نویدنو:29/02/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

توصیح نویدنو: کمال فران مارکسیست لبنانی  (تروتسکیست) نویسنده مقاله حاضر است که از سوی روزنامه کارگزاران برگردان ودرج شده است . لازم به توضیح است که کارگزاران بخش هایی از نوشته فران را ترجمه نکرده است .  اصل مقاله رامی توانید در آدرس زیر ببینید:

http://www.marxist.com/violence-silences-lebanons-workers.htm

 

 صدای خشونت كارگران لبنان را خاموش می‌كند

نویسنده : كمال فران – برگردان: آرش حری

مردم لبنان در چهارشنبه 7 می 2008 منتظر اعتصابی عمومی بودند. كارگران قرار بود در خیابان حضور یابند و درخواست‌های متعددی از جمله درخواست حداقل حقوق را مطرح كنند. دولت دو روز پیش از اعتصاب تصمیم گرفته بود حداقل حقوق را از 300 هزار لیر لبنان (200 دلار) به 500 هزار لیر لبنان (333 دلار) افزایش دهد اما اتحادیه‌ها می‌خواستند این مقدار را تا 900 هزار لیر لبنان (600 دلار) بالا ببرند. قیمت‌های رو به افزایش غذا و نفت و قیمت‌های سایر اقلام مهم باعث شده دستمزدهای فعلی پایین كارگران برای تهیه ساده‌ترین نیازها كافی نباشد. دولت در افزایش حداقل دستمزد بسیار مردد بود؛ این دولت بیشتر در دست جنبش المستقبل است، حزبی بورژوا كه به منافع نخبگان لبنان عمل می‌كند و به فكر كارگران نیست. دولت در ضمن شامل حزب سوسیالیست ترقی‌خواه است كه معنای ترقی‌خواهی و سوسیالیسم را فراموش كرده و همان سیاست‌های اقتصادی المستقبل را اتخاذ كرده است. احزاب دیگری نیز در دولت هستند كه منافع نخبگان، نگرانی اصلی‌شان است.
7
می قرار بود روزی باشد كه كارگران قدرت‌شان را نشان دهند و حقوق‌شان را تقاضا كنند. اما روز اول به زنجیره‌ای از چندین روز خونبار بدل شد كه هنوز بیروت و بقیه كشور را در خود گرفته‌اند. چه اتفاقی افتاد؟ گروه‌های اپوزیسیون به رهبری حزب‌الله از ساعات اولیه صبح جنبش كارگران را رهبری كرد تا برنامه خود در لبنان را پیش ببرند. حزب‌الله مقابل دو تصمیم دولت اعتراض می‌كرد كه تهدیدی برای امنیتش تلقی می‌شد. تصمیم اول برای مقابله با شبكه ارتباطاتی‌ای بود كه حزب‌الله برقرار كرده است. دومی برای مقابله با رئیس امنیتی فرودگاه بود كه بسیار نزدیك به اپوزیسیون دانسته می‌شود و اجازه حضور دوربینی از حزب‌الله در فرودگاه را داده است. حزب‌الله اینگونه اعتصاب عمومی را به دست گرفت تا علیه این تصمیمات اعتراض كند و راه‌های اصلی بیروت را بست.
اولین زخمی حادثه خود طبقه كارگر بود. كارگران نتوانستند به محل آغاز تظاهرات اتحادیه‌ها برسند و این تظاهرات لغو شود. دومین زخمی حادثه، امنیت لبنان بود. هواداران دولت در خیابان با هواداران اپوزیسیون درگیر شدند. اپوزیسیون به سرعت بر بیروت غربی مسلط شد. سومین و مهم‌ترین زخمی حادثه اما آینده لبنان بود. از آنجا كه بیروت غربی غالبا سنی‌نشین است و حالا تحت سیطره گروه شیعه حزب‌الله در آمده است، احزاب مختلف از این واقعه استفاده می‌كنند تا شكاف و دسته‌بندی در كشور را تعمیق كنند. ناگهان احساسات قومی در هر دو طرف شكاف بالا گرفته است. در یك اقدام تبلیغاتی- روانی شیعه‌ها نظامیان خشنی تصویر می‌شوند كه به سنی‌های صلح‌آمیز حمله می‌كنند و سنی‌ها عوامل غربی تصویر می‌شوند كه می‌خواهند مقاومت لبنان را نابود كنند. گروه‌های اینترنتی نشان از احساسات عمیق فرقه‌ای دارند كه خاك به چشم مردم می‌پاشد تا منافع مشترك را فراموش كنند و با توهین‌ به گروه‌ها به تفاوت‌های فرقه‌ای دامن بزنند. تنش‌های فعلی بین جوامع سنی و شیعه بالا بوده است و حملات آنها تنها مشتعل‌كننده این آتش است. تصمیمات دولت بهانه مناسبی برای زیر سوال بردن امنیت كشور نیستند. حزب‌الله می‌توانست تنها از تبعیت از این تصمیمات سر باز زند (اگر واقعا امنیتش را زیر سوال می‌بردند) چرا كه قدرت این را دارد كه نگذارد ارتش لبنان، شبكه ارتباطاتی‌اش را مختل كند. بسیاری بر این باورند كه دخالت حزب‌الله تنها به علت چانه‌زنی در بحران سیاسی است كه از سال 2005 تاكنون لبنان را در بر گرفته است. حزب‌الله و بقیه اپوزیسیون جایگزین [آلترناتیوی] اقتصادی برای لبنان ندارند. آنها در واقع مدام گفته‌اند كه مشكل‌شان با احزاب حاكم است و نه سیاست‌های این احزاب. آنها احزاب حاكم را فاسد می‌دانند – كه این امر درست است. در میان این آشوب، كارگران فراموش شده‌اند، خواسته‌های اقتصادی‌شان خاموش شده است و جنبش كارگران بیش از پیش با اتحادیه‌های طرفدار و مخالف دولت، شكاف برداشته است. هیچ یك از احزابی كه در خیابان می‌جنگند راه حلی برای مصائب كارگران ارائه نداده‌اند، ندارند. توده‌های لبنان باید انتخاب اصلح خود را بكنند. آنچه معلوم است اینكه فعلا درگیری‌ها در سطح سیاسی است. لبنان روزهای سختی پیش رو دارد. حتی پس از پایان نبردهای كنونی و مذاكره احزاب متفاوت، آنان بی‌شك بر سر یك چیز دچار اختلاف‌اند: و آن تفرقه در توده‌های لبنان است. به هر حال هر حزب سهم خودش را می‌گیرد و در آینده تخاصمات بیشتری در می‌گیرد. نظام فرقه ای لبنان هرگز نمی‌تواند از شر تخاصم قومی و جنگ‌های بیهوده خلاص شود، دقیقا به این خاطر كه وجودش به آنها بسته است.

منبع: کارگزاران

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics