نویدنو:26/05/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

«شیخی به زن فاحشه گـفـتا پستی...»

ا. م. شیزلی

 

رژیم خلافـتی جمهوری اسلامی ایران، سرکوبی و فشار بر مردم ایران را، به بهانه های مختلف، از جمله، با عناوین«مبارزه با فساد و شرارت»، «با مزاحمین نوامیس مردم» و غیره را بار دیگر، پس از وقفه ای کوتاه، درست در شرایطی که، خامنه ای، سهمیه بندی بنزین، یعنی بستن اجباری راه های تنفس مردم را، «یک اقدام شجاعانه انقلابی»خواند، شدت بخشیده است. جوانان مردم را در ملاء عام  بصورت دسته جمعی اعدام می کـند.

البته، ما، صدور حکم اعدام را در همه حال، حتی با حکم دادگاه،  تصمیم به ارتکاب قـتـل عمـد، تلقی می کـنیم تا چه رسد به رژیم جمهوری اسلامی و سیستم قضائی و دادگاههای غیر تخصصی آن که، هیچگاه، به هیچ یک از مقررات و موازین حقوقی پای بند نبوده و درکی ابتدائی از حرمت و کرامت انسانی ندارند. دادگاههائی که، رئیس آن، هم قاضی است و هم دادستان. دادگاههائی که، درجریان محاکمات فرمایشی، از شکنجه شرعی(تعـزیر)، متهم، ابائی ندارند، از محاکمه علنی و حضور وکیل هم خبری نیست.  

رژیم برای پرده پوشی شکست برنامه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خویش، سرکوبیها، فشارها و اعدامهای جمعی را تشدید نموده،روزنامه نگاران و فعالین جنبش سندیکائی کارگران، معلمان، دانشجویان و مبارزه برابری طلبانه زنان را سرکوب می کـند و در ورای آن، برای خصوصی سازی گسترده صنایع مادر، گرد وخاک مبارزه با آمریکا و اسرائیل را برپا کرده است.

واقعیات موجود بیانگر آن است که، رژیم خلافـتی جمهوری اسلامی ایران مخلوطی از فاشیسم معاصر، سیستم حکومتی دوران بربریت متکی به افسانه های دینی است که، با واقعیات دوران معاصرسازگار نیست. ولایت فـقـیه و ضمایم آن ــ شورای نگـهبان و مجلس خبرگان ــ درهم آمیختگی دین(مذهب شیعه) و سیاست، به عبارتی دیگر،  تشکـیل حکومت تئوکراتیک، آن سیستم حکومتی است که، با واقعیات جهان امروز کمترین قرابتی ندارد.

سیاست اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، همان سرمایه داری مبتنی بر مالکیت خصوصی، استثمار و تولید ارزش اضافه است که، با اجرای وارونۀ اصل ٤٤ قانون اساسی، یعنی خصوصی سازی مراکز و منابع پایه ای، اقتصاد کشور را به سوی تطبیق با برنامه های تعیین شده از سوی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، سوق می دهد. خصوصی سازی در ایران گامهای شتابزده ای است که، بطرف تشکـیل انحصارات بزرگ سرمایه داری(صرفنظر از سطح رشد و یا عـقب ماندگی اقتصادی)، برداشته میشود. در ست همین امر، علت العلل اصلی تشدید فشار و خفـقان، سرکوبیهای گسترده جنبشهای صنفی کارگری، معلمان، زنان و دانشجوئی، بگیر و ببندها و اعدامهای جمعی، تحت بهانه های مبارزه با « فساد و شرارت»، «با مزاحمین نوامیس مردم» در کشور گردیده است.

پدیده ای بنام فساد، شرارت و مزاحمت به نوامیس مردم، طبق معیارهای ما ایرانیان که، این بار رژیم آن را بهانه ای برای سرکوبی ملی قرار داده است، پیش از همه باید در شرایط و مناسبات اقتصادی، فرهنگ و خصوصیات زندگی اجتماعی جستجو شود. و همه قدرتهای حاکم قبل از آن که به «مبارزه» با این پدیده ها برخیزند، باید اولا"، مسئولیت پیدایش و پروراندن آن را به پذیرند و ثانیا"،  پیش از آن که، به دنبال خرده- ریزهای آن در درون جامعه بگردند، بخش اصلی و عمده آنها را در هرم قدرت و ارگانهای حکومتی بجویند. در همین رابطه، مشاهدات هر یک از ما، در شهر و مـحل زندگی، می تواند به یافـتن آدرس فاسدان، شریران و مزاحمین نوامیس مردم کمک کند.

در سالهای57 ـ 1356، در جریان خیزش انقلابی مردم، ما، علاوه بر ارگانهای رسمی سرکوب حکومتی، از سوی دسته ای بنام چماق بدستان، متشکل از یکه بزنها، عربده کشان، چاقو بدست نفس کش طلبان، باج خواهان و بزرگ شدگان خانواده های بدنام محلات که، به طرفداری از رژیم شاه تظاهرات راه می انداختند و روحانیون مشهور به فساد اخلاقی، تهدید می شدیم. و همه شاهد آن بودیم که، بعد از ٢٢بهمن سال 1357، همه آنها بدون استـثناء، استخوان بندی سپاه پاسداران و دیگر ارگانهای حکومتی را تشکیل داده و این بار، با ریش و اسحله بکار خویش ادامه دادند.

همچنین، ما و همگان، نمونه های زیاد از مزاحمین نوامیس مردم، از آن که، چگونه مقامات و مسئولین کمیته ها و ارگانهای حکومتی، زنان کشته شدگان درگیریهای داخلی و شهدای جنگ ٨ سالۀ تحمیلی را، به لطائف الحیل، «برای مدت معین و در قبال مبلغ معین به "عقد" موقـت خود (صیغه)» در می آوردند، سراغ داریم. ما آدرس آن «شیخ را»، فاسدان، شریران و مزاحمین نوامیس مردم را می دانیم، بگذار رژیم با دادن آدرسهای انحرافی، مردم را به سرگردانی دچار نکـند.

عواملی که، در پیشبرد سیاستهای سرکوبگرانه رژیم، به شدت دخیلند، عبارتنداز: اول؛ ضعف، ناتوانی و پراکـندگی نیروهای اوپوزیسیون مترقی و دوم؛ تبلیغات و دخالتهای امپریالیسم جهانی و در رأس آن امریکا.

مهاجرت گـسترده مخالفان رژیم به خارج از کشور، قطع رابطه و پیوند آنها با مردم، ضربات خرد کـننده ای را بر اهداف و آرمانهای توده ها وارد ساخت. به مفهوم دیگر، رژیم دوام و بقاء خویش را، از یک سو، تا حدود زیادی، به پراکندگی و مهاجرت اوپوزیسیون ترقیخواه، مدیون است و از طرف دیگر، تبلیغات ضد ایرانی آمریکا، اعلام تخصیص بودجه های کلان به«مخالفان رژیم» و نشست و برخاست برخی از رهبران اوپوزیسیون ترقیخواه با عوامل سلطنت طلب و آمریکا، بهانه ای است برای تشدید خفـقان و فشار بر مردم کشور.  چرا که، هر جنبنده ای را به نام مبارزه با  آمریکا، سرکوب می کـند. البته، جدیت مخالفـت آمریکا با رژیم ایران و بالعکس، بشدت، قابل تردید است. بسا که، دیپلوماسی پشت پرده، چنین ایجاب می کـند. تا بدین طریق، بهانه ای برای سرکوبی عمومی مردم و در نهایت، زمینه های تقویت و تحکیم پایایه های رژیم برای پیوستن به جرگه مجریان برنامه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، فراهم گردد.

امروز در شرایط تشدید مجدد سرکوبیها، دستگیریها و اعدامهای «فـله ای»، نیروهای ترقـیخواه و انساندوست باید به مبارزه جدی برای متوقف کردن تهاجمات و جرایم روزمره رژیم و نهایتا، در پی یافتن راههای عملی برای به زیر کشیدن آن،بپا خیزند. از وضعیت فعلی که، همچو دسته های مذهبی شیعیان که، هریک بخاطر چشم بهم چشمی و خودی نشان دادن، «دسته های سینه زنی وزنجیر زنی محله ای » خود را تشکیل داده، بمناسبتهای مختلف به توضیح و تشریح «فاجعه کربلا و ائمه اطهار و خود زنی » مشغول می شوند، به درآیند.  زیرا، در چنین شرایطی، با صدور بیانیه ها و اطلاعیه ها،  پیشگوئیها و پس گوئیها و اظهار نظرهای آنچنانی بعد از وقوع جنایت، نمی تواند چیزی جز«سینه و زنجیر زنی» در درون دسته خود، سرگردانی در دایره بی انتهای خود آرامی و خود تسکـینی، نامیده شود که، آنها هم، هیچ کمکی به حل مشکلی از بیشمار مشکلات مردم و مملکت، نخواهد کرد.

رژیم به این امر واقـف است و اوپوزیسیون ترقیخواه، چه در داخل وچه درخارج از کشور نیز باید این موضوع درک نماید که، بدون مشارکـت متحدانه ومستـقـیم در مبارزه بر علیه رژیم، هیچگونه تغییر و تحولی، با سیستم کـنترل از راه دور، ممکن و مقدور نیست. فریاد زدنهای کـنار گـود و یا نشستن به امید تغـییر وتحول، به کمک بمب افکـنهای بیگانه، نامی جز خیانت به مردم و میهـن نمی تواند داشته باشد.

امروز دو نیروی بشدت خطرناک، رژیم جمهوری اسلامی از داخل و امپریالیسم جهانی از خارج،  وحدت جامعه ما و تمامیت ارضی میهن ما را تهدید می کـنند. سیاست آنها متمم و مکمل یکدیگر است. ایران بزرگ، قدرتمند، پیشرفته، امن، آزاد و آباد به نفع هیچ یک از آنها نیست. دست در دست هم، برای دفاع از میهن و مردم خویش در مقابل ارتجاع و امپریالیسم، برای احقـاق حقوق حقه خویش، برای آزادی اسیرانمان و... به پا خیزیم. اگر حرف و شعارهای  خویش را تحقق عینی بخشیم، ما پیروز خواهیم شد.

ا. م. شیزلی

٢٤ ⁄ ۵ ⁄ 1386

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics