نویدنو:23/02/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

سیاسیونی که شخصیت رسانه‌ای ندارند

بابک پاکزاد

در دویستمین شماره فرهنگ توسعه می‌خواهم توجه خوانندگان را به "عارضه‌ای" جلب کنم که بعضی از"رسانه‌های روشنفکری" موجود به آن مبتلا هستند، عارضه‌ای به نام  "محفل گرایی".

 یک محفل، چارچوب‌های بسیار دقیق و مشخص دارد. در محافل به خاطر چارچوب‌های دقیق و مشخص، روش‌های زبردستانه‌ای نیز برای طرد و حذف وجود دارد. اساسا، محفل زمانی شکل می‌گیرد که مکانیسم‌های  طرد و حذف فعال شود. این طرد و حذف فقط مشمول دیگری نمی‌شود بلکه مشمول خود نیز می‌گردد.

 محفل‌بازان بدون آن که کسی دری را به روی آن‌ها ببندد ترجیح می‌دهند در جایی باشند که استراتژی و تاکتیک‌هایشان هیچ معارضی پیدا نکند و هیچ کس جریان ذهنی آنان را مختل نگرداند. محافل به دلیل یک‌دست بودن حتی می‌توانند در درون خود همکاری خوبی داشته باشند و در مسیری که حقیقت می‌پندارند بسیار فعال عمل کرده و تولیدات پرشمار داشته باشند اما یک چیز مسلم است: محفل بستر مناسبی برای نوگرایی و ابتکار عمل نیست. بر خلاف "محفل" که برای اعضایش خانه‌ای امن محسوب می‌شود، "رسانه" تریبون امن هیچ فرد، گروه یا دسته‌ای نیست. هر رسانه‌ای چارچوب خاص خود را دارد اما بر خلاف چارچوب‌های محفلی که بسیار محدود است چارچوب‌های رسانه‌ای بسیار کلی است و قلمرو وسیعی را در بر می‌گیرد، قلمرو وسیعی که در برابر سپهر بیکران مخاطبان هیچ است. برخورداری از یک قلمرو وسیع، امکان گفتگو را فراهم می‌کند. رسانه ذهن را انعطاف پذیر کرده و نوآوری را ممکن می‌کند برعکس، محفل این استعداد را دارد که یک روشنفکر را به موجودی انعطاف ناپذیرو کله شق بدل کند، به موجودی که به رغم ادعاهایش، در عمل، کلیه سنن مترقی عصر روشن‌گری را زیر پا له می‌کند تا خر خود را از پل بگذراند.

کسی که در یک رسانه قلم می‌زند خود را در دادگاهی به وسعت تمام مخاطبان در معرض قضاوت و صدور حکم قرار می‌دهد. رسانه خانه امن هیچ نویسنده‌ای نیست، آن نویسنده که طلب می کند اندیشه معارض با من نباید در این خانه جایی داشته باشد، نویسند‌ ی"اهل رسانه" نیست بلکه نویسنده‌ی"اهل محفل" است. بدیهی است که رسانه مانند هر دادگاهی آداب خاص خود را نیز دارد و از جمله محدودیت‌های خاص خویش را و حتی در مورد برخی کشورها (محدودیت‌های تحمیلی که برخاسته از ذات رسانه نیست). سال‌ها در رسانه‌های مختلف و گوناگون قلم زده‌ام و با سناریویی تکراری مواجه شده‌ام ، "محفل گر ایی" وعدم انعطاف ناشی از تفکر محفلی. بالاخره من نفهمیدم چرا کسی باید فکر کند که استراتژی و تاکتیک‌اش عین حقیقت است و به اصطلاح نوبرش را آورده است. مگر با این شرایط اقتصادی و اجتماعی، روشنفکر مفروض ما چند ساعت مطالعه کرده یا مطالعات خود را در عرصه عمل تجربه کرده که خود را در جایگاه نسخه پیچ قرار می‌دهد. به نظر من با این فرهنگ، لازم نیست دخلمان را بیاورند زیر ما خود دخلمان را آورده‌ایم. متاسفانه "اهل محفل" همیشه عامل فروپاشی بوده و معمولا "اهل رسانه" به دلایل گوناگون و شاید زمینه‌های تاریخی قادر به احتراز از فاجعه نبوده است. کم نبوده‌اند سیاسیونی که شخصیت رسانه‌ای نداشته‌اند و عامل شقه شقه شدن رسانه‌ها و جنبش‌ها گشته‌اند. در حال حاضر آن‌چه ضرورت می‌پندارم این است که برای پیروزی بر سیاهی و حاکم کردن سنت‌های روشنگری، باید با هرگونه محفل گرایی فعالانه مبارزه کنیم و ارزش‌های ناشی از برخورد رسانه‌ای و شخصیت رسانه‌ای را نه تنها در رسانه‌ها بلکه در جنبش‌های اجتماعی و سیاسیون ترویج کنیم تا شاید محملی برای نوگرایی و خروج از بن بست باشد.

منبع: فرهنگ توسعه :http://www.farhangetowsee.com/200/200-1.htm

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics