نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

رازمعجزه اقتصادی شيلی

نویدنو:26/9/1385

رازمعجزه اقتصادی شيلی
کينز يا فريدمن

http://www.roshangari.net/
روشنگری. شيلی يکی از مهم ترين آزمايشگاه های مکتب اقتصادی شيکاگو و تئوری های ,بازار آزاد, ميلتون فريدمن بود و هنوز در مورد معجزه اقتصادی حاصل اين آزمايش افسانه سرايی ميشود. گرگ پالاست نويسنده و روزنامه نگار پژوهشگر آمريکايي، بر مبنای آمار و فاکت ها نشان ميدهد درست مثل سلاح های کشتار جمعی عراق، اين افسانه تماما ساختگی است و آگاهانه جعل شده است تا رازی را مخفی کند. رازی که هم علت اصلی کودتای شيلی و هم راز موفقيت نسبی اقتصادی شيلی را افشا ميکند. پالاست خود در مکتب فريدمن درس خوانده بود و در فعاليت حرفه ای خود به افشای آزمايش های فاجعه بار اين مکتب پرداخت و بويژه در تهيه مدارک مستند درونی بنگاه های بزرگ تخصص دارد. او اسرار برخی از بزرگ ترين موسسات اقتصادی مالی و نفتی و تعدادی از پروژه های آلوده به فساد را در مقالات تحقيقی و کتاب های خود افشا کرده است که هم در رسانه های انحصاری و جريان حاکم مثل بی بی سي، گاردين، آبزرور، نيويورک تايمز و هم در رسانه های مستقل باز تاب يافته است. چکيده ای از مقاله او را که نخستين بار در سايت خودش منتشر شد، در اينجا ميخوانيد.

پينوشه و قصه شيرين معجزه اقتصادی او

...معجزه شيلی فقط يک قصه شيرين است. اين ادعا که ژنرال پينوشه يک موتورخانه اقتصادی درست کرده بود افسانه ای است که قدرت خود را از تکرار می گيرد.

شيلی ميتوانست به برخی موفقيت های اقتصادی ببالد. ولی اين نتيجه ی تلاش سالوادور آلنده بود که به نحوی معجزه آسا دهه ها بعد از مرگ خود، ملتش را نجات داد.
در 1973، سالی که ژنرال پينوشه به شيوه ای وحشيانه قدرت را به چنگ آورد، بيکاری در شيلی 4.3 درصد بود. در 1983، ده سال بعد از مدرنيزاسيون بازار آزادي،بيکاری به 22 درصد رسيد. مزدهای واقعی تحت حکومت نظامی 40 درصد کاهش يافت.
در 1970، 20 درصد مردم شيلی در فقر زندگی می کردند. در 1990 وقتی که پينوشه از پست خود کنار رفت، تعداد تهی دستان به دو برابر يعنی 40 درصد رسيد. يک معجزه واقعی.

پينوشه در ويران کردن اقتصاد شيلی تنها نبود. برای اين کار درخشان ترين مغزهای دانشگاهی جهان، دارو دسته ای از شاگردان ميلتون فريدمن، ,بچه های شيکاگو,، نه سال تمام سخت کار کردند. در چارچوب قواعد تئوری های آن ها، ژنرال حداقل دستمزد را از ميان برداشت، حق مذاکره جمعی اتحاديه ها را لغو کرد، سيستم بازنشستگی را خصوصی کرد، ماليات بر ثروت و سودهای تجاری را حذف کرد، استخدام در بخش عمومی را زير ضرب گرفت، 212 بنگاه صنعتی و 66 بانک دولتی را خصوصی کرد و به مازاد مالی دست يافت.

کشور که از بار بوروکراسي، ماليات و قوانين اتحاديه ای آزاد شده بود، با گام های بلند به جلو جهش کرد– به درون ورشکستگی و رکود. بعد از 9 سال اداره اقتصاد بنا بر مدل شيکاگو، صنايع شيلی فرو پاشيد و مرد. در 1982 و 1983، درآمد ناخالص ملی 19 درصد کاهش يافت. آزمايش بازار آزاد رفوزه شد. لوله های آزمايش خرد شد. خون و شيشه در کف آزمايشگاه ولو شد. با وجود اين، دانشمندان ديوانه ی شيکاگو، روی آن را داشتند که آزمايش را موفق اعلام کنند.

در آمريکا وزارت خارجه ريگان گزارشی تهيه کرد که نتيجه گيری کرده بود: ,شيلی کتاب درسی برای يک اداره ی يک اقتصاد سالم است,. خود ميلتون فريدمن عبارت ,معجزه اقتصاد شيلی, را ابداع کرد. آرت لافر
Art Laffer اقتصاد دان و رفيق نزديک فريدمن به لافزنی پرداخت که شيلی پينوشه ,ويترينی است که نشان ميدهد اقتصاد عرضه* قادر است چه کار بکند,.

واقعا هم ويترين بود. دقيقتر، شيلی ويترين نمايش آن نوع از مقررات زدايی بود که بطور جنون آميز پياده شد.
بچه های مکتب شيکاگو، خونتا را تشويق کردند که محدوديت بر بانک های ملی را برداشته و آن ها را برای جلب سرمايه خارجی به منظور توسعه اقتصادی آزاد کند.
پينوشه بانک های دولتی را به بهايی 40 درصد کمتر از ارزش ثبت شده شان فروخت – و اين بانک ها به سرعت به دست دو امپراتوری تحت کنترل بورس بازان خاوير ويال
Javier Vial و مانوئل کروزات Manuel Cruzatافتادند. ويال و کروزات از طريق بانک های به غنيمت گرفته شده پول نقد را برای خريد صنايع به جريان انداختند – بعد اموال و دارايی های به دست آمده را در مقابل وام سرمايه گذاران خارجی به گرو گذاشتند تا امتيازات دولتی همراه اين وام ها را به دست آورند.

بانک ها انباشته شدند از اوراق بی ارزش موسسات بزرگ تجاری مرتبط با خودشان. پينوشه برای بورس بازان يک دوران خوش طولانی فراهم آورد. او ميگفت حکومت نبايد در منطق بازار دخالت کنند.

در 1982 بازی پيراميد مالی به سرانجام خودرسيد. ,گروه بندی, های ويال و کروزات از اجرای تعهدات خود باز ماندند. صنايع تعطيل شدند، بيمه بازنشستگی خصوصی ارزش خود را از دست داد. ارزش پول سقوط کرد. شورش ها و اعتصاب های مردمی که بيش از آن گرسنه و مستاصل بودند که از گلوله بترسند پينوشه را مجبور کرد که مسير را عوض کند. او آزمايشگران محبوب مکتب شيکاگويی خود را بيرون انداخت. ژنرال با ترديد حداقل دستمزد و حق مذاکره جمعی اتحاديه ها را دو باره به رسميت شناخت. پينوشه که دستگاه دولتی را از نيرو خالی کرده بود برنامه ای را تصويب کرد که بر اساس آن 500000 شغل ايجاد ميشد.

به عبارت ديگر شيلی از رکود بوسيله داروهای قديمی و از مدافتاده کينزی بيرون کشيده شد. تماما فرانکلين روزولت، ريگان/ تاچر: صفر. تاکتيک های نيوديل شيلی را از شوک 1983 نجات داد، اما بهبود و رشد دراز مدت کشور از آن ببعد در نتيجه - گوش کودکان را بگيريد که نشنوند - دوز بالايی از سوسياليسم به دست آمد.

برای نجات سيستم بازنشستگي، پينوشه بانک ها و صنايع را در مقياسی ملی کرد که برای آلنده ی,کمونيست, غير قابل تصور بود. ژنرال هرچه را مايل بود مصادره ميکرد. خسارتی داده نميشد يا مقدار آن بسيار کم بود. در حالی که بيشتر اين صنايع بعدا بارديگر خصوصی شدند، دولت مالکيت بر يک صنعت را حفظ کرد: مس.

طی تقريبا يک سده مس مساوی بود با شيلی و شيلی مساوی بود با مس. دکتر جانت فينت
Dr. Janet Finn،متخصص متال دانشگاه مونتانا مينويسد:,اين ابلهانه است که اقتصاد يک کشوررا معجزه بازار آزاد بخوانيم در حاليکه موتور اقتصاد آن در دست حکومت است. جانت فين., مس بين 30 تا 70 درصد درآمد صادراتی شيلی را تشکيل ميدهد. اين ارز با اعتباری است که شيلی امروز را ساخته است: عايدات معادنی که از اناکونداAnaconda و کنکوت Kennecott در سال 1973 مصادره شد.- هديه آلنده بعد از مرگ به ملتش.

محصولات کشاورزی دومين موتور رشد اقتصادی شيلی است. اين نيز ميراث سا ل های آلنده است. بنا بر گفته پروفسور آرتورو واسکز
Arturo Vasquez از دانشگاه جرج تاون واشينگتن ، اصلاحات ارضی آلنده وخردکردن مالکيت فئودالی ,که پينوشه نمی توانست آن را تماما باز پس بگيرد,طبقه جديدی از کشاورزان خرد و فعالان تعاونی های کشاورزی و جمعی بوجود آورد که اکنون عايدات آن از صادرات، با مس رقابت ميکند. به گفته دکتر واسکز :,برای اين که يک معجزه اقتصادی بوقوع بپيوندد، شايد نياز به آن باشد که نخست يک دولت سوسياليست داشته باشيد که اصلاحات ارضی را انجام داده باشد.,

بنابراين در اين مورد هم به همان نتيجه ميرسيم. کينز و مارکس، نه فريدمن، شيلی را نجات دادند...

 


*مکتب اقتصادی که کاهش هزينه توليد، عمدتا از طريق کاهش مزد، به عنوان بزرگ ترين و موثرتری انگيزه توليد معرفی ميکند.

منبع:
http://www.zmag.org/content/showarticle.cfm?SectionID=20&ItemID=11615
سايت گرگ پالاست
http://www.gregpalast.com/

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics