نویدنو:17/04/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

 اسکار نیمیئر:

«کمونیسم، قهرمانیهای خلقهای شوروی را به من یادآوری می کـند».

 

رهنمودهای اسکار نیمئیرکمونیست صد ساله 

ا. م. شیزلی

ساختن پایتخت کشور خویش را به وی سپردند و او، قلب برزیل مدرن را ساخت. اسکار نیمئیر دیگر علاقه ای به مصاحبه ندارد. اما، این کـمونیست برزیلی، آرشیـتکت خوش قـریحه و چهـره شناخته شده زمان خویش، بمناسبت یک صدمین سال تولدش استثـنائا، با ما مصاحبه ای کرد. او، در باره زندگی، دین، کمونیسم و معماری مدرن با ژوزه ورسیمو تئخیرا دا ماتا، خبرنگار ویژه مجله «مـئـسـئـل = اندیشه» در برزیل، صحبت کرد.

- شما، کمونیست، و کلیسا جامع ترنو ونتسا، یکی از زیباترین و بهترین بناهای برزیل ساختید. کلیسای جامع دو جهان، یکی از آخرین طرحهای با اهمیت شما محسوب می شود. اعتقادات مارکسیستی شما، چگونه با دین سازگاری می کـند؟

- اعتقادات مارکسیستی من امروز محکم تر و عـمیقـتراز هر زمانی است. کمونیسم را با قهرمانیهای خلقهای روسیه درک می کـنم و از آن الهام می گـیرم. البته که، من این باورهای سیاسی- ایدئولوژیک خود را در تضاد باهنر معماری ام در ساختن معابد نمی بینم. من به خدا ایمان ندارم، ولی، به مؤمنان احترام می گذارم.

من ازیک خانواده کاتولیک متعـصب برخاسته ام (در منزل ما، عکس پاپ رم را از دیوار آویخته است). اما، من در سنین جوانی، به علل بی عدالتیها و نابرابریهای اجتماعی پی بردم وبه صفوف سازمان« نجات سرخ» پیوستم و پس از آن به عضویت حزب کمونیست برزیل درآمدم واین، گام درستی بود.

- زمانی، شما گفتید: « من نابغه نیستم. من در خلاقیتهای خود، از نبوغ این رادچنکوی پیشرو، الهام گرفتم». حاضرید هم اینک،آن را تأئید کـنید؟

- من الآن فکر می کنم در این ارزیابی، کمی اغراق شده است. من دقیق نمی دانم درعالم معماری، چه کسی نابغه است.

- شاید برزیل، مشهورترین طرح معماری شماست. در مسیرگذشت زمان از آن لحظه، وقتی که، آرزوهای شما جامه عمل می پوشند، می توانید بگوئید که، حاضرید شهری دیگری مثل آنچه که ساخته اید، بسازید؟ یا ممکن است شهر کاملا دیگری بسازید؟ آیا بنظر شما، برزیل شهر ایده آلی است؟

- برزیل تصویر اشتیاقهای پرشوری است که، در سالهای۵٠، کشور را فراگرفته بود. این شیفتگی ها، با شخصیت رئیس جمهور، ژوسلین کوبیچک وابستگی ناگسستنی داشت. بنیانگذاری پایتخت جدید، اقدام شجاعانه ای بود که، اراضی وسیع داخل برزیل را به هم پیوند می دهد. بعد از گذشت ٤٠ سال، برزیل به محل تصادم متروپل سرمایه داری تبدیل شده است و با همان مشکلاتی مواجه شده است که، دیگر شهرهای کشور،در نتیجه اشتباهات مربوط به گزینش راه رشد اقتصادی برزیل، با آن دست به گریبان است. بدین جهت، برزیل شهر ایده آل من نیست.

- شما انتقال پایتخت به مرکز جغرافیائی کشورتان را چه حد درست می دانید؟ مثلا، روسیه، آیا ارزش آن را دارد که، پایتخت خود را به مرکز جغرافیائی خود منتقـل نماید؟

- اقدام به بنای شهر برزیل گام شجاعانه ای بود که، رئیس جمهور کوبیچک، برداشت. من، برای دادن جواب سؤال شما، در رابطه با روسیه، اطلاعات کافی ندارم. متاسفانه، من مدت کوتاهی، بعد از پایان جنگ دوم جهانی، در مسکو بودم.

شما، معماری امروزی را چگونه ارزیابی می کـنید؟ آیا در سمت درستی به پیش می رود؟ کار معماران جوان را در چه سمتی علاقمندید، بینید؟

- من از همتایان خود انتقاد نمی کـنم. من فکر می کنم، معماری امروزی در چند جهت حرکـت می کند،به همین سبب انتقاد ازآن هم مشکل است. در رابطه با معماران جوان، من همچنان از دو خط اصلی دفاع می کـنم. اول: آن هنر معماری را که، برای تحقـق خلاقیت خود در جستجوی شیوه های نوین معماری است. دوم: امکانات نا محدود کار با بتون آرمه وجود دارد. چرا نباید در جهت یافتن راههای دیگری برای ساختن مروارید تازه بود؟

- آیا در حال حاضر، طرحی در دست تهیه دارید؟

- من طرحهای تازه زیادی در برزیل و خارج از آن در دست دارم. فقط به دو مورد از آنها که، علاقه زیادی دارم، اشاره می کـنم. مرکز فرهنگی طرای شده آویل در اسپانیا و مرکز اداری دولتی ایالت میناس ژئرایس که درمرکز آن ایالت، در شهر آریزونتی آبی(Blou) احداث خواهد شد. من تمام ذوق و قریحه خود را در این طرحها و همه طرحهای دیگر بکار گرفته ام. همه آنها را با عشق و علاقمندی تدوین کرده ام.

- اگر در سطح وسیعـتری به مسئله نگاه کـنیم، شما می خواهید نظرتان را در مورد سمت و سوی═ حرکت تمدن امروزی در جهان بیان دارید؟

- به نظرمن، سازندگی باید منعکس کـننده عقـیده و عمل درجهت مخالفـت با روابط غیر هومانیستی برعلیه انسان و در سمت مخالفـت با بی عدالتیهای اجتماعی باشد. در یک کلام، باید پشتیبان و مسئول باشد، با مطالعه کلاسیکهای روس، داستایوسکی و تولستوی، آنچه را که، به وضوح می بینیم، انعکاس دهد.

از سوی دیگر، من فکر می کـنم که، فعالیت در عرصه فرهنگی، باید رابطه تـنگاتـنگی با تلاش در جهت بلوغ انسان و ساختن دنیای عادلانه و همبسته در شرایط بهبود کیفی آگاهی ها، داشته باشد. این مسئله ای است که، من نگران آن هستم. فارغ التحصیلان مؤسسات آموزش عالی کشور من، بدون اینکه، درکی از مشکلات زندگی داشته باشند، آنجا را ترک می کـنند. ما نیازی به متخصصانی که، اطلاعات آنها فقط به رشته تخصصی خود مربوط می شود، نداریم. ضرورتا، جوانان باید به مبارزه برای جهانی بهتر و عادلانه تر، تربیت شوند. در این باره، من در کتاب خود، با نام « انسان و زندگی»، که، بزودی چاپ خواهد شد،نوشته ام.

 

روزنامه «سوتسکایا راسیا»،

شماره(١٢٩٩٧)۹٢،

تاریخ، ۷ ⁄ ۷ ⁄٢٠٠۷

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics