نویدنو:06/05/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

نویدنو:

علیه جنگ ، برای صلح بپا خیزیم !

یک جنگ تازه مساویست با تزریق هزاران میلیارد دلار در اندام رو به احتضار مجتمع های صنعتی - نظامی امپریالیسم ونجات سرمایه داری از بحران مرگ زا.

امروز مبارزه در راه صلح، بزرگترین حلقه مبارزه ضد امپریالیستی است.

 

تلاش برای تفرقه افکنی در "شورای ملی صلح"

نقدی برمقاله " شبحی که همراه ما خواهد بود "(1) دست پخت تازه مخالفان جنبش صلح

 

 این دور از مبارزات در راه صلح که با مجموعه ای از فعالیت های فرهنگی مانند درج مقاله در "سایت های خبری"، "ساختن فیلم" و "انتشار کتاب"و... آغاز و با راهپیمایی ها و تجمع های مردمی هم میهنان ما، هم دوش نیروهای ترقی خواه وصلح طلب در سراسر جهان  و  نیز بیانیه های مشترک احزاب و سازمان ها و موضعگیری دولت ها و نهادهای بین المللی ادامه یافت، کم کم به سطح یک جنبش در کشور ما فرا روئید و موفق شد برای پیگیری اهداف خود به نهاد مستقلی به نام "شورای ملی صلح" مسلح شود.

شورای ملی صلح با گستره نمایندگان تشکیل دهنده اش، بی شک یکی از بزرگ ترین دستاوردهای مبارزان راه صلح در سی سال اخیر است و می تواند بر سیر رویدادها برای مهار جنگ طلبان و گسترش مبارزه در راه صلح قدم های بزرگ و تعیین کننده ای بردارد.

 

طبیعی ست که در هر تشکل ائتلافی مواضع افراد، شخصیت ها، جریان های سیاسی – اجتماعی، و نیروهای سیاسی تشکیل دهنده یا پشتیبانی کننده از آن یکسان نباشد و پایگاه طبقاتی و وابستگی ها و تعلقات مختلف اعضا به طیف گسترده ای از رنگ ها مزین باشد، اما در هر ائتلاف یا اتحادی وجود این تنوع دیدگاه ها و جریان ها که در بطن یک جامعه وجود عینی دارد، نه یک نقطه ضعف، بلکه نقطه قوت قلمداد می شود. قطعا دیدگاه ها در شورای ملی صلح نیز یکی نیست و نمی تواند باشد. این تفاوت ها در مورد خود مقوله صلح هم وجود دارد وآشکارا نیز بازتاب می یابد. مبارزات اجتماعی مردم ما هم صرفا به یک زمینه، مثلا صلح که این شورا می خواهد آن را راهبری کند، محدود نمی شود. مبارزه در راه آزادی و عدالت اجتماعی را نیز نهادها و سازمان ها و اتحاد های مستقلی ( البته با همپوشانی های مشخص با جنبش صلح)  راهبری کرده و می کنند و این تشکل ها نیزمتناسب با اهداف خود و در شرایط تاریخی مناسب، بی شک به ائتلاف های فراگیر تری بر خواهند بالید.

 

هدف جنبش صلح در کل روشن است: بازداری از رودررویی نظامی و کاهش خطر جنگ. این خطرفوری در رابطه با کشور ما تدارک یورش تجاوزگرانه ی دولت امپریالیستی بوش و دیگر متحدان مصمم یا مردد آن به جمهوری اسلامی ایران به بهانه گسترش فن آوری هسته ای تا تولید بمب اتمی ست و تحریم های گسترده و ایجاد شرایط شبه جنگی یا صلح مسلح نیز بخشی از همین برنامه است.(در این مورد شورای ملی صلح فراتر از نقش های جناحی، خطی  واپوزیسیونی عمل می کند.)

 

در اینکه دلایل پنهان نگاهداشته شده ای برای این یورش نظامی وجود دارد، تردیدی نیست. همچنین، نمی توان پنهان کرد که جنگ طلبان جهانی از بسیاری کج فهمی ها، بی تدبیری ها، و افراط گرایی های دولتمردان جمهوری اسلامی برای تصویب قطعنامه های مختلف و اعمال یک تحریم گسترده ( شبه جنگ علیه مردم ) بهره برده اند که امروز پیامدهای آن را با گوشت و پوست لمس می کنیم، وهمین امر خود به جوی ملتهب برای گسترش رودررویی ها دامن زده است.

دلایل پنهان نگاهداشته ی جنگ البته یکی و دوتا نیست. چرا که نیروهای تشکیل دهنده ی جبهه جنگ در آن سوی آبها ( همچنان که در اینجا)  یکسان نیست و ما در آن جبهه نیز با ائتلافی گسترده و با منافع بعضا متنوعی روبروئیم و هرجریان دلیل و منافع خود را از این بازی وحشتناک انتظار می کشند. تسلط بر منابع انرژی، تغییر نقشه ی مرزها در خاورمیانه، حفظ برتری های هژمونیستی سیاسی- نظامی برای پیش گیری از تسلط عقب ماندگی ها در زمینه ی اقتصادی، فروش میلیاردها دلار سلاح مرگبار و در نهایت سرریز بحران بسیار گسترده ی اخیر سرمایه داری جهانی ( یکی از مهم ترین دلایلی که متاسفانه می تواند در صورت استمرار این وضعیت ،  طیف گسترده ای را هم با خود همسو کند) را می توان از جمله ی اهداف شرکت های جهانی و دولت های مجری آن منویات دانست.

بعلاوه باید دانست که در کشور ما نیز نیرو هایی هستند که با تحلیل غلط خود مینی بر عدم امکان یک یورش گسترده توسط نیروهای نظامی آمریکا و متحدانش، تنها ابتکار عمل حریف را حملات هوایی محدودی می دانند که آن را برای تحکیم موقعیت خود و یا ارتقای آن به جایگاهی بالاتر و قبضه ی کامل قدرت، قابل بهره برداری تشخیص داده اند. آن ها به همین دلیل تاکنون  از دامن زدن به اقداماتی که خطر رودررویی را افزایش می دهد، ابایی نداشته اند.

 

طیف نیروهایی که مخالف این رودررویی اند و از فرایند صلح بنا به منافع واقعی خود دفاع می کنند نیز وسعت قابل توجهی دارد. این جبهه مردم صلح طلب  ایران و آمریکا و نیز نیروهای ترقی خواه سراسر جهان از یکسو و دولت های مترقی ، بخش عمده ای از کشور های غیر متعهد، برخی بلوک های سیاسی و اقتصادی متکی به سرمایه های محلی در درون کشورهای متروپل و نیز بخشی از حاکمیت سیاسی در دو دولت ایران و آمریکا را شامل می شود.

 

این حرف صحیحی ست که: "صلح محصول یک موازنه است"، اما وقتی موضوع درگیری در ابعادی ست که به قول دانیل اورتگا  "...جنگ با جهان" قلمداد می شود، توازن نیروهای درگیر را باید نه بین ایران و آمریکا، بلکه بین دو ائتلاف گسترده ی صلح و جنگ در سطح جهانی جستجو کرد.

 

این توازن به راهبران جمهوری اسلامی، که با کنش ها وسیاست های خود اجازه داده اند مجتمع های نظامی و سرمایه های جهانی حامی آن و نمایندگان هار آن ها نظیر بوش و دارودسته اش کشور را قدم به قدم در تار توطئه جنگ گرفتار کند یا به تعبیر نویسنده ی مقاله ی مورد نقد  در "طناب های بحران که از گوشه و کنار جهان پرتاب شده" اسیر نمایند (تصویری که در ذهن نقش می بندد سمندی آزاده و سرکش است که برای رام کردن به بندش می کشند!؟) از نظر عقلانی چنین حکم می کند که : از یک سو برای تامین پشتیبانی حد اکثر نیروی صلح ، سیاست های درستی اتخاذ کنند و از سوی دیگر با تدابیر روشن و واقع بینی لازم جبهه ی نیروهای جنگ را دچار تفرقه کنند. البته در این موازنه نقش مردم بسیار تعیین کننده است. وبه همین دلیل اگر تلاش صلح طلبان در سطح جهان و بویژه  درآمریکا نبود و شرکت های رسانه ای جهانی موفق شده بودند منویات جنگ سالاران را با متقاعد کردن مردم به اجتناب ناپذیر بودن جنگ پیش ببرند،( نمونه بازی رسانه ای در مورد عراق از 2002تا تحقق حمله ) امروز  در آتش جنگ می سوختیم و امکان چنین قلمفرسایی هایی باقی نمی ماند. 

 

اینکه راهبران جمهوری اسلامی چه موضعی اتخاذ کنند نیزخود بر صف بندی جهانی نیروهای جنگ و صلح تاثیر جدی داشته و دارد. آیا جز این است که نیروهای صلح دوست، یعنی متحدین مردم ما، ضمن رد سیاست های دیکته شده توسط دارودسته ی بوش و محکوم کردن آن، با تحلیل وضعیت و توازن نیروها در سطح منطقه و جهان همگی خواستار  انعطاف نشان دادن در مواضع و پذیرش جدی پیشبرد مذاکرات توسط جمهوری اسلامی شده اند؟ آیا غیر از این است که عین همین درخواست باصراحت تام  توسط نیروهای صلح دوست کشور ما نیزتکرار و پیگیری شده است؟ و آیا همین مواضع صحیح و روشن نیست که امروز زمینه ساز تشکیل شورای ملی صلح می شود؟

 

نویسنده ی مقاله "شبحی ..." که به نظر می رسد  همراه همنوایانش در دیگر سایت های مخالف جنبش صلح(2)، مبارزان راه صلح را مثل شبح تعقیب می کنند تا در هر پیچ و خمی خنجر در قلبشان فرو کنند، صحنه را آنطور که شرح داده شد نمی بینند. آن ها از تشکیل این شورا سخت برآشفته اند. آن ها مدت ها وجود جنبش صلح را منکر شدند و نادیده اش گرفتند. یک روز رهبران جنبش صلح را ، همصدا با افراطیون جمهوری اسلامی،  مستقیما نشانه رفته و بطور ضمنی نوکر آمریکا نامیدند. همین نویسنده ی مقاله مورد نقد به صراحت در یکی از نوشته هایش اعلام کرد که "به نظر من ما اکنون در جامعه چیزی به نام جنبش صلح نداریم."(3) وقتی نادیده گرفتن میسر نشد و تشکل های صلح یکی پس از دیگری گام در صحنه گذاشت. برایش آلترناتیو تراشیدند. بعد، مقاله های لنین و دیگر بزرگان چپ را که اساسا برای شرایطی دیگر نوشته شده، به رخ کشیدند. و وقتی این کار هم بی تاثیر ماند، آدرس غلط داده و برای تفرقه در صفوف شورا، وظایفی را در مقابل" اعضای" شورای ملی صلح قرار می دهند که امر پیگیری آن مربوط به نیروی متشکل دیگری مثل احزاب یا جبهه های سیاسی صرف است .

براستی به اینکه از جمهوری اسلامی بخواهیم سیاست هایی انقلابی یا آزادیخواهانه یا سوسیالیستی در پیش بگیرد – حتما مثل چاوز و ارتگا – و  به سیاست های دیکته شده از طرف بانک جهانی (مثل تعدیل اقتصادی ، آزادسازی و...) پشت کند ( یعنی آقای رئیس جمهور طرح نولیبرالی تحول اقتصادی اش را به کل کنار بگذارد و حتما سمت گیری سوسیالیستی پیش بگیرد) چه می توان نام داد؟ آیا نویسنده ی "شبحی..." اساسا به چنین ظرفیتی باور دارد؟ نظر نویسنده در رابطه با دولت احمدی نژاد چیست؟ او که در صراحت ورزیدن نسبت به نقدلیبرال ها اینقدر شجاع است، چرا وقتی کار به احمدی نژاد، ودیگر متحدینش می رسد از ابرازنظر صریح طفره می رودوازجملاتی متناقض نما (پارادکسیکال) استفاده می کند؟ او که از برخورد های "سلبی" بر آشفته است، چرا موضع واقعی خود را آشکار نمی کند؟ او جایی می نویسد :" آیا با سیاست هایی چون نقدی کردن یارانه ها، که از نسخه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است و سیاست های تورم زای دیگر... آیا با وضعیت اسفناک دستمزدها، قیمت سرسام آور مسکن، قیمت سرسام آور خدمات آموزشی، خدمات شهری معیوب و ناکارآمد، خدمات بهداشتی ضعیف و... می توان ملتی را در کنار خود داشت؟"  ودر چند سطر پایین تر ادامه می دهد : "در هر حال رسیدگی به فجایع فوق است که همبستگی و وحدت ملی را به همراه می آورد و از گسیختگی اجتماعی و اقتصادی و...جلوگیری می کند و نهایتا ملتی همبسته را در کنارمان قرار می دهد." دقت کنید، بحث از " قدرت" است در موازنه ، وشگفت آنکه همین قدرت را از کسانی می طلبد که حود زیر سوال برده است . به راستی از دید نویسنده چه کسی باید به " این فجایع " رسیدگی کند؟ با چه ابزارهایی؟ با کدام شناسه طبقاتی؟ و....واین "کنارمان" چه کسانی را در بر می گیرد؟

نویسنده در ادامه با طرح چنین پرسشی از"اعضای" شورای صلح ، که خود آن را از وظایف "قدرت" بر شمرده است ، دست خودرا رو می کند:" و اما اعضای شورای ملی صلح که همه مخالف فجایع فوق هستند، ( خوب است که دریافته است که مخالفند) باید نظرات و راه کارهای خود درباره چگونگی حفظ وحدت ملی را در قالب رد و یا قبول سیاست های مشخص، مثلا موضع گیری در برابر برنامه تعدیل ساختاری و... ( چه تعیین تکلیف شاقی!!!)  بیان کنند " اولا عدم باور خودرا به نهاد بودن شورا اعلام می دارد ، ثانیا با طرح موضوعات انحرافی امر صلح را از محتوی خالی می کند ثالثا با اعلام پیشینی ناتوانی "اعضا" از حل این فجایع به انکار کل آن بر می آید .رابعا بی اطلاعی یا بی اعتنایی محض خودرا به مواضع شورا نشان می دهد.(4) وخامسا پیشاپیش از جانب "اعضا " اعلام موضع می نماید :" در این بین، قطعا نظر علی‌اشرف درویشیان با نظر ماشاالله شمس‌الواعظین متفاوت خواهد بود."( آفرین به این پیشگویی !؟)"آیا در چنین شرایطی ما حق نداریم اورا بدین خاطر با ائتلافی به نام صلح مسئله داربدانیم که خوددانسته یا ندانسته  از سوی ائتلاف حاکم  سخن می گوید ؟

او که قاعدتا خود را سر دبیر یک سایت آلترناتیو چپ قلمداد می کند، چرا با مخدوش کردن صف جنگ وصلح ، آرزوی ملتی همبسته  را در کنار خود و آنان می کند؟ چرا او درست مانند تحلیلگران و مفسران تلویزیونی ای سخن می گوید که دیروز در زمان یورش آمریکا به عراق، خطر تبدیل فوری شرایط نه جنگ و نه صلح به یک شرایط جنگی را نفی کردند و امروز ما را از پایان یافتن رودررویی ها نا امید می کنند. به این نقل قول دقت کنید: "نباید انتظار داشت که شرایط نه جنگ و نه صلح خیلی سریع به جنگ یا صلح ختم شود." و "انتظار داشت که این شبح با یک مذاکره یا یک توافقنامه بساط خود را جمع کند و خیال اهل صلح را راحت کند؟"

ع. سهند و کیوان پناه طفره رفتند و موضع واقعی خود را نسبت به دولت احمدی نژاد و سیاست های جنگ و صلحش به طور شفاف و روشن باز نکردند. از عضو تازه وارد این ائتلاف نانوشته که ظاهرا جسور تر است می خواهیم معضل پیش روی ما را با توضیح صریح مواضعش حل کند. چرا تمنای لیبرالیسم از لیبرال هاخیانت است و نمی توان هیچ نوع همکاری حتی در زمینه صلح را از آن ها انتظار داشت،  ولی طلب سمت گیری سوسیالیستی از نومحافظه کاران عین انقلابی گری است؟ آیا کاسه ای زیر نیم کاسه نیست؟

 نه، ما آنقدر خام نیستیم که از لیبرال ها یا اصولگرایان بخواهیم یک" سیاست مردمی" پیش بگیرند، نه، ما از آن ها خواهیم خواست درست به خاطر منافع "واقعی "خودشان از سیاست های "صلح جویانه" حمایت کنند و راه را بر سیاست های افراطی داخلی ببندند، چرا که "جنگ" هم ما و هم آن ها و هم مردم منطقه و جهان را با هم به نابودی و تیره روزی خواهد کشاند. وفریاد " شورای ملی صلح " نیز جز این نیست . ما معتقدیم که

یک جنگ تازه مساویست با تزریق هزاران میلیارد دلار در اندام رو به احتضار مجتمع های صنعتی - نظامی امپریالیسم ونجات سرمایه داری از بحران مرگ زا.

امروز مبارزه در راه صلح، بزرگترین حلقه مبارزه ضد امپریالیستی است.

 (5)

 

 

1- http://www.farhangetowsee.com/224/224-4.htm

2- در زمان تشکیل شورای ملی صلح ، سایت های عدالت ودنیای ما یکباره خواب نما شدند وبرای  نشان دادن "تفرقه" در صفوف جنبش صلح در ایران ، مصاحبه دکتر زرافشان را که حدود سه هفته قبل از تشکیل "شورای ملی صلح" انتشار یافته بود  واصلا به موضوع دیگری مربوط بود ،حتی با جعل عنوان از سوی دکتر زرافشان منتشر کردند.بگذریم که انقلابیونی!! چون راه کارگروفراکسیون به اصطلاح کمونیستی اکثریت و... حتی از انتشار خبر تشکیل شورای ملی صلح خود داری کردند.

تاریخ درج دردنیای ما 17/4/1387 : http://donyayema.info/?p=395

تاریخ درج درعدالت 17/4/1387: http://www.edalat.org/sys/content/view/1904/38/

وتاریخ واثعی مصاحبه به نقل از صدای مردم 26/3/1387 : http://www.sedayemardom.net/articles_detail.php?aid=4583

3- http://www.farhangetowsee.com/123/123-6.htm

4- http://www.solh.net/index.php?/site/comments/peace1/

5 - از حوانندگان محترم در خواست می کنیم مقاله بسیار ارزشمند "جنگ یا خصوصی سازی؟ را با دقت مطالعه کنند.

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics