نویدنو 22/12/1392

نویدنو  22/12/1392 

 

 

 

راستِ افراطی، در آستانة به‌دست گرفتنِ قدرت در اوکراین

 

انحصارهای رسانه‌ایِ غرب به‌طور‌ محسوسی از  کندوکاو عمیق در بخش نئوفاشیستی جنبش اعتراضی اوکراین دوری می‌جویند. مطبوعات غربیً ناآرامی‌های اعتراضی بر ضدِ دولت ویکتور یانوکویج را در  حکم رستاخیزِ ارزش‌های دمکراتیک اروپایی در برابر رژیم فاسد هوادار کرملین نشان می دهند. واقعیت- با توجه به رقابت‌های سیاسی‌جغرافیایی میان روسیه و اتحادیه اروپا، و همچنین فقر گستردة توده‌ها پس از فروپاشی اتحاد شوروی- بسیار پیچیده‌تر از این است. پس از گذشت بیست سال از استقرار سرمایه‌داری در اوکراین، درآمدِ سرانه در این کشور ۱۲ تا ۲۰ درصد پایین‌تر از واپسین سال‌های دوران اتحاد شوروی است.

 

 

شادمانیِ اتحادیه اروپا از پیشامدهای اوکراین، پیوندهای عمیقاً پلید و ناروایی را  لاپوشانی می‌‌کند. از طرف دیگر برخی از نیروهای چپ ترجیج می‌دهند از هرگونه توجهی به نیروهای راستِ افراطی خودداری کنند تا بار دیگر در مورد مشاهدة انقلابی از پایین خود را دچار توهم کنند؛ و در این راستا، هر انتقادی را ضربه به جنبش انقلابی سراسری در اوکراین قلمداد می‌کنند. تردیدی نیست که جنبش اعتراضی اوکراین ترکیبی از گرایش‌های گوناگون عمدتا راست است اما راستِ افراطی هنوز نتوانسته است به نیرویی غالب تعیین‌کننده تبدیل شود، ولی به‌سببِ تشکلی که از آن برخوردار است می‌تواند در رویدای‌های اخیر، موقعیت خود را استحکام بخشد.

ممکن است سیاست‌مدارانی مانند یولیا تیموشنکو و دیگران، که روی‌هم‌رفته در دولت پیشین به‌دلیل فساد و عدم‌شایستگی بی‌اعتبار شده‌اند، از برکناری یانوکویچ برای مدتی کوتاه نصیبی ببرند. چنین امری باعث می‌شود که راست افراطی موضع‌هایش[دیدگاه‌هایش] را به‌طور مستقل، و یا اگر لازم شود با شرکت در ائتلاف، بتواند به‌پیش ببرد. درک این امر بسیار اهمیت دارد که راستِ افراطی بیرون از ساختار سیاسی اوکراین نیست وهم اکنون توانسته است بخشی از آن گردد. آنانی که به حضور شعارهای فاشیستی و آرم‌های نازی‌ها در این تظاهرات چندان اهمیت نمی‌دهند و آن‌ها را به گروه‌های افراطی‌ای کم‌اثر و حاشیه‌ای متعلق می‌دانند و ارزیابی می‌کنند، نمی‌‌بینند که این حزب‌های عمده، چقدر برنامه  راست افراطی را پذیرفته‌‌اند و در حقیقت به حضور وسیع‌تر آن یاری رسانده‌اند. رشد راست افراطی در اوکراین فرایندی است تماشایی. گروه عمده فاشیستی اوکراین، یعنی سوُبودا یا ”آزادی“، در انتخابات ۲۰۰۶ فقط سه‌دهم درصد آرا را کسب کرد، ولی در سال ۲۰۱۲ این درصد به     4/۱۰ رسید‌. دلیل آن ساده است. حزب سوُبودا با بلوک تیموشنکو به توافقی سیاسی دست یافت که به دو گروه با دو نامزد در حوزه‌های انتخاباتی تک عضو منجر شد. در جاهای دیگر نیز به همین ترتیب قدرت‌گیری فاشیسم با یاری نردبان راست ”آبرومند“ انجام گرفت. در کنار ناامیدی اقتصادی و فساد سراسری، عامل دیگری در موفقیت نیروهای راست افراطی عمل کرده است و آن، دوباره‌نویسی تاریخ اوکراین و به‌ویژه در دوران اتحاد شوروی با پشتیبانی رسمی حاکمیت بوده است. برای نمونه، از دلیل‌‌های چندگانه و بغرنج قحطی در سال‌های نخست دهة ۱۹۳۰ چشم‌پوشی شده است و به‌طور ساده‌، این مسئله به عنوان کشتار مردم اوکراین وانمود می‌شود. یادبودهای اتحاد شوروی در جنگ، مورد تجاوز و تخریب قرار گرفته‌اند، در مراسم یادبود کسانی که قربانیِ فاشیست‌های اوکراینی شده‌اند اختلال به‌وجود می‌آورند‌، اما برای جنایت‌کاران فاشیست یادبودهایی برپا شده‌اند.

ولی رسانه‌های  پر تیراژِ غربی کماکان نه‌تنها راست افراطی را فقط نیرویی جنبی نشان می‌دهند‌، بلکه گستاخانه تاریخ جنگ جهانی دوم و پوشش خبری بی‌طرفانه پیرامون جنایت‌های هولوکاست را که در عرصه‌های دیگر کمتر مشاهده می‌شود دوباره‌نویسی می‌کنند. برای نمونه‌، بخشِ خبرِ‌ سایت اینترنتی“‌بی‌بی‌‌‌سی“، اول ژانویه [۲۰۱۴ ]، گزارشی از تظاهرات گروهی مشعل به‌دست در کی‌یف، پخش می‌کند:  ”گروهی از سوُبودا یا حزب آزادی به مناسبت تولد یکی از رهبران پارتیزان در جنگ دوم جهانی راه‌پیمایی ‌کردند.”

پارتیزان لقبی است که به‌طور‌مشخص به جنگجویان ضد‌فاشیست در جنگ جهانی دوم داده می‌شد. ولی ”پارتیزانِ“ گزارشِ بی‌بی‌سی، فردی به نام ستفان بَندِرا، رهبر سازمان ”ملی‌گرایان“ اوکراین، بود که خودِ گزارشگر بی‌بی‌سی از او همچون شخصیتی بحث‌انگیز یاد می‌کند. گزارش در ادامه می‌‌گوید:  ”در غرب اوکراین بسیاری او را قهرمان ملی می‌دانند درحالی که برخی‌ها در روسیه و شرق اوکراین او را متهم به همکاری با نازی‌ها می‌کنند“.  و سپس هنگامی که خبرگزاری آسوشیتدپرس این خبر را گزارش می‌دهد که: برخی‌ها در راهپیمایی یکی از چهارشنبه‌های گذشته پوشش یکدست [اونیفورم] سربازان واحد اوکراینی در ارتش آلمان [هیتلری] در جنگ جهانی دوم را برتن داشتند، ”بی‌طرف‌“ بودنِ بی‌بی‌سی آشکار می‌گردد. حتی همین گزارش اخیر‌[خبرگزاری آسوشیتدپرس] نیز نادرست است. هیچ واحدی از سربازان اوکراینی در ارتش آلمان [نازی] وجود نداشت‌، بلکه واحدی اوکراینی در سازمان اطلاعاتی اس‌اس وجود داشت. این واحد‌، ”گالیشیان چهاردهم“ نام داشت که اعضایش از سازمان ملی‌گرایان اوکراینی‌ها به رهبریِ ستفان بَندِرا تشکیل شده بود. بنابراین می‌توان دریافت که‌، ستفان بَندِرا صرفاً شخصیتی محبوب برای راست افراطی نیست. ویکتور یوشچنکو، رییس جمهوری پیشین اوکراین، نشان افتخار ملی اوکراین را به بَندِرا اهدا کرد، اما پس از تظاهرات اعتراضی در داخل و خارجِ اوکراین، و بر سر کار آمدنِ یانوکویچ، در مقام رییس جمهوری جدید، اهداءِ این نشان ملی به‌نام بَندِرا، پس گرفته شد.

حزب راستِ افراطیِ دوم، یعنی کنگرة ناسونالیست‌های اوکراین، را اعضای سابق سازمان ناسیونالیست‌های اوکراین‌(”اُ یو اِن“) تأسیس کردند. این حزب نیز در دوران یوشچنکو، رئیس جمهورِ راست‌گرای اوکراین، و نخست‌وزیریِ تیموشنکو، در ائتلاف‌های انتخاباتی و دولتی شرکت داشتند. ‌ولی از آن زمان تا کنون- با توجه به رشدِ سوُبودا- در حاشیه قرار گرفته‌اند.

جایی برای تعریف و تمجید از شیرین‌زبانی بی‌بی‌سی وجود ندارد. ستفان بندِرا سازمانی را رهبری می‌کرد که همدست نازی‌ها بود و در جنایت‌‌های آنان به‌طور‌فعال شرکت داشت. این گروه مسئولِ کشتارِ نه‌‌تنها هزاران یهودی، بلکه همچنین شهروندان لهستانی و دیگر ملیت‌های غیر‌اوکراینی و البته هزاران اوکراینی‌اند که به آرمان‌های اتحاد شوروی و ضد‌فاشیستی‌شان پایبند بودند. اینکه او با نازی‌ها اختلاف پیدا کرد، حقیقت دارد. او در زمانی در بازداشتگاهی ویژه زندانی شد. اما این بازداشت موقتی بود، و سببش کاملا به حقیر پنداشتنِ اوکرایینی‌ها از سوی آلمانی‌ها ارتباط داشت  و به روی‌گردانیِ دیرهنگامِ او از فاشیسم ارتباطی نداشت. پس از آزادی‌اش، دوباره به‌خدمت به اربابان نازی‌اش روی آورد. ستفان بندرا جنایت‌کاری جنگی، فاشیست، و ضدِ نژاد سامی بود. او کماکان در دوران جنگ سردِ[غرب با شوروی] از سوی سازمان‌های جاسوسی سیا و اِم‌آی‌۶ انگلستان دست به دست گشت تا اینکه در سال ۱۹۵۹ ترور شد.  او یکی از فاشیست‌هایی است که در لیست به‌اصطلاح مدافعانِ ”دنیای آزاد“ جای گرفته است.

البته درآمیختنِ خواست‌ها و اعتراض‌های جنبش ضدِ یانوکویچ با هدف‌های راستِ افراطی و یکسان  دانستنِ آن‌ها اشتباه خواهد بود، ولی چراییِ حضورِ گسترده راست افراطی در جنبش مردمی نیز باید توضیح داده شود. چگونه این جریان فاشیستی پدید آمد و چرا از میان همه جمهوری‌های پیشین اتحاد جماهیر شوروی، پیدایش دوباره فعالیت آشکار نازیسم در صحنه سیاسی  اوکراین اتفاق می‌افتد؟

حزب سوُبودا برای نخستین بار در سال ۱۹۹۱ در شهر لوِوُ در شمال‌غرب اوکراین، زیر نام حزب سوسیال‌ناسیونالیست اوکراین‌(”SNPU‌“)‌، هنگامی که احساسات ضد کمونیستی در اوج خود بود پایه‌ریزی شد. شهر لوُو زمانی مهم‌ترین منطقه برای زیست یهودیان در اروپای شرقی بود.  ولی در دوران هولوکاست و جنایت‌های نازی‌ها، به‌تقریب از بین رفت و امروز به پایگاه راست افراطی تبدیل شده است. در سال ۱۹۹۸، اوله تیانی‌بوک، معاون حزب سوسیال‌ناسیونالیست اوکراین‌(”SNPU‌“) به پارلمان اوکراین راه یافت و به‌زودی رهبری حزب را نیز به‌دست گرفت. بعد از انتخاب دوباره در سال ۲۰۰۲، او به اقدام‌هایی برای تغییر وجهة ظاهریِ حزب دست زد. آرم فاشیستی اس‌اس کنار گذاشته شد و به‌جای آن دستی با سه انگشت کشیده که به شکل نیزه سه‌شاخه‌دیده می‌شود برگزیده شد. و همچنین در سال ۲۰۰۴ نام حزب به سوُبودا تغییر یافت. ولی این پلنگ قصد تغییر همه خال‌های خود  را نداشته است. این حزب کماکان فعالیت خود را درون جنبش وسیع‌تر فاشیسم ادامه می‌دهد و با گروه‌های دیگر راست افراطی مانند مجمعِ سوسیال‌ناسیونالیست‌ها که در سال ۲۰۰۸ پایه‌گذاری شد پیوند دارد. یوری میخایلیشین، یکی از مشاوران اصلی اوله تیانی‌بوک‌، مرکز پژوهش‌های سیاسی اینترنتی‌ای به نام ژوزف گوبلز را در سال ۲۰۰۵ به‌راه انداخت: نامی که همه چیز را فاش می‌کند. گروه‌هایی مثل‌: ‌سی‌۱۴ (”C14‌“) و میهن‌پرستان اوکراین، که در کشمکش‌های خیابانیِ اخیر دخالت دارند و زیر چتر به‌اصطلاح بخشِ راستِ نامتشکل فعالیت می‌کنند، همگی با حزب سوُبودا پیوند دارند.

یادآوری این نکته طنزآمیز هم خالی از فایده نیست که، این حزب یک امتیاز شناسنامه‌ای دیگری هم دارد که آن را یک سر و گردن از بقیه سازمان‌های مشابه سرافرازتر می‌سازد. سازمان راست افراطی ائتلافِ جنبش‌های اروپا (AENM)، حزب سوُبودا را به‌دلیل نژادپرستی محکوم کرده است. این سازمان(AENM)  که دربردارندة نیروهای چند‌فرهنگی‌ای پرشور همچون حزب ”ملی انگلستان“، ”جبهه ملی فرانسه“، و حزب جوبیک مجارستان است، عضویت  سوُبودا در مقام عضو ناظر در این ائتلاف را به‌دلیل حملة ‌افرادش به اقلیت مجاری‌های ساکنِ اوکراین لغو کرد.

اگر‌چه به‌سادگی می‌توان سوُبودا را همچون حزبی متشکل از دیوانه‌ها رد کرد، ولی توانایی‌اش در بهره‌گیری از بخش تیره‌ترِ تاریخ گذشته اوکراین، شرایطی را می‌تواند برای برپا کردنِ پایگاهی مردمی به ویژه بین جوانان  اوکراین که در دو دهه اخیر در جو ضد‌کمونیستی و ناسیونالیستی‌ای افراطی بزرگ شده‌اند فراهم آورد. حزب سوُبودا مسلماً از شرایط گسترش عدم‌اطمینان و بی‌‌ثباتی در ماه‌های آینده سود خواهد جُست.

نقل از نامه مردم شماره 942

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter