نویدنو:29/11/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

نولیبرالیسم، اصلاح طلبی، پوپولیسم و ماورای چپ

بخش دوم

نوشته ی: جرمی کرونین *  - برگردان: هما احمدزاده 

مبارزه ی ایدئولوژیک در جبهه ی ملی آفریقای جنوبی - ماورای چپ، اصلاح طلبی و پوپولیسم.

 

برخلاف لیبرالیسم (و شکل نوین آن نولیبرالیسم) و برخلاف مارکسیسم- لنینیسم (و اشکال گوناگون آن)، "اصلاح طلبان" ، "ماورای چپ ها" و "پوپولیست ها" دارای ایده هایی با تعاریف روشن و مشخص نیستند. ایده های آن ها بیشتر یک روش برخورد به نظریه ها و پراتیک سیاسی ست. برای مثال شما با دامنه ی گوناگونی از انواع پوپولیسم - از پوپولیسم فاشیستی ماورای راست تا چپ و ماورای چپ – روبرو می شوید. در انواع گوناگون اصلاح طلبی، ماورای چپ ، و پوپولیسم ، مارکسیسم لنینیسم نیز گاه بکار گرفته می شود.

به همین دلیل، زمانی که با اصلاح طلبی، ماورای چپ و پوپولیسم روبرو می شویم، در حین بیان ویژگی های عمومی( همانطور که خواهیم دید)، ساده تر آن است که بر شرایط مشخص تمرکز کنیم. اما اول اجازه دهید که به برخی از جنبه های کلی این سه گرایش بپردازیم.

 

ویژگی های کلی ماورای چپ

 

بزرگ نمائی شدید عوامل ذهنی، جنبه ی بارز ماورای چپ است. گاهی ستیزه جویی ذهنی گروه کوچکی از انقلابیون،  همراه یا خشم عمیق و بیقراری گروه عظیمی از کارگران و تهی دستان، وهمراه با جذابیت جهش فوری به سوی سوسیالیسمِ ، باعث می شود که، این احساسات قابل درک، مهم و در بسیاری موارد حتی ستودنی، به آن جا منجر شود که خیال کنیم خواستن، کم و بیش، همان توانستن است. به این دلیل است که لنین این تمایل را، بدرستی، "کودکانه" می نامد. لنین،  برای مثال ، درباره ی تمایلات ماورای چپ در آلمان 1920 نوشت:

" این واضح است که "چپ ها" ی آلمان خواسته ها و رفتارهای ایدئولوژیک- سیاسی خود را به اشتباه واقعیت های عینی فرض کرده اند. این خطرناک ترین اشتباهی است که انقلابیون می توانند مرتکب آن شوند." ( لنین-  بیماری کودکانه چپ روی – مجموعه آثار ص 541) 

 

ذهن گرایی فوق العاده ی ماورای چپ ، همچنین در گرایش به حذف شکست ها و مشکلات پیش رو از تحلیل شرایط اجتماعی نیز خود را نشان می دهد. گزاره های مورد استفاده ی آنان مبنی بر اینکه رهبران جنبش "خودفروش" و "خائن" بوده اند، و مردم " گمراه" و " فریب خورده" بی تردید ذهنگرایانه است و از یک درک غلط نشات می گیرد. اتهامات مطرح شده ممکن است گاه نامربوط هم نباشند، اما ماورای چپ می خواهد که همه چیز را با عجله به محاکمه بکشاند.

 

برآیند این ذهن گرایی گرایش ماورای چپ ، منجر به بی توجهی و یا حتی نادیده گرفتن عوامل عینی در شرایط  موجود اجتماعی، به حساب نیاوردن موانع واقعی و عملی یک پیشرفت سریع، عدم توجه به توانائی نیروهای اپوزیسیون و خطر ضد انقلاب، و نقاط ضعف عینی طبقات و لایه های مترقی می شود.  تناقض بین خواسته ها و امکان ها منجر به ماجراجویی و گرایش به اراده گرایی شده، ودفاع بی محابا از جهش به جلو براساس قدرت طلبی کامل در آن می تواند منجر به شکست ها و مصیبت های بزرگ و جدی شود.

پی آمد تمام این ها به آن جا منجر می شود که ماورای چپ، انقلاب را بعنوان یک مرحله درک نکند. برای ماورای چپ همه چیز فوری ست، همه یا هیچ، یا همه چیز. این به نوبه ی خود منجر به اعوجاج های بسیار زیادی می شود که در اغلب اوقات مشخصه ی ماورای چپ است – وجود خوش بینی مفرط در کوتاه مدت و به دنبال آن افسردگی از خیانت ها و مردم فروشی ها در میان مدت. لنین درمورد این گرایش ماورای چپ می نویسد :

"به راحتی به انقلابیگری مفرط روی می آورد، اما قادر به پایداری، سازماندهی، نظم و ثبات نیست."

ماورای چپ تمایل دارد، بواسطه ی درک  مبالغه آمیز از فوریت ها استراتژی را فدای تاکتیک کند و اجازه دهد تاکتیک جای استراتژی را بگیرد و حتی تبدیل به اصول شود. برای مثال ماورای چپ اغلب مصالحه در اصول را رد می کند. مشارکت در دمکراسی پارلمانی هم گاهی رد می شود و تاکتیک اعتصاب یا بدست گرفتن قدرت با یک قیام عمومی برای همه ی زمان ها ارجحیت می یابد و این آن چیزی ست که اگرتبدیل به اصول نشود، به یک استراتژی بلند مدت فرا می روید.

گرایش ماورای چپ همچنین با صفتی مشخص می شود که لنین آن را "تاکتیک نفی مطلق" می نامید. ما علائمی از این را در اوضاع جاری خود ( ضد جهانی سازی، ضد مشارکت نوین برای توسعه افریقا[1]، ضد  دولت کنگره ملی افریقا [2]) می بینیم.

تمامی این خصوصیات ماورای چپ منجر به ناتوانی عام در درک  یا مشارکت در اکثر ساختارهای سازماندهی شده ی بلند مدت، همراه با ضرورت کار صبورانه، حل تناقض های فرعی، و گرداندن جنبش های توده ای پیچیده، ائتلاف و تشکیل جبهه های گسترده بدل می شود. نتیجه اینکه تجربیات سازمانی ماورای چپ به نوعی با فرقه گرایی و درنتیجه انشعاب و چند پارگی بی پایان همراه است. جنبه ی دیگر ناتوانی ماورای چپ در ایجاد سازمان، میل باطنی آن در روایط انگلی با سازمان ها، موسسات، و کارزار های  تثبیت شده و استفاده از تاکتیک نفوذی ها ست.

گرایشات ماورای چپ معمولا چنین مشخصاتی دارند. ما تلاش کردیم نشان دهیم این جنبه ها به هم مربوط اند و همدیگر را تقویت می کنند. البته درزندگی واقعی، ماورای چپ خود را در انواع گوناگون و با درجات خلوص متنوعی نشان می دهد.

در آفریقای جنوبی ماورای چپ طی ده ها سال، با این جنبه یا آن جنبه از خصوصیات خاص خود که دربالا به آن ها اشاره شد، حضوردارد. خصلت های زیر مهمترین مشخصه ی ماورای چپ درکشورماست:

- عدم درک اینکه مسئله ی ملی بعنوان یک واقعیت عینی ، ویژگی محوری راه توسعه ی سرمایه داری در آفریقای جنوبی است و بطور ساختاری به میراث عمیقن ریشه دار توسعه نیافتگی ارتباط می یابد. ماورای چپ در آفریقای جنوبی گرایش دارد که مسئله ی ملی، و ملی گرایی مترقی را " توهم" ، یا "خرده بورژوازی" به ارث مانده بنامد -  و چیزی را که بیشتر ذهنی است واقعیت عینی بزرگی حساب کند.

در نتیجه، ماورای چپ گرایش دارد که با استراتژی انقلاب ملی – دموکراتیک [3] مخالفت کند و آن را تحت عنوان پیروی از "راه سرمایه داری" یا "منحرف" و یا ایجاد کننده ی " تاخیری غیر ضرور" در مبارزه برای سوسیالیسم رد کند.

ماورای چپ ازنظرسازمانی  به طور عام،  خود را خارج از کنگره ی ملی آفریقا و ائتلاف سه حزب قرارمی دهد و اپوزیسیون آن می داند. آن ها برای شکستن ائتلاف ما، برای "دورنگهداشتن" کارگران از ملی گراهای کنگره ملی آفریقای جنوبی، "استالینیست" های حزب کمونیست آفریقای جنوبی و رهبری "ارتجاعی" کنگره اتحادیه های کارگری افریقای جنوبی [4] انرژی زیادی خرج کرده اند. و همچون ماورای چپ سایر کشورها، تلاش های گوناگونی را برای نفوذ به صفوف هر سه متحد را سازمان داده اند.     

البته ماورای چپ سازماندهی شده و متشکل در غالب گروه ها یک چیز است و قدرت تاثیر گذاری چیز دیگر. درست مانند هرجنبش انقلابی، هیچ یک از شکل بندی های ائتلافی ما از تاثیرپذیری ماورای چپ از یک سو، و اصلاح طلبی فرصت طلبانه ازسوی دیگر درامان نبوده اند. برچسب زدن و متهم ساختن کمترین کاری ست که ماورای چپ به آن مبادرت می ورزد.

 

 

 

 

 

- *Jeremy Cronin

 کرونین محبوب ترین چهره حزب کمونیست افریقای جنوبی ،نظریه پردازی با نفوذ و نویسنده ای چیره دست ، که احتمال دارد نقش مهمی در احیا ومتحد کردن چپ افریقای جنوبی بازی کند.اوزندانی سیاسی سابق است وشاعری است که افسون شخصی را با مهارت سیاسی ترکیب می کند. کرونین در 44 سالگی ، عضو هیئت سیاسی حزب کمونیست افریقای جنوبی ، سردبیر انتشارات حزب ، کمونیست افریقایی واومسابنزی ( دفترهای تئوریک حزب) وعضو کمیته ملی اجرایی کنگره ملی افریقا است

 


 

[1] anti-NEPAD(The New Partnership for Africa’s Development)

[2] anti-ANC (African National Congress)

[3] NDR ( National- democratic revolution)

بازگشت به صفحه نخست         

                             blog stats

Free Web Counters & Statistics