|
||
نویدنو:27/08/1387 صفحه قابل چاپ است |
||
نویدنو
تأملات رفيق فيدل: انتخابات چهارم نوامبر منبع: گرانما فردا روز مهمی خواهد بود. افکار جهانی انتخابات ايالات متحده را دنبال خواهند کرد. ايالات متحده قدرتمندترين ملت روی کرۀ زمين است. در واقع، با کمتر از ۵ درصد جمعيت جهان، هر سال بيشترين ميزان نفت و گاز، منابع معدنی، مواد خام، کالاهای مصرفی و توليدات پيچيده آن سوی اقيانوسها را میبلعد. بسياری از اينها، به ويژه سوختها و فرآوردههای معدنی تجديدپذير نيستند. ايالات متحده بزرگترين توليدکننده و صادرکنندۀ اسلحه است. مجتمع صنعتی- نظامی آن اشتهای سيری ناپذيری نيز برای بازار داخلی دارد. نيروی دريايی و نيروی هوايی آن در شماری از پايگاههای نظامی واقع در قلمرو ديگر ملتها مستقر هستند. موشکهای استراتژيک حامل کلاهکهای جنگی میتوانند با دقت مطلق به هر نقطه در جهان اصابت کنند. شمار زيادی از باهوشترين مغزهای جهان از کشورهای اصلی خود ريشهکن شده و در خدمت نظام قرار میگيرند. ايالات متحده يک امپراتوری انگلی و غارتگر است. اين يک واقعيت آشکار است که جمعيت سياه ساکن در قلمرو ايالات متحده، طی قرنها بردهداری قربانی تبعيض نژادی چشمگيری قرار گرفته است. اوباما، نامزد حزب دمکرات بخشاً سياه است؛ پوست تيره و ويژگیهای آن نژاد در او برجسته است. او توانسته است در يک مرکز آموزش عالی تحصيل کند و با نتايج عالی فارغالتحصيل شود. او مطمئناً از رقيب جمهوریخواه خود باهوشتر، تحصيلکردهتر و آرامتر است. من انتخابات فردا را در شرايطی تحليل میکنم که جهان دچار يک بحران مالی جدی شده است- بدترين بحران از دهه ١۹٣۰ تاکنون- که به طور جدی مانند بحرانهای بسيار ديگری طی بالغ بر سه چهارم يک قرن بر اقتصاد ملتهای بسياری تأثير گذاشته است. رسانههای بينالمللی، تحليلگران و مفسران سياسی بخشی از وقت خود را صرف بحث پيرامون اين موضوع میکنند. اوباما بهترين سخنور سياسی دانسته میشود که ايالات متحده در دهههای گذشته به خود ديده است. «تونی موريسون» Toni Morrison همميهن او، و برنده جايزه نوبل ادبيات سال ١۹٣٣، و اولين کسی که در آن گروه نژادی در ايالات متحده به دنيا آمد و آن جايره را گرفت- يک نويسنده عالی- اوباما را رييسجمهور آينده و شاعر آن ملت ناميده است. من مبارزه بين رقبا را تماشا کرده ام. نامزد سياه با نامزدی خود که در مواجهه با رقبای نيرومندی به دست آمد، موجب تعجب بسيار شده است. او دارای ايدههای خوب منظمی است که آنها را بدون انقطاع بر ذهن رأیدهندگان میکوبد. او در طرح اين ادعا که آنها قبل از آنکه جمهوریخواه يا دمکرات باشند، همگی آمريکايی هستند- شهروندانی که وی آنها را مولدترينها در جهان توصيف میکند- ترديد نمیکند. او میگويد ماليات را برای طبقه متوسط- که عملاً همه کس را در بر میگيرد- کاهش خواهد داد، در حالی که ماليات فقيرترينها را کاملاً از ميان برخواهد داشت و ماليات ثروتمندترينها را بالا خواهد برد. او ادعا میکند که درآمدها برای نجات بانکها به کار گرفته نخواهند شد. او به دفعات تأکيد میکند که مالياتدهندگان آمريکايی هزينههای ويرانگر جنگ بوش در عراق را نخواهند پرداخت. او با بازگرداندن سربازان آمريکايی به آن هزينهها پايان خواهد داد. شايد او اين واقعيت را در نظر دارد که عراق ارتباطی با حملات تروريستی ۱۱ سپتامبر ٢۰۰١ نداشت. با اين وجود، خون هزاران سرباز آمريکايی که در جنگ زخمی يا کشته شدند، ريخته شده است، و جان بيش از يک ميليون نفر از آن ملت مسلمان گرفته شده است. اين يک جنگ متصرفاتی بود که از طرف امپراتوری در جستوجوی نفت تحميل شد. با توجه به بحران مالی جاری و پیآمدهای آن، مردم آمريکا بيشتر نگران اقتصاد هستند تا جنگ در عراق. اضطراب و تشويش آنها بر سر مشاغل خود، ايمنی سپردهای بانکی و صندوقهای بازنشستگی خود، و ترس از دست دان قدرت خريد پول خود و خانههايی است که با خانوادههای خود در آن زندگی میکنند. آنها آرزو دارند بدون توجه به شرايط بتوانند از مراقبت پزشکی کافی برخورد باشند و کودکانشان به تحصيلات عالی دسترسی داشته باشند. اوباما چالشگر است و من فکر میکنم او در کشوری که در آن هر افراطگرايی میتواند- شبيه نيمه اول قرن هجدهم در غرب ايالات متحده- به طور قانونی پيشرفتهترين اسلحه مدرن را در هر جا خريداری نمايد، ريسک بزرگی کرده و خواهد کرد. او از نظام خود حمايت میکند و حمايت نظام را دريافت خواهد کرد. مشکلات حاد جهان در واقع منبع دغدغه اوباما نيستند، چه برسد به نامزدی که يک خلبان جنگی بوده و دهها تُن بمب بر سر هانوی، که بيش از ١۴ هزار کيلومتر از واشنگتن فاصله دارد، ريخته است- به اين «بدون پشيمانی» را اضافه کنيد. موقعی که من پنجشنبۀ گذشته، نامهای خطاب به لولا نوشتم، علاوه بر آنچه که در «تأملات ۳١ اکتبر» خود به آن پرداختم، موبهمو چنين نوشتم: «نژادپرستی و تبعيض از زمان تولد جامعه آمريکا، بيش از دو قرن پيش، تاکنون در آنجا وجود داشته است. در آنجا آمريکای لاتينیها و سياهان هميشه مورد تبعيض قرار گرفته اند. شهروندان آن تحت مصرفگرايی بار آمده اند. بشريت به طور عينی به وسيله سلاحهای محوکنندۀ آن تهديد میشود. مردم آمريکا بيشتر دغدغه اقتصاد را دارند تا جنگ عراق. مککين يک فرد مسن، جنگطلب بدون تحصيلات است؛ او زياد باهوش و تندرست نيست.» در پايان گفتم: «اگر تخمينهای من اشتباه باشد و نژادپرستی غالب شود: اگر نامزد جمهوریخواه رياست جمهوری را ببرد، خطر يک جنگ بالا خواهد رفت و فرصتهای مردم برای ترقی کاهش خواهد يافت. با اين وجود، بدون توجه به اينکه چه کسی در اين انتخابات پيروز خواهد شد، ما لازم است مبارزه کنيم و آگاهی را در اين مورد بالا ببريم.» موقعی که فردا اين نظراتی که من دارم منتشر شوند، کسی وقت نخواهد داشت بگويد که من چيزی نوشتم که میتواند از طرف يکی از نامزدها برای پيشبرد کارزارش مورد استفاده قرار گيرد. من بايد در اين رقابت انتخاباتی بیطرف باشم و بیطرف هم بوده ام. برخلاف آنچه که وزارت امور خارجه ايالات متحده مطرح خواهد کرد، اين «مداخله در امور داخلی ايالات متحده» نيست.
فيدل کاسترو روز تارنگاشت عدالت |
||
|