نویدنو:19/01/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

در تکاپوی بیشتر برای امضای آگاهی منتشر شده

نفيسه آزاد

جمعه16 فروردین 1387

 

دغدغه تمامي جنبشهاي اجتماعي مدرن ، در ايران و ساير کشورها برقراري ارتباط با بدنه مردمي و گرفتن حمايت و تاييد از آنهاست. برهمين پايه است که حرکتهاي مستقل براي اينکه مردمي هم باشند ، بسته به خلاقيت خود و بر اساس زمان و مکان و محدوديت ها ي خود راهکارهايي را مي انديشند و به اجرا مي گذارند .

برخی از فعالان جنبش زنان در ايران ، پس از پشت سر گذاشتن ، دو تجمع خرداد 84 و 85 ، و پس از برخوردهاي قهرآميز که شاهد آن بود با استفاده از خلاقيتي برخواسته از خردي جمعي ، طرح يک ميليون امضا را آماده کرد و به اجرا گذاشت . استفاده از قابليت هاي کارآمد و گذر کردن از محدوديت هايي که حاکميت بر فعاليت هاي اين جنبش وضع کرده بود از جمله اهداف اين طرح محسوب مي شد . از طرفي کنشگران فمینیست در ايران که تا کنون بسيار کم موفق به طرح ادبيات و معرفي خود در چهارچوب فرهنگي و جغرافيايي خود شده بودند با اين طرح به تقويت خود برخاستند .

با اين طرح اولا امکان جذب نيروهاي بالقوه فعال که در زمينه هاي مختلف پراکنده بودند فراهم شد و بعد هم امکان برقراري ارتباط با بدنه مردمي در قالبي مشخص و قابل دفاع فراهم مي آمد .

زنان ، به عنوان نيروهاي نوپاي اجتماعي ، که تجربه هاي آنان در حرکتهاي زنانه – اجتماعي بسيار اندک است در قالب اين طرح مي توانند تجربه خود را تا اندازه زيادي وسعت بخشند ، طرح بحث در حوزه هاي عمومي ، و واداشتن مخاطب به حداقل کنش –امضاءبيانيه- کنشگری را به نحو بسيار زيبايي تجلي مي بخشد .

جمع آوري امضا براي بيانيه اي که از تبعيضات قانوني مي گويد در همه مکانهاي عمومي و غير عمومي باعث مي شود که فصل مشترکي هر چند حداقلي براي زنان فراهم شود، از سوي ديگر، برخورد فعال با جامعه اي است که در درون خود دچار ياس و سرخوردگي اجتماعي است و خود را فاقد قدرت براي عملي جمعي مي داند .

مطلب مهم ديگر برخورد با بدنه اجتماعي ، از زن و مرد ، باعث مي شود ، کنشگران کمپین با نظر عمومي پيرامون خود مواجه شوند و از دل اين کنش متقابل ، خود و مخاطب خود را درگير بحثهاي اقناعي کنند و دانش مربوط به عملگرايي نه بازخواني که بازآفريني کنند.

امضا کردن يک بيانيه ، تنها يک امضا نيست ، بلکه واداشتن فرد است به قبول مسئوليت در قبال آنچه مي انديشد صحيح است و يا آوردن يک خواسته از ناخودآگاه افراد، به خودآگاه و ايجاد حساسيت اجتماعي در آنهاست .

بيشتر کنشگران کمپين يک ميليون امضا در تجربه هاي خود با اين جملات روبرو شده اند "اين کارها فايده اي ندارد"،"از دست ما چه کاري برميايد"، " کسي به نظر ما اهميت نمي دهد" وجملاتي شبيه به اين ،که نشان دهنده رخوتي اجتماعي است که وظيفه را از خود سلب مي کند و با تفکري غير محرک ، سرنوشت خود را جدا از حرکت خود مي داند و به تقديرگرايي روي مي آورد.

در اين ميان زنان ، که در طول تاريخ پيش از اين از حداقل مشارکت اجتماعي به ويژه براي خود و در خود محروم بوده اند ،بيش از همه اين گونه مي انديشند . اما چيزي که در اين ميان مجاب کننده است ، بيانيه اي شفاف ، عملکردي مسالمت جويانه و آگاهي بخش ، و صميميتي انکار ناپذير در کنشگران جمع آوي امضاست ، همه آنچه به نوعي سرمايه اجتماعي کمپين محسوب مي شود و برگ برنده آن در حرکت دشواري که پيش رو گرفته است .

از طرفي براي مخاطب ، درگير شدن در يک کنش متقابل اجتماعي مي تواند برانگيزنده و دلپذير باشد و حس اعتماد به نفس و توانايي فردي را تقويت کند و اين همه به سادگي يک امضا ست.

اگر به وجود جامعه مدني معتقد باشيم و افراد ساکن در يک شهر را شهروند بدانيم نه رعيت ، وظيفه فعالان اجتماعي-مدني فراهم آوردن فرصت گفتگو مردم با دستگاه سياسي است درواقع اين فعالان به عنوان حلقه اي واسط ، و بخشي از حوزه عمومي ، زماني مي تواند اين وظيفه اجتماعي را به انجام برسانند که از حداقل ارتباط با آحاد جامعه برخوردار باشد و اين براي دولت-مردان و دولت - زنان نيز فرصتي مناسب است که مي توانند از آن بهره هاي فراواني ببرند.

از سوی دیگر مي توان گفت ، جنبشي که قادر باشد ادبيات خود را توليد کند ، توانسته است از ميرايي رهايي يابد ، اين ادبيات در کمپين يک ميليون امضاء تا حد زيادي برخاسته از برخورد با جامعه از طريق جمع آوري امضا و طرح خواسته هاي مشخص است . فعالین این عرصه مي توانند با استفاده حداکثري از اين دريچه حداقلي ادبيات محلي (local)خود را خلق و بازسازي کنند، اين برساختن تئوري از دل حرکتي عملي و واقعي است .

در غير اين صورت ، ادبيات تئوريک خلق شده ، بي محتوي ، بي اثر و بدون پيوند با متن اجتماعي خواهد بود ، خلق مفاهيمي که در درون خود زيبا، متقن و شفاف باشد جز از درون يک حرکت اجتماعي و عملي بر نخواهد آمد.

شيلا روباتام در مقدمه کتاب خود "زنان در تکاپو " اين موضوع را اينچنين بيان مي کند : "رابطه ميان موقعيت ها و مفاهيم هرگز ساده نيست.آگاهي تاريخي درباره چگونگي به کار گيري و ادراک مفاهيم ،پيچيدگي آنها را آشکارمي کند. دسته بندي روندهاي تفکر و تمايز شکل هاي حرکت و سازماندهي در جنبش هاي اجتماعي وسياسي ثمر بخش اند.اما تنها با نگريستن به نحوه شکل گيري آنها بوسيله مردم در مسير تاريخ ،قادر خواهيم شد که چگونگي حرکت پديده ها را دريابيم . فرآيندهاي تجربه و تغييراتي که در معاني و مصاديق مفاهيم روي مي دهند ، فرآيندهايي پويا هستندوحال آنکه تعاريف نظري ايستا به نظر مي آيند.چالش واقعي پيش روي ما حفظ اين روشهاي مختلف مشاهده و درک عمل اجتماعي انسانها در کنار هم است "

اما در اين ميان نيز چالش روبروي کمپين يک ميليون امضا بسته شدن فضاهاي عمومي بر روي کنشگران جمع آوري امضا و تحميل هزينه هاي فراوان به آن است. در اين ميان همچنان که در گذشته مشکلات و تنگناهاي پيش رو کنشگران را به خلق فضاهاي جديد سوق داده است ، در اين زمينه نيز مي توان با کشف فضاهاي جديد و يا حتي خلق فضاهاي جديد راه را براي ادامه اين حرکت باز کرد.

در حالیکه نمی توان از اهمیت کشف و خلق فضاهای جدید برای جمع آوری امضا چشم پوشی کرد، باید به این نکته نیز توجه داشت که بسته شدن فضای عمومی برای جمع آوری امضا ممکن است راه را برای اضافه کردن شمار امضاها دشوار کرده باشد، اما حرکث کمپین در راستای آگاه کردن زنان از حقوق خود حتی اگر امکان امضا گرفتن هم وجود نداشته باشد ادامه دارد ، صحبت کردن از قوانین نابرابر که عموما باعث ایجاد بحثهای مفیدی در این باب می شود، و خلق ارتباطات جدید با کسانی که پیش از این بی تفاوت و همانطور غریبه از کنارشان می گذشتیم از این دست است، شمار این امضاهای بالقوه ، در کم و کیف را نمی توان از نظر دور داشت ، حرکتی که باعث می شود شبکه ای از ارتباطات جدید مبتنی بر خواسته مشترک در فضای عمومی، شکل بگیرد.

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics