نویدنو:29/01/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

شيث؛ پسرکي که مي خواست مارادونا باشد

چه کسي تو را بازي داد

علي عالي

 

 1- شيث رضايي بچه مازندران است و در حميدآباد ساري به دنيا آمد و در زمين هاي فوتبال حميدآباد، فرح آباد، سوته و اطراف ساري رشد کرد و خود را به عنوان مدافعي قابل به فوتبال ايران معرفي کرد. شيث در روزگار نوجواني بازيکني تنومند و قلدر نشان مي داد، از تکنيک بسيار خوبي برخوردار بود و دوست داشت دوستانش او را به نام «مارادونا» صدا بزنند؛ پسرکي که هنر مارادونا را دوست داشت و توانايي مارادونا شدن را نداشت، براي همين در آخر تيم مي ماند و توپ «مارادوناها» را مي زد. او مارادونا نشد اما تا به پايان بازي هاي مارادونايي و تماشاگرپسند را در ذهن داشت و در برخي اوقات به تبعيت از آنان حرکاتي را انجام مي داد. هنوز دوستانش به ياد دارند که او چگونه مدرسه را دو در مي کرد تا در زمين فوتبال حميدآباد هم سن و سال هايش را به آنجا بکشاند و فوتبال تيغي با آنها بزند، عشق او فوتبال بود و البته دعواهايي که آخر بازي گل مي کرد.

2- شيث رضايي به سايپا رفته بود؛ بازيکني جوان با خويي سرکش که توانايي جار و جنجال در هر بازي رسمي و غيررسمي را داشت. دو روستاي حميدآباد و فرح آباد همسايه همديگر هستند و هميشه بازي هاي فوتبال يا واليبالشان به جنجال کشيده مي شود و شيث شايد به خاطر فيزيک بدني اش در صدر دعواها و جنجال ها قرار داشت. يکي از هم محلي هايش درباره خصوصيات بدني اش مي گويد؛«قلدري و اندام تنومندش به دايي هايش رفته، آنها هم همين گونه بودند. قوي، مغرور و البته بسيار يکدنده.» حضور رضايي در سايپا همزمان با جوانگرايي مايلي کهن شد و شيث بازيگوش و حاجي هميشه جدي با هم نساختند تا در جريان يک تمرين مايلي کهن به يکي از حرکاتش ايراد مي گيرد که با عکس العمل نامناسب شيث روبه رو مي شود، آن روزها حاجي آتيشي تر بود و براي همين خيلي زود فيوز پراند و در پايان تمرين تصميم گرفت که از فردا شيث به تمرين نيايد. تصميم حاجي براي اخراج رضايي نه براي تنبيه بلکه براي قرار گرفتن در چارچوبي بود که هر بازيکن آينده دار و «مايه»داري بايد در آن قالب قرار مي گرفت و متاسفانه شيث هرگز نخواست حتي در آن روزها هم قبول کند که بايد قرار گيرد. او الگويش مارادونا بود و مانند او به درست بودن هرآنچه که به ذهنش مي رسيد اطمينان داشت.

3- دوره حضور اکبر غمخوار همزمان با ورود بگوويچ به پرسپوليس شد. مربي کروات اصل ابتدايي را در اختيار داشتن ستاره مي دانست و در ادامه به جذب بازيکنان آينده دار فکر مي کرد؛ کاري که هنرش بود. علي اصغر يوسف نژاد مشاور مازندراني غمخوار که با مهرداد هاشمي مديرعامل سايپا رفاقتي ديرينه داشت، شيث رضايي را مي خواهد و هاشمي موضوع را با مايلي کهن در ميان مي گذارد و حاجي از خدا خواسته جمله يي ماندگار را براي شيث به يادگار مي گذارد؛ «يک چيز رويش بگذاريد و بدهيد به پرسپوليس.» رضايي در تمرينات پرسپوليس شرکت مي کند و بگوويچ بازي اش را مي پسندد و به مديران اعلام مي کند که با او قرارداد ببنديد. در روز عقد قرارداد بگوويچ سقلمه يي به غمخوار مي زند و توجهش را به زير ميز جلب مي کند که در آن مربي کروات عدد پنج را به مديرعامل نشان مي داد، يعني بايد با اين بازيکن قرارداد پنج ساله ببنديد چراکه آينده خوبي در انتظارش است.

4- دوران حضور آري هان همراه با شکوفايي فني شيث رضايي مي شود. در اولين داربي و با حضور هان بر روي نيمکت پرسپوليس دو مازندراني خلاقيت هاي فني شان را به فوتبال ايران نشان مي دهند، اولي مهرداد اولادي است و دومي هم کسي نيست جز شيث رضايي. در حقيقت آري هان با شناخت از توانايي هاي فني و با علم به اينکه بازيکن سمت راستش اعتماد به نفسي افزونتر از ساير بازيکنان پرسپوليس دارد، بسياري از گره هاي سمت راست تيم را گشود. مصطفي دنيزلي هم در ابتداي حضورش از اين اعتماد به نفس مغرورانه برداشتي اشتباه داشت، در ادامه به شيث اعتماد کرد و نتيجه اش را هم گرفت.

5-امروز اگر شيث رضايي از پرسپوليس اخراج شده است بايد به همان جرياني انديشيد که اين بازيکن مازندراني را وارد بازي پشت صحنه کرد و براي اينکه از او و خصوصيات اخلاقي ويژه اش استفاده کند، عنوان پرطمطراق «کاپيتان پرسپوليس» را اهدا کرد تا راه براي جنجال آفريني هايش باز شود. رضايي همان بازيکني بود که زماني بزرگ ترين بي اخلاقي اش کشيدن پيراهن علي دايي و مسائل فني بود اما امروز او اسير دست واسطه ها شده است. رضايي از لحاظ فني براي فوتبال ايران تمام شده، او ديگر نمي تواند بازيکن ملي باشد چراکه حريم ها را شکست و اسير دست پرده نشيناني شد که از حضور بر روي پرده هراس دارند. اخراج، او را ناراحت نخواهد کرد چرا که شيث ديگر براي خودش مارادونايي شده است که جنجال مي آفريند تا تيتر يک مطبوعات باشد، فردا به استقلال مي رود تا ياغي شود و مطمئناً در آنجا نيز جنجال هايي تازه را رقم خواهد زد. پسرک حميدآبادي خيلي زود معروف شد و مطمئنيم به همان سرعت نيز از حافظه فوتبال دوستان پاک خواهد شد چرا که راه را اشتباه انتخاب کرده است.

.اعتماد

  |

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics