نویدنو:17/11/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

ایران سی سال پس از انقلاب شکوهمند بهمن - فاجعه رژیم ولایت فقیه سد اساسی تحقق آزادی، دموکراسی، استقلال، صلح و عدالت اجتماعی

نامه مردم 809

22بهمن امسال مصادف با سی سالگی انقلاب شکوهمند ضد امپریالیستی، ضد استبدادی، دمکراتیک و مردمی ایران است که به حق یکی از رخدادهای مهم و موثر سده بیستم میلادی قلمداد می شود.

حزب ما این انقلاب بزرگ خلقی را ادامه سنن ریشه دار مبارزاتی مردم ایران ارزیابی کرده و می کند. چند ماه، پیش از پیروزی انقلاب بهمن، هیات اجراییه وقت کمیته مرکزی حزب توده ایران به تاریخ مهرماه 1357 دراطلاعیه ای تحت عنوان ”ویژگی های جنبش انقلابی ایران و شعارهای اساسی مبارزه“ درتوصیف و تحلیل خیزش توده های میلیونی مردم از جمله نوشت: ”مردم ایران با انقلاب پر افتخار مشروطیت پیشتاز انقلابات آسیا بودند. مبارزات مردم ایران دردوران جنگ دوم جهانی و پس از آن از اولین جلوه های مبارزات دمکراتیک خلق درجهان آن روز محسوب می شد. مردم ما با نهضت بزرگ ملی کردن صنایع نفت پس از جنگ دوم، یکی از برجسته ترین مبارزات علیه امپریالیسم را انجام دادند. کشور ما با جنبش کنونی خود یک بار دیگر نشان داد که سنن و روحیات طغیان انقلابی علیه ستمگران و غارتگران داخلی و خارجی درایران ریشه های عمیق دارد و سخت دراشتباهند کسانی که خیال می کنند این مردم را می توان خموشانه تاراج کرد وبی کیفر در قید استبداد فشرد. جنبش کنونی مردم ایران جنبشی است عمیقا خلقی، جنبشی است دمکراتیک، جنبشی است علیه حکومت مطلقه یک پادشاه خائن و خونخوار، جنبشی است ضد امپریالیستی...“
تاکید بر محتوی، ویژگی ها و ریشه های عینی و ذهنی انقلاب بهمن 57 از دیدگاه علمی آنگونه که حزب ما ارایه داده، به وِیژه در سی سالگی این رخ داد عظیم مهم و با اهمیت است، زیرا هستند احزاب و نیروهایی که حوادث تاریخ از آن جمله انقلاب بهمن را نه درچارچوب و ظرف تاریخی آن، بلکه با معیارهای ذهنی امروزین خویش سنجیده و به ارزیابی آن می نشیند و نتایج بکلی نادرست از آن به دست می دهند.
در همان دوران نضج گیری انقلاب نیز کم نبودند نیروهایی که بر اساس برداشت های نادرست از شرایط عینی و ذهنی جامعه ما انقلاب شکوهمند بهمن را تنها یک ”قیام مردمی“ ارزیابی می کردند و ماهیت تاریخی این جنبش عظیم مردمی را زیر علامت سئوال می بردند. روند رشد جنبش انقلابی و سپس پیروزی انقلاب در 22 بهمن ماه 1357 دارای پیچیدگی ها و ویژگی هایی بود که مهر و نشان خود را بر مسیر و حیات انقلاب برجای گذاشت. حزب ما در دوران دشوار سنگین تر شدن سایه حاکمیت مطلقه ارتجاع بر حیات میهن ما، یعنی در شهریور ماه 1361، با انتشار جزوه ای با عنوان: ”سرنوشت انقلاب در گرو نظام اجتماعی-اقتصادی جمهوری اسلامی ایران“ در باره انقلاب از جمله نوشت: ”پس از برانداختن انقلابی رژیم سیاسی مبتنی بر استبداد سلطنتی و قطع پیوند های سلطه سیاسی-نظامی امپریالیسم ... روند انقلاب حل مسایل بنیادی دیگری در زمینه های زیر را در دستور انقلاب قرار می دهد:
1. تحول اجتماعی-سیاسی از راه دگرگونی در اداره کشور و دستگاه ها و نهادهای دولتی بر پایه اصول دموکراتیک و ایجاد امکان همه جانبه برای فعالیت های سازمان های انقلابی و مدافع انقلاب؛
2. تحول اجتماعی-اقتصادی از راه دگرگونی بنیادی در زیر بنای اقتصادی به منظور تأمین عدالت اجتماعی....“
بر خلاف برخی نظرات انحرافی که گویا هنوز نیروهای ارتجاعی بر حیات سیاسی- اقتصادی میهن ما حاکم نشده اند، و مبارزه ”که بر که ای“، همانند سال های نخست انقلاب در جریان است، انقلاب بهمن در پی سرنگونی رژیم سلطنتی همان طور که از نقل قول بالا می توان استنباط کرد نتوانست تحولات بنیادین اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ضرور را در میهن ما پدید آورد و با حاکم شدن کامل نیروهای ارتجاعی نتوانست به اهداف خود دست یافته و متوقف شد.
به گمان ما انقلاب بهمن به رغم شکست و ناکامی، که علت بنیادین آن را باید در رهبری نیروهای مذهبی به زعامت خمینی جستجو کرد، و باوجود اینکه رژیمی مغایر با اهداف و آرمان های مردمی دربطن آن شکل گرفت و به سیر طبیعی و تکامل مادی و معنوی جامعه ایران لطمات جدی و گاه جبران ناپذیر وارد ساخت، انقلابی با ماهیت مردمی به معنای دقیق کلمه بود و ستایش از این رخداد بزرگ باید درخدمت تجربه اندوزی برای آینده وافشای رژیم واپس گرای برآمده از آن قرار گیرد. افشای رژیم و شناخت عللی که به کامیابی و تثبیت آن انجامید، خود بهترین و موثرترین یاد کرد، ستایش و دفاع از حقانیت انقلاب بهمن است!
در روزها و هفته های منتهی به سی سالگی انقلاب بهمن ما شاهد انتشار ارزیابی های گوناگون از سوی نیروها، احزاب و شخصیت های ملی، مترقی و آزادیخواه و نیز جناح های مختلف درون و پیرامون حاکمیت هستیم که هر یک در راستای موضع طبقاتی خویش به معرفی و تجلیل از آن می پردازند. حزب توده ایران ارزیابی مشخص از این رخداد سترگ، ویژگی ها، ماهیت و خصلت و نیروهای محرکه آن دارد که دراسناد رسمی و معتبر حزبی بازتاب یافته است. درهمه این اسناد حزب کوشیده است با نگاهی موشکافانه و بر پایه اصل کلیدی دیالک تیک مارکسیستی ”عمل معیار حقیقت است“ به قضاوت درباره روند انقلاب و سیاست خود دراین دوره بپردازد. نکته بسیار پراهمیتی که در سی سالگی انقلاب به چشم می خورد بحران عمیق نظری-هویتی است که نیروهای درون و پیرامون حاکمیت با آن روبرو هستند. این واقعیت که ”حکومت اسلامی“ بویژه مدل مبتنی بر ولایت فقیه با چالش های جدی و اساسی مواجه و قادر به پاسخگویی به ضرورت های زمان نیست و به سدی درراه تکامل جامعه ایران بدل شده حتی از سوی مسئولان بلند پایه حکومتی نیز مورد تاکید مستقیم و غیرمستقیم قرار دارد.
حزب ما از همان آغاز جنبش انقلابی مردم ایران به این واقعیت که جنبش بطور عمده رنگ مذهبی به خود گرفته توجه کرد و به ارزیابی آن پرداخت. طی 25 سال از کودتای ننگین 28 مرداد تا انقلاب روحانیون تنها گروهی بودند که به مراتب بیش از سایر گروه ها و سازمان های سیاسی امکان داشتند از راه مساجد، تکایا، جلسات مذهبی ونیز برخی نهادها همچون انجمن سلطنتی فلسفه به ترویج وتبلیغ افکار و نظرات خود بپردازند و این درحالی بود که جبهه ملی از امکان تماس با مردم برخوردار نبود و نیروهای انقلابی و چپ مانند حزب ما، فداییان و مجاهدین خلق درزیر شدیدترین سرکوب قرار داشتند و امکان تماس مستقیم و بی واسطه وجود نداشت. همین امر درتقویت و تسلط نقش خمینی و نیروهای هوادار او دررهبری انقلاب بسیار موثر افتاد. با پیروزی انقلاب بهمن کلیه جناح های هیات حاکمه سابق از حاکمیت برکنار شدند و قدرت سیاسی به طیف وسیع نمایندگان خرده بورژوازی، لایه های بینابینی سرمایه داری تجاری و سرمایه داری لیبرال منتقل شد. حاکمیت جدید دراوضاع ادامه مبارزه درونی و فرمانروایی جو انقلابی برجامعه دست به یک رشته اقدام ها در راستای هدف های ملی ودمکراتیک انقلاب زد.
حزب براساس رهنمودهای پلنوم شانزدهم، تحقق کامل برنامه حزب درمرحله انقلاب ملی و دمکراتیک را درگرو تحقق شرط عمده مطروحه دربرنامه یعنی ایجاد جبهه متحد خلق با شرکت همه نیروهای ملی، مترقی و انقلابی و نیز نیروهای هوادار خمینی و یا به عبارتی روحانیت فعال درانقلاب می دانست.
به دلایل معینی ا زجمله مواضع انحصار طلبانه و قشری هواداران خمینی و تفرقه و چند دستگی میان نیروهای انقلابی، ملی و آزادیخواه، جبهه متحد خلق ایجاد نگردید. درچنین وضعیت بغرنجی حزب ما می بایست تاکتیک مناسب و اصولی مبارزه را انتخاب و با جدیت دنبال می کرد. رهبری وقت حزب این تاکتیک را با درنظر گرفتن حمایت اکثریت قاطع توده های مردم از خمینی برپایه باورهای مذهبی و نیز وعده هایی که خمینی و هواداران او درزمینه تحقق آماج های مردمی انقلاب می دادند، تنظیم می ساخت. حزب ضمن حمایت کاملا درست واصولی از تدابیر شورای انقلاب درسال های نخست انقلاب وتلاش در زمینه برجسته ساختن و مطالبه اجرای وعده های حاکمیت جدید به مردم که تاکتیک صحیح و اصولی بود، درپاره ای از خطوط عمده از رهنمودهای پلنوم شانزدهم درآن مقطع عدول کرد. مطابق با مصوبات پلنوم شانزدهم، حزب ما می بایست همکاری با نیروهای هوادار خمینی و همکاری همه جانبه با همه نیروهای راستین انقلابی و مردمی را در جهت تحکیم و تثبیت و بازگشت ناپذیر ساختن دستاوردهای انقلاب به پیش می برد، اما درتاکتیک اعمال شده از سوی رهبری وقت سیاست اعتماد یک جانبه و حمایت از خمینی وهواداران او جای رهنمودهای اصولی پلنوم شانزدهم را گرفت. به عنوان نمونه حزب ما ضمن اینکه با صراحت درنامه سرگشاده سوم آذر ماه 1358، با رد اصل ولایت فقیه تصریح کرد که مبنای حاکمیت خلق است، تمام قوا از آن مردم است و مردم بر مقدرات کشور و مقدرات خود حاکم اند، به اشتباه شخص خمینی را مستثنی کرد، در حالیکه رهبری وقت وظیفه داشت، ماهیت ضد مردمی و ارتجاعی اصل ولایت فقیه را افشاء و قاطعانه رد کند.
تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و اجرای آن درعمل فاجعه کنونی را در میهن ما پدید آورده و اینک پس از سی سال و با خیانت سردمداران رژیم به آرمان های عدالت جویانه، ملی ودمکراتیک انقلاب بهمن، استبداد و ارتجاع بر کشور تسلط یافته و بار دیگر اقلیتی کوچک از کلان سرمایه داران، سرمایه بزرگ تجاری وسرمایه داری بوروکراتیک نوین که دردستگاه اداری و نظامی فاسد رژیم رشد و نمو یافته به غارت ثروت ملی و پایمال کردن حقوق بدیهی توده های مردم مشغول هستند. انقلاب ایران درمرحله سیاسی متوقف ماند و سپس به بیراهه کشانده شده، نتوانست به مرحله عالی تر فراروید! براساس چنین دیدگاهی است که دربرنامه نوین حزب، انقلاب بهمن یک انقلاب شکست خورده ارزیابی می شود و تاکید می گردد میهن ما به یک تحول بنیادین، که عرصه های گوناگون زندگی مردم را دربرمی گیرد، نیازمند است. ما چنین تحولی را درچارچوب انقلاب اجتماعی امکان پذیر می دانیم. پرواضح است دراین راه درس ها و تجربیات پرارزش انقلاب شکوهمند بهمن جای ویژه ای را به خود اختصاص می دهد. براین اساس مبارزه درراه تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری برای نیل به عدالت اجتماعی، صلح و آزادی و طرد رژیم ولایت فقیه به مثابه سد اساسی راه پیشرفت و تکامل جامعه با استفاده از همه امکانات و مراحل، مطابق با واقعیت سیاسی کشور از اولویت های مبارزاتی حزب ما به شمار می آید.
ایران سی سال پس از پیروزی انقلاب بهمن در چنگال یک رژیم عمیقاً ضد مردمی و استبدادی اسیر است و مردم ما با وجود همه فداکاری های عظیم و هزاران جان باخته، برای به پیروزی رساندن انقلاب بهمن 1357، همچنان از حقوق و آزادی های دموکراتیک خود محرومند و به لطف سیاست های مخرب و ضد ملی سران رژیم بیش از پیش با محرومیت های اقتصادی، فقر و ناهنجارهای اجتماعی دست به گریبانند. ایران در سی سالگی انقلاب بهمن 57، بار دیگر به استقبال تحولات مهمی، از جمله انتخابات ریاست جمهوری آینده می رود. درس بزرگ و تاریخی انقلاب بهمن 57 این بود که با اتحاد عمل و همکاری همه نیروهای ملی و آزادی خواه می توان رژیم های پلیسی و استبدادی را به زیر کشید و راه را برای تحولات بنیادین، پایدار و دموکراتیک گشود.

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics