13اوت،
سالروز تولد فيدل كاسترو
کاسترو:حق
هر کسی است که اعتقاداتش را بدون محدودیت بیان کندومورد احترام قرار
گیرد، درغیراینصورت
عدالت رعایت نخواهد شد
ایسنا
من ميخواهم اين حق كه هر كسي بتواند اعتقاداتش را بدون محدوديت بيان كند،
مورد احترام قرار گيرد؛ درغيراين صـورت عدالت حتي در كوچكترين شكلش نيز
رعايت نخواهد شد.»
اين اظهارات فيدل كاسترو، شخصي است كه بيش از پنج دهه هم چون نمادي از
ايستادگي در برابر سياستهاي انحصارطلبانهي آمريكا مقاومت كرد.
به گزارش دفتر مطالعات بينالملل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) "فيدل
الخاندرو كاسترو رز"، رهبر انقلابي و سياسي كوبا مشهور به "فيدل كاسترو" در
سيزدهم اوت سال 1927 (به گفتهي برخي منابع 1926) در استان "اورينت" واقع
در كوبا متولد شد.
پدرش مالك 23 هزار جريب مزرعهي نيشكر بود و او نيـز دوران كودكي را با كار
كردن در مزرعهي نيشكر خانوادگيشان گذارند. در شش سالگي خانواده را متقاعد
كرد تا با رفتن او به مدرسه موافقت كنند و تحصيلات ابتدايي را در دو
موسسهي مسيحي واقع در سانتياگو و پس از آن در هاوانا دنبال كرد.
كاسترو در سال 1945 فارغ التحصيل شد و پس از آن در سال 1950 موفق به دريافت
دكتراي حقوق از دانشگاه هاوانا شد. وي در سال 1952 با اعتقادات و تفكرات
سياسي و انقلابي كه در ذهنش داشت، تصميم گرفت در مبارزات انتخاباتي پارلمان
شركت كند، اما در همين سال ژنرال "فولجنسيو باتيستا" طي كودتايي قدرت را به
دست گرفت.
كاسترو به دنبال اقدامات منفي دولت باتيستا به دادگاه عالي رفت و باتيستا
را به تحريف قانون و برقراري ديكتاتوري متهم كرد، اما دادگاه اين ادعاي
كاسترو را نپذيرفت. بدين ترتيب كاسترو كه اعتقاد داشت، فقط يك انقلاب
ميتواند كوبا را نجات دهد، به همراه "ايبل سانتاماريا"، رهبر يك گروه
مخالف دولت، در سال 1953 برنامهاي براي حمله به سربازخانهاي در "مونكادا"
به منظور به دست آوردن سلاح براي براندازي دولت حاكم طراحي كرد؛ اما به
دليل در نظر نگرفتن مسايل غيرمنتظره، حمله به سربازخانهي "مونكادا" كه در
26 ژوئيه صورت گرفت، شكست خورد و بيش از نيمي از طرفداران كاسترو كشته شدند
و سربازان باتيستا، كاسترو و گروه مبارزش را نيز دستگير كردند.
به دنبال اين جريان، دادگاه كاسترو را به 15 سال زندان محكوم كرد. سخنراني
معروف كاسترو با عنوان "تاريخ مرا تبرئه خواهد كرد" در جلسهي محاكمه
علاوه بر اينكه رژيم باتيستا را محكوم كـرد، بعدها تبديل به بيانيهي
انقلابي وي در جنبش "بيستوششم ژوئيه" شد؛ جنبشي كه در نهايت رژيم فاسد
باتيستا را سرنگون كرد.
كاسترو در اين سخنراني به بيان رنجهاي مردم و بيماريهاي اجتماعي كه كوبا
را تحت تاثير قرار داده بود، پرداخت و اعلام كرد كه فقط يك انقلاب ميتواند
كوبا را نجات دهد.
كاسترو همچنين مهمترين مشكلات اجتماعي را كه مردم كوبا با آن روبرو بودند،
بيكاري، بيسوادي، انحصار فرهنگي و سيستم طبقاتي دانست و علاوه بر ذكر
مشكلات سيستم موجود، به بيان راه حلها نيز پرداخت و در ادامه، فهرستي از
بي عدالتيهاي دولت باتيستا را ارايه داد.
در واقع اگرچه كاسترو در اولين مبارزه انقلابياش در حمله به "مونكادا"
شكست خورد، اما اين شكست نقطهي عطفي براي وي و اهداف انقلابياش محسوب
ميشود. در بيست و چهارم فوريهي 1955 باتيستا قانون اساسي را بازنويسي كرد
و درپي آن در يك عفو عمومي، زندانيان سياسي از جمله كاسترو آزاد شدند.
كاسترو بعد از آزادي از زندان به مكزيك رفت و در آنجا با "ارنستو چه
گوارا"، پزشك انقلابي آرژانتيني آشنا شد و نهضت انقلابي "بيستوششم ژوئيه"
را سازماندهي كرد و به دنبال آن در دوم دسامبر 1956 به همراه 80 مبارز ديگر
در ساحل شمالي منطقهي "اوراينت" دست به شورش زد، اما نيروهاي دولتي موفق
شدند اين شورش را سركوب كنند.
در پي اين شكست، كاسترو به كوهستانهاي "سيراماسترا" گريخت و اقدام به جمع
آوري دوبارهي نيرو كرد و در نهايت در سال 1959 موفق شد، رژيم باتيستا را
سرنگون و با برقراري رابطهي نزديك با اتحاد جماهير شوروي، دولتي كمونيستي
را در كوبا پيريزي كند. كاسترو در فوريهي همان سال نخست وزير كوبا شد.
قوانين اخلاقي كاسترو و عقايد وي براي ايجاد برابري، خيلي زود حمايت مردم و
كليساي كاتوليك را به دنبال داشت.
در همان زمان دولت كاسترو خيلي سريع موجبات نگراني دولت آمريكا را فراهم
كرد؛ چرا كه آمريكا منافعش را در اين كشور در خطر ميديد.
كاسترو اصلاحات جديدي در قوانين كشورش ايجاد كرد كه از جملهي اين قوانين
ميتوان به ممنوع كردن برداشت شكر و نيشكر توسط شركتهاي غير كوبايي اشاره
كرد. بدين ترتيب حدود يك ميليون داراييهاي آمريكا در اين كشور از جمله
پالايشگاههاي نفت و مزارع نيشكر توقيف و مصادره شدند و عدهي زيادي از
ثروتمندان كوبايي به دنبال اين اقدامات به فلوريدا گريختند و مبارزه عليه
كاسترو را آغاز كردند.
با اعمال قوانين جديدي كه كاسترو وضع كرد، آمريكا در اقدامي تلافي جويانه
در سال 1961 كوبا را از نظر اقتصادي تحريم كرد و هم چنين با حمايت و آموزش
تبعيديهاي كوبايي، آنها را در حملهاي به منظور واژگون كردن دولت كاسترو
هدايت كرد، اما اين حمله با شكست مواجه شد.
كاسترو در جايي عنوان كرده بود، "ما بيش از 35 سال در شرايط بسيار بدي
زندگي كرديم، اين شرايط از سوي سلطهگراني بر ما تحميل شد كه براي نابودي
انقلاب ما دست به هرگونه تلاشي زدند و سعي كردند با گرسنه نگه داشتن ما تا
سر حد مرگ، از هرگونه توسعهي سياسي و اقتصادي سرزمين ما جلوگيـري كنند."
به اين صـورت بود كه روابط كوبا و آمريكا روز به روز وخيمتر شد و در سال
1962 زماني كه دولت آمريكا متوجه شد، شوروي با اجازهي كاسترو به قرار دادن
موشكهاي دوربرد بالستيك در خاك كوبا اقدام كرده است، اين روابط تيرهتر شد
و جان اف كندي، رييس جمهور وقت آمريكا اعلام كرد، براي جلوگيري از ورود
كشتيهاي شوروي كه حامل ابزار تسليحاتي به كوبا بودند، اين كشور را
محاصرهي دريايي ميكند.
بعد از چندين روز مذاكرات، سرانجام شوروي موافقت كرد تا تسليحات مذكور را
از كوبا خارج كند، اما روابط آمريكا و كوبا هم چنان تيره بود تا اينكه در
سال 1965 با وساطت سفارت سوييس در كوبا، دو كشور توافق كردند به آن دسته از
تابعين كوبا كه تمايل داشتند به آمريكا مهاجرت كنند، اجازه مهاجرت داده شود
و بدين ترتيب بيش از 260 هزار نفر كوبا را به قصد آمريكا ترك كردند. در آن
زمان به رغم تلاشهاي كاسترو و درخواستهاي مكرر وي از سازمان ملل براي
خروج نيروهاي آمريكايي از خليج گوآنتانامو، نيروهاي دريايي آمريكايي هم
چنان اين خليج را در محاصره نگه داشتند.
سياستهاي كاسترو، كوبا را از ديگر كشورهاي آمريكايي لاتين جدا كرد. در سال
1962 اين كشور به تحريك شورشيان ونزوئلا، گوآتمالا و بوليوي متهم شد. اين
در حالي بود كه كوبا هم چنان از نظر اقتصادي به شوروي و كشورهاي بلوك شرق
وابسته بود.
در سال 1972 كاسترو قراردادهاي مختلفي را براي تامين نيازهاي مالي، تجاري و
پرداخت قرضهاي اين كشور با شوروي منعقد كرد و در همين حال بود كه كوبا به
عضويت شوراي همكاريهاي اقتصادي چند جانبه (COMECON)
در آمد.
اولين كنگرهي حزب كمونيست كوبا در سال 1975 برگزار شد و در سال بعد، قانون
اساسي جديد در اين كشور تصويب شد.
كاسترو در دسامبر 1976 به عنوان رييس جمهور كشور و رييس شوراي وزيران
انتخاب شد. در سال 1975 سازمان شركتهاي آمريكايي (OAS)
طي قطعنامهاي با عنوان "آزادي عمل"، تحريمهاي تجاري عليه كوبا را لغو
كرد. در پي آن روابط آمريكا و كوبا رو به بهبود گذاشت، اما آمريكا هشدار
داد تا زماني كه كوبا داراييهاي اين كشور را باز نگرداند و كاسترو
فعاليتهايش را در كشورهاي آفريقايي كاهش ندهد، اين روابط شكل عادي پيدا
نخواهد كرد.
در سال 1980 با كاهش محدوديتهاي سفر به آمريكا از سوي كاسترو، حدود 125
هزار پناهنده به آمريكا سفر كردند. دولت آمريكا بار ديگر كاسترو را به كمك
به شورشيان السالوادور متهم كرد. هم چنين يكي ديگر از مسايل مورد اختلاف
كوبا و آمريكا كمكهاي كاسترو به دولت نيكاراگوئه بود. در سال 1983 به
دنبال حمله به گرانادا از سوي آمريكا، صدها كارگر و پرسنل نيروي نظامي كوبا
مجبور به ترك اين جزيره شدند.
در سال 1989 كاسترو با شوروي يك پيمان دوستي 25 ساله امضا كرد، اما از
پذيرش ايجاد اصلاحات سياسي و اقتصادي به سبك روسيه در كوبا خودداري كرد.
در سال 1990 با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، كمكهاي اين كشور به كوبا
خاتمه يافت. بعد از اين كه آمريكا تحريمهاي اعمال شده عليه كوبا را تشديد
كرد، در سال 1992 سازمان ملل با تصويب قطعنامهاي لغو تحريمهاي اعمال شده
بر كوبا را از سوي آمريكا خواستار شد.
سربازان روسي كه طي بحران موشكي كوبا به اين كشور وارد شده بودند، در سال
1993 به كشورشان بازگشتند. در همين سال كوبا از نظر اقتصادي با مشكلات
متعددي روبه رو شد؛ به گونهاي كه محصول نيشكرش كاهش يافت. اين شرايط در
سال 1994 بسيار وخيمتر شد؛ به طوري كه تعـداد زيادي از تابعين كوبا به علت
مشكلات اقتصادي از اين كشور گريختند. تعداد زيادي از آنهاييكه قصد داشتند،
از طريق راههاي آبي از كشور خارج شوند، از سوي نيروهاي گارد ساحلي غرق
شدند. اين اقدام خشم ملت كوبا را برانگيخت و باعث شد، تظاهراتهاي خشونت
آميزي عليه دولت صورت گيرد؛ به طوري كه كاسترو متعهد شد به افرادي كه
خواهان مهاجرت به آمريكا هستند، اجازهي خروج از كشور داده شود.
اين در حالي است كه دولت آمريكا زماني كه متوجه شد، بيشتر اين پناهندگان به
علت شرايط بد اقتصادي وارد آمريكا ميشوند و نه به علت نارضايتيهاي سياسي،
مانع ورود آنها به كشور شد.
در اواخر فوريهي 1996 جنگندههاي كوبايي دو هواپيماي غيرنظامي را كه ادعا
ميكردند، به مرزهاي هوايي اين كشور تجاوز كرده بودند، مورد هدف قرار
دادند. اين هواپيماها متعلق به شركتي در آمريكا بود كه از سوي تبعيديهاي
كوبايي اداره ميشد.
آمريكا اين اقدام دولت كاسترو را محكوم كرد و آن را نقض آشكار قوانين
بينالمللي خواند. سازمان ملل نيز اين اقدام را مورد انتقاد قرار داد، اما
كاسترو اعلام كرد، پيش از اين، هواپيماهاي متعلق به همين شركت با پرواز بر
فراز آسمان كوبا اعلاميههايي عليه دولت پخش كرده بودند، اما شكايات كوبا
و اعتراضات گستردهي كاسترو به سازمان ملل در اين خصوص پاسخي دريافت نكرده
بود.
بيل كلينتون، رييس جمهور وقت آمريكا در پي اين حادثه در مارس 1996 قانون
"هلمس برتون" را به تصويب رساند. اين قانون با هدف سختتر كردن شرايط
سرمايهگذاري و تجارت براي كشورهاي خارجي در كوبا به تصويب رسيد. طي اين
قانون مسالهي تحريم كوبا كه هر سال در آن تجديد نظر ميشد، دايمي شد و
آمريكا شركتهاي خارجي را كه به معامله با كوبا ميپرداختند، تهديد كرد كه
منفعتي كه به دست ميآورند، بخشي از اموال مصادرهي شدهي آمريكا در
كوباست. اين اقدام آمريكا، موجب نارضايتي كانادا، مكزيك و كشورهاي اروپايي
شد. اواخر همين ماه، كميتهي مركزي حزب كمونيست كوبا طي جلسهاي تصميم به
سركوبي مخالفان گرفت.
مقامات كوبايي اعتقاد داشتند كه مخالفان، كارگران آزاد و روشنفكران كوبا از
سوي دشمنان اين كشور تحريك ميشوند تا قدرت حزب كمونيست كوبا را تضعيف
كنند.
كاسترو با اقدامات انقلابي و آرمان گرايانهاش تبديل به سمبل انقلاب در
كوبا شد و مردم زيادي را تحت تاثير قرار داد، به ويژه آنان كه به ياد
داشتند او چگونه زندگي كرد.
|