نویدنو:19/01/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

ما روئين تنيم

ثريا آزادفر 

انديشه مرد سالار حاكم بر كشورمان همواره سعي بر اين دارد كه ما زنان را در  چنبره قدرت خويش نگاه دارد و تلاش مي كند اذهان ما را به هر سمتي كه خود تمايل دار د سوق دهد و درب هاي اميد و انديشه و  آروز را به روي ما ببندد ,  اما

بستن هر دري   به روي ما شايد كار ساده اي براي آنان باشد اما گشودن هر   دريچه ما را به روزنه اي از اميدواري وصل ميكند كه سرچشمه توانستنهايمان را نشاني دارد، اين حديث ماست با حكومتي كه روزانه بر سر اوليه ترين حقوق انساني خود با آن دست و پنجه نرم ميكنيم،  داشتن حق انتخاب پوشش ، داشتن حق سخن گفتن و داشتن هر چيز مستقل و داشتن هر حقي كه شايد براي كساني كه بين ما زندگي نميكنند خنده دار و خواستن آن عجيب و غريب هم باشد موضوعاتي است كه ما روزانه براي داشتن آن بايد هزينه  بپردازيم ، براي ما مشخص است كه مجددا داريم مبارزات آزاديخواهي خود را از صفر شروع ميكنيم ولي اين هم و اضح است كه خودمان در نقطه صفر نيستيم و ديرينه يكصد ساله داريم  اين تمامي اهميت موضوعي است كه هم ما و هم دولت –مردان  به آن تسلط  كافي داريم، آنها سعي ميكنند ما را نااميد از حق طلبي  كنند و ما سعي ميكنيم كه بگوييم نميتوانيد و اين تمام جدال روزانه ما و آنهاست، آنها سعي ميكنند به ما بفهمانند كه همه چيز بيم و ترسي است كه روزانه در مقابل چشم ما ميگسترانند و ما با همه قدرت و توان  ميگوييم آنچه ميگويي  و نشانم ميدهي حكايت از گذشته دارد او از بيم ميگويد كه در پشت سر من است و من از اميد ميگويم كه پيش روست همين تفاوت من و اوست،

همواره سخن گفتن از نااميديها، سخن گفتن از بدبختي و فلاكت و فاجعه و   سخن گفتن از درد و رنج و بدبختي و اندوه غم , بر غم ما ميافزايد و ما را باز هم   به ورطه نامراديها ، مي كشاند. به همين دليل است كه با رويش دوباره بهار مي توان بر اين تيرگي و سردي زمستان غالب آمد چرا كه

گفتن از نااميدي سخن تازه نيست، گفتن رنج به رنج ميافزايد و درد به درد و غم بر غم، حرف نو اما گرمي و طراوت و خرمي و سرسبزي و  سخن گفتن از  اميد و اميدواري است و سخن گفتن از ايستادگي در مقابل آنچه كه با آن مخالفيم، من آنجا در آن زمستان سياه و نكبت  بغضم را در گلو خفه كردم ولي الان با آمدن بهار اميد ,  فصل رويش و زندگي  ,  براي اينكه بار ديگر   با فاجعه اي همسان مواجه  نشوم و با تجربه اي مملو از پند و عبرت  بغضم را فرياد ميكنم و عيان ميسازم و ميگويم آري من روئين تنم ،   من يك زنم و هرگز به بند كشيدن من را نخواهي ديد هرگز.

 

احسنت  بر هركه برعليه تبعيض و نابرابري رنجي متحمل مي شود

 

 فروردين 1387

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics