نویدنو 22/12/1392 |
نویدنو 22/12/1392
در گرامی داشت خاطره ی ماندگار شاعر عشق ورز : علی شاه مولوی علی رضا جباری (آذرنگ)
در سوک عشقبازان تاکی توان نشستن برخیز و آتشی کن، تاکی زخود گسستن
ما بی دلان عشقیم، دل در گرو نهاده مستیم و می پرستیم، بردارجام باده
مستیم ما اسیران، بردل نهاده آتش ترسم جهان بسوزد زین شعله های سرکش
زین شعله ی شب افروز دلها بسی بسوزد وانگه جهان بسوزد چون شعله ها فروزد
برذخیز و آتش دل در رهروان فزون کن تا عشق زنده ماند دلها تو غرق خون کن
رفتی و عشق ماناست تا مردمی است برپا گیرم که رفت حلاج، دنیاست پر زغوغا
تا اخگری بسوزد، بس شعله برفروزد آتش به جای ماند، چون عالمی بسوزد
در خیل عشق ورزان دیگر نخواهی آمد تا مشعل تو بر جاست، نام تو زنده ماند
علی رضا جباری (آذرنگ) 19/12/92 (2014/ 4/ 10)
علیشاه مولوی شاعر ایرانی است. او در ۲۲ دی ماه ۱۳۳۱ در مینکوه آغاجاری خوزستان و در یک خانوادهٔ کارگری با منشا روستایی متولد شد، مولوی در سال ۱۳۴۵ با جریانهای سیاسی و سیاست آشنا شد و دو سال بعد همزمان با تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی به صورت جدی به فعالیتهای سیاسی و هنری مانند تاتر، سینما و فعالیتهای ورزشی پرداخت. از مولوی در مجلات آدینه، دنیای سخن، کارنامه، بایا، نافه، کلک، گوهران، پابریک و ارمغان فرهنگی و تجربه و برخی روزنامهها به چاپ رسیده است. او در سالهای پس از انقلاب به منظور اعتراض به سانسور با وجود پیشنهاد ناشران مختلفی مانند چشمه، نگاه، بوتیمار و... از سپردن شعرهایش به ممیزی در هر شکل خودداری کرده و به مراقبه شخصی از خود و شعرش با دغدغه استقلال در شعر و شخصیتاش پرداخته است. او در سن ۶۱ سالگی و بر اثر سکته مغزی در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت
شعری از علیشاه مولوی اﺻﻼ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻧﻴﺴﺘﻢ
اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ هاي دوﻟﺘﯽ ﺷﻴﺸﻪ ﯼ ﺑﺎﻧﮏ ها ﭘﻴﺸﺎﻧﯽ ِ ﭘﺎﺳﺒﺎن ها ﻗﻨﺪاق ِ ﺗﻔﻨﮓ ها ﭘﻞ هاﯼ ِ ﭘﺸﺖ ِ ﺳﺮ و دل هاﯼ ِ ﻋﺰﻳﺰان ﻣﺎن را ﺷﮑﺴﺘﻪ اﻳﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﺎ رﺳﻴﺪﻩ اﻳﻢ از ﻣﺴﻴﺮ ِ ﺁزادﯼ ﻣﻴﺪان ِ ﻋﺪاﻟﺖﺑﻮد ﻗﺮار ِ ﻣﺎ در اﻳﺴﺘﮕﺎﻩ ِ ﻏﻨﺎﻳﻢﭘﻴﺎدﻩ ﺷﺪﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻋﺸﻖ ﻋﻤﻮﻣﯽﻣﺸﮑﻮﮐﻢ ﻟﻄﻔﺎ ً ﭘﺮﭼﻤﯽ را ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ دادم ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺮ ﮔﺮداﻧﻴﺪ
|
|