نویدنو:22/09/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

سال پیش رو ووخامت اوضاع کارگران

 

نقش کارگر در اقتصاد سوداگرانه کم‌رنگ است

در جريان بحران اقتصادي احتمال ورشکستگي کارخانجات و بيکاري کارگران وجود دارد

دستمزد کارگران در سال آتي کاهش خواهد يافت

 

سرحدي زاده در گفت‌وگو با ايلنا:
جاي روابط کار صنعتي در منابع فقهي خالي بود
نقش کارگر در اقتصاد سوداگرانه کم‌رنگ است

تهران- خبرگزاري کار ايران

ابوالقاسم سرحدي زاده، سومين وزير کار و امور اجتماعي جمهوري اسلامي ايران از نزديک در جريان تصويب قانون کار 69 قرار داشت و حضورش در تصويب قانون کار آن‌‏قدر موثر بود که بنا به شواهد موجود، براي پايان دادن به اختلاف مجلس و شوراي نگهبان اساسي راساً به مکاتبه با امام خميني(ره) پرداخت.


در اين گفت‌‏وگو وي در تشريح فضاي تصويب قانون کار سال 69، دليل مخالفت شوراي نگهبان قانون اساسي با قانون کار جاي خالي روابط کار صنعتي در منابع فقه اسلام مي‌‏داند.

مجمع تشخيص مصلحت نظام در 29 آبان سال 69 با تصويب قانون فعلي کار در حالي به اختلاف مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان پايان داد که پيشتر شوراي نگهبان به 76 ماده از اين قانون ايراد گرفته بود، به عنوان يک شاهد مطلع، دليل مخالفت شوراي نگهبان با مصوبه مجلس را چه چيزي ارزيابي مي‌‏کنيد؟
عمده اين مخالفت به تعريف نشدن روابط کار صنعتي در فقه اسلام باز مي‌‏گردد. ايران بعد از انقلاب به‌‏عنوان يک کشور صنعتي نيازمند قانون کاري بود که بتواند در محيط‌‏هاي صنعتي، رابطه کارگر و کارفرما را به‌‏طور عادلانه تنظيم کند، حال آنکه نگاه فقه اسلام به روابط کارگر و کارفرما تنها به اصل زراعت محدود بود، بر همين اساس به دليل ديدگاه‌‏هاي خاص آن زمان، نگاه صنعتي اين قانون مورد ايرادهايي قرار گرفت. به‌‏عنوان مثال يکي از ايرادها اين بود که دولت حق مداخله در رابطه کارگران و کارفرمايان را ندارد و در رابطه کارگران و کارفرمايان در کارخانجات نيز بايد مانند کشاورزان و زمين‌‏داران، روابط بر مبناي اجيري تنظيم شود.
اين ديدگاه که روابط کارگر و کارفرما طبق منابع فقهي بر مبني رابطه اجيري تنظيم شود، ‌چقدر منطقي به نظر مي‌‏رسيد؟
اين شيوه تنظيم روابط کار شايد در زمان خود بهترين و عادلانه‌‏ترين شيوه تنظيم رابطه کارگر و کارفرما بود، اما در يک جامعه صنعتي که قانون کار بعد از قانون اساسي دومين قانون مهم آن کشور تلقي مي‌‏شود، نياز به قانون کاري داريم که رابطه کارگري و کارفرمايي را به طور کاملاً عادلانه تنظيم کند. رعايت اين مساله در جامعه‌‏اي که اساس آن بر مبناي عدالت اسلامي پي‌‏ريزي شده است، اهميت بيشتري دارد. فراموش نکنيم در همين منابع فقهي، شرايطي که براي اجير کردن حيوان مشخص شده است، هنوز از نظر رعايت عدالت بسيار ايده‌‏آل است. به‌‏عنوان نمونه، شما اگر بخواهيد يک حيوان را بکار گيرد، نبايد بار زياد و يا کار سخت را به آن تحميل کنيد، حق نداريد به آن آزار برسانيد و همچنين مستحب است قبل از آنکه غذاي خود را بخوريد، ابتدا به حيوان غذا بدهيد.
با توجه به اين شرايطي که در فقه اسلام براي بکارگيري يک حيوان در نظر گرفته شده است، ملاحظه مي‌‏کنيد که تنظيم روابط عادلانه کار صنعتي ميان کارگر و کارفرما توقعي منطقي و حداقلي است.
به‌‏عنوان وزير کار وقت، آيا با همين استدلال با مخالفان قانون کار در شوراي نگهبان صحبت مي‌‏کرديد؟
بله، با همين استدلال با آنها صحبت مي‌‏کردم و حتي مي‌‏گفتم مراقب باشيد قانون کاري را که تصويب مي‌‏کنيد نارسايي نداشته باشد، چون به هنگام نقد، از ايرادهاي آن به‌‏عنوان قانون کار اسلام ياد مي‌‏شود.
آيا پيش از آنکه اين قانون در مجلس شوراي اسلامي تصويب شود از مراجع در خصوص مفاد آن کسب اطلاع شده بود؟
بله، قبل از اينکه اين قانون در مجلس تصويب شود و مورد مخالفت شوراي نگهبان قرار گيرد، ‌پيش‌‏نويسي از اين قانون را در اختيار دفتر امام(ره)، آيت‌‏الله خامنه‌‏اي در نهاد رياست جمهوري، آيت‌‏الله هاشمي رفسنجاني در مجلس شوراي اسلامي و آيت‌‏الله صافي گلپايگاني در شوراي نگهبان قانون اساسي گذاشته شد تا در مورد آن اظهارنظر کنند، اما به غير از آقاي گلپايگاني که ابتدا به‌‏صورت شفاهي نظر مثبت خود را اعلام کرد و بعداً‌ موضع مخالفت را اتخاذ کرد، بقيه آقايان به دليل تراکم بالاي کار پاسخي ندادند و بر همين اساس پيش‌‏نويس براي تصويب به مجلس شوراي اسلامي وقت ارجاع شد.
به دنبال مکاتبات شما به‌‏عنوان وزير کار وقت با امام خميني(ره)، مجمع تشخيص مصلحت نظام به دستور امام(ره) تشکيل شد تا به اختلاف مجلس و شوراي نگهبان بر سر قانون کار پايان دهد. شما در آن زمان به امام چه نوشتيد و ايشان در پاسخ به شما چه نوشتند؟
وقتي اختلاف نظر ميان مجلس با شوراي نگهبان بر سر تصويب قانون کار بالا گرفت، احساس کردم ممکن است ادامه اختلاف تبعاتي را به دنبال داشته باشد؛ از اين رو به‌‏عنوان وزير کار در نامه‌‏اي به امام تمامي مسائل را يادآور شدم و تاکيد کردم که اين قانون کار اسلام است و در نهايت از ايشان پرسيدم آيا در جامعه اسلامي دولت اختيار دارد در ازاي تامين ابزار و امکانات توليد براي کارفرما شرايطي را در مورد استخدام کارگر تعيين کند که امام(ره) در پاسخ به من با بيان اينکه اختيار دولت بيش از اينهاست، چنين توقع و اختياري را براي دولت منطقي و قانون دانستند.
شما از تبعاتي سخن مي‌‏گوييد که ممکن بود با بالا گرفتن اختلاف و تصويب نشدن اين قانون به وجود بيايد، در اين مورد بيشتر توضيح مي‌‏دهيد؟
در آن زمان هنوز جنگ ادامه داشت و شرايط خاصي بر کشور حاکم بود. از سوي ديگر در محيط‌‏هاي کار، امکان نفوذ کمونيست‌‏ها و گروهک‌‏هاي ضدانقلاب وجود داشت. از سوي ديگر در اين شرايط کارگران تحت تاثير لايحه قانون کاري که از سوي آقاي توکلي مطرح شده بود، با نگراني و حساسيت موضوع تصويب قانون کار را دنبال مي‌‏کردند. ‌اگر اين اختلاف ادامه پيدا مي‌‏کرد ممکن بود اتفاقاتي در محيط‌‏هاي کار به وجود آيد.


قانون کار سال 69 بعد از قانون کار سال 37، دومين قانون کار ايران است. بسياري از مدافعان در حالي قانون فعلي را کامل‌‏تر مي‌‏دانند که بسياري از مواد آن در قانون قبلي نيز آمده بود. وجه تمايز اصلي اين دو قانون از يکديگر چيست؟
تصويب قانون کار فعلي با توجه به شرايطي که پيشتر به آنها اشاره کردم با عجله صورت گرفت، اما وجه تمايز آن نسبت به قانون قبلي جلوگيري از اخراج‌‏هاي ناعادلانه کارگر بود. در قانون کار قبل کارفرما مي‌‏توانست بدون دليل کارگر خود را اخراج کند، اين مساله در قانون کار فعلي حذف شد.
اما با اين حال قانون کار سال 37 در رابطه با مباحثي همچون کار کشاورزي نسبت به قانون کنوني کامل‌‏تر به نظر مي‌‏رسد.
همانطور که گفتم، تحت تاثير شرايط آن موقع، کار کنوني عجولانه تصويب شد، به طوري که فرصت کافي براي انتقال تمامي مواد عادلانه و منطقي اين قانون به قانون جديد وجود نداشت. در واقع چون کارگران و افکار عمومي در آن شرايط حساس براساس اهداف قانون اساسي و جو انقلابي انتظار يک قانون کار مترقي را داشتند، سعي ما بر اين بود تا حداقل ابتدا کليات يک قانون کار ايده‌‏آل را تصويب کنيم و سپس در فرصت بعدي به تکميل نواقص احتمالي بپردازيم.
يکي از تفاوت‌‏هاي قانون فعلي با قانون قديم، شرايط کار کارگران کشاورز است که در قانون قديم قانوني جداگانه داشتند اما در قانون جديد اين طور نيست. نمونه ديگر اينکه وزير فعلي کار چند سال پيش از برابري محاسبه و نحوه پرداخت مزد کارگران معدن با کارگران اداري انتقاد کرده بود. آيا مي‌‏توان گفت اين وضع به دليل مورد بازبيني قرار نگرفتن نواقص قانوني است که در آن زمان به صورت عجولانه تصويب شد؟
بله، قبول دارم، اين نواقص وجود دارد، ‌نمونه ديگر بسته بودن دست کارفرما در اخراج کارگري و خاتمه قرارداد است.
چطور؟ شما که گفتيد، در قانون فعلي از اخراج ناعادلانه جلوگيري شده است؟
بله، گفتم، هنوز هم مي‌‏گويم، اما بايد قبول کنيم که شرايط موجود در برخي موارد دردسرساز و مشکل‌‏آفرين است. به‌‏عنوان نمونه فرض کنيم در يک کارگاه، کارگري دزدي مي‌‏کند، ولي به دليل سکوت قانون، کارفرما نمي‌‏تواند با او برخورد کند و در نتيجه او همچنان به کار خود ادامه مي‌‏دهد.
پس شما موافق اصلاح قانون کار هستيد؟
بله، من معتقدم براي آنکه قانون کار ايران مترقي، جامع، کامل و تخصصي باشد بايد نواقص آن به مرور زمان شناسايي و اصلاح شود.
در سال‌‏هاي گذشته يکي از ادعاهاي مخالفان قانون کار فعلي، نسبت دادن ماهيت حمايت‌‏هاي اين قانون به تفکرات و انديشه‌‏هاي کمونيستي و مارکسيستي است. با توجه به آنچه که پيشتر در مورد نحوه تصويب اين قانون گفتيد اين ادعا چقدر مي‌‏تواند حقيقت داشته باشد؟
شايد حمايت‌‏هاي اين قانون با ايده‌‏آل‌‏هاي مارکسيستي تطابق کند اما واقعيت اين است که ماهيت اين حمايت‌‏ها اسلامي است. همانطور که گفتم وقتي در فقه اسلام براي به کارگيري حيوان آنقدر شرايط واجب و مستحب تعيين کرده‌‏اند، حمايت از نيروي کار جاي خود را دارد. به‌‏واقع بايد گفت حمايت‌‏هاي اسلام از وعده‌‏هاي مارکسيستي و کمونيستي بيشتر و غني‌‏تر است.
اما به ادعاي محمدعلي عمويي از فعالان توده‌‏اي در سال‌‏هاي قبل از انقلاب، حزب توده ايران در جريان تصويب قانون کار، به درخواست يک حقوقدان عضو حزب جمهوري اسلامي، پيش‌‏نويسي را تهيه کرد و در اختيار اين حزب گذاشت؛ به عبارت ديگر طبق ادعاي عمويي، ممکن است برخي از مواد قانون فعلي کار از پيش‌‏نويس حزب توده برداشته شده باشد. شما به‌‏عنوان عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي، اين ادعا را تاييد مي‌‏کنيد يا تکذيب؟
در آن زمان قانون کار مساله کم‌‏اهميتي نبود. همه گروه‌‏هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي در مورد آن موضع‌‏گيري‌‏هايي داشتند. ممکن است حزب توده نيز با توجه به ديدگاه‌‏هاي کمونيستي و مارکسيستي، نظرات خود را جمع‌‏بندي و منتشر کرده باشد، اما اينکه حزب توده، پيش‌‏نويسي را تهيه و در اختيار حزب جمهوري اسلامي گذاشته باشد، من اطلاعي ندارم.
يکي از بخش‌‏هاي بحث برانگيز قانون فعلي کار، محدوديت‌‏هايي است که در فصل ششم اين قانون براي تشکيل و فعاليت نهادهاي صنفي - کارگري ايجاد شده است. به‌‏عنوان نمونه مي‌‏توان به محدود بودن کارگران در انتخاب تشکل صنفي، ‌شرايط گزينشي سخت براي انتخاب فعالان کارگري و نواقص و ناتواني شوراهاي اسلامي کار به‌‏عنوان يک تشکل صنفي کارگري فراگير اشاره کرد. با توجه به اينکه شما در زمان تصويب قانون کار به‌‏عنوان وزير کار نقش فعالي داشتيد، بهتر مي‌‏توانيد دليل اين محدوديت‌‏ها را عنوان کنيد.
همانطور که گفتم قانون کار در آن زمان حساس به صورت عجولانه تصويب شد و قرار بود نواقص آن بعداً شناسايي و رفع شود. مساله ديگر خطر نفوذ گروهک‌‏ها در ميان کارگران بود. به‌‏همين دليل نارسايي‌‏ها و سخت‌‏گيري‌‏هايي وجود دارد اما امروز که جنگ تمام شده و خطر گروهک‌‏ها از بين رفته است ديگر اين سخت‌‏گيري‌‏ها بي‌‏معني است. به اعتقاد من بايد خيلي پيشتر اين نواقص برطرف مي‌‏شد.
آيا رشد سنديکاهاي کارگري در چند سال اخير مي‌‏تواند دليلي بر نقص قوانين و ناتواني تشکل‌‏هاي صنفي کارگري موجود باشد؟
از نظر من سنديکا با شوراي اسلامي کار هيچ فرقي ندارد، مشکل کم‌‏کاري کارگران به‌‏ويژه فعالان کارگري در تشکل‌‏هاي موجود است. بارها گفته‌‏ام کارگران با توجه به جمعيتي که دارند مي‌‏توانند يک رئيس جمهور انتخاب کنند، اما در خوشبينانه‌‏ترين حالت، امروز فقط يک نماينده در مجلس شوراي اسلامي دارند.
اينها مسائلي هستند که اگر جامعه کارگري اراده مي‌‏کرد تاکنون حل شده بود. هنوز هم اگر به خود تکاني بدهند مي‌‏توان آن را حل کرد.
موضوع آزادي کارگران در برگزاري اعتصاب و تجمع‌‏هاي اعتراضي نيز يکي ديگر از مباحثي است که در قانون فعلي کار به طور صريح به آن اشاره نشده است. صرف‌‏نظر از اينکه در قانون اساسي، تشکيل اجتماعات و راهپيمايي بدون حمل سلاح و به شرط عدم اخلال در مباني اسلام و امنيت ملي آزاد اعلام شده است، اما در قانون کار به اين موضوع تنها در ماده 142 و آن هم به صورت گذرا اشاره شده است. به موجب اين ماده قانوني در صورتي که فعاليت کارگاه ضمن حضور کارگر به عمد متوقف يا کاسته شود، دولت مي‌‏تواند به حساب کارفرما، کارگاه را تا زمان پايان اختلاف اداره کند. اين در حالي است که ماده مشابه در قانون کار سال 37، حداقل به کلمه اعتصاب اشاره کرده بود. با توجه به اينکه گفته مي‌‏شود در قوانين کار ساير کشورها حداقل يک فصل به اعتصاب کارگران اختصاص يافته است، چرا در قانون کار فعلي، موضوع اعتصاب مسکوت مانده است؟
همانطور که گفتم مسکوت ماندن موضوع اعتصاب به شرايط حاد و حساس زمان جنگ و فعاليت گروهک‌‏ها باز مي‌‏گردد اما اگر واقعاً کارگران نياز به اعتصاب و تجمع اعتراضي دارند، نبايد از نظر قانون براي آنها مشکلي به وجود آيد.
فرمايش شما متين، ‌اما در همين چند سال اخير تجمع‌‏هاي اعتراضي چون مانند ماجراي شهر بابک، فرش البر مازندران و لاستيک البرز و نيشکر هفت تپه و يا شرکت واحد با برخورد قهرآميز مسوولان مواجه شده است، در حالي که هر کدام براي خود توجيهي داشت.
در آن زمان با وجود شرايط حاد، به کارگران ناراضي اجازه داده مي‌‏شد تا صداي اعتراض خود را به گوش مسوولان برسانند و به همين دليل تا آنجا که ممکن بود با تجمع‌‏کنندگان و يا حتي اعتصاب کنندگان برخوردي صورت نمي‌‏گرفت. امروز هم اگر اين برخوردها مي‌‏شود جاي تاسف دارد و بايد در قانون آن را اصلاح کرد. به اعتقاد من اين به آگاهي کارگران هم مربوط مي‌‏شود.
البته به طور کلي معتقدم اگر کارگري به حق اعتصاب يا تجمع کرد، حقانيت او قابل بررسي است که در اين صورت بايد به جاي برخورد با کارگر، با کارفرما و يا عامل نارضايتي آن برخورد کرد.
تنها به فاصله چند سال از تصويب قانوني که شما به اميد تکميل آن را عجولانه تصويب کرديد، ديوان عدالت اداري استخدام قراردادي را قانوني دانست. فکر نمي‌‏کنيد اصلاح و تکميل قانون مصوب آنقدر به تاخير افتاد تا قراردادهاي موقت باب شد؟
قراردادهاي موقت متاسفانه ريشه همه را زد، تمام رشته‌‏ها را پنبه کرد و متاسفم از کساني که در زمان آنها اين شيوه استخدامي متداول شد، چون منافع کارگران ناديده گرفته شد.
‌بسياري از موارد قانون کار که شما براي تصويب آن با امام(ره) مکاتبه کرديد، امروز به دليل قراردادهاي موقت کار اجرا نمي‌‏شود و به عبارتي اين قانون تنها زيبنده کتابخانه‌‏ها شده است. اين مساله تا چه اندازه به اقتصاد سوداگرانه‌‏اي که گفته مي‌‏شود به جاي اقتصاد توليد محور بر ايران حاکم است، مرتبط مي‌‏شود؟
کاملاً مرتبط است. همانطور که گفتم قانون کار ايران بر مبناي روابط کار صنعتي نوشته شده است؛ يعني در نظام اقتصادي‌‏اي که کارخانه‌‏ها و صنايع آن جاي داشته باشند، اما مي‌‏بينيم که بسياري از کارخانه‌‏ها تعطيل مي‌‏شوند و جاي آن را اجناس قاچاق و وارداتي مي‌‏گيرند. اين يعني اقتصاد سوداگرانه، در اين سيستم نقش کارگر مانند نظام صنعتي پررنگ نيست. شايد به همين دليل است که بسياري از مواد قانون کار تاکنون اجرا نشده است و قراردادهاي موقت کار جايگزين آن شده است.

 

اقتصاددان و استاد دانشگاه:
در جريان بحران اقتصادي احتمال ورشکستگي کارخانجات و بيکاري کارگران وجود دارد

تهران- خبرگزاري کار ايران
مهدي تقوي در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا"، بحران اقتصادي موجود را از عوامل تاثيرگذار بر اقتصاد ايران دانست وگفت: در جريان اين بحران، احتمال ورشکستگي کارخانه‌‏ها و بيکاري کارگران زياد است.


اين اقتصاددان افزود: اين بحران اقتصادي تاثير دو سويه بر اقتصاد ايران دارد و به بياني ديگر هم مي‌‏تواند به نفع کشور و هم به ضرر آن باشد.
وي تاکيد کرد: کاهش قيمت نفت حامل تاثيرات منفي بر اقتصاد ايران است اما کاهش قيمت برخي کالاها در سطح بين‌‏المللي مانند فلزات مي‌‏تواند به نفع دولت باشد.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: هم اکنون بسياري از کارخانه‌‏هاي خودروسازي آمريکا نيز با مشکلات اقتصادي و حتي خطر ورشکستگي مواجهند.
تقوي تصريح کرد: به طور حتم اين بحران بر اقتصاد ايران نيز سرايت خواهد کرد و مي‌‏تواند آثار زيان‌‏باري بر طبقه کارگري و کارمندان داشته باشد.
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي افزود: با پايين آمدن درآمدهاي نفتي شاهد محدودتر شدن مخارج دولت و کاهش هزينه هاي توليدي باشيم.
اين کارشناس اقتصادي گفت: در جريان اين بحران با توجه به حذف حداقل دستمزدها کارخانه ها قادر به کاهش دستمزدها مي باشد.
تقوي در پاسخ به خبرنگار ايلنا، در مورد نرخ تورم در جريان بحران اقتصادي تاکيد کرد: در صورتي که با کمبود شديد کالاها مواجه نشويم شاهد کاهش نرخ تورم خواهيم بود اما در صورتي که با اين کمبود ها مواجه شويم در نتيجه با کاهش قدرت خريد طبقات کارگر و در نتيجه شاهد تشديد نرخ تورم خواهيم شد.

 

بيژن بيدآباد در گفتگو با ايلنا:
اقتصاد ايران به بيمار هلندي دچار مي‌شود
دستمزد کارگران در سال آتي کاهش خواهد يافت

تهران- خبرگزاري کار ايران
بيژن بيدآباد از اقتصاددانان برجسته کشور در رابطه با بحران اقتصادي موجود و تاثيرات آن بر طبقه کارگر گفت: ‌‏شرايط فعلي اقتصاد جهاني از لحاظ واژه‌‏هاي اقتصادي "بحران" ناميده نمي‌‏شود؛ بلکه شرايط فعلي به عنوان شرايط رکود اقتصادي مطرح مي‌‏شود که اين رکود، مرحله ماقبل بحران است و در اين شرايط بايد منتظر بحران اقتصادي باشيم.


عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا" تاکيد کرد: ‌‏در شرايط رکود و بحران، شاهد عوارضي همچون کاهش توليدات و درآمد و همچنين پايين آمدن سطح مصرف و قيمت عمومي کالاها و افزايش بيکاري هستيم.
اين کارشناس اقتصادي افزود: از سوي ديگر اين بحران از طريق ارتباطات تجاري، تمامي عوارض خود را به کشورهاي ديگر نيز منتقل خواهد کرد و در اين ميان کشورهاي نفتي به دليل سقوط قيمت نفت، وادار به تهي سازي ذخاير ارزي خود خواهند شد و در نتيجه پس از مدتي، دچار آثار رکود و سپس بحران اقتصادي خواهند شد.
وي تصريح کرد:‌ کشورهاي نفتي بر اساس ذخايري که دارا هستند، از سال آتي رکود و بحران اقتصادي را تجربه خواهند کرد.
بيماري مشهور هلندي در راه است
عضو هيأت علمي پژوهشکده پولي و بانکي اظهار داشت:‌ ‏بيماري مشهور هلندي که اقتصادهاي تک محصولي نفتي به آن مبتلا مي‌‏شوند، سال آينده از راه خواهد رسيد و گريبان کشورهاي نفتي و مشخصاً‌ ايران را خواهد گرفت.
بيدآباد در توضيح بيماري هلندي گفت: هنگامي که کشوري با افزايش درآمدهاي ارزي مواجه مي‌‏شود، به واردات کالاها و سرمايه‌‏گذاري‌‏هاي متعدد اقدام مي‌‏کند و زماني که به طور ناگهاني با کاهش درآمد مواجه مي‌‏شود، با افت شديد در پروژه‌‏هاي سرمايه‌‏گذاري و عمراني روبرو خواهد شد.
وي تصريح کرد: کاهش تقاضاي واردات کالاها و سرمايه‌‏گذاري‌‏هاي عمراني دولت، به دليل کاهش شديد تقاضا در اقتصاد کشور به وجود خواهد آمد.
اين کارشناس اقتصادي در ادامه گفت: اين معضل به منزله کاهش درآمد بنگاه‌‏هاي توليدي و همچنين نيمه تمام ماندن پروژه‌‏هاي عمراني است که کاهش اشتغال و يا افزايش بيکاري را به دنبال دارد.
سال آينده شاهد افزايش بيکاري هستيم
بيدآباد در رابطه با وضعيت اشتغال و بيکاري در سال آينده تاکيد کرد: از هم اکنون قابل پيش‌‏بيني است که سال آينده دولت با کاهش فعاليت‌‏هاي عمراني خود و همچنين کاهش واردات، بيکاري گسترده‌‏تري را تجربه خواهد کرد.
وي افزود:‌ اين موضوع سبب ايجاد مسائل حاشيه‌‏اي در امر توليد نيز خواهد شد.
عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي اظهار داشت: حجم آثار اين بحران به اندازه‌‏اي وسيع خواهد بود که دولت توان جلوگيري از آن را نداشته باشد، زيرا از سال‌‏هاي گذشته اقدامات پيشگيرانه براي اين منظور در نظر گرفته نشده است.
وي افزود: چنانچه اقدام پيشگيرانه حساب ذخيره ارزي براي اين موضوع پيش‌‏بيني شده بود و دولت از اين حساب برداشت نمي‌‏کرد، هم اکنون قادر به استفاده بهينه از اين ذخاير به منظور جلوگيري از وقوع و رکود و بحران در سال‌‏هاي آتي بوديم؛ چرا که نيت تاسيس حساب ذخيره ارزي، جلوگيري از همين موارد بحران بود.
سطح دستمزد کارگران کاهش خواهد يافت
اين دکتراي اقتصاد در رابطه با آثار تورم در زمان وقوع بحران اقتصادي افزود: اين‌‏گونه بحران‌‏ها در اقتصادهاي غربي همواره اثر ضدتورمي داشته است اما آثار آن در اقتصاد ايران تا حدودي مبهم است.
بيدآباد در گفت‌‏وگو با خبرنگار ايلنا افزود: علت اين ابهام، عدم نظارت بانک مرکزي بر حجم نقدينگي در کشور است.
وي تاکيد کرد: کاهش توليد و تقاضا براي نيروي کار، هم سطح عمومي قيمت‌‏ها و هم سطح دستمزدها را کاهش مي‌‏دهد و به عبارت ديگر شرايط رقابت کار در سال‌‏هاي آتي براي نيروي کار مشکل‌‏تر خواهد بود.
عضو هيات علمي پژوهشکده پولي و بانکي اظهار داشت: نيروي کار با قراردادهاي مدت‌‏دار يکساله تا پايان قراردادشان دچار آسيب‌‏هاي جدي کسري دستمزد نخواهند شد اما در سال آتي (1389) عرضه نيروهاي بيکار به شدت افزايش خواهد يافت.
بيدآباد افزود:‌ اين افزايش به‌‏گونه‌‏اي است که سطح دستمزدها توسط عرضه نيروي کار مازاد و رقابت بين آنها بسيار پايين خواهد آمد.
وي تصريح کرد: در سال 88 اين مساله ميان کارگران فصلي و روزمزد قابل پيش‌‏بيني است، زيرا که آثار رکود اقتصادي با سرعت بيشتري بر اين گروه نمايان مي‌‏شود.
اين استاد دانشگاه افزود:‌ با توجه به اينکه شرايط عملکرد مالي دولت و بانک مرکزي از لحاظ مداخلات پولي مشخص نيست، نمي‌‏توان اظهارنظري در رابطه با چگونگي روند قيمت‌‏ها در سال آتي داشت.

 

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics