نویدنو:06/05/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

از مردان فمنیست چه می دانیم ؟

نوشته: مایکل فلاد برگردان: زهرا مالکی 

 زنستان   دوشنبه ۱ مرداد ۸۶ 

مردان طرفدار فمینیسم چه کسانی هستند؟

مردان طرفدار فمینیسم مردانی هستند که فعالانه از فمینیسم و تلاش های صورت گرفته برای تحقق برابری و عدالت جنسی حمایت می کنند.
برخی از مردان طرفدار فمینیسم در پیشبرد فعالیتهای سیاسی نقش دارند. یکی از معمول ترین حوزه های مورد توجه و عمل این افراد خشونت است؛ گروههایی از مردان در استرالیا، آمریکا، کانادا، اروپا و در برخی مناطق دیگر این مساله را در کانون توجه خود قرار داده اند. این مردان در مدارس با پسران و مردان جوان در زمینه مخالفت با خشونت کار می کنند، در فضاهای کاری پیرامون آزارهای جنسی کارگاههای آموزشی برگزار می کنند، در جامعه کارزارهای آموزشی به راه می اندازند، با مردانی که مرتکب خشونت شده اند به گفتگو می نشینند، و این تنها بخش معدودی از فعالیتهای معمول آنان است. مردان طرفدار فمینیسم همچنین به مسائلی چون بهداشت مردان، مقابله با پورنوگرافی، تحقیقات آکادمیک در زمینه بررسی مردانگی، پیشرفت برابری جنسیتی در دوره های آموزشی مدارس، و بسیاری از مسائل دیگر می پردازند. گاهی اوقات این فعالیتها با همکاری فمینیست ها و سرویس های خدماتی زنان (نظیر مراکز مقابله با خشونت خانگی و بحران های ناشی از تجاوزات جنسی) انجام می گیرد.
دسته ای دیگر از مردان طرفدار فمینیسم در کارزارهای عمومی فعال نیستند. ولیکن تعهد آنان به طرفداری از فمینیسم از طریق بکارگیری روش های برابرخواهانه و مبتنی بر احترام متقابل در زندگی روزمره آنها - در خانه، محیط کار و خیابان- آشکار می گردد.

مردان طرفدار فمینیسم چه باورهایی دارند؟

مردان طرفدار فمینیسم با درک فمینیستی از جامعه موافق هستند. ما معتقدیم زنان بعنوان یک گروه از نابرابری و بی عدالتی در جامعه رنج می برند درحالیکه مردان بعنوان گروهی دیگر به اشکال متعدد قدرت و امتیازهای نهادینه شده (در جامعه) دسترسی دارند. مدل مسلط و رایج نرینگی یا مردانگی نسبت به زنان ستم روا می دارد و مردان را نیز محدود و مقید می سازد. ما هزینه های نرینگی را تشخیص می دهیم: تبعیت و پیروی از تعاریف محدودی از مردانگی به بهای بهداشت ضعیف، مرگ زودرس، کار زیاد و روابط عاطفی سطحی (برای مردان ) بدست می آید. ما معتقدیم که مردان باید مسئولیت رفتارها و گرایشهای جنسی خود را پذیرفته و برای تغییر رفتارها و گرایشات مردان بطور کلی تلاش کنند. هم تغییر شخصی و هم تغییر اجتماعی امری بسیار حیاتی است.

برای برخی از مردان موافقت و همراهی با فمینیسم حول پذیرش ساده لزوم برابری زن و مرد چرخ می زند و اینکه زنان باید همچون مردان به کار و حوزه های زندگی عمومی دسترسی داشته باشند. برای شماری دیگر طرفداری از فمینیسم تقریبا به معنای تعهدی عمیق و احساسی است که تمامی زوایای زندگی شان را تغییر داده است. از نظر گروهی دیگر نیز طرفدار فمینسم بودن به معنای مورد سوال قرار دادن مدل های فکری سنتی در غرب و شیوه های پذیرش و تلقی ممتاز از روش های مرسوم مردانگی است. برخی از مردان طرفدار فمینیسم نظریه های فمینیستی معاصر را می شناسند درحالیکه سایرین صرفا از طریق گفتگو با همسران، خواهران ، مادران و دوستانشان کسب آگاهی می کنند.

همانگونه که در درون فمینیسم گوناگونی و اختلاف وجود دارد، در میان مردان طرفدار فمینیسم نیز تنوع و گوناگونی مشاهده می شود. برای نمونه یکی از حوزه های مورد اختلاف میزان محدودیت یا آسیب پذیری مردان از روابط جنسیتی شایع در اجتماعات است. (در همین رابطه) در حالیکه بعضی از مردان بر امتیازهایی که مردان به سبب مرد بودن در یک جامعه پدرسالار یا مرد سالار دریافت می کنند تاکید دارند گروهی نیز به شیوه هایی که هم مردان و هم زنان را از طریق نقش های جنسیتی در تنگنا قرارمی دهند، توجه می کنند.

شماری از مردان طرفدار فمینیسم معتقدند که گروه دوم یا کسانیکه مدعی آنند که مردان نیز همچون زنان تحت ستم هستند، حقیقتا طرفدار فمینیسم نیستند و یا بقدر کافی طرفدار فمینیسم نیستند. گروهی دیگر ضمن متمایز دانستن مردان طرفدار فمینیسم رادیکال و مردان طرفدار فمینیسم لیبرال از یکدیگر، تعهدات مشترک و شباهتهای آنان را یادآور می شوند.

مردان طرفدار فمینیسم عموما اهمیت دیگر اشکال بی عدالتی و همچنین روابط اجتماعی مرتبط با طبقه، نژاد، جنسیت، سن، ناتوانی و از کارافتادگی را تشخیص داده و مورد تایید قرار می دهند. مردان به گونه ای کاملا نابرابر از ثمره امتیازهای مردانه سهم می برند و مرد بودن معانی متفاوتی در بین گروههای متفاوت و در عرصه های مختلف دارد، درحالیکه برخی از اشکال مردانگی مسلط یا برتر هستند اشکالی نیز وجود دارند که در حاشیه قرار گرفته و غیرنافذ یا تابع هستند.

مردان طرفدار فمینیسم که به لحاظ سیاسی فعال هستند عمدتا گرایش به تمرکز بر مسائل معینی مثل خشونت دارند. رویکرد طرفداری از فمینیسم امری عملی و مرتبط با هر مساله و حوزه ای در زندگی مردان است. برای نمونه مسائل مرتبط با سرپرستی کودکان و قانون خانواده عمدتا دستمایه عمل مردان غیر فمینیست یا مخالف فمینیسم (از جمله گروههای طرفدار "حقوق مردان" و "حقوق پدران") قرار می گیرد اما معلوم نیست چرا این افراد از پیگیری سایر زمینه های فعالیت مردان طرفدار فمینیسم خودداری می کنند.

چگونه مردان طرفدار فمینیسم می شوند؟

طرفداری از فمینیسم شبیه دیگر ارزشها، باورها یا فعالیتهای سیاسی است. این امر از تجارب عمیقا عاطفی و شخصی، از روابط خاص و صمیمیت و وفاداری، و از تعهدات و التزام های سیاسی یا اخلاقی نشات می گیرد.

بسیاری از مردان با احساس فاصله از نرینگی سنتی، تشویش های ناشی از دوران پسربچگی، و رفتارهایی که در سراسر زندگی از آنان انتظار می رود و باید بر اساس آنها با دیگران تعامل ورزند، به طرفداری از فمینیسم می رسند. آنها ازهزینه ای که بابت الگوهای غالب چگونه مرد بودن می پردازند، با خبر هستند. آنها می دانند که هزینه (تداوم )این الگوها را با (به خطر انداختن) سلامت جسمانی، روحی و عاطفی شان می پردازند و این امر از طریق بروز خشونت، خودمحوری، و انزوا به مجموعه روابط آنان، به خانواده ها و اجتماعاتشان آسیب می رساند. شناخت مردان از نبود صمیمیت و فساد نرینگی سنتی، راه عادی ورود به "مسائل مردان" است و از این طریق آنها با هر شکلی از سازماندهی مردان همراهی خواهند کرد.

برخی از مردان به سبب تجارب عاطفی عمیق خود به طرفداری از فمینیسم رسیده اند؛ صمیمیت و وفاداری به یک زن خاص در زندگی - مادر، معشوق، یا یک دوست بسیار عزیز- منجر به درک ستمی شده است که زنان از آن در رنج هستند و لازم است مردان برای رفع آنها وارد عمل شوند. برخی از مردان نیز از طریق تعهدات خود به موازین سایر فعالیتهای سیاسی – حفظ صلح، عدالت اقتصادی، محیط زیست، آزادی همجنسگرایان و غیره - به دفاع از فمینیسم می رسند. آنها در طی فعالیتهای سیاسی، در محل کار و یا بواسطه آموزش عالی در معرض فمینیسم و ایده های آن قرار می گیرند. سایرین در ارتباط با تجربه شخصی خود از خشونت جنسی یا سوءاستفاده های جنسی از سوی مردان و گاه زنان درگیر این مساله می شوند.( از جان استولتنبرگ به سبب ارائه تصویری شیوا از این مساله در "امتناع از مرد بودن"سپاسگزارم.)

مردان طرفدار فمینیسم چه خواسته هایی دارند؟

ما چه می خواهیم؟ جامعه ای سرشار از عدالت جنسیتی، برابری، دموکراتیک و زیبا! چه موقعی خواهان این جامعه هستیم؟ اکنون!
مردان طرفدار فمینیسم همان چیزی را می طلبند که فمینیستها می خواهند: دنیایی که در آن روابط میان مردان و زنان صلح آمیز، برابریخواه، قابل اعتماد و شاد باشد؛ دنیایی که در آن نه مردان و نه زنان به الگوهای زندگی غیر منعطف، ناسالم و مخرب جان آدمی محدود نگشته باشند؛ دنیایی که در آن جدایی انعطاف ناپذیر زنانگی و مردانگی جای خود را به تنوع غنی و رنگارنگی از جنسیت ها یا شیوه های بودن بدهد.
شما طرفدار کدام نوع فمینیسم هستید؟

سوال خوبی است. فمینیسم نه یک مجموعه نظری یکدست و نه یک جنبش یکپارچه است. در گذشته برخی از مردم در باره فمینیسم های لیبرال، سوسیالیست و رادیکال سخن می گفتند. و امروز شما می توانید حداقل فمینیسم های سیاه و فرااستعمار، فمینیسم های زنان همجنسگرا، فمینیسم های فراساختارگرا و پست مدرن، و شماری دیگر از فمینیسم ها را به این لیست اضافه کنید. مردان طرفدار فمینیسم متاثر از شاخه های متفاوت فمینیسم، گوناگونی مشابهی دارند. این تنوع و گوناگونی در نوش
چراته ها و نظریه های مولفین طرفدار فمینیسم بخوبی مشهود است.

شما خودتان را طرفدار فمینیسم و نه صرفا فمینیست می نامید؟

فمینیسم اصولا یک جنبش و مجموعه ای از ایده هاست که توسط زنان و برای آنان بسط یافته است. مردان هیچگاه نمی توانند بطور کامل معنای زن بودن را دریابند. اگر ما خود را فمینیست بنامیم خطر سوءاستفاده از فمینیسم یا ایجاد این وهم که چون "بیان می کنیم" پس "قادر به دریافت تمام پاسخ ها هستیم" بوجود می آید.

گروهی از زنان فمینیست استدلال می کنند مادامی که مردان برطبق استانداردهای مشابه زنان فمینیست- حمایت از برابری زنان و مردان- عمل کنند ،می توانند خودشان را فمینیست بنامند. با اینحال غالب مردان هوادار فمینیسم از عنوان "طرفدار فمینیسم" بیش از" فمینیست" استفاده می کنند. ما معتقدیم مردان زیادی هستند که می توانند و باید از فمینیسم حمایت کنند و لزومی ندارد که ما حتما خودمان را فمینیست بنامیم تا اینگونه عمل کنیم.
آیا مردان طرفدار فمینیسم بخشی از جنبش مردان هستند؟

برخی به این پرسش پاسخ مثبت و گروهی پاسخ منفی می دهند. برای شماری از مردم مردان طرفدار فمینیسم شاخه فمینیستی جنبش مردان است، جنبشی که درعین حال مدافعین رهایی مردان، مردان روحانی و شاعرمسلک، مدافعین حقوق مردان و حقوق پدران را دربرمی گیرد. البته ناسازگاریهای درونی در این جنبش(جنبش مردان) وجود دارد. برای مثال مردان طرفدار فمینیسم نسبت به دستورکار ضد فمینیستی و ضد زن گروههای مدافع حقوق مردان و حقوق پدران انتقاد دارند. ازهمینرو گروهی می گویند طرفداری از فمینیسم هرچند با جنبش مردان اشتراکاتی دارد اما یک جنبش مستقل است.

شماری از مردان طرفدار فمینیسم از جنبش مردان فاصله می گیرند و خودشان را بخشی از آن جنبش نمی دانند. گروهی از آنان معتقدند که در جنبش مردان توان بالقوه عقب گرد وجود دارد، توان بالقوه ای که می تواند جنبش را به سمت دفاع از موقعیت و امتیازات مردان تغییر جهت دهد اما برخی از آنان ادعا می کنند که این امر واقعیتی است که هم اکنون رخ داده است. درحالیکه تمامی مردان طرفدار فمینیسم معتقدند که مردان باید به منظور رفع بی عدالتی جنسیتی تلاش کنند، شماری براین اعتقادند که "جنبش مردان" مسیر مناسبی برای تحقق این امر نیست. آنها درعوض از اتحاد و ائتلاف با سایر گروههای تحت ستم و جنبش های مترقی (نظیر فمینیسم، آزادی همجنسگرایان، جنبش های چپ و سوسیالیستی، و مبارزه بر علیه نژاد پرستی) حمایت می کنند.
آیا طرفدار فمینیسم بودن به معنای ضدیت با مردان است؟

نه. ما مخالف تبعیض جنسی هستیم، ما مخالف پدرسالاری هستیم، اما ما ضد مرد نیستیم. مردان طرفدار فمینیسم هم به آینده مردان و هم به آینده زنان امیدوارند. ما معتقدیم که مردان همچون زنان کاملا سزاوار دوست داشتن، تعلیم و تربیت و موجودیت رها از ستم هستند. ما دیدگاهی که مردان را به گونه ای ذاتی بد، ستمگر و یا مدافع تبعیض جنسی می داند، رد می کنیم. ما معتقدیم که مردان می توانند تغییر کنند و ما از هرگونه تلاش مردان در راستای تغییر مثبت حمایت می کنیم. ما ضرورت ایجاد روابط نزدیک و ائتلافهای حمایتی در بین مردان را بعنوان بخشی از روند تغییر به رسمیت می شناسیم.
ما بر این باوریم که مردان منفرد مسئول ساختارها و ارزش های اجتماعی نظیر ساختار اجتماعی مردانگی یا ستم تاریخی به زنان نیستند و نباید به این خاطر مورد سرزنش قرار گیرند. اما همزمان تاکید می کنیم که مردان منفرد مسئول رفتارهای ستمگرانه خود (نظیر اعمال خشونت) هستند و می توانند و باید روند تغییر آن را برگزینند.

فمینیسم در تلاش برای دستیابی به عدالت جنسیتی یا برابری جنسیتی، تسهیل زندگی زنان و مردان را هدف قرار داده است. به منظور برجسته نمودن این امر که هم مردان و هم زنان بخشی از فمینیسم هستند، گروهی از مردان طرفدار فمینیسم خود را بعنوان "نرینگی مثبت" یا افراد مرتبط با "ارتقاء سطح زندگی مردان" توصیف می کنند.

البته نرینگی مثبت بودن به معنای حمایت از هرآنچه که مردان انجام می دهند نیست. ما باید مصادیقی از اخلاقیات یا ارزش ها را حفظ کنیم و بر همین اساس مردان و مردانگی را (دوباره) تعریف کنیم. بعنوان مثال نرینگی خشن غیر قابل پذیرش است زیرا خشونت به لحاظ اخلاقی پذیرفتنی نیست. و نرینگی مثبت بودن با انتقاد از ابعاد مخرب یا ستمگر گروههای مردان یا جنبش های مردان سازگار است.

تنها مصداق ضد مرد بودن طرفداری از فمینیسم در این است که برخی از آنان معتقدند باید کل نظامی را که مردم را به دو جنس متضاد ، "مردانگی" و "زنانگی" تقسیم می کند منحل سازیم. به عبارت دیگر می گویند نظام دو جنسیتی که ماهیتا مبتنی بر سلسله مراتب و امتیازات است، خود بخش عمده ای از مشکل محسوب می گردد. اما شماری از مردان طرفدار فمینیسم با این نظر مخالفند و معتقدند که باید به جای دورانداختن مفاهیم زنانگی و مردانگی، محتوای مدلهای مردانگی را تغییر داد.

آیا مردان طرفدار فمینیسم معمولا همجنس گرا هستند؟

مردان طرفدار فمینیسم مردانی از تمام طیفهای جنسی هستند. به سبب آنکه کسی تاکنون تحقیقی در این مورد ننموده ، این ادعا که نسبت مردان همجنسگرا و خنثی در میان طرفداران فمینیسم بیشتر از نسبت آنان در جامعه ( که برخی آن را حدود ده درصد برآورد می کنند) است ، بسیار دشوار است. مردان اغلب از طریق روابط جنسی شان با زنان به همدلی با فمینیسم می رسند و بنابراین رسیدن به طرفداری از فمینیسم بطور ویژه از جاده علاقه به جنس مخالف می گذرد. اما مردان همجنس گرا نیز گاهی اوقات به سبب احساس فاصله از نرینگی سنتی یا خصومت غیر عقلانی نسبت به همجنسگرایان (ترس و نفرت شایع و گسترده از افراد بی علاقه به جنس مخالف) و تبعیض جنسی به طرفداری از فمینیسم کشانده می شوند.

گاهی اوقات مردانی که نرینگی سنتی را زیر سوال می برند یا به روش های غیر مرسوم رفتار می کنند، همجنس گرا تلقی می شوند( چه باشند و چه نباشند) و به شیوه های غیرعقلانی مورد حمله قرار می گیرند. این امر نشانه پیوند استواری است که در جامعه ما اغلب بین گرایش جنسی (با چه کسی تمایل دارید رابطه جنسی داشته باشید و یا دارید) و رفتار جنسیتی (همنوایی با مضامین مردانگی مطبوع) برقرار می شود.

بسیاری از مردان طرفدار فمینیسم بر این باورند که نرینگی شدیدا با هوموفوبیا (نفرت غیر عقلانی از همجنسگرایی) شکل گرفته و مدل مسلط نرینگی یک مدل دو جنسیتی است. ترس از همجنسگرایی (هوموفوبیا) و دو جنس گرایی (نظامی از امتیازات دوجنس گرایی) بی عدالتی نسبت به افراد غیر دوجنس گرا را نشان می دهد و زندگی افراد دوجنس گرا را نیز عملا در تنگنا قرار می دهد. این امر بویژه سبب می گردد تا مردان زندگی عاطفی، اجتماعی و جنسی خود را از ترس آنکه مبادا همجنسگرا تصور شوند، محدود سازند. مردان در سنین بلوغ با تهدید مداوم همجنس گرا دیده شدن مواجهه هستند و مداوما باید اثبات کنند که همجنس گرا نیستند. هوموفوبیا (ترس غیرعقلانی از همجنسگرایی) باعث می شود تا مردان شمار دوستان و دامنه روابط صمیمی خود با سایر مردان را محدود ساخته و به شیوه های نرینگی افراطی و پرخاشگرانه و پنهان کردن عواطف خود توسل جویند.

ترس از همجنس گرا تصور شدن مانع از آن می گردد تا بسیاری از پسران و مردان نرینگی سنتی را مورد سوال قرار داده و نهایتا کنار بگذارند. بنابراین بسیاری از مردان طرفدار فمینیسم معتقدند که مردان و مردانگی تا زمانیکه هوموفوبیا بطور اساسی از بین نرود، تغییر زیادی نخواهند کرد.
آیا طرفداری از فمینیسم به نوعی احساس گناه بر می گردد؟

نه. مردان طرفدار فمینیسم معتقدند که ما نسبت به تغییر رفتارها و گرایشات جنسی خودمان و سایر مردان مسئولیت داریم. ما ممکن است زمانیکه درک می کنیم به شیوه های آزاردهنده عمل کرده ایم، احساس گناه کنیم اما چسبیدن به این احساس گناه مفید نیست.

احساس گناه زمانیکه شخصی در باره رفتار یا اظهار نظری نامناسب یا مهاجم مورد اتهام یا انتقاد قرار می گیرد می تواند بخشی از رفتار عادی باشد. احساس گناه نوعی برداشت حسی مرتبط با وجدان و ضمیر باطنی است. ازاین رو مردان طرفدار فمینیسم کاملا نقش احساس گناه را انکار نمی کنند اما اعتقاد هم نداریم که مردم باید به احساس گناه شان بچسبند. خیلی مهم است که در پاسخ به چنین چالش ها یا انتقاداتی وارد عمل شویم.

چگونه مردان طرفدار فمینیسم با حوزه های رنج و زیان مردان برخورد می کنند؟

مردان ضد فمینیست تاکنون بیش از مردان طرفدار فمینیسم در سخن گفتن از جنبه های معین زندگی مردان موثر بوده اند. آنها حوزه های رنج، پریشانی و بی قدرتی را که بسیاری از مردان تجربه می کنند، می شناسند اما آنها را بدرستی تشخیص نمی دهند و از همینرو نسخه های نامناسبی تجویز می کنند. مردان ضد فمینیسم از تشخیص سایر مشکلات مبتلابه مردان (نظیر قلدری و کارزیاد در بین پسران یا مردان) نیز عاجزند و یا به غلط زنان را به خاطر آنها سرزنش می کنند.

مردان طرفدار فمینیسم بطور فزاینده ای حوزه های رنج و زیان مردان را شناسایی و معرفی می کنند: شرایط نامساعد بهداشتی مردان و شرایط نامطلوب آموزشی پسران، خشونت علیه مردان، تجارب دردناک مردان از طلاق و سرپرستی کودکان، و غیره. ما واقعیت تجارب پسران و مردان در این حوزه ها را تشخیص می دهیم. همزمان از برنامه کار ضد زن و ضد فمینیستی که گاهی اوقات با شناخت این موضوعات ملازم است، انتقاد می کنیم و با مردان مدافع حقوق مردان در باره دلایل، مشخصه ها و دامنه این مسائل موافق نیستیم.

در حقیقت برخی از استراتژیهای مدافعین حقوق مردان برای خود مردان نیز زیان بار است. طرفداران حقوق مردان درحالیکه خواهان ارائه خدمات موازی به مردان یا خدمات دهی به مردان و زنان هستند، سرویس های خدماتی زنان را مورد حمله قرار می دهند. حمله به خدمات زنان نه تنها راه رسیدن به خدمات برای مردان نیست بلکه بنوبه خود امری غیر اخلاقی و آزاردهنده بشمار می آید. چنین راهبردهایی بر اهداف غلط متمرکز می شوند، با حامیان بالقوه به ستیزه بر می خیزند، و به شیوه ای معکوس به معرفی مسائل مردان می پردازند، منطق آنها بر اساس این عبارت ساده که " شما گرفته اید، ما هم آن را می خواهیم" عمل می کند، منطقی که ممکن است خدمات مناسب را برای مردان مهیا نسازد. (برای بررسی دقیق تر این مساله به مقاله "پاسخ دهی به حقوق مردان" در سایت اینترنتی online XY مراجعه کنید).

مردان طرفدار فمینیسم معتقدند که خدمات و منابع باید برای پسران و مردانی که از خشونت و سوءاستفاده های جنسی رنج می برند فراهم گردند. مهیا سازی این خدمات و منابع نباید از طریق تغییر مسیر منابع یا اعتبارات اختصاص یافته به زنان باشد. ما بیش از آنکه خواهان پذیرش مدل " ما در مقابل آنها" که مبتنی بر "جنگ بین جنسیت ها" است باشیم، طرفدار همکاری مردان با زنان در برقراری روابط و برپایی ائتلاف ها هستیم.

بنابراین..
مردان در تغییر روابط جنسیتی آغاز شده از سوی فمینیسم و جنبش های زنان نقشی حیاتی برعهده دارند. مردان طرفدار فمینیسم شرکای مهمی در این روند هستند. ما با التزام شخصی و سیاسی به عدالت جنسیتی و از طریق زیستن به شیوه ای متفاوت به تغییر خود و جهان یاری می رسانیم.

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics