نویدنو:25/04/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 

نویدنو:منطقه خاورمیانه در چرخه تحولات بزرگی دست وپا می زند. کنش گران متفاوت این عرصه هر روز نشانه های نوینی از عمل اجتماعی وسیاسی را به نمایش می گذارند. این تحولات بسیاری را غافلگیر ، تعدادی را پریشان وبرخی را نگران می کند. این غافلگیری ، پریشانی ونگرانی ریشه های متفاوتی می تواند داشته باشد.اما سر فصل تمام این واکنش ها ، عدم واقع گرایی در تحلیل های پیشین، عدم ارزیابی صحیح وعلمی از نیروهای عمل کننده وارائه ذهنیت های متکی بر خیر خواهی به جای تحلیل مشخص از شرایط مشخص است . در زیر به یکی از نمودهای تحول وبازتاب آن می پردازیم . ذکر این نکته هم ضروری است که این نوع تحلیل ها در عین حال می تواند پیش زمینه آماده سازی ذهنی کسانی در ایران باشد که ممکن است از سیر تحولات آتی در مناسبات ایران ونیروهای کنش گر سیاسی و... دچار غافلگیری، پریشانی ونگرانی گردند. زمان داور نیکویی است .

 

پيامي براي دوستداران حماس
محمدعلي عسگري


در اين ترديدي وجود ندارد که گروه حماس نيز مانند بسياري از حاميان و دوستدارانش رژيم اسرائيل را رژيمي اشغالگر و غاصب مي داند و آرزوي آن را دارد که روزي از روي نقشه جهان محو شود. اما در اين هم ترديدي وجود ندارد که اگر شرايط اقتضا کند همين گروه تندرو حماس حاضر است با مقامات اسرائيلي بر سر يک ميز مذاکره بنشيند و با آنها آتش بس امضا کند و حتي در آينده يي نه چندان دور بر سر نحوه مبادله زندانيان و پيوستن به روند صلح به چانه زني بپردازد. مهم نيست که اين موضع حماس را به تناسب تحليل و ديدگاه برخي کارشناسان از روي ضعف بدانيم يا به اعتقاد برخي ديگر از روي قوت و اقتدار. مهم اين است که در گروهي چون حماس چنان عقلانيتي وجود دارد که تشخيص دهد چه زماني بايد گزينه جنگ و رويارويي نظامي را انتخاب کند و چه زماني گزينه ديپلماسي يا در شرايطي که اقتضا کند مذاکره و حتي مصالحه را بر جنگ و ساير راه حل هاي ديگر ترجيح دهد.

بيست سال پيش در فلسطين گروهي شکل گرفت که خود را جنبش مقاومت اسلامي(حماس) ناميد و تلاش داشت با اسلامي کردن مقاومت مردم فلسطين و کنار گذاشتن «سازشکاران» به آن شتاب و شدت بيشتري ببخشد. اين گروه که به طور مشخص از سوي اسلامگرايان منطقه حمايت مي شد، توانست موج جديدي را در مبارزات مردم فلسطين به وجود آورد که انتفاضه يا انقلاب سنگ يک مرحله از آن بود. در آن زمان رهبري فلسطين برعهده ياسر عرفات بود و هر وقت پاي مذاکرات صلح به ميان مي آمد گروه هاي تندرو و در راس آنها جنبش حماس با آن مخالفت مي ورزيدند. عرفات سعي مي کرد ضمن انتقاد از رفتار گروه هاي تندرو به نوعي آنها را مديريت کند و آنان را در چارچوب استراتژي خود که مبتني بر «تفنگ و زيتون» بود به کار گيرد. با اين حال هرگاه مذاکرات فلسطيني ها به پيشرفتي نائل مي شد بنابه دلايلي به نتيجه نمي رسيد. مقامات اسرائيلي در تمام گفت وگوهاي خود خواهان به گفته خود «مهار خشونت ها» بودند و آن را شرط هرگونه پيشرفتي در اين مسير مي دانستند؛ موضوعي که ياسر عرفات به تنهايي قادر به آن نبود و نمي توانست در اين باره تضميني به اسرائيل يا افکار عمومي جهان بدهد.

اکنون حماس درست به همان راهي مي رود که روزي عرفات رفت. چند سال پيش اين گروه با شرکت خود در انتخابات شوراها، روند سياسي را تجربه کرد و بلافاصله با پيروزي در انتخابات پارلماني براي خود دولتي مستقل تشکيل داد. عرفات ديگر حضور نداشت تا شاهد خيز حماس به سوي قدرت باشد و محمود عباس نيز هرگز از کاريزماي عرفات برخوردار نبود. سال گذشته با اوج گرفتن اختلافات داخلي فلسطين، حماس قدرت را براي خود در غزه يکپارچه کرد. طي اين يک سال، حماس توانست امنيت را در غزه برقرار کند و از همه مهم تر با تحريم هاي اقتصادي شديد داخلي و خارجي(از سوي اسرائيل، تشکيلات خودگردان و اروپا و امريکا) دست و پنجه نرم کند. يک بار حماس به زور مرزهاي غزه به مصر را گشود و اين تجربه يي بسيار آموزنده براي مصر، اسرائيل و حتي خود جنبش حماس بود. اما اين اقدام هزينه زيادي را براي حماس و ساير طرف ها از جمله اسرائيل و حتي دولت مصر به همراه داشت. از همان جا بود که مذاکرات سه جانبه(اسرائيل، حماس و مصر) شکل گرفت و حماس ضمن حفظ حرمت و احترام ميزبان(مصر) به رايزني حساب شده با دشمن اصلي خود پرداخت. طي يک سال گذشته حماس بارها براي نجات خود از زندان غزه دست به دامن کشورهاي عرب، کشورهاي اروپايي، سازمان ها و نهادهاي بين المللي، توده هاي مردم و کشورهاي دوست خود شد اما اين درخواست ها سود چنداني نداشت و نتوانست محاصره اقتصادي غزه را بشکند. کمک هاي اقتصادي دوستان و حاميان اين جنبش نيز تا حدي نبود که بتواند کارگشا باشد و در واقع نمي توانست براي مدتي طولاني پاسخگوي مايحتاج يک و نيم ميليون مردم ساکن غزه باشد. سرانجام همه اين فشارها و ابتکار عمل ها حماس را به اين نقطه رساند که براي حل مشکل خود بايد فقط به طور مستقيم به دشمن خود مراجعه کند و از اين راه چاره يي بينديشد. به اين ترتيب مذاکرات سه جانبه جدي تر شد و به ثمر نشست. اسرائيل نيز به رغم همه تبليغاتي که مي کرد و وعده يک حمله سراسري و گسترده به غزه را مي داد سرانجام تن به يک واقعيت تلخ سپرد و پذيرفت که با دشمن صريح خود يعني حماس به طوري جدي وارد گفت وگو شود. در اين معادله نه اسرائيل ضرر کرد و نه حماس، نه اسرائيل به تنهايي پيروز شد و نه حماس. در واقع اين آتش بس نوعي موازنه منفي را برقرار مي کرد که به تعبير لبناني ها براساس اصل «نه غالب و نه مغلوب» بود؛ کاري که عرفات نيز درصدد انجام آن بود .

البته هنوز اين ابتداي کار است و نمي توان پيش بيني کرد تا چه حد طرفين قادر به حفظ اين توازن خواهند بود. اما قدر مسلم آن است که در درجه اول آتش بس فعلي با استقبال محرومان فلسطيني و حتي شهرک نشينان اسرائيلي مواجه خواهد شد و در درجه دوم مي تواند سنگ بنايي براي آينده مناسبات حماس و اسرائيل و آينده روند صلح در منطقه باشد.

مهم نيست که طرفداران و دوستداران حماس براي توجيه اين اتفاق هر روز به دستاورد جديدي متوسل شوند و تا چندي ديگر مخاطبان خود را سرگرم سازند، مهم اين است که از سوي گروهي چون حماس «تابوي مذاکره با اسرائيل» شکسته شده است. بشار اسد رئيس جمهوري سوريه با اشاره به همين آتش بس و تحولات اخير لبنان است که آينده خاورميانه را با خوش بيني ارزيابي مي کند. شايد پشت صحنه مذاکرات غيرمستقيم و مخفيانه سوريه و اسرائيل نيز خبرهايي باشد که ما از آنها بي خبريم. شايد حماس راهي را گشوده باشد که براي ديگران نيز تجربه آن چندان خالي از لطف نباشد.

منبع:اعتماد

 http://www.etemaad.com/Released/87-04-16/204.htm#104266

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics