نویدنو:13/03/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

توسعه، بهره وري و قابليت انساني

دکتر وحيد محمودي *

شرق
توسعه نيازمند رويکرد محوري است که کليه برنامه و سياست ها مي بايست حول آن محور تنظيم شوند. کشور ايران پنج برنامه عمراني و توسعه قبل از انقلاب و به جز برنامه چهارم که در حال اجرا است سه برنامه توسعه پس از انقلاب را تجربه کرده است اما هنوز يک استراتژي بلندمدت مشخص و يک رويکرد محوري در اين برنامه ها به چشم نمي خورد. به طور کلي راهبردها و اهداف تدوين شده در اين برنامه ها را مي توان از جمله رويکردهاي «اقتصاد محور» يا «درآمد محور» ناميد، به گونه اي که اساساً مبناي تعريف توسعه با محوريت رشد اقتصادي و افزايش درآمد سرانه تنظيم و تعريف شده است. اين برنامه ها از اين نکته روشن و مهم غفلت ورزيده اند که آنچه «هدف» و نيز«ابزار توسعه» است موجودي است به نام انسان.

اگر توسعه منابع انساني و به تعبير بالاتر رشد قابليت هاي انساني (
Human Capability) مبناي هدف توسعه باشد و ارزيابي توسعه براساس شاخص هاي رشد قابليت انساني صورت بگيرد، هدف توسعه تبيين و ابزار لازم براي آن تامين شده است.رشد درآمدها براي ارتقاي انسان است، اگر قرار باشد انسان در ابتدا به فراموشي سپرده شود، در آينده نيز نمي توان بر دستيابي انسان ها به زندگي دلخواه و مبتني بر فرهنگ خودي اميدوار بود. اما توسعه نيز علاوه بر تامين منابع انساني و فيزيکي نيازمند عملکرد کارآمد و با بهره وري بالاي اين عوامل است. بخش مهمي از رشد و توسعه اقتصادي بر عهده بهره وري و رشد آن است. درون مايه تعاريف مختلف و متعددي که از بهره وري شده است حول يک محور مشخص قابل جمع است و آن افزايش نسبي ستاده در مقابل تغيير در نهاده هاست. بهره وري مي تواند با تغيير در کيفيت نهاده يا شرايط سازماني و استقرار سيستم هاي مناسب بهبود يابد. مهم آن است که نتيجتاً افزايش ستاده در مقايسه با هزينه هايي که براي بهبود در کيفيت نهاده ها و يا بسترسازي لازم صورت مي گيرد، به طور نسبي بيشتر باشد. بنابراين بهره وري هم به وسيله بهبود کيفيت منابع انساني و هم به وسيله بهبود ساختار و فرآيندهاي سازماني، ارتقا پيدا مي کند.اما سوال اساسي اينجاست که چگونه مي توان بسترهاي لازم را براي رشد بهره وري عوامل و بهره وري کل فراهم نمود. کدام راه حل ريشه اي وجود دارد که پرداختن به آن بسترهاي لازم را براي منظور مورد نظر ما فراهم مي سازد؟«رويکرد قابليت انساني» رويکردي است که در حوزه مباحث اقتصادي و اجتماعي از مقبوليت قابل توجهي برخوردار است و مي توان مساله بهره وري و امکان ارتقاي آن را در قالب اين رويکرد تبيين نمود. رويکرد قابليت انساني اولين بار توسط آمارتيا سن برنده جايزه نوبل 1998 در دهه 1980 مطرح شد و به تدريج طي 25 سال گذشته توسط خود وي و شاگردانش بسط يافته است.
رويکرد قابليت انساني به جاي آنکه به آموزش منابع انساني جهت رشد بهره وري بپردازد، توجه خود را به رشد قابليت هاي انساني که آموزش يکي از آنها است معطوف مي کند. در اين ديدگاه نگاه ابزاري به انسان در فرآيند فعاليت سازماني وجود ندارد. رويکردهاي رايج از آن رو به توسعه منابع انساني براي رشد بهره وري مي انديشند که آن را لازمه و ابزار کار خود مي دانند. اما رويکرد قابليت با محور قرار دادن انسان در تحليل هاي بهره وري، به طور فراگير و ريشه اي به موضوع بهره وري مي پردازد. برخورداري از سواد، آموزش، سلامتي و بهداشت، که زمينه ساز ايمني و آسودگي خاطر از ساير خطراتي است که حيات انساني را تهديد مي کند همگي از عوامل رشد قابليت هاي انساني است.انساني که از قابليت هاي پايه از يکسو و شرايط محيطي مناسب از سوي ديگر برخوردار نيست، نمي تواند بهره وري و کارايي لازم را داشته باشد. گسترش آموزش اگر با برخورداري از ساير قابليت ها و شرايط مناسب محيطي جهت مشارکت و ابراز وجود همراه نباشد، تاثيري مشروط و محتمل بر بهره وري خواهد داشت. امروزه شاهديم که به رغم گسترش برنامه هاي متعدد آموزشي و برخي اصلاحات سازماني هنوز رشد بهره وري عوامل به خصوص عامل انساني بهبود چشمگيري نيافته است.
بديهي است آموزش يکي از عوامل ارتقاي بهره وري است اما فقدان ساير قابليت هاي انساني، اثربخشي آن را کاهش مي دهد.

ہ عضو هيأت علمي دانشگاه تهران

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics