نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

حبيب‌الله پيمان: يک تفکر جزمی و يکه‌سالار نمی‌تواند در ايران پايدار بماند

نویدنو:11/8/1385

به مناسبت برکناری سعيد حجاريان و محسن کديور از هيات علمی دانشگاه تربيت مدرس

حبيب‌الله پيمان: يک تفکر جزمی و يکه‌سالار نمی‌تواند در ايران پايدار بماند

صدای آلمان

  

خبر بركنارى سعيد حجاريان و محسن كديور از شوراى علوم سياسى و شوراى فلسفه دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس از سوى منتقدان سياستهاى دولت به عنوان قدمى ديگر در جهت بسته شدن فضاى دانشگاه‌ها ارزيابى شد. اين درحالى است كه نگرانى در مورد اخراج دانشجويان و استادان موجب اعتراض‌هاى بسيار در ميان فعالان مدنى و سياسى كشور شده. با اين همه برخى از شخصيت‌هاى سياسى ايران معتقدند كه نبايد فضا را بسته‌تر از آنچه هست تصور كرد و فرصت‌هايى را كه هنوز وجود دارد ناديده گرفت.

هنوز چند روزى از بيانيه اعتراضى ده تن از شخصيتهاى سياسى، فرهنگى، و حقوقى ايران نسبت به حاكم شدن "گرايش يكه سالارانه و اقتدارمابانه درون حكومت" براى محدود كردن فضاى نقد در دانشگاه ها نمی‌گذرد كه دوتن از استادان دانشگاه و امضا كنندگان اين بيانيه يعنى سعيد حجاريان و محسن كديور خود قربانى اين گرايش می‌شوند و از شوراى تخصصى دانشكده علوم انسانى كنار گذارده می‌شوند. گفته می‌شود در برنامه "پاكسازى" دانشگاه‌ها در وهله اول استادانى مدنظر هستند كه سابقه فعاليت سياسى داشته باشند و از نفوذ و اعتبار در ميان دانشجويان برخوردار باشند.

آقاى كديور در مورد علت بركنارى‌اش از شوراى تخصصى علوم سياسى دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس در گفتگويى تلفنى به صداى آلمان گفت:

" اصلا توضیحی از طرف رییس دانشگاه به من داده نشده، و از طرف رییس دانشکده هم توضیحی در اختیار من قرار داده نشده است. اما به شکل غیرمستقیم اقدامات اخیر مرتبط دانسته شده با مقالاتی که امسال از من منتشر شده."

اما در اين باره كه به مقالات محسن كديور چه ايرادى وارد بوده و چه خطرى از جانب آنها جامعه علمى ايران را تهديد می‌كرده بازهم پاسخى به ايشان داده نشده:

"اينها ديگر توضيح داده نشده‌اند. همه می‌توانیم در موردش تحلیل داشته باشیم، اما ظاهر آنچه از همین روسای دانشگاه نقل شده این است که مورد من در شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم مطرح شده و خواستار برخورد با من شده‌اند. اما اینکه کم و کیف‌اش چگونه بوده، من از جزییاتش مطلع نیستم."

محسن كديور معتقد است كه فضاى دانشگاه‌ها فضاى سنگين و بسته‌اى است و هرروز هم بسته‌تر می‌شود. و اين به به کیفیت و بار علمی دانشگاهها ضربه جدی وارد می‌کند. او می‌گويد:

" در مجموع فضای خوبی را من پیش‌بینی نمی‌کنم، با توجه به اینکه ریاست جمهوری هم چندی پیش، هنوز یکماه نگذشته، از دانشجویان طرفدار خودش خواست علیه اساتید سکولار و لیبرال فریاد بکشند. می‌دانید که سکولار و لیبرال هم در عرف هیات حاکمه‌ی ما معنایش هر آزادیخواه دگراندیش است. فىالواقع اين چک سفیدی است که ایشان به اینگونه دانشجویان داده."

آيا اين چك سفيد سالها پيش بدست مخالفان هرگونه دگرانديشى در ايران داده نشده؟

دكتر حبيت‌الله پيمان از فعالان سرشناس ملى مذهبى سابقه اين محدوديت‌ها را قديمى‌تر از هفته و ماه‌هاى گذشته می‌داند:

"یک جریانی از همان اوایل انقلاب در ایران وجود داشته که الان هم دست خیلی بالایی در نظام تحصیلی کشور دارد. این جریان بر این باور است که باید در جامعه ما فقط یک تفکر که از نظر آنها تفکر برحق، صحیح و به مصلحت دنیا و آخرت مردم هست حاکم باشد و یکنوع سیاستگذاری و یکنوع مرجع برای هدایت و تصمیم‌گیری جامعه و بقیه طبیعتا باید اطاعت کنند و هیچ اندیشه‌ی متفاوت و مستقلی از نوع یا سیاست دیگری وجود نداشته باشد."

به نظر او وقتی قرار باشد جریان اندیشه تعطیل شود و تفکری صورت نگیرد، جامعه به لحاظ فکری و معنوی دچار مرگ می‌شود. او می‌گويد جامعه‌ای زنده است که بتواند تولید کند.

"تولید هم پایه و اساس‌اش بر تولید اندیشه است، تولید علم است، حل مسئله است و طرح سوال است. وقتی الان طرح سوال اصولا ممنوع است، یعنی شما نمی‌توانید سوالی طرح کنید که برخی باورهای جاافتاده و رسمی را مورد تردید قرار بدهید. در غیر اینصورت این خلاف تلقی می‌شود و نوعی کج‌اندیشی و شاید هم ارتداد محسوب بشود."

حبيب الله پيمان معقتد است كه حاصل حاكميت اين تفكر در دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقی که محل اندیشیدن، پرسيدن و نگاه انتقادى به مسايل است، یک فاجعه است.

"اگر این سیاست بتواند پیش برود و تا آخر به گونه‌ای که عده‌ای دوست دارند بطور کامل و تمام عیار هر نوع جریان فکری و نقد و ارزشیابی را از بین ببرد و خاموش بکند."

با اين حال دكتر پيمان عقيده ندارد كه يك تفكر جزمى و يكه سالار بتواند در ايران پايدار بماند.

"ممکن است که قوانینی را اینها به اجرا بگذارند و یکمقداری هم بتوانند در لایه‌هایی افرادی را که بیشتر فعال‌اند، بیشتر تحرک فکری، سیاسی و عملی دارند آنها را محدود کنند و کنار بگذارند، ولی اساسا به نظر من در شرایط موجود چه به دلایل وضعیتی که جامعه‌ی ما به آن رسیده، چه به دلایل موقعیت جهانی غیرممکن استایران را که نمی‌توانند در خلاء اداره کنند. جامعه‌ی ما یک جامعه بسیار متنوع و متکثر است، از گذشته هم بوده و اساسا هر زمان که حکومتی خواسته این تکثر را به یکنواختی تبدیل کند، جامعه را به طرف انحطاط برده است."

به نظر او تنوع فکری و عقیده، تنوع قومی و مذهبی و فرهنگی که در جامعه‌ی ايران هست، به‌رغم زیست مشترک ملی و تاریخی‌ای که وجود دارد، چیزی نیست که بشود با یک فرمان یا با قهر و خشونت از بین برد.

"شما نگاه کنید، در این سی ‌سالی که گذشته می‌بینید وقتی در یک عرصه‌هایی محدود کردند، مردم روی کردند به عرصه‌های دیگر و آنچه می‌خواستند را به زبان دیگری مطرح‌اش کردند. حالا می‌تواند وقتی شرایطی خیلی سخت باشد، به زبان طنز و کنایه در عرصه عمومی، در محاورات روزمره بشدت رواج پیدا کند. بنابراین اصولا خاموش کردنش به نظر من غیرممکن است و نسل جدیدی هم که حالا جوان شده و بخش مهمی از جمعیت را تشکیل می‌دهد. اساسا نسل جوان يعنی طرح پرسش و احراز استقلال از طریق فاصله‌گیری با وضع موجود و وضع پیشین، چه خانواده باشد، چه سنت اجتماعی و یا سیاسی باشد. جوان می‌خواهد معترض باشد، می‌خواهد منتقد باشد، می‌خواهد ابراز وجود مستقل از خودش بکند. این نمی‌تواند یک چنین زندگی بخشنامه‌ای را و آمرانه‌ای را بپذیرد."

به نظر حبيب الله پيمان یک ارزیابی غیرواقعبینانه از روند حوادث می‌تواند زيانبار باشد.

"یعنی بیش از آنچه هست شرایط را ما بسته ببینیم و در نتیجه خود با ایجاد یک ذهنیت راه روزنه‌هایی را که وجود دارد بر خودمان ببندیم و تصور کنیم که الان دیگر هیچ راهی برای ارتباط فکری، مبادله‌ی اندیشه وجود ندارد، و برای بیان نظریات. هنوز بهرحال هست. روزنامه‌ها بسته می‌شوند، یک تریبونهای دیگری کم و بیش ادامه حیات می‌دهند. بنابراین ما باید همیشه نسبت به آن فرصت‌هایی که داریم بیشتر بیندیشیم، تا آنچه از دست داده‌ایم. وقتی مدام به آنچه نداریم فکر بکنیم، آنچه را که در اختیارمان هست، آن را هم دیگر نمی‌بینیم و بنابراین استفاده نمی‌کنیم. بسیاری از فعالان ما این نوع رویکرد را دارند. به محض آنکه یک گوشه محدودیتی ایجاد بشود، با نگاه به آن محدودیت فرصت‌هایی را که وجود دارند نادیده می‌گذارند و می‌نشینند و دائما غصه و اندوه این را می‌خورند که چرا این محدودیت بوجود آمده، در حالیکه ممکن است در کنارشان هنوز فرصتی برای عمل باشد. این نگاه اینها را دچار بی‌عملی می‌کند."

در اين زمينه محسن كديور نيز با حبيب الله پيمان هم نظر است. او در پاسخ به اين سوال كه در مقابل سياست بركنارى استادان دگرانديش و اخراج دانشجويان فعال دانشگاه‌ها چه بايد كرد، می‌گويد:

" خب، یکی اینکه باید استقامت کرد. بالاخره دمکراسی هزینه دارد و باید به‌شکل مسالمت‌آمیز بر خواست‌های قانونی خودمان پافشاری داشته باشیم و من مطمئن هستم با استقامت دو چندان می‌توانیم حقوق بشر و دمکراسی را در کشور خودمان مستقر کنیم."

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics