نویدنو:04/08/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

پاسخ تاج‌زاده به ارگان مؤتلفه؛

 آیا اسلام به نام مستعار بی کفایتی وندانم کاری بعضی ازمسولان تبدیل شده است؟

 

نوروز: هفته‌نامه «شما»ارگان حزب مؤتلفه اسلامی در شماره 529 مورخ 31 شهریور ماه سالجاری گزارشی با نام «پرونده انتحار سیاسی افراطیون» علیه آقای تاج‌زاده درج كرد كه با ارسال پاسخ وی مواجه شد. این نشریه در شماره بعد ( 7/7/86) اعلام كرد چون گزارش سه قسمت است بهتر است آقای تاج‌زاده صبر كند و سپس توضیحات خود را ارائه كند. سرانجام آقای تاج‌زاده در تاریخ 16/7/86 جوابیه زیر را برای درج به هفته‌نامه شما ارسال كرد اما بر خلاف قانون مطبوعات و نیز بر خلاف اخلاق مطبوعاتی، ارگان حزب مؤتلفه اسلامی از درج پاسخ او خودداری كرد. به علاوه اتهامات جدیدی را متوجه وی نمود.«نوروز» برای آگاهی عموم متن كامل جوابیه آقای تاج‌زاده را منتشر می‌كند.

به نام خدا
جناب آقای مجتبی همدانی
مدیر مسئول محترم هفته‌نامه شما ارگان حزب موتلفه اسلامی

با سلام
پیرو درج سه گزارش در آن هفته‌نامه علیه اینجانب (در شماره‌های مورخ 31 / 6 ، 7 / 7 و 14 / 7 / 1386 ) با عنوان «پرونده انتحار سیاسی افراطیون» ، خواهشمند است طبق قانون مطبوعات توضیحات مرا در باره اتهامات ادعایی در اولین شماره هفته نامه درج فرمائید.پیشاپیش از درج جوابیه تشكر و آمادگی خود را برای ادامه گفت وگو به صورت رو در رو یا مكتوب اعلام می‌كنم.

1- درباره شكایت آقای جنتی از اینجانب و بر عكس
پس از برگزاری انتخابات مجلس ششم، دبیر شورای نگهبان و رئیس ستاد انتخابات كشور از یكدیگر شكایت كردند. با ارائه گزارش سازمان بازرسی كل كشور دادگاه اینجانب تشكیل شد و اگرچه به دلایل سیاسی مجازات شدم تا وزارت كشور را ترك كنم، ولی به تقلب در انتخابات محكوم نشدم. علت نیز آنگونه كه در هفته‌نامه «شما» آمده است، «برخورداری مستقیم از حاشیه امنیتی – سیاسی قدرتمند» نبود. بلكه اساساً هیچ تقلبی صورت نگرفته بود و در دادگاه ثابت نشد. جالب آنكه به‌رغم سه بار بازشماری حدود 1350 صندوق،‌ آرای منتخبان حتی اندكی افزایش یافت. با وجود این و با گذشت نزدیك به هفت سال از تبرئه اینجانب، باز هم ارگان حزب موتلفه اسلامی مدعی شده است من در انتخابات مجلس ششم تقلب كرده‌‌ام!؟

جالب آنكه در این هفت سال به شكایت اینجانب از آقای جنتی رسیدگی نشده و حزب مؤتلفه هرگز به این تبعیض آشكار انتقاد نكرده است. طبق استنادات و مدارك غیرقابل انكار، آقای جنتی حدود هفتصد هزار رأی شهروندان تهرانی را به طور غیرقانونی باطل كرد. به این ترتیب آقای علیرضا رجایی منتخب مردم تهران ز ورود به مجلس محروم و در عوض آقای حدادعادل كه رأی نیاورده بود، به‌ناحق روانه مجلس شد.

2- در مورد حكم محكومیت اخیر اینجانب
پیرو شكایت نماینده آیت‌الله جنتی در بازشماری آرای مردم تهران در انتخابات مجلس ششم از اینجانب، به اتهام ایراد توهین به وی، شعبه 1083 دادگاه عمومی جزایی تهران در دوم مردادماه سال جاری مجدداً مرا به جرم «نشر اكاذیب» و «افترا» ناشی از «دفاعیات غیرموجه متهم در دادگاه هفت سال پیش » محكوم كرد!؟ البته اینجانب به احترام جمهوری اسلامی و حاكمیت قانون در دادگاه حاضر شدم ولی در اعتراض به عدم تشكیل دادگاه آقای جنتی از خود دفاع نكردم. اكنون نیز تجدیدنظر نخواهم خواست مگر آنكه ابتدا دبیر محترم شورای نگهبان محاكمه شود.

به نظر من این روش مصداق بارز «تبعیض قضایی» یا «آپارتاید قضایی» است؛ عده‌‌ای مصونیت مطلق قضایی دارند و تحت هیچ شرایطی به شكایات علیه ایشان رسیدگی نمی‌شود. گروهی نیز بابت جرمی كه مرتكب نشده‌اند، دوبار محاكمه و محكوم می‌شوند!؟ تصور نمی‌كنم اعمال رویه‌های تبعیض‌آمیز و صدور چنین احكام غیرعادلانه‌ای مایه مباهات جمهوری اسلامی ایران باشد. هست ؟

در مورد ادعای دیگر نویسنده محترم گزارش كه: «حكم من(تاج‌زاده) درباره ادعای كذب در نسبت دادن تقلب به شورای نگهبان صادر گردیده است.» باید بگویم حقیقت ماجرا برعكس است؛ آقای جنتی مرا به تقلب متهم كرد و در دادگاه تبرئه شدم. اما وی به دلیل این ادعای كذب نه تنها محكوم نشد بلكه به شكایت من از آقای جنتی رسیدگی نشد تا ثابت كنم وی چه تخلف بزرگی مرتكب شده و چه حقوقی را پایمال كرده است. با وجود این به علت «ادعای كذب در نسبت دادن تقلب به شورای نگهبان» مجدداً محكوم ‌شدم!؟ آیا «در حكومت عدل اسلامی» نتیجه شكایت از آقای جنتی محكومیت مضاعف است؟

البته مردم شریف ایران می‌دانند جرم واقعی من در آن پرونده پاسداری از رأی شهروندان در انتخابات مجلس ششم بود و اینكه حاضر نشدم جایگزینی ناحق آقای حدادعادل را به جای آقای علیرضا رجایی تأیید كنم.

ضمناً نویسنده محترم علت محكومیت اخیرم را چنین اعلام كرده است:«تاج‌زاده بر اساس حكم رسمی دادگاه به انتقال از خدمت محكوم گردیده و طبیعتاً در انتخابات (مجلس هشتم) ردصلاحیت خواهد شد».

3- در مورد متهم كردن نظام به تقلب در انتخابات 24 اسفند سال جاری
اصلاح‌طلبان برای شفاف كردن عرصه انتخابات در دولت آقای خاتمی، میز احزاب را در كنار میز مطبوعات، در ستاد انتخابات كشور قرار دادند تا نمایندگان رسانه‌ها و احزاب با گرایش‌های گوناگون از نزدیك در جریان برگزاری انتخابات قرار گیرند و همین مسأله ضریب سلامت انتخابات را افزایش دهد. پس از یكدست شدن حكومت، دولت آقای احمدی‌نژاد میز احزاب را برچید و برای خبرنگاران رسانه‌های منتقد دولت نیز محدودیت‌های زیادی در ستاد انتخابات كشور ایجاد كرد. افزون بر آن در حال حاضر برگزار كنندگان و ناظران انتخابات دارای گرایش واحد سیاسی هستند و وزارت كشور و شورای نگهبان، بدون اطلاع دیگران از چند و چون كار، تصمیم گرفته‌انداخذ رأی و شمارش آرا را مكانیزه كنند.

این در حالی است كه وزارت كشور پس از گذشت قریب به 10 ماه هنوز نتایج آرای صندوق‌های اخذ رأی در انتخابات شوراها (آذر ماه سال گذشته) را اعلام نكرده است با اینكه شبهات زیادی در باره شمارش آرا وجود دارد. با این اوضاع آیا تعیین بی‌سابقه روز 24 اسفند ماه برای برگزاری انتخابات مجلس هشتم كه كشور نیمه تعطیل خواهد بود ، شبهه‌انگیز نیست؟

به علاوه من نظام را به تقلب محكوم نكرده‌ام بلكه پس از برگزاری انتخابات مجلس ششم علیه آقای جنتی شكایت و در انتخابات مجلس آتی نیز از انجام تخلف اقتدارگراها اظهار نگرانی كرده‌ام. مگر آقای جنتی یا اقتدارگراها معادل نظام هستند كه نوشته‌اید تاج‌زاده با تلاش در«القای شبهه‌ناك بودن زمان برگزاری انتخابات (مجلس ششم) نظام را پیشاپیش به تقلب متهم نمود؟» آیا انتقاد به یك جناح سیاسی انتقاد به نظام است؟ مگر جمهوری اسلامی نظامی استبدادی است كه انتقاد به یك نفر، در هر مسئولیتی كه باشد، انتقاد به كلیت نظام سیاسی تلقی شود؟

4- در باره مشابه‌سازی اقتدارگراهای ایرانی با نظامیان لائیك تركیه
من در نشست اصلاح‌طلبان قزوین در منزل حجت‌الاسلام والمسلمین قوامی سخنانی ایراد كردم كه یكی از سایت‌های اصولگرا بخش‌هایی از آن را به شكل تحریف شده منتشر كرد و به جوسازی علیه اینجانب پرداخت. در هر حال سخن من این بود كه ایران در سه دهه گذشته، به لحاظ رشد اقتصادی، متأسفانه از عربستان و كشورهای جنوبی خلیج فارس و تركیه عقب افتاده است. به پیشرفت‌های چشمگیر اقتصادی كشورهای خاور دور آسیایی نیز اشاره كوتاهی كردم. با وجود این از اینكه رژیم استبدادی و فاسد را سرنگون كرده بودیم و بر سرنوشت خود حاكم و واجد آزادی‌های نسبی سیاسی و نیز انتخابات نسبتاً آزاد بودیم، خشنود بودیم.

ما در سال 76 یعنی چهار سال قبل از انفجار برج‌های دوقلو،‌ پرچمدار دموكراسی، جامعه مدنی، گفت و گو و مدارا در منطقه شدیم و ملت‌ها
از جمله مردم تركیه چشم بر تحولات ایران و دموكراسی درونزای آن دوخته بودند. با كمال تأسف و در پرتو اقدام‌های غیرقانونی اقتدارگرایان علیه حقوق مدنی شهروندان (آزادی اندیشه، بیان، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، اینترنت، احزاب، تجمع و ... ) و نیز نقض آزادی‌های سیاسی مردم (انتخابات آزاد و سالم) بویژه در دو سال گذشته پس رفته‌ایم و تركیه از ما پیشی گرفته است و انتخابات صد درصد آزاد و سالم برگزار می‌كند. سخن من این بود كه چرا باید سی سال پس از پیروزی انقلاب، انتخابات آزاد و سالم، همچون مسكن در كلان شهرها، به آرزوی ایرانیان تبدیل شود و ما در عرصه اجتماع و سیاست و حكومت از همسایه خود عقب بمانیم؟

همچنین توضیح دادم در زمینه امور دینی نیز از كشورهای همجوار، از جمله تركیه، عقب افتاده‌ایم زیرا در آنها هنجارهای اسلامی با وجود فضای كاملاً آزاد و اتفاقاً به دلیل همین فضای آزاد رو به رشد است، اما در ایران، اعمال محدودیت‌های غیرعقلی و سلیقه‌ای علیه آزادی‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شهروندان، زمینه‌ساز تضعیف شعائر اسلامی شده است.

در حقیقت برخلاف آنچه آقای مصباح ادعا می‌كند علت اصلی انحراف جوانان در ایران فیلم‌ها، رمان‌ها، اینترنت و
CD ها نیستند، چراكه در این صورت در تركیه كه آزادی‌های مدنی به طور نسبتاً كامل وجود دارد، اكثر قریب به اتفاق جوانان باید منحرف شده باشند و اعتیاد و افسردگی میان آنان بیداد كند و از هنجارها و شعائر اسلامی نیز نباید اثری دیده شود. حال آنكه با وجود شبكه‌های مختلف ماهواره‌ای و اینترنت و مطبوعات كاملاً آزاد در تركیه، كه بعضاً بسیار مبتذل هستند، در مجموع شاهد نشاط جوانان و نیز رشد هنجارهای اسلامی میان آنان هستیم.

از سوی دیگر همچنان كه رسانه‌های رسمی و دولتی معترف‌اند با وجود گسترش اینترنت و شبكه‌های ماهواره‌ای و ... در سراسر جهان، اقبال به ارزش‌ها و هنجارها و شعائر و مناسك اسلامی از جمله حجاب حتی در اروپا و آمریكا مشاهده می‌شود. تنها كشور استثنائی جمهوری اسلامی است كه اقتدارگراها و محافظه‌كاران نیز معترف‌اند كه شاهد روندی معكوس در آن هستیم.
به نظر من علت اساسی این وضعیت ناخوشایند در كشورمان عبارت است ازسوءاستفاده از دین به شرح زیر:

1) تلاش برای حاكمیت تك‌صدایی در عرصه سیاست و حكومت و نیز تحمیل یك سبك زندگی به همه مردم به نام اسلام، نكته مهم آنكه نقض حقوق مدنی و سیاسی شهروندان به نام اسلام به رشد اندیشه‌های ضددینی انجامیده و سخت‌گیری علیه پیروان سبك‌های زندگی متفاوت از سلیقه اقتدارگراها، به گسترش و تعمیق شكاف میان قشرهای گوناگون منجر شده است.

2) تصمیم‌ها و اقدام‌های غیر علمی، غیركارشناسانه و بعضاً ماجراجویانه اقتدارگراها را به نام اسلام توجیه كردن ودر نتیجه نارسایی‌ها، تبعیض‌ها، بی‌كفایتی‌ها و محرومیت‌های اقتصادی واجتماعی مردم به ویژه قشرهای محروم را متوجه دین كردن.

3) تبلیغات مستقیم،‌گسترده، سطحی، ،‌تك بعدی و تكراری دینی در تریبونهای رسمی و دولتی در حالی كه این روش باعث وهن هر پدیده زیبایی می‌شود.

4) اعمال معیارهای دوگانه توسط اقتدارگرایان به نام اسلام. برای مثال دانشجویان فعال یا اعضای شورای مركزی بزرگترین حزب سیاسی كشور بدون ارائه هیچ توضیحی بازداشت و روزنامه‌ها و سایت‌های اصلاح‌طلبان و یا منتقدان دولت یكی پس از دیگری تعطیل می‌شوند اما آقای احمدی نژاد از نقض حقوق بشر در آمریكا یا عدم اطلاع رسانی آزاد در آن كشور انتقاد می كند!؟

5) شكل گیری طبقه جدیدی از دولتمردان كه نحوه زندگی آنان با متن مردم فاصله زیادی دارد و نیز شكاف بین گفتار و رفتار با ادعاها و عملكرد مقامات رسمی كه همه به نام اسلام توجیه می شوند.
عوامل و دلایل فوق موجب گریزان شدن بخشی از جوانان از اسلام یا دست‌كم دوری بسیاری از آنها از برخی هنجارهای اسلامی و بروز انواع مفاسد اجتماعی شده است. علل اصلی رشد سكولاریزم ضد دینی را در ایران نیز باید در این عوامل جستجو كرد . همچنان كه استاد مطهری به درستی تأكید می كرد،‌علت اصلی رشد ماتریالیسم و مادیگری در غرب، عملكرد كلیسای كاتولیك ضد حقوق انسانها و مدافع استبداد بود، نه تبلیغات ملحدان.

مكر تاریخ را می بینید؟! در تركیه نظام لائیك مستقر است اما سكولاریزم روز به روز افول می‌كند. در ایران نظام اسلامی حاكم است با وجود این، به نظر اقتدارگراها بنیه اسلامی جامعه آنقدر ضعیف شده است كه هرگونه آزادی سیاسی یا آزادی دینی یا آزادی فرهنگی و اجتماعی می‌تواند پایه‌های آن را فرو ریزد.

یادمان باشد كه قبل از انقلاب ادعا می‌كردیم اگر دو ساعت تلویزیون در اختیار ما قرار گیرد،‌ ‌كشور صد در صد اسلامی می‌شود. امروز در حالی كه نزدیك به بیست شبكه رادیو تلویزیونی را اداره می‌كنیم، شاهد چه وضعیتی هستیم؟ چرا پس می‌رویم؟ مشكل كجاست؟ چرا مؤتلفه و دیگر دلسوزان اسلام و ایران و جمهوری اسلامی به بحث همه‌جانبه و عمیق در این موارد نمی‌پردازند؟

در آن سخنرانی همچنین به افسردگی جوانان و گسترش روز افزون اعتیاد میان آنان و فرار مغزها و مهاجرت جوانان به كشورهای خارجی به صورت گذرا اشاره كردم. سپس نتیجه گرفتم اقتدارگراها باید افزون بر پاسخگویی درباره پس رفت سیاسی و فرهنگی و دینی جامعه، جوابگوی گسترش فقر و فساد و تبعیض و نیز رشد كند اقتصادی كشور، به‌رغم درآمدهای عظیم ارزی در دو سال گذشته باشند.

به این ترتیب علت سئوال من در سخنرانی مذكور روشن می‌شود. آیا اقتدارگراهای ایران به اندازه نظامیان سكولار تركیه ظرفیت پذیرش دموكراسی و انتخابات آزاد را دارند تا كشور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی پیشرفت كند؟ البته جواب این سئوال را عملكرد آنان روشن می‌كند نه ادعاهایشان.

5- در مورد اهانت به مرجعیت
درباره مرجعیت شیعه ذكر دو نكته را لازم می‌دانم.
اول آنكه یكی از بدعت‌های خطرناك در جمهوری اسلامی ایران، هتك حرمت بعضی مراجع عظام بوده است. اقتدارگرایان این اهانت‌ها را بویژه در دهه گذشته به اوج خود رسانده‌اند، اگرچه آن را به نام دفاع از اسلام و انقلاب و ولایت فقیه انجام داده‌اند. خوشحالم به منظور پرونده‌سازی علیه من، شرایطی ایجاد شده است كه حتی اقتدارگرایان نیز از ضرورت احترام به مراجع سخن می‌گویند. با این شرایط دیگر نباید شاهد باشیم كسی به آیت‌الله صانعی اهانت، به آیت‌الله منتظری هتاكی و علیه علامه سیدمحمدحسین فضل‌الله شبنامه پخش كند.

دوم آنكه مرجعیت شیعه به علت اتكای مستقیم به مردم و انتخاب آزاد آنان، دموكراتیك ترین نهاد مـدنی در ایران است. افتخـار شیعیان آن بـوده است كه مـراجع دینی‌شان به علت اتكا به وجوهات پیروان خود، از حكومت مستقل بوده‌اند. از سوی دیگر، بر خلاف كلیسای كاتولیك، روحانیت شیعه فاقد تشكیلات سلسله مراتبی و عمودی است و مشروعیت همه چیز مشابه آنچه در مسیحیت كاتولیك مشاهده می‌كنیم، به پاپ به عنوان جانشین مسیح (ع) ختم نمی‌شود. به علاوه تعدد مراجع حتی در زمان مرجعیت عامه بزرگانی چون آیت‌الله بروجردی و امام خمینی پذیرفته شده بود.

بر این اساس دو خطر مرجعیت شیعه را تهدید می‌كند: اول دولتی شدن و استقلال مالی و فكری و سیاسی خود را از دست دادن و دوم نفی تكثر و اختلاف دیدگاهها و فتاوای آنان و ایجاد محدودیت برای مراجع مستقل و نواندیش. بنابراین، همه باید به‌هوش باشیم این اتفاق ناگوار رخ ندهد تا جایگاه مرجعیت همواره در چشم دل و ذهن مردم بزرگ و عزیز بماند.

اعضای محترم حزب مؤتلفه اسلامی!
شما بهتر از هر كس می‌دانید من هرگز با مرجعیت مشكل نداشته‌ام وندارم بلكه با تك صدا شدن عرصه سیاست بویژه به نام دین مخالفم. همچنین با ماجراجویی در عرصه بین‌المللی كه مخاطرات زیادی علیه كشور و مردم دارد، به شدت مخالفم. از سوی دیگر به سود همگان و حتی به نفع اقتدارگراها می‌دانم كه دموكراسی و قانون و عقلانیت درایران حاكم شود آنهم با حمایت اسلام زیرا كه در این صورت همه برنده خواهند شد، اگر چه عده‌ای بیشتر و گروهی كمتر. در استبداد دینی، كه به تعبیر علامه تأمین بدترین نوع استبداد است همه زیان می‌بینند. آیا غیرازاین فكر می‌‌كنید؟

6- در زمینه سخنان آقای احمدی‌نژاد در باره دموكراسی و تهوع ملت ایران نوشته‌اید « تاج‌زاده به دروغ مدعی شده احمدی‌نژاد حالش از دموكراسی بهم می‌خورد.» من چنین سخنی نگفته‌ام بلكه در سخنرانی خود، تیتر روزنامه‌ها را به نقل از رئیس جمهور اصولگرا یادآور شده‌ام كه ادعا كرده بود: «ملت ایران از شنیدن نام دموكراسی حالت تهوع پیدا می‌كند».

البته آقای احمدی‌نژاد در سازمان ملل خواهان دموكراسی در سطح جهان می‌شود. فقط در ایران است كه معتقد است مردم از دموكراسی حالت تهوع پیدا می‌كنند!؟ از دفتر ایشان سوال كنید. یك نسخه از متن كامل سخنان وی را علیه دموكراسی برای شما ارسال خواهد كرد.

در مورد انرژی هسته‌‌ای نیز باید بگویم همچنان برای مناظره با آقای احمدی‌نژاد آماده‌ام تا معلوم شود سیاست‌های دو سال‌ اخیر هسته‌ای چه هزینه سنگینی به ملت ما تحمیل و در صورت عدم اصلاح سیاست‌های جاری چه سرنوشتی را برای ایران رقم خواهد زد.

دقت كنید! اكنون صدای اصولگرایان مستقل نیز در آمده است كه چرا در رسیدن به تفاهم با آژانس بین‌المللی انرژ‍ی اتمی و دادن پاسخ‌های مكفی به پرسش‌های آنان،‌ دو سال تأخیر شد و در این مدت تحریم گریبان كشور را گرفت و
فرصت‌های زیادی از دست رفت.

7- درباره تخریب رقبا توسط جبهه اصلاحات
در شماره 529 هفته‌نامه ( 31/6/86 ) به نقل از آقای بادامچیان، قائم‌مقام محترم حزب موتلفه، با اشاره به سخنان من در قزوین،‌آمده است: «جبهه اصلاحات به دلیل رسیدن به بن‌بست و اجرای سیاست‌های اشتباه، اظهارات تند، نامربوط و سرشار از توهین ایراد می‌كنند و در رسانه‌های خود فقط به تخریب مشغول هستند».

برای روشن شدن اذهان عمومی از ایشان می‌خواهم اولاً دیدگاه خود را درباره نقض عدالت رسانه‌ای در شرایط كنونی اعلام كند. آیا نمی‌دانند حامیان دكتر معین در انتخابات ریاست جمهوری نهم از جمله «جبهه مشاركت ایران اسلامی» و «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران» هنوز هم اجازه انتشار روزنامه ندارند، آنهم در شرایطی كه آقای احمدی‌نژاد در نیویورك ادعا می‌‌كند ایران آزادترین كشور جهان است!؟ فقط در سال گذشته دو روزنامه معتبر «شرق» و «هم‌میهن» تعطیل و خبرگزاری «ایلنا» و سایت «بازتاب» توقیف شدند. آن وقت آقای احمدی ن‍ژاد در نیویورك آمریكایی‌ها را نصیحت می كند كه صدای مخالف خود را تحمل كنند!؟

ثانیاً آیا ایشان نمی‌دانند روزنامه‌های اصولگرا ما را به انواع اتهام‌ها متهم می‌كنند، بدون آنكه پاسخ اصلاح‌طلبان را درج كنند؟ من هنوز مطمئن نیستم كه «شما» این جوابیه را به طور كامل چاپ خواهد كرد، چرا كه پیش از این روزنامه‌های «كیهان» زیر نظر نماینده ولی‌فقیه، «ایران» ارگان دولت آقای احمدی‌نژاد و «رسالت» سخنگوی محافظه‌كاران ایران، از درج پاسخ‌های من در ماه گذشته طفره رفته‌اند، با اینكه اتهامات زیادی را متوجه من كرده‌اند!؟ منتظرم رفتار حزب مؤتلفه اسلامی را ببینم كه مدعی است از مكاتبه با رقبای مسلمان خود استقبال می‌كند. اكنون نوبت آزمون این ادعاست.

ثالثاً اعضای محترم حزب موتلفه اسلامی به نوشته‌های همسر سخنگوی محترم دولت نگاه كنند تا معلوم شود اظهارات تند، نامربوط و سرشار از توهین را چه كسانی ایراد و چه مقاماتی از آنها پشتیبانی می‌كنند. یك نمونه تازه نامه اخیر اقتدارگرایان كاشان است كه یكی از سایت‌‌های حامی آقای احمدی‌نژاد آن را منتشر كرده است. به چند جمله آن نگاه كنید: «آقای محمد خاتمی علاوه بر انجام اقدامات حساب شده ضداسلامی و ضدنظام در طول هشت سال ریاست جمهوری به صورت زنجیره‌ای در جایگاه یك روحانی ضربات غیرقابل جبرانی به پایه‌ها و اصول این نظام زد .... و مهره‌ای برای كمرنگ كردن اسلام ناب محمدی و ترویج اسلام آمریكایی شد».(انصارنیوز11/7/86)

به این مناسبت یادآوری یك نكته را مفید می‌دانم. اصلاح‌طلبان همچنانكه كارنامه‌ در مجموع قابل قبولی در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی داشتند و زمینه‌های رشد و شكوفایی استعدادها را در عرصه‌های فرهنگی و حوزه‌هایی مانند سینما و تئاتر و كتاب و مطبوعات فراهم كردند، كوشیدند در عرصه‌های دینی مانع یكسان‌سازی اسلام با استبداد، تحجر، خوارج‌گری ، تروریسم و خشونت‌ورزی شوند.

در حقیقت در پرتو مجاهدت دینی و خردورزانه آقای خاتمی، پیوند ساختگی كه تحجرگرایان میان اسلام با فرقه‌پرستی،ارتجاع، تنگ‌نظری، خشونت‌ورزی و خوارج‌گری پدید آورده بودند، دچار گسست و شكستی جبران‌ناپذیر شد و به جای آن پیوندهای دیرینه میان عقل و آزادی با اسلام مجدداً برقرار شد. به این ترتیب راه بر یكسان‌سازی اسلام و بن‌لادنیسم مسدود و جهان با اسلام طرفدار عقلانیت، دموكراسی، حقوق بشر، صلح و گفت‌گو آشنا شدو بزرگترین خدمت به اسلام و مسلمانان صورت پذیرفت. به نظر من یكی از دلایل رشد حزب عدالت و توسعه در تركیه و نیز استقبال یا حداقل پذیرش جهانی از پیروزی حزب‌ مذكور در انتخابات اخیر آن كشور معرفی همین اسلام عقلانی، معنوی و صلح‌طلب توسط خاتمی در جهان بوده است.

رابعاً و مهمتر از نكات فوق،‌این واقعیت است كه تجربه یكدست كردن حكومت در جمهوری اسلامی با شكست مواجه و همین واقعیت موجب نگرانی شما شده است. آری پایگاه مردمی اصولگراها به شدت تضعیف شده است اما علت آن تخریب حكومت یكپارچه توسط اصلاح‌طلبان نیست، بلكه عملكرد نامناسب و نادرست دولت نهم و مجلس هفتم است. به موارد زیر توجه فرمائید:

قرار بود در حاكمیت اصولگرا نفت سر سفره مردم بیاید، بنزین گران و جیره‌بندی شد و شهروندان زیادی با مشكلات عدیده مواجه شدند! آقای حداد عادل نیز اخیراً كشف كرد مردم از اینكه قیمت بنزین از آب (معدنی) ارزانتر است، ناراحتند و نتیجه گرفت باید بنزین را گران كنیم!
قرار بود با فساد و مافیای اقتصادی مقابله شود، رتبه كشور در زمینه فساد اقتصادی در زمان آقای احمدی ن‍ژاد 12 مرتبه سقوط كرد! به رتبه كشورهای مختلف در مورد شاخص فساد در سال 1385 توجه كنید: قطر 32، ‌امارات متحده عربی34، بحرین 46،‌عمان 52،‌اردن 53،‌كویت 60، عربستان سعودی79، لبنان 99، ‌لیبی 131 و ایران 131. فساد در ایران كنونی بیش از چهار برابر امارات عربی متحده است!
قرار بود دولت نهم معضل مسكن شهروندان را حل كند، به این وعده آقای احمدی‌نژاد توجه كنید: «ما برای كاهش هزینه مسكن برنامه داریم و.... بهای مسكن را به نصف خواهیم رساند». اما آنچه رخ داده این است: قیمت زمین و مسكن در یك سال گذشته به دو و بعضاً سه‌برابر رسید و وزیر محترم مسكن نیز اخیراً اعلام كرد مردم در شهرهای بزرگ انتظار خانه‌دار شدن نداشته باشند.
قرار بود دولت مشكلات جوانان را در اسرع وقت حل كند. پس از دو سال، وزیر كشور نتیجه تحقیقات خود را چنین اعلام كرد: صیغه یگانه راه حل مشكل جوانان است!

قرار بود با یكپارچه شدن حكومت و تمركز قوا، فرهنگ اسلامی شكوفا شود و جوانان فوج فوج به دین خدا بگروند. سخن آقای خوش‌چهره نماینده اصولگرا مرا بی‌نیاز از ارائه برهان می‌كند آنجا كه گفت نگران است عملكرد دولت نهم، كل جامعه را سكولار كند!‌؟

از گرانی، تورم و ركود چیزی نمی‌گویم كه قرار بود یك رقمی شود و به سمت صفر میل پیدا كن، آنهم در شرایطی كه در دو سال گذشته 120 میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم كه در تاریخ ایران بی‌سابقه است. امروز گرانی، صدای جامعه روحانیت مبارز تهران را نیز درآورده است. جالب‌تر آنكه مقامات دولتی یكی پس از دیگری اعتراف می‌كنند اقدام‌های غیر كارشناسانه دولت نهم در افزایش نقدینگی و در نتیجه بالا رفتن تورم و گرانی نقش اصلی داشته است.

قرار بود در حكومت یكدست شاهد هیچ اختلاف نظری بین ذوب شدگان در ولایت نباشیم. اما اختلافات قوا به مسائل ریز نیز كشیده شد.به‌طوری كه مهمترین بحث مجلس و دولت هنگام تصویب دو قطعنامه تحریم شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران، تغییر ساعت شروع كار بانك‌ها یا تغییر ساعت رسمی در آغاز سال بود و این نزاع درباره ساعات كار ادارات و مدارس در ماه مبارك رمضان همچنان ادامه یافت!؟

قرار بود دستیابی به انرژی هسته‌ای كشور را 50 سال پیش ببرد. اكنون دولت جشن می‌گیرد كه حدود 2000 سانتریفیوژ در چرخش است اما كشور گرفتار تحریم روزافزون اقتصادی شده و شبح جنگ بر فراز ایران در پرواز است.
قرار بود اسامی رانت‌خواران و مفسدان اقتصادی كه در جیب بغل آقای احمدی‌نژاد بود، منتشر شود. نه تنها مفسدی معرفی و محاكمه نشد بلكه سوءاستفاده‌های میلیاردی ناشی از تغییر تعرفه‌های شكر، تلفن همراه، محصولات كشاورزی و.... در سی سال گذشته بی‌سابقه بوده است.

قرار بود كسانی كه از بانك‌های دولتی وام‌های كلان گرفته و تسویه نكرده‌ا ند، چنانچه پس از 2 هفته دیون خود را نپردازند، توسط آقای احمدی‌ن‍ژاد افشا شوند. امروز مطالبات معوقه بانك‌ها، به گزارش منابع مستقل اقتصادی از مرز 25000 میلیارد تومان هم گذشته است اگر چه بانك مركزی این رقم را 12000 میلیارد تومان و دیوان محاسبات آن را 17000 میلیارد تومان اعلام می‌كند كه باز هم از مرز بحران بانكی بسیار بالاتر است.

قرار بود به قول آقای احمدی‌نژاد « مشكل مملكت چند تار موی زنان و دختران نباشد» و « بچه‌ها می‌خواهند هر جور موی خود را بگذارند. به من و تو چه ربطی دارد؟ مردم علایق گوناگونی دارند ... آیا مشكل مردم این است كه فلان دختر،‌فلان لباس را بپوشد؟». ولی امروز اجرای طرح‌های انتظامی 1و 2و 3و... تضییقات زیادی علیه جوانان به خصوص در شهرهای بزرگ ایجاد كرده است.

قرار بود «دانشگاه سیاسی باشد تا از مأموریت خود دور نیفتد» وقرار بود «دانشگاه سئوال كند آقای مدیر چرا در فضای عمومی كشور بی‌اعتمادی است؟» در دو سال گذشته تمام تشكل‌های منتقد دانشجویی تعطیل، بیش از 500 دانشجو ستاره‌دار و حدود 100 استاد اخراج یا بازنشسته شده‌اند. تعدادی از دانشجویان نیز در زندان به‌سر می‌برند.

قرار بود از محل صرفه‌جویی شركت‌های دولتی، بودجه آموزش و پرورش تأمین شود و حقوق فرهنگیان افزایش یابد. امروز معلمانی كه برای ترمیم حقوق خود تجمع صنفی برگزار می‌كنند، بازداشت، زندانی، اخراج از كار و تبعید می‌شوند.

قرار بود مردم نوسان (افزایش) قیمت نفت را در زندگی خود ببینند. آقای احمدی‌نژاد می‌گفت: «نفت می‌شود 8 دلار، زندگی مردم همان است كه بود، می‌شود 50 دلار، ‌باز زندگی همان است.» امروز كه نفت به بشكه‌ای 80 دلار رسیده و دولت نهم به ثروتمندترین دولت ایران تبدیل شده است، زندگی مردم همان است كه بود، یا بدتر شده است؟

قرار بود چرخه بسته مدیریتی كشور شكسته شود و كابینه 70 میلیونی تشكیل شود. امروز همسر خانم رجبی 5 شغله شده است و در هر سه قوه حضور به هم می‌رساند.

قرار بود از تهران تمركززدایی شود و سازمان چای در شمال باشد، تأسیسات نفتی در جنوب، مس در كرمان و... امروز با وجود جیره‌بندی شدن بنزین، نه از ترافیك كاسته شده و نه از آلودگی هوا. وزارتخانه‌ها هم در جای سابق خود حضور دارند.

قرار بود بیست طرح برای مدیریت جهان ارائه شود، سازمان 60 ساله مدیریت و برنامه‌ریزی خودمان هم منحل شد!
***

به اعتقاد من، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دستاوردهای مثبت زیادی داشته، ولی عملكرد نادرست اقتدارگراها آنها را تحت‌الشعاع قرار داده است. اگر تاكنون عدم پیشرفت اقتصادی كشور را در مقایسه با بسیاری از كشورهای آسیایی با استناد به دلایلی از قبیل هشت سال جنگ تحمیلی، تحریم‌های بیست و چند ساله آمریكا، بی‌تجربگی انقلابیون و درهم‌ریختگی اوضاع ناشی از انقلاب توجیه می‌كردیم،‌امروز چه باید بگوییم كه جمهوری اسلامی ایران كه پیشتاز دموكراسی و انتخابات آزاد و رقابت سالم سیاسی بود، باید به وضعیت همسایه خود غبطه خورد؟

در واقع نظامیان سكولار تركیه به شعار رهبر فقید انقلاب رسیده‌اند كه «میزان رأی ملت است» ولی « پیروان خط امام و رهبری» نظامی كردن فضای انتخابات و سیاست را به نظاره نشسته‌اند؛ گویی راه مقابله با «انقلاب محفلی» یا «براندازی نرم» را مقابله با دموكراسی و حقوق بشر و انجام « كودتای مخملی» یا «كودتای نرم» ارزیابی می‌كنند، نه برپایی انتخابات آزاد و انجام اصلاحات واقعی در حكومت و جامعه، شبیه آنچه در دوم خرداد رخ داد و تهدید نظامی آمریكا را در سال 1375 به طور كامل خنثی كرد.

اعضای محترم حزب مؤتلفه اسلامی!
شعارهای انقلاب درست بود و نسل جوان نیز تحقق همان آرمانها را می‌خواهد. كدام ایرانی است كه بااستقلال كشور یا تمامیت ارضی آن مخالف باشد؟ كدام ایرانی خواهان امنیت، آبادی و سربلندی وطن و هموطنانش نیست؟ آیا جوانی را می‌شناسید كه دوستدار عدالت و آزادی و معنویت نباشد؟ آنچه بسیاری از شهروندان را دلسرد و ناراحت كرده است، عملكرد انحصارطلبانه، تنگ‌نظرانه، خشن، حذفی و تحمیلی ماست. اسلام نام مستعار ندانم‌كاری، بی‌كفایتی و جاه‌طلبی ما شده است. هر جا كم می‌آوریم، سعی می‌كنیم با استفاده و در بسیاری از مواقع با سوءاستفاده از مقدسات آن را توجیه كنیم. غافل از آنكه با این روش، غلط‌ها درست نمی‌شود، بلكه مقدسات نزد گروه بیشتری از شهروندان به پرسش گرفته می‌شود.

این شیوه مستقیماً بنیادهای اخلاقی جامعه را تضعیف می‌كند زیرا كه در ایران، بنیان اخلاق، دین است و ضعیف شدن اسلام مبانی اخلاقی جامعه را سست می‌كند.آیا نشانه‌های این پدیده سوء (ضعف مناسبات و روابط اخلاقی) به طور گسترده قابل مشاهده نیست؟ به نظر شماوقتی یك جوان از زبان آقای احمدی‌نژاد می‌شنود كه پیروزی او در سخنرانی دانشگاه كلمبیا به اندازه خود خدا بزرگ است، چه احساسی به او دست خواهد داد؟ احمدی‌نژاد مقدس می‌شود یا مقدسات فرو می‌ریزد؟

دوستان عزیز!
متأسفانه مجلس هفتم ضعیف‌‌ترین و ناكارآمدترین مجلس بعد از انقلاب بوده است و دولت نهم غیرعلمی‌ترین و غیركارشناسانه‌ترین تصمیمات سی سال گذشته را اتخاذ كرده و علاوه بر بی‌ثباتی مدیریتی به رشد نقدینگی، گرانی، تورم، بیكاری و ... دامن زده است و ایران را كه قرار بود با حاكمیت كامل اصولگراها «ژاپن اسلامی» شود به‌تدریج به‌سوی «كره شمالی اسلامی» شدن سوق می‌دهد، اگر گابن اسلامی نكند!

امروز سخن سخنگوی محترم دولت آن است كه مردم دوچرخه سوار شوند و رئیس محترم مجلس حكم می‌كند مسئولان نباید بالش نرم زیر سر مردم قرار دهند!؟ مشكل اصولگراها همین واقعیات تلخ است وگرنه ما ابزاری نداریم كه علیه دولت آقای احمدی‌نژاد كه همه اركان نظام و همه نهادهای تبلیغاتی كشور در جهت حمایت از او بسیج شده‌اند، كارشكنی كنیم. سخن اخیر آقای احمدی‌نژاد كه برای سازندگی ایران، ابتدا باید جهان را بسازیم و نشانه آن است كه نسل جوان باید از ساخته شدن كشور و بهبود اوضاع ناامید و به مهاجرت از میهن فكر كند.

گذشته از موارد فوق چنانچه واقعاً معتقدید جبهه اصلاحات شكست خورده است، چرا از برگزاری انتخابات آزاد می‌ترسید و به جای اظهار گله از اینكه گفته‌ام، «هدف اقتدارگراها برگزاری انتخابات غیرسالم و غیرآزاد است»، به صراحت نمی‌گویید حاضرید به اندازه ژنرالهای سكولار تركیه از آزادی انتخابات و حقوق رقبای مسلمان خود دفاع ‌كنید و خواهان نظارت عمومی در برگزاری انتخابات نمی‌شوید؟ نمی‌توان از اقدام‌های غیرقانونی آقای جنتی حمایت كرد و هم زمان خود را طرفدار آزادی فعالیت احزاب رقیب خواند.

در هر حال انتظارم از حزب موتلفه اسلامی آن است كه دست كم به اندازه حزب جمهوری‌ خلق تركیه(پیروان مصطفی كمال پاشا) از حقوق احزاب مسلمان رقیب خود دفاع كند. حقوق سكولار ها پیشكش! تصور نمی‌كنم این انتظار طاقت‌فرسایی باشد!هست؟

به اعضای محترم حزب مؤتلفه یادآوری می‌كنم در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات، طبیعی‌ترین اقدامی كه مردم انجام می‌دهند، مقایسه شرایط كشور خود با همسایگان است. زیبنده روحانیت تشیع و احزاب مسلمان نیست كه در نظام سكولار تركیه، انتخابات آزاد برگزار شود، فعالیت مطبوعات و احزاب آزاد و آزادی اندیشه، بیان و قلم تأمین باشد، كشور رو به توسعه و پیشرفت و شهروندان شاهد رفاه باشند و بكوشند نارضایتی اقوام را با دموكراسی حل كنند، اما شهروندان جمهوری اسلامی از بسیاری از حقوق خود محروم و شاهد كوشش اقتدارگرایانی باشند كه قصد دارند به عرصه سیاست،‌ تك‌صدایی و در جامعه مدنی تنها یك سبك زندگی را تحمیل كنند و به لحاظ اقتصادی، سیاسی و دینی جامعه را به عقب‌ برگردانند.

پاسداری از خون شهدا و فداكاری‌های ایثارگران ایجاب می كند كه بكوشیم، همچنان كه در سند چشم‌انداز بیست‌ساله تصریح شده است، جمهوری اسلامی ایران پیشتاز كشورهای منطقه در زمینه‌های علمی، فنی،‌ فرهنگی، هنری، سیاسی و اقتصادی شود. تحقق این آرمان با حاكمیت دموكراسی و قانون و رعایت حقوق همه ایرانیان میسر خواهد شد. مدل حكومت ماركسیستی مبتنی بر دو راهبرد «مبارزه با امپریالیسم» و«عدالت توزیعی» همراه با سركوب حقوق و آزادی‌های شهروندان محكوم به شكست است. نیست؟
با احترام - سید مصطفی تاج‌زاده 16/7/1386

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics