي خريدهاي نظامي راهي خارج مي شود. بخش خريدهاي سرمايه اي يا فن شناسي ممكن است براي توسعه ي صنعت و اشتغال به كار بيفتد، اما شمار بيكاران كشور بنا به آمار رسمي در 10 سال گذشته از 5/2 ميليون نفر تقريباً پايين تر نيامده است. آمارهاي مبتني بر «واقعگرايي در تشخيص بيكاري» تعداد بيكاران را در حدود 4 ميليون نفر برآورد مي كند. 70 درصد از بيكاران فقيرند. راستي آيا جلوي همه پول نفت پرتاب مي كنند؟ شمار فقيران مطلق در كمترين حالت 5/7 ميليون و در بررسي هاي ديگر 12، 17 و 20 ميليون نفر ذكر مي شود. كو پول نفت؟! شايد منظور آن آقا من بودم- كه به هر حال اين جاي دفاع شخصي نيست.
اما نه، ياوه هاي تكراري برآنند كه اين مردم ايران زمين اند كه رانت نفت مي خورند. چرا بايد فكر كنيم كه درآمد نفت به غير از رانت زمين و منابع طبيعي- يعني پديده اي كه اكثريت قريب به اتفاق كساني كه از واژه ي رانت استفاده مي كنند تا مهمل هاي نفتي خود را تكرار كنند- است و حاصل ارزش افزوده ي توليدي نيست. بسيار خوب همين ارزش افزوده در صادرات صنعتي آلمان، ژاپن، فرانسه، انگلستان و آمريكا نيز وجود دارد، اما ياوه گويان مايلند آنها را از نژاد برتر تلاش و خلاقيت و استعداد و توليد به شمار آورند. در صادرات 400 تا 600 ميليارد دلاري هر يك از اين كشورها ارقام و اقلامي قرار گرفته است كه جدي و مهم اند. همچون سودهاي انحصاري، سودهاي ناشي از رانت برتري و قدرت (مثلاً در صنايع نظامي)، برخورداري از سلطه انحصاري يا شبه انحصاري از تكنولوژي، اضافه ارزش ناشي از بهره برداري (بهره كشي) چندين برابر از دستمزد كارگران، سود ناشي از محروم سازي، ويران سازي و انتقال فلاكت اقتصادي به جهان كم توسعه.
چرا آن نادان هاي عرصه ياوه سرايي اقتصادي نمي گويند پول سرشار سود صادرات را جلوي مردم آن ديار مي اندازند.
توهم در توهم وقتي حاصل مي شود كه سياستمداري از آوردن پول نفت بر سر سفره مردم سخن مي گويد- و لابد صاحبان نظريه ي پول نفت بايد بگوئيد اين كه كاري نيست چون قبلاً همين مردم پول مفت نفت خور بوده اند. تو هم بعدي از ياوه هاي تكراري آن زمان ناشي مي شود كه شماري از فيلسوفان سياسي تو خالي و وراج مي گويند، پول نفت در دست دولت، مردم را تا ابد گرفتار و مبتلا به قدرت مي كند، بنابراين ديگر هيچ اميدي نيست. آنها مي گويند پول نفت است كه دولت ها را خوكامه مي كند، اما اين ياوه آخري آن زمان ورد زبان وابستگان قدرت و نظام مسلط مي شود كه آنان راه حل انتقال نفت به بخش خصوصي (به عنوان قدرتمداران معدود و محدود متحد سرمايه داري دولتي) را به منزله حركت پايان ناپذير آنهايي كه مزرعه دموكراسي را آبياري مي كنند تجويز كنند.
بنابراين بايد آن بخش خصوصي كه تاكنون علامتي، اشاره اي، چشمكي، سرقلمي از علاقه اش به آزادي نشان مي داد كه دريغ و ضمناً آن بخش خصوصي بايد پول نفت را كه گويا در خواب و خيال ميان مردم توزيع مي شد و آنها را تن پرور بار مي آورد، ديگر به هيچ كس ندهد.
تو هم بعدي: بياييد از اين پس پول نفت را از لحظه ي وصول در حساب بانك مركزي به در خانه شهروندان ببريم:
29 سال در روستايي در خراسان كسي چنين وعده اي داده و حتي گفته بود وقتي پست حامل پول نفت مي آيد بايد آماده باشيد چند بي نواي تو هم زده از نوع خلايق ساده رفته بودند و شكافي در درهاي چوبي ايجاد كرده بودند تا پاكت پول نفت راحت تر به درون خانه راه يابد.
ويژگي اقتصادي كويت و عربستان سعودي به جاي خود. اما اين كه مردم ايران پول مفت نفت از دست دولت مي خورند و تا اوضاع چنين است در همه ي عرصه ها بر همان پاشنه ي پيشين مي چرخد و از دموكراسي و پيشرفت خبري نيست چيزي جز ياوه نيست و پاسخ اين ياوه در جهت تحقق توزيع مستقيم پول مفت نفت نيز ياوه در ياوه است. سراپا نادرست است. گوش نكنيد .
در شماره بعد به گوشه هاي ديگري از اين وردهاي زبان مي پردازيم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics