نویدنو:25/04/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

تبارشناسی تندروهای عراق

 

سرمایه

گروه های موسوم به سلفی جهادی ازجمله مهم ترین پدیده های آشوب و ناآرامی ها پس از اشغال عراق هستند، گرچه عراق در یک قرن گذشته هرگز روی ثبات را ندیده است اما شکل گیری و فعالیت این نوع سازمان ها و گروه ها که از آبشخور طایفه ای تغذیه و بر پایه های مذهبی افراطی رشد و نمو می یابند در تاریخ این کشور کم سابقه و حتی بی سابقه است. مهم ترین این گروه ها عبارتند از: 1- ابناء الاسلام: این گروه پس از سقوط بغداد اعلام موجودیت و ادعا کرد که هم با آمریکایی های اشغالگر در تضاد بوده و هم به دنبال دستگیری و اعدام صدام حسین است و معمولاً بیانیه های خود را از طریق الصاق روی دیوار کوچه و خیابان های بغداد به اطلاع عموم می رساند و قول داده بود که پیش از آمریکایی ها، صدام را دستگیر و این شیطان را به سزای جنایاتش برساند.

این گروه اسلامگرای سلفی بعد ازمدتی به کلی از صحنه عراق محو شد و دیگر خبری از آن نیست.

 2- اجناد الاسلام: این گروه پس از سقوط بغداد اعلام موجودیت کرد. در بیانیه این گروه که به امضای ابو ارقم گیلانی رسیده بود، اعلام شد: آمریکا با سرنگون کردن حزب بعث سبب خواهد شد تا عراق به کانون جذب صدها و بلکه هزاران «مجاهد» تبدیل شود که از جای جای جهان به سوی عراق خواهند آمد به ویژه که همگان از مواضع شیعیان در حمایت از آمریکا آگاهند.در این بیانیه تاکید شده جهاد این گروه کاملاً سنی خالص بوده وهیچ رگه ای از لائیسم را در خود نخواهد پذیرفت و علاوه بر آن از نگاه محدود ملی گرایی هم به این جهاد نخواهد نگریست.نام حقیقی رهبر گروه «شحاده ناجی الکیلانی» است که سال 1998 وارد کردستان عراق شد وبه همراه گروهش دو ماه پیش از حمله آمریکا به عراق از منطقه گریخت اما بعد از آن به این کشور بازگشت ودر جنگ فرودگاه که در تاریخ 5/3/2004 در شهر موصل بین نیروهای آمریکایی و شبه نظامیان مسلح رخ داد، کشته شد.

 3- امنای بیداری: این گروه نزدیک به سلفی ها بوده اما اکثر اعضای آن را اعضای سازمان امنیت ویژه رژیم سابق صدام تشکیل می دهند. این گروه در زمان دیکتاتوری صدام عملیات ویژه امنیتی را انجام می دادند و به «ببرهای صدام» معروف بودند. آنها اکنون با توجه به همسو شدن اهدافشان با سلفی ها وگروه القاعده در اکثر موارد، عملیات پشتیبانی لجستیکی و جمع آوری اطلاعات را برای عملیات انتحاری گروه های سلفی انجام می دهند.

 4- انصارالاسلام: یک گروه کرد افراطی و یکی از گروه های سلفی منطقه کردستان است که ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی با گروه القاعده دارد. این گروه در تاریخ 10/12/2001 بعد از ائتلاف دو گروه تندروی کرد به نام های جند الاسلام والاصلاح تشکیل شد. اکثر اعضای آن را کردها تشکیل می دهند اما تعداد زیادی از افغان های عرب هم در این گروه عضویت دارند.در سپتامبر 2001 این گروه با پیشمرگ های اتحادیه میهنی کردستان عراق وارد جنگ شد. آمریکا آوریل 2003 در زمان حمله به عراق پایگاه های این گروه در شمال عراق را مورد حمله قرار داد و ظاهراً این گروه در این حمله به شدت آسیب دید و 70 نفر از رهبران و اعضای خود را از دست داد. بقایای این گروه به کشورهای همسایه عراق گریختند وبعد از آن برای سازماندهی خود دوباره به عراق بازگشتند. این گروه اکنون یکی از گروه های کوچک سلفی محسوب می شود ودر چارچوب همکاری با تروریست های داخلی و خارجی دیگر در عراق فعالیت می کند. در عین حال فعالیت های گسترده ای برای سازماندهی و جذب نیرو انجام می دهد. انصارالاسلام مخالفت شدیدی با برقراری رابطه گسترده دو حزب عمده کرد عراقی با واشنگتن دارد. بنیانگذار این گروه ملا فاتح کریکار است (کریکار در کردی به معنای کارگر است) اما وی که اکنون مقیم نروژ است این اتهام را رد و اعلام می کند که از مه 2002 دیگر ارتباطی با این گروه ندارد. رهبر فعلی آن فردی به نام «وریا هولیری» است که یک کرد تبار بوده و به ابوعبدالله الشافعی هم معروف است؛ او سابقه جنگیدن در افغانستان را دارد. برخی از گزارش ها حکایت از مرتبط بودن این گروه با گروه جماعت اسلامی کردستان KIG دارند اما شافعی بارها از جماعت اسلامی کردستان به دلیل همکاری با نیروهای آمریکا انتقاد کرده است. برخی از گروه های کوچک مسلح هم در داخل عراق به انصارالاسلام پیوسته اند. پایگاه اصلی این گروه در منطقه خودمختار کردستان عراق به ویژه حلبچه است.گروه «انصار السنه» نسخه شبیه سازی شده انصار الاسلام است که ارتباط مستقیمی با طالبان و گروه القاعده در عراق دارد و از سپتامبر 2001 فعالیت خود را در عراق آغاز کرد. به گزارش خبرگزاری مهر، گروه انصار السنه را باید از پیشقراولان عملیات فجیح تروریستی از جمله سربریدن گروگان ها در سال های اخیر دانست. انصارالسنه با بیانیه ای که آوریل 2003 صادر کرد، اولین گروهی بود که رسماً عمل جنایتکارانه سربریدن شهروندان عراقی را به اتهام همکاری با اشغالگران به عهده گرفت و تصاویر آن را در شبکه اینترنتی منتشر کرد و از همین طریق هم معروف شد. این اقدام ضد انسانی درحالی صورت پذیرفت که برخی دیگر ازگروگان ها از سوی این گروه تروریستی در مقابل پرداخت مبالغ هنگفتی پول نقد آزاد شدند. این گروه با گروه «ارتش انصار السنه» تفاوت دارد ومعمولاً بیانیه های خود را تحت عنوان «دیوان جند جماعه انصارالسنه» منتشر می کند. انصارالسنه در بیانیه ای که به تاریخ 23/1/2007 منتشر شد خبر از به پایان رساندن یک دوره آموزشی برای گروه تک تیر اندازان داد. این گروه افراطی همچنین در بیانیه ای که در22/2/2007 منتشر شد، در چارچوب سیاست تفرقه افکنی میان مسلمانان، از اهل تسنن عراق خواست تا بغداد را ترک نکرده و پایتخت عراق را در اختیار شیعیان قرار ندهند.در این بیانیه آمده است: ای اهالی ما در بغداد خانه هایتان را در بغداد ترک نکنید چون اگر چنین کاری کردید آن را برای «رافضی ها» (شیعیان) خالی کرده اید. در بخش دیگری از این بیانیه که در واکنش به اعلام طرح امنیتی بغداد توسط دولت نوری المالکی صادر شده بود، آمده است: ما خود را آماده کرده و طرح ما برای نقش برآب کردن این طرح به مراحل پایانی آن رسیده است. درهمین زمینه برخی دیگر از گروه های تروریستی فعال در عراق به شرح ذیل می آید:

5- انصار الجهاد فی العراق: اطلاعات چندانی درباره این گروه وجود ندارد. این گروه تنها چند بیانیه در سایت خود در اینترنت منتشر کرده واطلاعات دقیق چندانی درباره مشرب های فکری و نوع عملیاتش در دست نیست.

 6- امارات عراق اسلامی: این تشکل به عنوان هسته اصلی تشکیل دولت اسلامی در تاریخ 25/12/2005 اعلام موجودیت کرد و هدف اصلی و ابتدایی آن، همسوکردن تلاش های تشکیل این دولت بود و در ابتدا متشکل از پنج گروه یعنی گروه القاعده، ارتش طایفه منصوره، ارتش اهل سنت و جماعت، سرایا انصار التوحید و سرایا الغربا بود اما پس از آن هم گردان های الاهوال و جهاد اسلامی عراق و نیز گردان های مرابطین به آن پیوسته و عبدالله البغدادی ریاست آن را بر عهده گرفت. ¦ تحقیقات سازمان های اطلاعاتی نشان می دهد عبدالله البغدادی یا همان ابوعمرالبغدادی وجود خارجی نداشته و ساخته و پرداخته ابو ایوب مصری رهبر گروه القاعده درعراق است تا به این ساختار ویژگی عراقی بدهد. در مرحله بعدی این شورا، ائتلافی را با ارتش فاتحین و ارتش صحابه و گردان های انصار توحید و سنت تحت عنوان ائتلاف مرابطین در تاریخ 12/10/2006 تشکیل دادند تا آنکه بعد از آن، این گروه در بیانیه ای که یک روز بعد از آن یعنی در تاریخ13/10/2006 صادر کرد خبر از تشکیل دولت عراق اسلامی داد و ابوعمر البغدادی را به عنوان امیر آن برگزید. تلاش القاعده این است که این دولت در منطقه سنی نشین عراق تشکیل شود و مناطق ژئوپولتیک الانبار، صلاح الدین، نینوا، دیالی، کرکوک و بخش هایی از بابل، واسط و بغداد را در بر بگیرد. در بیانیه های این دولت خودخوانده که توسط وزیر اطلاع رسانی آن امضا و در شبکه اینترنتی منتشرشد، ادعا شده بود که رؤسای عشایر دلیم، جبور، عبید، زوبع، قیس، عزه، طی، جنابات، اللحیالیین، المشاهده، الدلیمیه، بنی زید، المجمع، بنی شمر، عنزه، الصمیدع، النعیم، خزرج، بنی لهیب، البوحیات، بنی حمدان، السعدون، الغانم، الساعده، المعاضید، الکرابله، السلمان والکبیسات با امیر دولت اسلامی عراقی بیعت کرده اند اما با وجود تهدیدهایی که علیه این عشایر درباره عدم بیعت انجام گرفت پس از برملا شدن عملیات تروریستی این گروه در مناطق مختلف عراق و علیه شهروندان غیرنظامی عراقی، درگیری های سختی بین عشایر اهل تسنن عراق با جنگجویان این دولت خودخوانده انجام گرفت به نحوی که تقریباً القاعده وگروه های اقماری اش اکنون پایگاهی در منطقه کاملاً سنی نشین الانبار و چند منطقه دیگر عراق ندارند. عبدالرحمان القیسی سخنگوی ارتش مجاهدین که ائتلاف عشایر عراقی استان الانبار علیه گروه القاعده است در گفت وگویی که روز 4/5/2007 با شبکه العربیه داشت، اعلام کرد: «ما هرگز حاضر نیستیم اشتباهات آنچه را که به دولت عراق اسلامی شهرت یافته بپذیریم، نه معقول و نه مقبول است که ما عشایرعراقی بنشینیم وببینیم که خون مردم عراق اینگونه به ارزانی و بیهوده تحت عناوین و اتهامات تکفیری ریخته شود.» اشاره می شود گروه موسوم به «دولت عراق اسلامی»، عراقی ها را به سه گروه مرتد (شیعه)، گمراه (کرد) ومقاوم (اهل تسنن) تقسیم کرده و اهداف خود را چنین اعلام کرد: الف- حمایت از اهل تسنن و دفاع از اهداف آنها

 ب - ریشه کنی کامل مرتدین (شیعیان) و تخریب مراکز قدرت و پایگاه های (کافرانه،) آنها

 پ - دعوت از برادران گمراه برای بیعت با دولت و در صورت استنکاف استفاده از زور برای انجام این اقدام

 ت - متحد کردن مجاهدین و تثبیت ارکان دولت اسلام.

 از نکات قابل توجه در بیانیه این گروه این است که در تمام آنها به شکلی از واژه های سر بریدن، گردن زدن، تصفیه فیزیکی، ترور، اجرای حکم خداوند، از بین بردن غنیمت، مرتد وکافر به وفور استفاده شده است. انصار ابن تیمیه، یک گروه سلفی افراطی عراقی است که به تازگی تاسیس شده است و مشروعیت خود را از گروه های مرتبط با اندیشه های تکفیری سلفی می گیرد. این گروه افراطی معمولاً در بغداد و مناطق حومه آن فعالیت می کند و کانون اصلی آن مسجد «ابن تیمیه» و خیابان حیفای بغداد است. همچنین مدتی است که این گروه دامنه فعالیت خود را به مناطق دیگر بغداد که در آن شیعیان و اهل تسنن به طور مشترک زندگی می کنند از جمله سیدیه والدوره هم کشانده است.

 7- گروه آزادیبخش ارتش عراق: این گروه اعلام کرده که تمام افرادی را که با نیروهای آمریکایی در عراق همکاری کنند مورد هدف قرار می دهد، دامنه فعالیت آن در منطقه الانبار است و عملیات ترور فرمانده شهر حدیثه را به عهده گرفت، گرچه اکثر اعضای آن را هواداران صدام دیکتاتور معدوم سابق عراق تشکیل می دهند اما فعالیتش در مناطق سنی نشین سبب شده است که گرایش نسبی به اندیشه های سلفی سنی داشته باشد.

 8- گروه توحید و جهاد: این گروه را می توان معروف ترین گروه سلفی - تروریستی دانست که از جنایت و اعمال تروریستی برای تحقق اهداف خود استفاده می کند. ابومصعب الزرقاوی این گروه را تاسیس کرد و پس از هلاکت زرقاوی اکنون ابوایوب المصری آن را هدایت می کند. این گروه در ادامه به «قاعده الجهاد در بلاد الرافدین» تغییر نام یافت تا بعد از مدتی آنچه که به دولت اسلامی عراق شهرت یافته را تشکیل دهد. کارشناسان زرقاوی را نسخه به روز شده گروه القاعده بعد از حملات 11 سپتامبر توصیف می کنند. وی که نام اصلی اش «احمد فاضل نزال الخلایله» و متولد شهر زرقا در اردن است ایدئولوژی سلفی، او را به پیشاور پاکستان کشاند و پس از سقوط بغداد در سال 2003 هم به مثلث سنی در عراق رفت تا به سمبل معاصر سلفی جهادی مبدل شود. آنچه که همه دوستان وهواداران زرقاوی پیش از دشمنانش درباره وی اتفاق نظر پیدا کردند، استفاده افراطی وی از ایدئولوژی های سلفی است که وی را به شخصیتی خونریز و افراطی تبدیل کرد. وی در تاریخ 8/10/2004 و پس از حدود یک سال فعالیت در عراق در بیانیه ای در اینترنت با بن لادن به عنوان رهبر گروه القاعده بیعت کرد. زرقاوی در زمان حیاتش تقریباً تمام فعالیت های گروه را در قبضه خود داشت و با توجه به تبعات منفی که می توانست این مساله بعد از مرگش بر جنگجویان القاعده به وجود آورد، عبدالرحمن العراقی را که یک شخصیت مبهم و ناشناس بود، به عنوان جانشین خود برگزید. زرقاوی در آخرین بیانیه پیش از مرگش که در تاریخ 23/4/2006 از شبکه الجزیره پخش شد، خواستار حمله به زیربناهای تشکیلاتی و حیات دولت عراق شد و برایش در تحقق این هدف نه تنها کشته شدن شیعیان و کردها بلکه اهل تسنن هم چندان مهم نبود. وی در حمله هوایی جنگنده های آمریکایی به یک خانه در نزدیکی شهر دیالی روز هفتم ژوئن 2006 کشته شد. از مهم ترین شخصیت های بارز این گروه در زمان زرقاوی که خود را «امیر قاعده الجهاد» می نامیدند، «ابوعبدالرحمن العراقی» معاون وی، «ابو حمزه البغدادی» رئیس شورای شرعی گروه، «ابو میسره العراقی» سخنگوی تبلیغاتی و اطلاع رسانی، «ابو اسید العراقی» فرمانده شاخه نظامی و «ابو دجانه الانصاری» رهبر گردان (استشهادیون،) انتحاریون القاعده را می توان نام برد. باوجود آنکه اکثر اعضای این گروه را جنگجویان عرب غیرعراقی تشکیل می دهند اما رهبران آن سعی دارند با اعطای لقب های عراقی به رهبران خود به آن ویژگی و شاخصه عراقی ببخشند به ویژه گفته می شود برخی از گروه های مذهبی اهل تسنن عراقی از آن حمایت می کنند. در این چارچوب مخالفان هیات علمای اهل سنت عراق، این گروه اسلامی عراقی را به همکاری یا حداقل نزدیکی به شاخه نظامی القاعده در عراق متهم می کنند. شیعه، سنی و کرد، همگی در تیررس حملات سلفی های تروریست القاعده تقریباً همه را مورد هدف قرار می دهد و برایش هیچ تفاوتی نمی کند که هدف سنی باشد یا شیعه یا کرد، خارجی باشد یا عراقی، زن باشد یا کودک یا کهنسال فقط هدف کشتار است و بس. تاکنون تعداد زیادی از کارمندان دولت، پیمانکاران، مهندسین و فعالان در بخش خدماتی در کنار نیروهای پلیس،گارد ملی، پزشکان، پرستاران و.. به دست این گروه ربوده و کشته شده اند. گروه توحید و جهاد که در واقع شاخه اصلی و رسمی القاعده در عراق است بعد از ربودن و شکنجه کردن قربانیان خود، آنان را به شکل فجیعی از پای در می آورد. قربانیان این گروه معمولاً با سرهایی جدا شده در مناطق مختلف شهر یافت می شوند. القاعده با توجه به مبالغ هنگفتی که در اختیار دارد برخی از گروه های بزهکار عراقی را هم به استخدام خود در آورده تا فعالیت های شناسایی و ربودن شخصیت های خاص را انجام دهند و آنها را به القاعده بفروشند، در این رابطه می توان به سفیر مصر در عراق اشاره کرد. از دیدگاه القاعده الجهاد (توحید وجهاد) همه افراد شاغل در ادارات دولتی و ماموران پلیس و ارتش عراق، مشرک و کافرند. مقر اصلی القاعده در منطقه موسوم به مثلث مرگ است و هسته مرکزی آن در شهر فلوجه و اطراف آن شکل گرفت. علاوه بر جنگجویان خارجی تعداد زیادی از بعثی ها از جمله افرادی که در زمان صدام معدوم معروف به فدائیان صدام بودند و نیز افسران و درجه داران گارد ریاست جمهوری عراق و نیروهای سازمان امنیت ویژه هم در آن عضویت دارند. دولت عراق، سوریه را به عنوان مسیر رفت وآمد پشتیبانی انسانی و لجستیکی این گروه معرفی می کند اما تاکنون دلیل ملموسی را در این زمینه ارائه نکرده است. دامنه فعالیت این گروه تروریستی بیشتر در غرب و مرکز عراق است که از جنوب به کربلا و از شمال به موصل منتهی می شود اما شاهد انجام عملیات تروریستی این گروه در نجف و مناطق جنوبی تری همچون بصره یا شمال عراق هم بودیم. در ادامه بررسی گروه های فعال سلفی- تروریستی در سرزمین عراق تلاش می شود تا ضمن معرفی اسامی، اهداف و رویکردهای هر گروه به همراه منطقه عملیاتی و دیدگاهای هریک اشاره ای هر چند مختصر داشته باشیم.

 9-گروه «قیام کنندگان الانبار»: افراد این گروه شورشی از عراقی های اهل تسننی هستند که فارغ از گرایش های فکری شان، همگی از عشایر مختلف منطقه الرمادی هستند. این گروه ابتدا به عنوان حامی اصلی القاعده در عراق بوده و بسیاری از ایدئولوژی های سلفی جهادی را هم در داخل خود به اجرا گذاشت اما بعد از آن، این هم پیمانی استراتژیک از هم گسست. عشایر عراق از فوریه 2006 به تدریج و بعد از هدف قرار گرفتن رهبران اهل تسنن توسط القاعده، مخالفت خود را با فعالیت های گروه القاعده آغاز کردند و اکنون جنگ سختی برای خارج کردن جنگجویان این گروه از داخل شهرها و روستاهای الانبار با این گروه انجام می دهند در مقابل گروه القاعده هم برخی از رهبران و روسای عشایر این منطقه را ترور کرد.

 10- جبهه اسلامی مقاومت عراق (جامع): این گروه از اتحاد چند گروه مسلح اهل تسنن تشکیل شد و در بیانیه ای که در 28 مه 2004 در اینترنت منتشر شد، اعلام موجودیت کرد.این گروه در بیانیه ای که درمارس 2005 منتشر شد، اعلام کرد که هدف اصلی اش اخراج نیروهای اشغالگر آمریکایی از عراق است و مخالفت خود را با بمب گذاری، سربریدن گروگان ها و تعرض به خارجی ها یا حمله به مراکز غیرنظامی و هدف قرار دادن عراقی ها اعلام کرد. این گروه که گفته می شود یک جریان تصحیحی از جریان سلفی عراقی است گرچه در بیانیه خود هیچ نوع توجهی به ابتکار عمل های مالکی برای آشتی از خود نشان نداد اما در عین حال تاکید کرد که هرگز به دنبال تنش با نیروهای امنیتی عراقی نیست. این گروه علاوه بر فعالیت های نظامی، فعالیت های گسترده فرهنگی هم دارد و نشان می دهد رهبران آن اهدافی فراتر از آنچه که از طریق نظامی می توان آن را تحقق بخشید، دارند.

 11- جبهه آزادیبخش ملی عراق: این گروه در برگیرنده 10 گروه مسلح کوچک وفادار به صدام معدوم است که در ماه های بعد از سقوط بغداد از بقایای گارد جمهوری، فدائیان صدام و بعثی ها تشکیل شد. پایگاه اصلی آنها در فلوجه و تکریت است و به دلیل عضویت برخی از جنگجویان عرب، گرایش نسبی به برخی از رویکردهای سلفی از خود نشان می دهد. این گروه تندروی سلفی در تاریخ 2/10/2003 اعلام موجودیت کرد و گرچه از کمک انتحاری های سلفی استفاده می کند اما اکثر ادبیاتش ناسیونالیستی است.

 12- جماعت اسلامی کردستان: این گروه را فردی به نام علی بابیر در مه 2001 تاسیس کرد. گرایش اولیه اش به اتحادیه میهنی کردستان بود اما بعد ازآن با گروه انصار الاسلام مرتبط شد؛ با این وجود در تاریخ 11/10/2003 هرنوع ارتباط خود را با این گروه سلفی نفی و در ژانویه 2003 تاکید کرد: سیاست هایش برادری وهمکاری با تمام گروه های اسلامی چه سلفی و چه سنی و صوفی است. هدف از این برادری هم از دیدگاه رهبران این گروه، ارتقای اسلامی است که می تواند از طریق گفت وگو و ایجاد جو تفاهم تحقق یابد.

 13- جماعت اسلامی مسلح شاخه فلوجه: این گروه از سوی تعدادی از جنگجویان خارجی وابسته به گروه القاعده در جولای 2003 تشکیل شد و رهبری آن را ابو ایاد فرمانده کارکشته این گروه در افغانستان بر عهده داشت. گروه مذکور مسوولیت عملیات مسلحانه ای را که علیه نیروهای ائتلاف در عراق از طریق نوار ویدئویی که در 13 جولای 2003 از شبکه العربیه پخش شد، به عهده گرفت، این گروه را باید اولین گروه وابسته به القاعده در عراق دانست و بارها اعلام کرده است که هیچ ارتباطی با صدام ندارد.

 14- جماعت سلفی المجاهده: این گروه در اواخر ژوئن 2003 شکل گرفت و چند عملیات مسلحانه در مناطق فلوجه، رمادی، خالدیه و لطیفیه انجام داد. رهبر روحی آنها عبد الله عزام است که در نوامبر 1989 در پیشاور پاکستان کشته شد.عزام یکی از مهم ترین نظریه پردازان جنگ و جهاد در افغانستان محسوب می شد. این گروه تعدادی از نظامیان سابق و جنگجویان خارجی را در صفوف خود جای داد. امیر آن فردی به نام ابودجانه است. اولین بیانیه این گروه به نام وی صادر شد درحالی که شاخه نظامی این گروه را فردی به نام «ابو الدردراء العراقی» به عهده دارد، اکثر فعالانش در منطقه سنی نشین عراق پناه گرفته اند و معمولاً در بیانیه های خود تنها به ذکر عملیات می پردازد بدون آنکه به محل آن اشاره کند.

 15- جند الاسلام: این گروه در سپتامبر 2001 اعلام موجودیت کرد واکثر اعضای آن را افرادی که از افغانستان بازگشته بودند تشکیل دادند و رهبری اش به عهده ابوعبد الله الشافعی است و برای مدتی منطقه بین حلبچه و دامنه های کوهستانی طول مرز با ایران را در تصرف خویش داشت. در میان اعضای آن 80 جنگجوی عرب از تابعیت های مغربی، سوری، اردنی، فلسطینی و مصری در کنار 60 نفر از عراقی هایی که در افغانستان آموزش نظامی دیده بودند، حضور داشتند، اکنون هم می توان گفت که شمار اعضای این گروه از چند صد نفر تجاوز نمی کند. گروه مذکور تلاش کرد در مناطقی که در اختیار گرفته بود شریعت اسلامی به شکل سلفی آن را اجرا کند. مدارس دینی در مناطق مذکور سریعاً تشکیل شد. همچنین تمام زنان در این مناطق مجبور به پوشیدن حجاب شرعی شدند. بعد از درگیری اتحادیه میهنی کردستان عراق با این گروه، جندالاسلام با دو گروه دیگر انصارالاسلام را تشکیل داد.

http://www.sarmayeh.net/ShowNews.php?8140

 

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics