نویدنو:12/02/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

نویدنو:

سوسیالیسم آینده است ، آن را ازهم اکنون بسازیم !*- بخش اول

چشم انداز های استراتژیک حزب کمونیست افریقای جنوبی  

افریقای جنوبی واوضاع جدید جهانی

مقدمه

روند مذاکرات در آفریقای جنوبی (1990-94) ، شکاف دموکراتیک آوریل 1994، وانقلاب ملی دموکراتیک در حال پیشرفت ما،همگی در درون متن بین المللی گسترده تری جای گرفته اند. اگر ما به پیشرفت وتعمیق دفاع از انقلاب ملی ودموکراتیک خود مصمم هستیم ، بسیار حیاتی است که  درک درستی از متن جهانی  که در آن عمل می کنیم داشته باشیم .

مهمترین رخ داد فاجعه بار جهان در سال های اخیر، البته فروپاشی اتحاد شوروی وکشورهای سوسیالیستی بلوک شرق بوده است .این اتفاق به جنگ سرد که از سال 1945 در روابط بین المللی مسلط شده بود پایان داد.ناپدید شدن بلوک دوم قدرت در جهان دوقطبی ،پی آمد های عمده ای برای کشورها وخلق های عقب مانده جنوب در بر داشت .

تغییرات مهم در تعادل جهانی نیروها  درزمان تغییرات عمیقی در اقتصاد جهان سرمایه داری( ودر رابطه مشخصی با آن تغییرات) عملی شد.

این آخرین تغییر همان است که ما برای شروع  بدان نیاز داریم"

1.1-تغییرات در اقتصاد جهان سرمایه داری

1.1.1- بحران تولید

اواسط  دهه هفتاد میلادی  رامی توان نقطه بحران در اقتصاد جهان سرمایه داری شناخت. ان دوره به موج بلند گسترشی که مشخصه تمام دوران  بعد از جنگ جهانی دوم  بود پایان داد ، وموج بلند انقباضی را که تا امروزنیز ادامه دارد آغاز کرد.

بدون مشابهت  با بحران دهه 1930سرمایه داری (که بحران تحقق ارزش اضافی بود- بحرانی که اقتصاد های سرمایه داری ظرفیتی فراتر از تقاضا داشتند) ، بحران جاری بحران تولید است.بحران 1930توانست با اقدامات کینزی ، بطور اساسی با هزینه کردن دولت در پروژه های عمده وسایر مداخلات برنامه ریزی  شده برای  تحریک تقاضا حل شود.بحرانی که در میانه دهه 1970آغازشد بسادگی با اقدامات کینزی قادر به حل نیست.بحران جدید بازسازی عمیق تولید را ناگزیر ساخته است .

درتمام دوران  دهه 1980 این بازسازی تولید عملی شده بود. در این میان مهمترین اقدامات قابل ذکر عبارتند از:

·              ابداع تکنولوزی های جدید ، با پایه گذاری صنایع"دانش فشرده" ( بعنوان مثال "انقلاب کامپیوتر" )

·         جایگزین کردن  بسیاری از مواد اولیه با استفاده از مواد مصنوعی .این امر موجب کاهش تقاضا برای مواد اولیه سنتی شده است .

·         عملیاتی کردن"جهانی سازی" فزاینده سرمایه در مقیاس فرا ملی، تمرکز بر تولید برای جهان (صادرات) در مقایسه با بازار های محلی، تصمیم به سرمایه گذاری در سراسر مرز های ملی ، وپیگیری دست یابی به مواد اولیه وکارارزان در سراسر جهان

1.1.2- فشار بر کشورهای در حال توسعه

تمام این روند ها اثرات ژرفی براقتصاد کشورهای توسعه نیافته جنوب وروابط بین جنوب واقتصاد های سرمایه داری صنعتی پیشرفته شمال داشته است.دربین سایر چیزها:

·         کاهش وابستگی به مواد اولیه سنتی منجر به تغییر مهمی در شرایط تجارت علیه تولید کنندگان محصول اولیه داشته است.مثلا طبق گزارش برنامه توسعه سازمان ملل،قیمت های جهانی تقریبا 33 محصول اولیه ( به استثنای فرآورده های انرژی مثل نفت )که اقتصاد های صادراتی  بسیاری ازکشورهای جنوب بدان وابسته اند تقریبادر سال های 1980و1991 به نصف قیمت کاهش یافته است .

·         جهانی سازی با روند آزادسازی متغیر ونا برابری نیز همراهی شده است. کشورهای جنوب با کاهش حمایت دولتی از تولیدکنندگان محلی واز طریق خصوصی سازی دارایی هایی که می توانند از سوی شرکت های چند ملیتی خریداری شوند به " بازکردن" اقتصاد های ملی خود وادار شده اند.اما در حالی که این وقایع رخ می دهند ، موانع غیر تعرفه ای در حداقل 20کشور صنعتی نسبت به محدودسازی اندک در دهه 1982-1992 افزایش یافته است .بنا به گزارش برنامه توسعه سازمان ملل،این "محدودیت های بازار جهانی ومشارکت نا برابر"برای کشور های درحال توسعه نزدیک به 500میلیارد دلار هزینه داشته است .این مبلغ 6برابر ازآن چه آنها برای اولویت های توسعه نظیر آموزش وپرورش ابتدایی، بهداشت عمومی ابتدایی ، آب سالم ومحو سوء تغذیه پرداخت کرده اند بیشتر بود.

در وحله اول ، پاسخ بسیاری از کشورهای درحال توسعه به هجوم بحران در دهه 1970 پیروی از "عقلانیت عرفی"  و همزمان موعظه اعطا کنندگانبود..آنها تلاش کردند رشد را به وسیله ترکیبی از هزینه های دولتی وقرض های خارجی حفظ کنند. اما در موقعیتی که در آن بحران اساسی در تولید ونه در تقاضا ریشه داشت، این ترفند در اعاده رشد شکست خورد. در حقیقت، این اقدامات به بحران عدم ثبات اقتصاد کلان وتعهدات بدهی خارجی عظیمی درتعداد فزاینده ای از کشورهای درحال توسعه منجرگردید.

این تغییرات  پس از آن ، به نوبه خود، پس زمینه ای را در برابر کشورهایی از جنوب ( وبه ویژه افریقا) شکل داد که به روابط  نامعلومی با صندوق بین المللی پول وبانک جهانی وادار می شدند.آنها مجبور بودند برای دریافت وام در راستای برآمدن ازعهده مشکلات خطرناک تراز پرداخت هایشان به این نهادها نزدیک شوند. ارزش مطالبه شده برای این وام ها پذیرش بسته سیاسی معروف به "تعدبل ساختاری" بود.برنامه های تعدیل ساختاری در تلاش ترویج ثبات اقتصاد کلان از طریق راه علاجی کلیشه ای بود:

·              کاهش شدید ارزش پول ملی

·              کاهش بودجه کشور( از جمله هزینه های آموزش وپرورش وبهداشت عمومی)

·              حذف سوبسید های دولتی  کالاهایی نظیر بهای  عمده فروشی مواد عذایی

برنامه تعدیل ساختاری کاهش نقش دولت در اقتصاد، "آزاد" کردن بازار از آن چه بعنوان انحرافی مخلوق  سیاست مداخله جویانه مد نظر قرار می گرفت وایجاد فضا برای کار آفرینان بخش خصوصی را نیز تعقیب می کرد.

گزارش نهایی برنامه عمل برای بهبود وپیشرفت اقتصاد افریقاییان سازمان ملل (UN-PAAERD) در نشان دادن فشار این برنامه های تعدیل ساختاری نو لیبرالی بسیار آموزنده است .گزارش منتشر شده در 1991، نتیجه می گیرد که افریقا در 1991  علیرغم ندارک 128 میلیارد دلار برای حمایت ازبرنامه های  تعدیل ساختاری ، نسبت به 5سال قبل در بدترین وضعیت ممکن قرار داشت، درآمد سرانه واقعی به متوسط سالانه 7/0 درصدسقوط کرد در حالی که نرخ بیسوادی،مرگ ومیر وبدهی همگی  افزایش یافت. کارگران ودیگر طبقات مردمی جنوب وادار به تحمل بار اصلی برنامه های تعدیل ساختاری شدند در حالی که اندک نخبگان ملی، در همکاری نزدیک با فرا ملیتی ها اغلب سود بردند.

حتی قبل از فروپاشی کشورهای سوسیالیستی ، تغییرات آن زمان در اقتصاد جهانی نیز به  تباهی مهمی در رابطه جنوب – شمال به زیان اکثر کشورهای جنوب وبه ویژه به زیان کشورهای افریقایی منجر شده بود.

1.2- ضربه فروپاشی کشورهای سوسیالیستی

بحران وفروپاشی کشورهای سوسیالیستی معنای بزرگی برای واقعیت سیاسی جهان داشته است. اگر چه  هنوز برخی کشورهای سوسیالیستی باقی مانده اند، اما دیگر بلوک دوم توانمندی که قادر به تدارک بدیلی در شرایط تجارت جهانی، کمک، یامساعدت نظامی وسیاسی باشد وجود ندارد. بعبارتی پس از فروپاشی ، جهان پس از جنگ سرد به ویژه از نظر سیاسی - نظامی، جهانی تک قطبی است . اما در جبهه اقتصادی ، فروپاشی کشورهای سوسیالیستی در زمانی رخ داد که هژمونی امریکا درحال نزول ورقابت بین امریکا ، اروپا وژاپن درحال رشد بود. تک قطبی با چند قطبی  ساختار یافته گرد گروه هایی از کشورهای هسته  در بلوک های تجاری منطقه ای همزیستی می کند

حذف عامل جنگ سرد اثر بغرنجی در کشورهای جنوب داشت :

·         حذف عامل جنگ سرد در کاهش حمایت بین المللی از مبارزات آزادیبخش مسلحانه تاثیر داشت. این امر قبلا در نیمه دوم دهه 1980 با سیاست "پیداکردن راه حل های سیاسی برای درگیری های منطقه ای" گورباچف آغاز شد.  از این تاریخ حمایت بلوک سوسیالیستی از جنبش های رهایی بخش ملی( ازجمله جنبش خود ما) تاپایان دهه1980 آغازبه کاهش کرد و با فروپاشی بلوک سوسیالیستی کاملا محو شد .

·         بعبارت دیگر، دربحبوحه جنگ سرد،تلاش ها ( گاهی اوقات تلاش های بسیار معتدل)برای اصلاحات دموکراتیک وتوسعه اجتماعی واقتصادی در کشورهای جنوب ، اغلب با فشار کشورهای امپریالیستی ومتحدان محلی آنها  به نام "عقب راندن تهدید کمونیسم " در هم شکست. حمایت غرب  از بسیاری از رژیم های جنایتکار جنوب بر این استدلال استوار بود.این استدلالی است که در حال حاضر به طور قابل ملاحظه ای بی ارزش شده است .

·         روی هم رفته ، این دو تغییر برای برگزاری گفتگوهای  مصالحه جویانه  در تعدادی ازمحل های درگیری در جنوب از جمله کشور خود ما پایه ای فراهم کرد.این امر همچنین راه را برای آنچه در اصل، تغییری مترقی وخوش آیند در توزیع دموکراتیک چند جانبه در بسیاری از کشورهای جنوب وبلوک شوروی سابق است هموار نمود.

·         هر چند این تغییر(این تغییر بسیاری از اوقات شرایط جدیدی برای کمک است) اغلب درشرایطی مطرح می شود که برنامه تعدیل اقتصادی حق حاکمیت دولت ها را تضعیف وبه طور برجسته ای امکانات پیشرفت را محدود کرده است .در زمینه ای که چشم اندازآنی برای فراهم کردن بهبود در زندگی اکثریت تیره وتار است ، فضای سیاسی جدید اغلب از سوی اندک  نخبگان قومی ومنطقه ای اشغال می شود.- این امر در افریقا ، اروپا واتحاد شوروی سابق رخ داد.  

·         پایان جنگ سرد " اهمیت استراتژیک" بخش بزرگی از جنوب را نیزتا جایی که قدرت های عمده جهانی علاقمند بودند تقلیل داد.جنوب دیگربه طور آشکاری عرصه رقابت  برای نفوذ ژئو پولتیک وکنترل نیست .این کاهش اهمیت به ویژه در مشارکت بیشتر برای عمیق تر کردن نزول  مارپیچ غفلت، خشکسالی وبحران های عمومی، افریقا راتحت تاثیر قرار داده است.  

" نظم نوین جهانی" که تصور می شد از خاکستر جنگ سرد بر خیزد، تاحد زیادی ثابت کرد ه است که یک بی نظمی باشد. این بی نظمی  موارد زیر را شامل می شود :

·         تاثیرات شوم  برنامه های تعدیل ساختاری در سرتاسر جنوب ، و گرسنگی  انبوه مردم در بخش های زیادی از جنوب

·              عدم ثبات دائمی وژرفنده در بسیاری از نقاط جهان، وتا حد زیادی به عنوان نتیجه اجرای این برنامه ها

·         مهاجرت گسترده از جنوب فقیر شده به شمال ، از کشورهای سوسیالیستی سابق به اروپای غربی، ودر داخل جنوب از بسیاری از کشورهای پیرامونی به کشورهای نیمه پیرامونی

شرایط جدید نیزبا عدم ثبات عمده در بازار های مالی جهان توصیف میشود.

تمام این موارد به عدم امنیت قابل توجه ما  درآستانه نزدیکی به هزاره جدید افزوده می شود.سرمایه داری جهانی که تنها سه یا چهار سال پیش چنان متکبرانه بر شیپور پیروزی خوددرجنگ سرد می دمید، به صورت غریبی ناتوانی خودرا در تبدیل این پیروزی به چیزی تثبیت شده ،وتنها به حال خود رها کردن نظم جهانی اثبات کرده است .نظم جهانی تحت سلطه امپریالیسم هیچ راه چاره  با دوام وامید معناداری برای اکثریبت عظیم جمعیت جهان ندارد.

-------------

*- گزارش مورد پذیرش واصلاح شده درکنگره نهم حزب کمونیست افریقای جنوبی آوریل 1995

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics