نویدنو:27/06/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

شرکت سهامي بوش - بن لادن

اردشير زارعي قنواتي
 

منبع اعتماد 25/6/1386
پس از شش سال که از حادثه تروريستي يازدهم سپتامبر مي گذرد يک بار ديگر با پخش نوار ويدئويي جديد «بن لادن» رهبر القاعده، بحث امنيت و تروريسم در جامعه جهاني و به خصوص امريکا داغ شد. اين نوار و سخنان بن لادن به سه سال گمانه زني در مورد مرگ وي تا حدود زيادي پايان داد، چرا که وي با سخن گفتن از «نيکلا سارکوزي» و «گوردون براون» زنده بودن خويش را تاکنون به اثبات رساند. هر چند که رهبر القاعده ظاهراً به مناسبت يازدهم سپتامبر براي مردم امريکا پيام داده اما هنوز اين معما به قوت خود باقي است که چه رابطه يي بين تهديدات القاعده در مقاطع حساس تصميم گيري در خصوص سرنوشت جرج بوش يا بررسي عملکرد وي وجود دارد. نبايد فراموش کرد که در هفته پاياني انتخابات رياست جمهوري امريکا که بوش براي بار دوم موفق شد «جان کري» رقيب دموکرات خود را شکست دهد، نوار تهديدآميز «ايمن الظواهري» مبني بر حملات تازه به امريکا، نومحافظه کاران را در موقعيت برتري قرار داد. امروز نيز افکار عمومي و کنگره امريکا بيش از هر موقع ديگر در شرايط مقابله با سياست هاي جنگ طلبانه بوش و گزارش 15 سپتامبر «ژنرال پترائوس» فرمانده ارشد اين کشور در عراق و «ديويد کروکر» سفير اين کشور قرار گرفته اند. مخالفت اکثريت کنگره تحت رهبري دموکرات ها در مورد ادامه حضور نيروهاي امريکايي در عراق در همسويي با افکار عمومي اين کشور عرصه سياسي را بر رئيس جمهور بسيار تنگ کرده است. اينکه گزارش نيمه سپتامبر در هماهنگي با سخنان اخير بوش خواهد بود و هيچ نکته تازه يي را در خود ندارد هرگز به مفهوم اقناع منتقدان و تثبيت موقعيت کاخ سفيد نخواهد بود، چرا که جامعه

سياسي - اجتماعي ايالات متحده به آستانه پايان تحمل و لبريز شدن صبر خود در مورد ايده هاي رئيس جمهور براي ادامه جنگ در عراق رسيده است.

زماني که برج هاي دوقلوي سازمان تجارت جهاني در نيويورک با برخورد دو هواپيماي ربوده شده در هم فرو ريخت، در کنار اين مصيبت بزرگ دو گروه بيشترين سود را نصيب خود کردند. از يک طرف گروه القاعده هژموني تروريستي و اعلام ظهور جنبش فراگير تروريسم بنيادگراي خود را جشن گرفتند و از طرف ديگر حلقه نومحافظه کاران اطراف جرج بوش از جمله «ديک چني، دونالد رامسفلد و پل ولفوويتز» بستر لازم را جهت دنبال کردن سياست هاي تهاجمي در ژئوپولتيک بين المللي براي منويات خويش مهيا ديدند. اين سوال که چرا پس از سه سال سکوت دوباره رهبر القاعده از اعماق تاريکي به روشنايي پاي گذاشته و امريکاييان را به ياد يازدهم سپتامبر و تکرار آن مي اندازد، شايد خود بهترين پاسخ براي اين معما باشد. دقيقاً در راستاي همين پاسخ است که براي اولين بار جرج بوش و ديگر رهبران کاخ سفيد بلافاصله بر صحت نوار ويدئويي تازه اذعان کرده و ذوق زده ارتباط آن را با مسائل عراق بازگو مي کنند. اين گمان که شايد گروه القاعده به تاثير مثبت اقدام خود براي حفظ موقعيت بوش ناآگاه باشد بسيار دور از ذهن و بعيد خواهد بود و به عکس شبکه تئوريک و ميداني القاعده طي سال هاي اخير نشان داده که در بسياري مواقع زيرک تر از دشمنان خود عمل کرده است. موفقيت هاي اين گروه تروريستي در سال هاي اخير به خصوص در افغانستان و عراق گوياي آن بوده است که تاکتيک هاي آنان بسيار پيچيده و ناشي از توانايي نظري و عملياتي بايد به حساب مي آيد.

چنانچه حتي عمليات هاي متحدان عقب افتاده تر آنان در افغانستان نشان مي دهد که آنان گروه هاي بي فکري نبوده اند از جمله در مساله گروگانگيري اتباع کره يي توسط طالبان به اذعان اکثر کارشناسان تاکتيک به کار رفته در حل و فصل موضوع حکايت از موفقيت آنان داشته است. بن لادن در اين نوار ويدئويي با ارتباط دادن موضوع عراق و حملات تروريستي که در آينده مي تواند اتفاق افتد درست به بطن موضوع روان شناسي افکار عمومي امريکاييان پاي گذاشته است. افکار عمومي کشوري که در تاريخ چند صد ساله خود بارها اثبات کرده است که وقتي غرور و ارزش هاي جامعه آنان مورد تهاجم يا بي اعتباري قرار گرفته مي شود، هميشه عکس العمل متقابل نشان مي دهند.

حداقل بعد از وقايع يازدهم سپتامبر اين واقعيت را همگان و به خصوص تروريست هاي القاعده به عيان ديده اند، تا آنجا که جرج بوش کم اعتبار، حداقل قبل از اين وقايع، يک شبه به قهرمان اکثريت امريکاييان هيجان زده و انتقام جو تبديل مي شود. اينکه در چنين مقطع زماني بن لادن از غارهاي توره بوره يا منطقه و سرويس هاي تحت کنترل نزديک ترين متحدان امريکا پيام جديد جنگ مي فرستد، دقيقاً در راستاي دعوت به هماوردطلبي رقيب خواهد بود. زماني که اين مصاف از سوي بن لادن در تحليل وضعيت عراق انجام مي شود، به مفهوم اين است که رئيس جمهور امريکا وقتي عراق را عرصه اصلي جنگ با تروريسم معرفي مي کند، چندان هم بيراه سخن نمي گويد. بوش در سيدني در خصوص پيام جديد بن لادن مي گويد؛ «عراق جزئي از جنگ عليه افراط گرايي است و اگر القاعده به آن اشاره مي کند، به اين دليل است که مي خواهد به هدف خود که خروج ما از آنجاست دست يابد.» درست در همين جا است که معماي بن لادن - بوش معناي واقعي خود را پيدا مي کند و شرح بدون تفسير بازي مرگبار اين دو شکل مي گيرد. کارتل سهامداران شرکت تهاجم و جنگ بدون وجود همديگر و سرمايه گذاري هاي کلاني که انجام داده اند از هم فروخواهد پاشيد، به همين دليل شرکا مي بايست به موقع از همديگر دفاع کنند، چرا که در اينجا نه رقابت که همسويي منافع دليل اصلي بقاي اين موجوديت خواهد بود.

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics