نویدنو:19/08/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

مسئله صلح اسرائيل - فلسطين
بگو اما با گل بگو 1
Uri Avnery - برگردان ناهيد جعفرپور


خانم وزير امور خارجه اسرائيل تصميم گرفته است که در ستادش کميته ای ويژه ايجاد نمايد که وظيفه اش پرداختن به " مشکل محوری" صلح با فلسطينی هاست.
بله بعنوان تدارک نشست آناپوليس، نخست وزير اسرائيل به خانم وزير امور خارجه ماموريت داده است تا وی مذاکرات با مقامات رسمی فلسطينی را آغاز نمايد.
پرسش اينجاست که آيا اين طبيعی ترين مسئله جهان نيست که وزارت خارجه به سياست خارجی رسيدگی نمايد؟
شايد اين وظيفه برای کشورهای ديگر امری طبيعی است اما برای اسرائيل اصلا مسئله ای طبيعی نيست.
درست ازهمان اولين سال های تشکيل دولت اسرائيل وزارت خارجه نشانه ای بود برای ريشخند و تمسخر. يکی از دوستان من شعری دلنشين را بزبان عبری گفته است که ميتوان آنرا چنين ترجمه نمود: وزارت خارجه/ بسيار مهم است/ در غير اين صورت/ کارمندانش بدون آن چه می کردند ؟
اين دولت در جنگ متولد شد. قهرمانان آن رهبران ارتش بودند. داويد بن گوريون طراح دولت دقيقا از همان ابتدای امرمسير راهی را که دولت تا به امروز هم ادامه داده است مشخص نمود. وی تا آخرين روز زندگی اش بر مسند کار قرار داشت و دارای دومقام بود يکی بعنوان نخست وزير و ديگری بعنوان وزير دفاع. وی هيچگاه حقيرشمردن وزارت خارجه را کتمان ننمود و نظرش را در اين باره پنهان نساخت.
مجموعه نسل آنزمانی تحقير خود رانسبت به وزارت خارجه علنی ابراز می داشتند. مردان واقعی با "لهجه صبرا" به ارتش وارد می شدند و ژنرال می شدند و وزارت دفاع را مسلح می کردند. مردان ضعيف با لهجه ای آنگلوساکسنی و يا لهجه ای آلمانی به وزارت خارجه وارد شده و سفير و يا مامور دفتری می شدند. هرکسی اين تفاوت را بخوبی لمس می کرد. حتی ميشد در مناسبات شخصی هم اين تفاوت را لمس نمود: بن گوريون موشه شارون اولين وزير خارجه را که برايش رقيبی پرقدرت بود آزار می داد و به واقع هم زمانی که بن گوريون در سال 1953 تصميم گرفت بطورموقتی از مقام خود کناره گيری نمايد و به شهرک صحرائی سده بوکر برود شارت نخست وزير گرديد. وی برای اين کار قيمتی گزاف پرداخت زيرا زمانی که بن گوريون از تبعيد اختياری خود مراجعت نمود ديگر شارت کاره ای نبود و در زمان تدارک برای لشکرکشی سينائی او وی را بسادگی از کار بيکار نمود.
سپس وی وزارت خارجه را در اختيارگولدا ماير قرار داد اما با وی هم کاری نداشت. لشکرکشی سينائی/سوئز از سوی شيمون پرس جوان مدير کل وزارت دفاع و بن گوريون در مجلس شامی تدارک ديده شد. وی کمک نمود تا توطئه فرانسوی/بريتانيائی/اسرائيلی برای حمله به مصربه وقوع پيوندد. در مقابل اين آمادگی برای ياری رساندن به فرانسوی ها در جنگشان بر عليه شورشيان الجزيره اي، آنها ( فرانسوی ها) بما رآکتورهای اتمی ديمونا را هديه نمودند. تمامی اين ماجرا ها بدون وجود وزارت خارجه اتفاق افتاد. سال ها همچنين پيش رفت. مهمترين مسائل مناسبات سياست خارجی در دفتر نخست وزيری و وزارت دفاع با کمک سازمان امنيت موساد تصميم گيری شد. سفرای ما در تمامی جهان در ابتدا در باره اين وقايع و تصميمات از سوی خبرگزاری ها آگاه شدند.
امروز وزرا و نخست وزيران سياست خارجی خود را به پيش می برند. پروازهای سريع و سير، تلفن بين المللی و ايميل آنها را در وضعيتی قرار می دهد که مستقيما با هم در رابطه باشند. در تمامی کشور ها وزرای خارجه هرچه بيشتر نقش پادوهای زن و مرد را بخود گرفته اند.
در کشور ما اين مسئله بطور خاصی جا افتاده است. زيرا که ارتش در زندگی ملی ما نقشی محوری را بازی می کند. در ورق بازی اسرائيلی يک ژنرال بر 10 سفير پيروز است.
تخمينات ايستگاه های خبری ارتش و گزارشات سازمان موساد بر مدارک وزارت خارجه پيش دستی دارند. البته اگر کسی حاضر به خواندن اين مدارک باشد.
من کار ديگری جز خنديدن نمی توانستم بکنم زمانی که در باره تصميم خانم وزير خارجه مبنی بر بنيان گذاری ستاد صلح اطلاع يافتم.
51 سال پيش درست يک هفته قبل از لشکر کشی به سينائی من مقاله ای را علنی نمودم که تيترش اين بود:" ستاد سفيد عمومی" که برای من چيزی بمانند کشتی جنگی بود. من در اين مقاله نوشته بودم:" از آنجا که دراسرائيل دست يافتن به صلح مقدم ترين مسئله است لذا اين غيرقابل قبول است که اداره ای حرفه ای وجود ندارد که خود را با اين مسئله مشغول کند". من پيشنهاد کرده بودم که وزارتی خاص برای صلح ايجاد گردد. من اعتقاد داشتم که وزارت خارجه از آنجا که وظيفه اصلی اش مبارزه سياسی بين المللی بر عليه جهان عرب است، از اين رو برای اين کار مناسب نيست.
من برای اين که اين ايده ام مورد توجه همه گردد همچنين پيشنهاد نمودم که درست بمانند ستاد عمومی نظامی که برای هر وضعييت نظامی پيش بينی های لازم را می کند، اين ستا د عمومی سفيد بايد برنامه هائی برای صلح پيش بينی نمايد. تيمی که در اين ستاد کار می کند بايد از کارشناسانی برای مسائل عربی وهمچنين کارشناسانی چون ديپلمات ها، روان شناسان، اقتصاددانان و ماموران امنيتی و ....... تشکيل گردد.
ده سال بعد من مجددا در يک سخنرانی اين پيشنهادم را تکرار نمودم. اين سخنرانی من بعد ها در رديف سخنرانی های مهم قرار گرفت. من در سخنرانی خود اعلام نمودم که در ديوان سالاری عظيم دولتی با بيش از ده ها هزار کارمند حتی دو جين آدم وجود ندارد که اين وظيفه را داشته باشند برای صلح کار کنند.
درست بعد از اينکه رئيس جمهور افسانه ای تونس (2) سخنرانی تاريخی خود را نمود و در آن سخنرانی برای اولين بار جهان عرب را فراخواند که با اسرائيل صلح نمايند درست در آن زمان اريک رولائو خبرنگارخاورميانه در شهر پاريس ملاقاتی سری ميان من و سفيرتونس برقرار نمود. من از سفير تونس خواستم که از رئيس جمهورشان بخواهند که يک چنين نهادی را ايجاد نمايند. سفير تونس به من معامله ای را پيشنهاد نمود: اسرائيل از نفوذ خود در پاريس استفاده کند و فرانسوی ها را مجبور نمايد که مناسبات خود را با تونس بهبود بخشند و در عوض رئيس جمهور تونس هم يک چنين نهادی را به وجود خواهد آورد.
من فورا به خانه رفتم و از آبا ابان وزير امورخارجه مان تقاضای ملاقات فوری نمودم. زمانی که با وی قرار داشتم او گازيت رئيس بخش خاورميانه را با خود آورده بود. ابان به دقت به صحبت های من گوش نمود و با چند جمله بی ربط به آن پاسخ داد و زمان رفتن گازيت با لبخندی به من نگاه نمود وگفت:" شما نمی دانيد اينجا چه خبر است. اگر که حتی ابان هم اين مسئله را جدی می گرفت و به اداره خودش اين دستور را می داد که يک گزارش در باره مناسبات فرانسوی/تونسی تهيه نمايند اما با اين وجود هيچکسی وجود نخواهد داشت که اين کار را بکند. در تمام وزارت خانه حتی چند نفر وجود ندارند که خود را با مسائل عربی مشغول سازند".
من بعد ها با نخست وزير لوی اشکل و سپس بعد تر با نخست وزير رابين در اين باره صحبت نمودم اما هيچ اتفاقی نيافتاد. از اين رو به خودم اجازه می دهم نهاد درست شده از سوی خانم ليونی را با يک نوع شک و ترديد نگاه کنم.
اخيرا وزير امورخارجه اسبق آمريکا يعنی هنری کسينجر کتابی در باره شغل ديپلمات ها نوشته است. وی در اين کتاب ادعا نموده است که وزرای خارجه بزرگ نفوذ بيشتری بر تاريخ داشته اند تا پادشاهان و يا صاحب منصبان نظامی آنها.
من به هيچ وجه از تحسين کنندگان اين مردی که به سن و سال من است و چون من در آلمان متولد شده است نيستم. بعضی از اوقات از خود می پرسم چه ميشد اگر که پدر وی به فلسطين مهاجرت می کرد و پدرمن به آمريکا؟ در اين صورت من حالا جنايتکار جنگی ميشدم و او فعال صلح اسرائيلي؟
اما من آماده ام که تزمحوری اين کتاب را بپذيرم که می گويد:" سياست خارجی جدی بدون يک هدف طولانی مدت و روشن و بادوام ممکن نخواهد بود.
اين خانم وزير امورخارجه اسرائيلی يک چنين هدفی ندارد. او حرف می زند و توضيح می دهد واعلام می کند اما اصلا روشن نمی کند که حتی اگر به او اجازه بدهند سياست خارجی ما را به کجا می خواهد بکشاند. بعد از دوسال که در اين مقام است هنوزتصوير سياسی ما بی رنگ غيرقابل کنترل است.
يکبار وی تلاش می نمايد به المرت ازچپ حمله کند و بار ديگر از راست. يکروز از اين ضرورت صحبت می کند که بايد با مقوله تائين کننده صلح مشغول شد و روز ديگر اعلام می کند که ما برای پيمانی برای پايان دادن به اين اوضاع هنوزآماده نيستيم و زمانش نرسيده است.
او از جنگ سال گذشته لبنان پشتيبانی نمود اما هم اکنون به آنها شديدا انتقاد می کند. بعد از علنی شدن گزارش کميسيون وينوگارد وی از المرت خواست که کناره گيری کند آنهم با اين انگيزه که جای او را بگيرد. اما زمانی که اين تلاش برای کودتا به شکست انجاميد وی در دولت المرت باقی ماند و همچنان مسئوليت آکسيون ها و اهمال کاری های وی را به دوش کشيد.
با وجود اينکه هر دو آنان از يک دهکده می آيند و پدرهر دوشان از اعضای بالای " ايرگون" بوده اند و هردو در يک فضای راست سياسی يکسان فعالند و هر دو از يک چشمه آب می خورند اما خانم وزير خارجه از المرت بدش می آيد و اولمرت هم متقابلا نسبت به او همين احساس را دارد.
زمانی که مادر خانم وزير چند هفته پيش فوت نمود هر دوی آنها با هم در کنار قبر وی ايستاده و با هم آواز مذهبی حزبشان را می خواندند.
اين تحقير و تنفر دو طرفه ميان بن گوريون و شارت و ميان رابين و پرس هم تکرار می شوند. بنظر کسينجر اين مناسبات نفوذ بسياری بر سياست اسرائيل دارند. وی در اين باره می گويد :" در اسرائيل سياست خارجی وجود ندارد و تنها سياست داخلی موجود و مهم است".
سياست خارجی اسرائيل تحت تاثير اوضاع سياسی داخلی اش می باشد: المرت تصميم دارد در هر صورت به لحاظ سياسی بر مسند باشد. بعد از اينکه دولتش به ابزار بسيار راست و حتی فاشيستی متوصل شود در اين صورت تنها يک جنبش واقعی در مسير صلح می تواند اين دولت را بر کنار سازد.
اگر يک دولت اهداف دراز مدت نداشته باشد در اين صورت چگونه می تواند سياست داشته باشد؟ کسينجر برای اين مسئله پاسخی ندارد اما من دارم: اگر هدفی آگاهانه وجود نداشته باشد در اين صورت هدفی ناآگاهانه کنترل را در دست خواهد گرفت. هدفی ناآگاهانه که از مدت ها پيش وجود داشته و بر بستر نيروهای کاهل و سست هم چنان وجود خواهد داشت و به پيش خواهد رفت.
قانون ارثی جنبش صيهونيستی خواهان مبارزه با ملت فلسطين است تا بدين وسيله مالکيت کامل تاريخی برفلسطين و گسترش شهرک سازی يهودی را از دريا تا رودخانه به انجام رساند.
تا زمانی که اين امر از طريق يک تصميم ملی الغا نگردد و يک هدف ديگر از طريق تصميمات روشن و باز و دراز مدت مورد قبول قرار نگيرد همچنان در بر روی اين پاشنه خواهد گشت و اوضاع همين خواهد بود که هست.
يک چنين قطعنامه ای تا کنون وضع نگرديده است. وزرا در باره امکانات ديگر داد سخن می گويند و در باره راه حل " دودولت" وراجی می کنند و نوشته ها علنی می کنند و ...... اما واقعييت اين است که سياست تا کنونی همچنان به پيش خواهد رفت و گويا اصلا اتفاقی نيافتاده است.
اگر تصميم ديگری گرفته می شد همه چيز می توانست تغيير کند ـ از " حرکات" دولت تا " صدای" دولت. در حال حاضر اين آهنگ مذهبی حزبی است که آهنگ اصلی اين موسيقی را تشکيل می دهد.
آيا دليل ديگری برای انگيزه های المرت وجود دارد که نمی خواهد قدم های جدی برای صلح بردارد؟ بله به نظر من وجود دارد و آن هم تصميم دادن ماموريت به خانم زيپی ليونی وزير امورخارجه اسرائيل برای بر قرار کردن رابطه با فلسطينی هاست.
اگر که المرت به واقع خواهان گذر از تاريخ و برقراری صلح بود آنزمان به اين فکر می کرد که اين موفقيت را بنام خود تمام نمايد. ولی زمانی که اين وظيفه را به عهده رقيب خود قرار می دهد صد درصد مسئله ای بدون نتيجه و بدون چشم اندازخواهد بود.
در هفته گذشته دولت هلند خواهشی از وزارت خارجه اسرائيل نمود که به فلسطينی ها اجازه دهد تا از نوار غزه گل های خود را به کشور لاله ها صادر نمايند. وزارت خارجه و وزير آن در اين موقعييت قرار نداشتند که اين خواست معمولی دولت هلند را برآورده کنند زيرا که ارتش با آن مخالفت نمود.
1. ضرب المثلی قديمی به مفهوم اين است که کسی مقصدی را از روی عشق به آن مقصد بگويد
2.
Habib Bourguiba

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics