نویدنو:07/12/1385                                                                     صفحه قابل چاپ است

امريكا عراق را بدون تضعيف نظامي ايران ترك نخواهد كرد.

از موج ميليوني تا بی اثز سازی دوگانه  

      Siddharth Varadarajanنويسنده :       -  برگردان : هاتف رحماني

منبع : Global Research, February 6, 2007

امريكا همواره بعد از انقلاب 1979(1357) كه تهران را از مدار واشنگتن خارج ساخت ، سياست هاي عراقي اش را با چشم داشتي به آن چه درايران كاشته شده پيش برده است .

امريكا در دهه 1980 از جنگ صدام حسين عليه ايران حمايت كردوحتي بعد از آن كه روشن شد رژيم عراق از سلاح هاي شيميايي استفاده كرده است ،  عراق را در شوراي امنيت سازمان ملل مورد حفاظت قرار داد. تهاجم اوت 1990عراق عليه كويت خصومت شديد امريكا عليه بغداد را بر انگيخت اما امريكا  سياست « مهار دوگانه » را به برقراري روابط حسنه با تهران ترجيح داد. پس از خروج نيروهاي عراقي از كويت در 1991،جرج بوش پدر،گزينه پيشروي تا بغداد را داشت .اما اين گزينه را انتخاب نكرد چون خواهان ايجاد موقعيتي كه مي توانست كمكي به ايران-  كه امريكا حريفي چالش بر انگيزتراز عراق تصورمي كرد،-  باشد نبود .
تغيير رژيم هميشه  هدف بود اما تصور اين كه سرنگوني رژيم بعث عراق سبب خيزش نيروهاي سياسي عراقي هوادار ايران گردد  حتي براي بيل كلينتون ليبرال انترناسيوناليست بعنوان سدي عليه تهاجم كامل عمل مي كرد . در طول دهه 1990كه كاخ سفيد تحريم و قدرت نيروي هوايي را براي مهار صدام حسين در« سگدونی خود» به كار برد بيش از نيم ميليون عراقي در نتيجه مستقيم اجراي ممنوعيت هاي تحميلي سازمان ملل يا در اثر حملات هوايي هواپيماهاي امريكايي كه اغلب اهداف خود را گم مي كردند كشته شدند.
در مورد ايران ، كاخ سفيد با همكاري نزديك كنگره  قانوني رااز تصويب گذراند كه شركت ها ي جهان سومی راكه بيش از 40ميليون دلاردر بخش هاي نفت وگاز جمهوري اسلامي ايران سرمايه گذاري كرده بودند تهديد به كيفر مي كرد.هدف تضعيف اقتصاد ايرانيان با توسل به محدود كردن منابع اصلي درآمدهاي كشور ازفن آوري وسرمايه خارجي بود. صنعت هسته اي غير نظامي ايران ، كه امريكا در دوران شاه عملا مورد تشويق قرار مي داد،نيز ممنوع اعلام شد:تلاش آشكارایران براي  دست یابی یه چرخه سوخت با همكاري چين ، آرژانتين وسازمان بين المللي انرژي هسته اي به خاطر فشار امريكا ،، فشاري كه مقامات ايران را به پنهان كاري واداركرد سرانجام به  بن بست رسيد. 
به هر حال  درپيش فرض محاسبات تعادل قواي عرفي (در منطقه)، مهار دو جانبه هرگز قرار نبود يك سياست بي انجام نيروي بازدارنده باشد ، در حقيقت لابي  نئو كان ها در پايان دهه 1990 فشار براي تغيير سياست مهار دوگانه به « بي اثر سازي دوگانه » را آغاز كردند . این سیاست راهبرد جاه طلبانه اي است  كه استفاده از فشارهاي نظامي و غير نظامي براي تدارك تغيير رژيم در هر دو كشور عراق و ايران و تحكيم منافع امريكا واسرائيل در منطقه را مد نظر دارد،  
قشنگی بي اثر سازي دوگانه آن بود كه منطق مهار دوگانه را مي پذيرفت اما دستور عمل آن را به خارج بر مي گرداند  اگر حمله به ايران به معناي تقويت ايران تلقي شود، پاسخ نئو كان ها نه« مهار دوگانه » بلكه جنگ دوگانه بود.
حداقل در اصل ،طرح هاي پنتاگون براي نيروهاي مسلح امريكا در طي جنگ سرد گذشته ، به گسترش اين سناريو اجازه مي داد .اين شرايط،  جنگ وبرنده شدنِ ِ همزمان ِ امريكا دردو جنگ، برابر دشمن ِ بزرگ منطقه اي در دو صحنه جغرافيايي جدا از هم، چون آسياي غربي و شرقي را بدون سخن گفتن از دو دشمن در همان منطقه تصوير مي كرد .پيروزي نيروي هوايي در جنگ يوگسلاوي ناتو در 1999 فهرست گزينه هاي سودمند «بي اثر سازي » يا « تغيير رژيم »را براي طراحان نظامي بيشتر گسترده كرد.
بااين حال، عليرغم تفوق نئو كان ها در ماه هاي اوليه رياست جمهوري بوش ، به نظر مي رسيد كه فرض بي اثر سازي دوگانه واصل دو جنگ مي تواند صندلي پشتي را اشغال نمايد .دونالد رامسفلد كه تا آخر2006 بعنوان وزير دفاع خدمت مي كرد، در ابتدا خطي را پيش گرفت كه آماج سخت افزاري  آن تقويت اصل دو جنگ را در راه نوسازي ارتش الزامي مي كرد  اما در جريان يازده سپتامبر رامسفلد نه تنها اصل را پذيرفت بلكه آن را به فورمول جديد1-4-2-1 گسترش داد كه ارتش امريكا بايد براي دفاع از وطن ، جلوگيري از تجاوز در چهار گوشه دنيا ، راه اندازي و برد جنگ عليه دو دشمن عمده منطقه اي آماده و حداقل در وضعيت اشغال پايتخت يكي از دشمنان باشد .
امريكا امروز به ماورا الزامات دشوار 1-4-2-1رفته است .تغيير رژيم را در هر دو كشور افغانستان و عراق عملي كرده و نه تنها يك كشور بلكه هر دوكشوردر اشغال باقي است . و عليرغم داشتن هيچ اصلي يا تجهيز نيرويي براي مقابله با طغيان هاي تقويت شده در هر دو صحنه ، دولت بوش آماده سازي براي كارزار نظامي عليه ايران را آغاز كرده است . 
اجماع خطرناك
با رها كردن مهار دوگانه در مارس 2003 و رفتن به كشتار در عراق ،رئيس جمهور بوش بسياري از پي آمدهاي هشدار مخالفي را كه مشاوران پدرش در 1991داده بودند بازتوليد كرد  ايران ، امروزه  هم با رژيم نوري المالكي  دست نشانده  امريكا وهم با مجاهدين مقتدا صدر بستگي نزديكي دارد  ايران تاثير بي سابقه اي در عراق به دست آورده است . چنین به نظر می رسذ که امريكا عصباني از اين وضعيت ، به ديدگاهي نزديك مي شود كه تنها راه خروج از اين آشفتگي ، فشار براي بي اثر سازي دوگانه است ، بر افروختن آتشي بزرگ براي خاموش كردن آتشي كوچك تر. 
عليرغم اين كه واقع بيني گروه مطالعات عراق به گفتگو با ايران فرا مي خواند ، گفتگويي كه براي پژواك واقع گرايانه عدم تمايل به تقويت بيشتر دست هاي تهران رد شده بود،تنها ايران را هدف گرفته است كه استعداد گردهم آوري كليه گروه هاي جنگنده واشنگتن را در يك خط مشي دارد.جمهوري خواهان ودموكرات ها مي توانند مشاجره بي پاياني در باره چگونگي پايان افتضاح عراق داشته باشند اما هيچ داوطلب رياست جمهوري كه براي نمك خود ارزشي قائل است  با استفاده از «گزينه  نظامي» عليه ايران آن چنان كه پرزيد نت بوش فراخوان آن را به عهده مي گيرد مخالفت نخواهد كرد .اين چيز ارزشمندي نيست كه در 10روز گذشته ، حداقل دو مدعي دموكرات ، هيلاري كلينتون و جو ادواردز،در گردهمايي لابي اسراييل حضور يافته وزبان جنگ طلبانه اي را عليه تهران به كار برده اند.  
موقعيت دولت بوش براي عمل نظامي عليه ايران در سه راه جداگانه شکل گرفته  است .
هدف واشنگتن در موضوع هسته اي ، تحريك ايران به خروج از ان پي تي يا اخراج بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي وحذف وسايل نظارت است .از آن جايي كه آژانس بين المللي انرژي هسته اي تاكنون هيچ مدركي مبني بر اين كه ايران مواد هسته اي رابه اهد افي ممنوع منعطف كرده باشد نيافته است ، از اين رو ايران با وضعیت محال در خواست اثبات عدم وجود فعاليت هاي مخفي  وتعليق فعاليت هاي هسته اي خود تا اثبات آن تحت فشار قرار گرفته است . امريكا بااستفاده از تهديد نظامي يك جانبه بعنوان اهرم فشار، شوراي امنيت سازمان ملل رابه تحميل تحريم عليه ايران متقاعد كرده است .اما چون اثبات خلاف آن براي تهران غير ممكن است ، واشنگتن به زودي فشار براي تصويب تحريم راآغاز خواهد كرد .دولت بوش اميدوار است كه در همان مقطع ،بازهاي ايران اعلام كنند كه (فشار) ديگر بس است واز آژانس بين المللي انرژي هسته اي خارج شوند، وشرايط لازم را براي توجيه منطقي استفاده از زوربراي امريكا فراهم آورند.  
تصادفي نيست كه امريكا از هر ابتكاري كه بتواند راه حل ديپلماتيكي براي بحران ايران باشد جا خالي كرده است .سال گذشته ،پيشنهاد روسيه مبني بر الحاق ايران به فعاليت هاي غني سازي محدود با جزئيات بسيار دقيق تسهيلات در داخل روسيه قتل عام شد.مورد ديگر پيشنهادي بود كه در پاييز گذشته داده شد كه ايران پس ازآغاز گفتگو با اتحاديه اروپا غني سازي رابه تعليق در آورد كه مورد عنايت واقع نشد. همين اواخر هم پيشنهاد البرادعي رئيس آژانس انرژي هسته اي  مبني بر تعليق همزمان تحريم سازمان ملل وتعليق غني سازي  ايران بود که از سوی امريكا پذيرفته نشد.
چون دلالي وحشت هسته اي ممكن است  درزماني كه افكار عمومي امريكابه نحو فزاينده اي  نسبت به جنگ هاي وابسته به سلاح هاي كشتار جمعي هشيار شده است   نتواند بعنوان بهانه مطلوبي به خدمت گرفته شود. از این رو تو.جيه دومي  پيش رانده مي شود كه  ايران مستقيما به شورشيان عراق در حمله مرگبار عليه سربازان امريكايي كمك مي كند.مثلا هفته گذشته ،رابرت گيتس وزير دفاع  « واقع گرا»ادعا كرد كه 70درصد حملات مرگبار شورشيان عراق به ايران متصل است . دستگيري مقامات ايراني  در اربيل توسط سربازان امريكايي ودستور حكم تير رياست جمهور عليه «كارگزاران ايراني» در عراق به طور اشكار چند روز پس از بيانات پرخاشگرانه  سخنراني اتحاد اقاي بوش در ماه گذشته نشان مي دهد كه كاخ سفيد در باره پيشبرد كارت ها جدي است .
كارت سومي هم وجود دارد كه شايد مقدمتا باب ميل واقع گراها نباشد .اين كارت طرح يشنهاد مزخرفي است كه اگر خود امريكا قادر نيست  سريعا عليه ايران اقدام نمايد، رژيم اسرائيل مي تواند به طريقي دست به اسلحه برده وبا يك يا دو دور بمباران هوايي تاسيسات هسته اي ايران به نتايجي  بسيارمصيبت بارتراز اقدام خود امريكا دست يازد .
در برابر اين پشت صحنه ، پيشنهادکردن موج  سربازان امريكايي در عراق كه واقعا موج عظيمي است كه حداقل 50000 سربازديگررا به کام خود می کشد، اشكاراقصد دارد در خدمت افزايش عملي مورد اظهار شده باشد .آري ، امريكا ممكن است توقف خون ريزي در عراق را دوست داشته باشد ، امادر اصل نصميم به عقب نشيني از عراق بدون تضعيف ايران در نقطه بی اثر سازی  ندارد.
در واقع ، توان استقرار دومين ناو هواپيما بر امريكا در خايج فارس ، پايگاه دريايي اضافه اي  در اختيار طراحان پنتاگون قرار مي دهد  كه حمله به ارتش وتاسيسات هسته اي ايرانيان می تواند  از آن جا انجام گيرد.قدر مسلم ،هر عملكرد نظامي عليه ايران به احتمال قوي  با ترجيح مدل يوگسلاوي نسبت به مدل عراق ، كاربست طولاني وگسترده  قدرت هوايي را به جاي هجوم زميني پي خواهد گرفت .اما نيروي زميني قدرتمندي براي مقابله با گرد وغبار اتمي ناشي  از هر گونه تجاوز عليه ايران در داخل عراق مورد نيازاست .  
اگر روسيه ، چين ، هند واروپا ،احساس مشتركي دارند ، بايد راه مشترك دفع اين مصيبت قريب الوقوع  را پيدا كنند.امروز جهان بهاي سنگيني براي متوقف نكردن تهاجم عراق مي پردازد.ساكت  كردن واشنگتن بازهم  گزينه ي ساده اي نيست .  

5/12/1385

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics