نویدنو:31/06/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

پیام به مناسبت سال تحصیلی جدید

کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)



با به پایان رسیدن فصل تابستان و آغاز پائیز، بیش از چهارده میلیون دانش آموز کشورمان راهی مدارس میشوند تا سال تحصیلی را آغاز کنند. علاوه بر این دانش آموزان ، میلیونها کودک و نوجوان دیگر در ایران وجود دارند که یا هرگز پا به محیط آموزش نگذاشته اند و یا مدرسه را پس از چند سال رها می کنند.

بر طبق داده های اداره آمار رژیم ١٣ تا ١٥ میلیون بیسواد در ایران بین سنین هفت تا پنجاه سالگی وجود دارند که سه و نیم میلیون نفر از آنها در سنین یازده تا هفده هستند . این تازه آمار بیسوادهاست ، به این رقم باید چند میلیون نوجوان را نیز افزود که پس از تحصیلات ابتدائی ، هیچگاه امکان نیافته اند به دبیرستان وارد نشوند و یا آنرا بدون اخذ دیپلم به ناچار رها نموده اند . اکثریت عظیم این کودکان را تهیدستانی تشکیل میدهند که آنها را ناگزیر از ترک تحصیل و ورود به بازار کار کرده است .

علت عمده اکثریت کسانی که از ادامه تحصیل محرومند، همانا فلاکت و بحران اقتصادی_اجتماعی موجود و عواملی چون فقر والدین و نیاز آنها به کار و درآمد فرزندان خود می باشد. مضاف بر این سیاست های آموزشی، فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی نیز سبب کشتن روحیه تحصیلی و رغبت به کسب علم و فن میگردد.
این رژیم از یک طرف با حذف بسیاری از متون و دروس علمی و جایگزینی آنها با مشتی خرافات مذهبی و قرون وسطایی، مراکز علم و آموزش را به حجره های جعل و جهل پراکنی مبدل نموده واز سوئی دیگر با اعمال شدیدترین سرکوب ها ، جّو خفقان آلودی را بر مدارس سراسر کشور حاکم کرده است، جّوی که هم معلم و هم محصل را از حق آزادی اندیشه، بیان، تشکل و تحقیق و تفحص باز میدارد و محیطی کلیشه ای، سنتی و ناهنجار را بر مراکزآموزشی مستولی می کند.

ضمن اینکه بیش از یک میلیون معلم همجون سایر اقشار طبقه کارگر( طبقه مزد و حقوق بگیر جامعه) بدلیل در آمد ناچیزشان ناگزیر از زندگی چند شغله هستند. این مسئله به نوبه خود نه تنها روحیه و انرژی آنها را به تحلیل میبرد ، سبب عدم ارتقای توانایی علمی و تعلیم وتربیتی آنها نیز می گردد، بلکه ایشان را حتی از پیشبرد وظایف عادی جاری در مدارس نیز باز میدارد.
نتیجه ناگزیر این روند، افت تحصیلی وعلمی دانش آموزان است. البته بخشی از خانواده های متوسط و مرفه، با استخدام معلم خصوصی و یا ثبت نام فرزندان خود در مدارس موسوم به غیرانتفاعی سعی در مقابله با این پدیده مخرب می کنند، اما میلیونها دانش آموزی که از خانواده های کارگری و زحمتکش برخاسته اند، ناگزیرند در محیط های آموزشی بحران زده، عقب مانده و کسالت آور سال تحصیلی را به آخر برسانند. چه بسا در همین مسیر ، در نهایت ناامیدی، به ترک تحصیل روی می آورند. آنها البته با چشم خود می بینند که وقتی صدها هزار فارغ التحصیل دانشگاهها ، قادر به پیدا کردن شغلی متناسب با تخصص و مدرک خویش نیستند و وقتی مشاهده می کنند که درصد اشتغال زنان ایران از دوازده درصد تجاوز نمی کند، از خود می پرسند، به چه امیدی دلمشغول گرفتن دیپلم باشند !؟

اما معضل آموزش و پرورش در ایران صرفا به بیداد تبعیضات طبقاتی ، جنسی و جولان استبداد دینی خلاصه نمیشود ، در کنار اینها باید به اعمال ستم و تبعیضات گسترده ملی بر ملیتهای غیر فارس اشاره کرد که از حق آموزش به زبان مادری محرومند .
اکثریت کودکان ترک ، کرد ، عرب ، بلوچ ، ترکمن ... در شرایطی وارد کلاس اول ابتدایی میشوند که هیچگونه آشنایی با زبان " بیگانه " فارسی ندارند و برای معلمین زحمتکش ما چالش عظیمی است که کودکان مذکور را با استفاده از این زبان غیر مادری به امر تحصیل راغب نگه دارند .

بدین ترتیب عظیم ترین قشر اجتماعی کشورمان که در هر جامعه " نرمالی" بعنوان یک قشر آینده ساز، روی آن حساب ویژه ای باز می کنند، از " خیر" سر رژیم آینده سوز جمهوری اسلامی، فردایی تیره و تار را در برابر خود می بینند. اما این سرنوشت محتوم و تغییر ناپذیر میلیونها کودک و نوجوان کشور ما نیست، آنها می توانند در کنار سایر جنبشهای اجتماعی (جنبش کارگری، جنبش دانشجویی، جنبش زنان و.......) با مقاومت در برابر سیاست های ویرانگر رژیم اسلامی و تقویت صفوف خود وایجاد تشکل های مستقل در مدارس و محلات، عزم خو را برای پایان دادن به عمر این رژیم جوان کش دو چندان کنند.

تردیدی نیست که دانش آموزان- بویژه محصلین دبیرستانها در شهرهای بزرگ – بخش مهمی از جنبش عمومی جوانان و مردم کشورمان بر علیه استبداد حاکم را تشکیل میدهند، اما ضروریست در خود مدارس نیز که امکان ثابت و محیط اجتماعی مناسبی را همچون دانشگاه برای تداوم مبارزه فراهم می کند، جنبش و تشکل های مستقل دانش آموزی را شکل دهند.

معلمین پیشرو و محافل و هسته های دانش آموزان آگاه و مبارز؛ نقش مهمی در این حوزه ایفاء می کنند .وظیفه ای که اگر با پشتکار و پختگی به آن پرداخته شود، می تواند به سالها رخوت و رکود سیاسی در مدارس وعقب نشینی فاحش جنبش دانش آموزی در برابر رژیم، پایان دهد.

بی تردید مطالبات فراوانی وجود دارند که قشر عظیم دانش آموزان میتوانند حول آنها تجمع نموده و اعتراضات خود را بر مبنای آنها آغاز نمایند . این خواستهای عمومی عبارتند از :

اجباری بودن و رایگان بودن تحصیل برا ی تمام کودکان زیر شانزده سال و در این راستا پایان دادن به کلیه تبعیضات طبقاتی در زمینه آموزش و پرورش و از جمله لغو شهریه و مدارس خصوصی
آزادی اندیشه ، بیان و تشکلهای مستقل در مدارس
جدایی کامل آموزش عمومی از آموزه های دینی و غیر علمی
ممنوعیت هر گونه تعیض جنسی در قبال دختران
ممنوعیت هر گونه تبعیض در قبال اقلیتهای ملی ، قومی و مذهبی و در این راستا بویژه تاکید بر حق آموزش به زبان مادری در کنار آموزش زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی ملیتهای ساکن ایران .
کمک هزینه تحصیلی برای فرزندان خانواده های تهیدست و در این راستا ممنوعیت کامل کار کودکان و به ویژه رسیده گی به وضعیت اسفبار کودکان خیابانی .
افزایش دستمزد معلمین به نحوی که آنها برای امرار معاش مجبور به یک زندگی چند شغله نشوند .
با امید به شکستن سد اختناق در مدارس و عروج مجدد جنبش دانش آموزی ، سال تحصیلی پر باری را برای همه محصلین ایران آرزو می کنيم.

کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
27 شهریور 1386

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics