نویدنو 07/11/1392

نویدنو  07/11/1392 

 

 

پرونده یک سریال - آوای باران

نویدنو: سریال آوای باران با بر خورداری از فضا سازی وچهره های توانا در بازیگری وبا دست مایه قرار دادن داستان " اولیورتویست" ، نقبی به زندگی کودکان کار در جامعه شهری تهران زده است .سریال با استقبال خوب بینندگان رو به رو شده و توجه ونقد های بسیاری را در جامعه بر انگیخته است . کمتر کسی در تهران وشهر های بزرگ وجود دارد که هر روز با چهره های مختلفی از این کودکان که به کارهای متفاوتی از گدایی تا دستفروشی اشتغال دارند مواجه نشود . فضای بسته در نقد اجتماعی وسیاسی در مطبوعات داخل کشور عملا افراد منتقد بسیاری را از پرداختن به این سریال باز داشته است .ما در زیر مجموعه ای از مطالب مرتبط با این سریال رابا شما در میان می گذاریم وانتظار داریم اکنون که سریال قسمت های پایانی خود را طی می کند ، کسانی که دستی در نقد فیلم دارند مارا از نقد خود محروم نگذارند.

 

ان.جی.او هایی که خیریه میشوند
خیریه هایی که امنیتی میشوند

 

محمد غزنویان

 

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه 
۶ بهمن ۱٣۹۲ -  ۲۶ ژانويه ۲۰۱۴

 

زندگی کودکان کار و خیابان دستمایه ی بخش مهمی از داستان یک سریال تلوزیونی با نام " آوای باران " شده است. خلاصه ی داستان سریال آنگونه که در برخی سایتها آمده از این قرار است که تاجری ایرانی طی مسافرتی کاری به ترکیه ، گرفتار پاپوش شده و بواسطه ی مواد مخدری که پلیس از وسایل او بدست می آورد راهی زندان می شود .
تاجر پس از این اتفاق تصمیم می گیرد تا سرپرستی دخترش را به خواهر زاده اش بسپارد. در ادامه، بدرفتاری های همسر خواهرزاده (زنِ طماع و حریص سریالهای ایرانی) باعث فرار دختر و پیوستن او به کودکان خیابانی می گردد.
(در همان قسمتهای آغازین سریال، کارگردان پیش زمینه های تصویری لازم را برای پختن ذهن مخاطب مهیا می کند. مانند سکانسی که دختر بچه در مقابل درب منزل در انتظار رسیدن پدر است و یک مرد گاریچی (نان خشکی یا زباله جمع کن) به قصد ربودن گردن بند کودک با او وارد گفتگو می شود. صورت بازیگر این نقش کوتاه به گونه ای گریم شده است که با توجه به کدهای ارسالی بی وقفه از طرف صدا و سیما و نیروی انتظامی، جز شرارت و خشونت تصویر دیگری را به ذهن مخاطب متبادر نمی کند.)
عوامل فیلم داستان را طوری پیش می برند که دختر بچه به محض فرار از منزل و ساعتی پرسه زنی در خیابانهای غریب و هولناک جنوب شهر با دسته ای از کودکان بزهکار (کار و خیابان!) آشنا می شود و ظرف چند دقیقه به عضویت آنها در می آید. در واقع از هر زوایه ای که نگاه کنیم (نادانی دست اندر کاران فیلم یا دانایی هدف دار) موضوع کودکان کار و خیابان ذیل کاتگوریِ "باند، دسته بندی شده و مهم ترین نقش این "باند" نیز سرقت و زورگیری و مزاحمت در نظر گرفته شده است. ظاهرا باند کودکان خیابانی به چنان پدیده ی روتینی در جامعه ی ایران بدل شده که هر کودکی می تواند به محض رنجش از والدین نامهربان، آنها را ترک و به اینها ملحق شود.
کارگردان برای تحمل پذیرتر کردن چهره ی فقر برای سفارش دهندگان فیلم و نیز مخاطبان آن، به عادت مرسوم در سریال و سینمای ایران، مشتی کلمات ناپخته و نسنجیده ی داش مشدی وار را در قالب دیالوگ به خورد کودکان داده است تا تصویر کودک کار هر چه عمیقتر در قالب لمپنیسم فرو رود.
دیالوگهای سخیف تعبیه شده در جای جای سکانسهای مربوط به باند کودکان، مشخصا محملی است برای تعطیل هرگونه حس کنجکاوی مخاطب نسبت به چیستی و چرایی این کودکان و اکتفا کردن او به لحظه ای خندیدن به لمپنهای هفت- هشت- ده ساله و لحظه ای ترحم کردن بر صورتها و دستهای سیاهشان!
این در حالیست که اگر تنها برای چند روز وقت خود را با کودکان کار بگذرانید متوجه زبان کارگری و نه الزاماً لمپنی این کودکان خواهید شد. در واقع کارگردان با این رویکرد خود، از یک خصیصه ی بارز طبقاتی عبور کرده و عریانی زبان را با ابتذال فرهنگ طبقاتی در یک ترازو قرار میدهد.

مدافع حق کودکی یا دلسوز نیروی انتظامی؟!

طی ماههای اخیر شاهد رشد افزون برخی سازمانهای اجتماعی ولی با برخی رویکردهای مخاطره آمیز هستیم. رویکردی که در ارتباط با مورد مشخص کودکان کار و خیابان، در حال توجیه کار کودک و در تحلیل نهایی تسهیل شرایط کار است. اگر این کافی نبوده، به مصاحبه ی عضو یکی از انجمنهای دفاع از حقوق کودکان توجه کنید که ظاهرا نشانه هایی را از نزدیکی نظریِ برخی از این سازمانها با نگاه های امنیتی نیروی انتظامی و بسیج نمایندگی میکند.
مدیر سابق خانه کودک شوش و عضو انجمن حمایت از حقوق کودک، در گفتگویی که با خبرگزاری ایلنا انجام داده است، نسبت به نمایش کودکان کار و خیابان در قالب "باند" و در سریال "آوای باران" اعتراض و ضمن آنکه این رویکرد را تقلیل گرایانه ارزیابی کرده است، به درستی تاکید کرده است که موضوع کار کودکان به یک بینش ساختاری و هدف گذاری های کلان نیازمند است.
تا اینجای کار با آقای فعال حقوق کودک در همراهی کامل هستیم اما مشکل از جایی آغاز می شود که ایشان سعی می کنند این ادعاها را ایضاح و مستدل کنند!
سعی خواهم کرد مهمترین وجوه انحراف را بین حرف تا عمل، ذیل دوراندیشهای ظاهرا صحیح ایشان نشان دهم:

اول: هدف کلان فعلان حقوق کودک
بی خیله می گوید "یکی از اهداف کلان فعالان حقوق کودک این بود که نگرش جامعه را تغییر دهند به طوریکه مردم بپذیرند کودکان کار و خیابان همانند فرزندان خودشان هستند اما از امکانات محرومند."
آیا این همان ادبیات مجری همیشه در صحنه ی جشن عاطفه ها و... نیست؟ آیا اینکه جامعه بپذیرد (بر فرض محال) که اینها مانند فرزندان خودشان هستند، تغییر نگاه جامعه از منظر یک فعال اجتماعی است؟ در اینصورت چه تغییری در وضع کودک کار حاصل می شود؟ آیا کودک کارگر از فقدان والدین رنج میبرد؟ اگر جامعه بپذیرد که کودک کارگر مثل فرزند خودش (ذهناً)، و درعین حال متفاوت (عیناً) با اوست، به سوی او امکانات سرازیر می کند؟ بر فرض که این امکانات مهیا شود آیا این همان دستورالعمل آرمانی کمیته ی امداد و بنیاد مستضعفان نیست؟ نهادهایی با پراکندگی جغرافیایی فوق العاده و ثروتهای بیکران تا کنون کمترین نقشی در بهبود وضعیت فرزندان طبقه کارگر (یا احتمالا، فرزندان خودشان) نداشته اند.

دوم: نیروی انتظامی راه حل ساختاریِ لغو کار کودک!
مخیله می گوید: درسریال «آوای باران» فردی بیست کودک فقیر را جمع و از آن‌ها سوءاستفاده می‌کند و تنها کافی است نیروی انتظامی این باند راشناسایی و منهدم کند تا دیگر مسئله کودک کار و خیابان نداشته باشیم. وی با اشاره به اینکه حتی اگر بپذیریم که کودکان کار و خیابان باندی عمل می‌کنند این خود اقتدار نیروی انتظامی را زیر سوال می‌برد، افزود: در این فیلم
۲۰ سال، کودکی در کنار کودکان دیگر در این باند زندگی می‌کند و سئوال اینجاست که نیروی انتظامی در طول این سال‌ها چه کار می‌کرده است یعنی اینقدر مملکت بی‌قانون است؟ "
خب! این همان تغییر ساختاری و کلان آقای فعال حقوق کودک است. حتی اگر کودکان خیابانی حول باندی متشکل شده باشند، و بر فرض که مداخله ی برق آسای نیروی انتظامی توام با موفقیت باشد، تکلیف کودکانی که گرفتار پلیس و زندان می شوند چه خواهد بود؟ آیا با ورود شاخه ی نظامی وزارت کشور به این عرصه، دیگر کودک کار نخواهیم داشت؟ آیا مداخلات فصلی نیروی انتظامی برای به قول ایشان "شناسایی و انهدام" باندهای قاچاق مواد مخدر، زورگیران و بزهکاران و ... تا کنون توانسته حتی درصدی از میزان شیوع اعتیاد یاخشونت در جامعه بکاهد؟ یا برعکس، نیروی انتظامی خود به عامل اشاعه ی خشونت مبدل گشته است؟ منظور ایشان از اقتدار نیروی انتظامی چیست؟ آیا کودک کار توانمند و پلیس مقتدر مکمل همدیگراند؟! با این تفاسیر آیا نباید از فعلان حوزه ی کودک توقع داشت تا به نقشی شبیه آنچه که سازمان بسیج در نظر دارد، ایفا کنند؟

سوم: مردم حاشیه شهر و سرباز زدن از قانون
بی‌خیله تصریح کرد "در این فیلم
۲۰ سال کودکان استثمار شده‌اند و نیروی انتظامی متوجه نشده است و از آن بد‌ترهیچ یک از همسایه‌ها نیز به نظارت اجتماعی خود عمل نکرده‌اند و هیچ گزارشی نداده‌اند و برایشان اهمیت نداشته است که این تعداد بچه چه کار می‌کنند."
آقای بی خیله مدعی هستند بیش از دهه ای است که در حوزه ی کودکان فعالیت می کنند ولی اعجاب آور است که ایشان به اهالی محلات حاشیه ی شهر "نظارت اجتماعی" را گوشزد می کنند. باید از ایشان و مجموعه های همکار با ایشان پرسید آیا آنها در این محلات به دفاع از فرودستان و کودکان کارگر شتافته اند، یا در حال برگزاری کارگاه های نظارت اجتماعی هستند؟ آیا منطورشان چیزی به جز تماس با شماره ی تلفن صد و ده است؟
منظور من ابدا این نیست که همسایه یا ساکن محله در جنوب شهر نسبت به کودکان هم محلی حساس نیست یا اینکه بی تفاوتی نسبت به ضایع شدن حقوق کودکان را در این محلات طبیعی جلوه دهم. اما هنگامیکه بخش مهمی از اقتصاد خانوار جنوب و حومه ی شهر با کار کودک گره خورده است او باید نظارت اجتماعی را به کجا معطوف کند؟ آیا جناب بی خیله و دوستانشان طی سالها فعالیت در محلات پایین شهر متوجه کیفیت رابطه ی اهالی و نیروی انتظامی نشده اند؟ آیا متوجه نشده اند که اهالی از اساس در مظان اتهام از سوی پلیس قرار دارند؟ آیا هرگز تجربه نکرده اند که پلیس حتی از ورود در مسائلی که جزو برنامه ها و طرحهای فصلی نباشد پرهیز میکند؟ آیا محلاتی را سراغ ندارند که حضور پلیس نه تنها مایه ی امنیت نیست بلکه اساسا خود موجب اضطراب و تشویش است؟ باید به جناب فعال حقوق کودک گفت: وقتی ثمره بیش از یک دهه فعالیت شما در محلات حومه شهر چنین است و میزان شناخت تان تا این پایه است، چه توقعی دارید از کارگردانی که به قول خودتان برای پول درآوردن روی موضوع کودکان کار تمرکز کرده است؟

چهارم: آدم پولدار کودکان را استثمار نمی کند!
وی اضافه کرد: "مورد دیگری که آبکی بودن این سریال را نشان می‌دهد این است که آن‌ها در دو یا سه هزار متر زمین زندگی می‌کنند که حداقل سه میلیارد تومان پول این زمین است و چطور ممکن است کسی که سه میلیارد تومان پول دارد کودکان را استثمار کند".
این حرف آقای فعال حقوق کودک آنقدر شگفت است که ترجیح میدهم فقط یک سوال از ایشان بپرسم و ایشان را با همین تِز مرتب شان تنها بگذارم. آقای بی خیله؛ کدام نمونه را از میان سرمایه دارن محترم سراغ دارید که در جنوب شهر زمین سه هزار متری داشته باشد و بدون کار ارزان کودک و والدین همو میلیارد شده باشد؟ آقای عزیز! قدری جستجوی اینترنتی برای یک مدیر مجموعه دفاع از حقوق کودکان بد نیست. ببینید صاحبان برندهای معروف پوشاک چطور هر روز میلیونها دلار به ثروت شان می افزایند.

چند نکته:
آنچه مایه ی نگرانی همیشگی من و همکاران و همفکرانم در حوزه ی کودک بوده و هست نه صرفا رویکرد صدا و سیما، نهادها، سازمانهای دولتی، شرکای اقتصادی و امنیتی شان، بلکه بیشتر رویکردهای خیریه و سانتی مانتالی است که در حال تبدیل شدن به صدای غالب در این عرصه هستند.
فعالان حوزه ی کودک اگر برای خود کارکردی سازمانی و متعاقبا رسالتی ساختاری قائلند باید به شدت مراقب عواقب ترفندهای بین المللی و ملی ای باشند که در صدد نمایشی کردن آنها هستند.
به اعتقاد من حکومت ضمن برداشتن گامی به عقب و جلو انداختن این سازمانها، هم قادر خواهد بود تا آمار و استناداتی نسبت به رشد کمی سازمانهای غیردولتی و نیز بالا رفتن آستانه ی تحمل خود دست و پا کند و نیز از همین سازمانها به عنوان پیاده نظام خصوصی سازی فرهنگ و آموزش بهره بگیرد.
وظیفه یک سازمان مردمی نه برداشتن بار از دوش دولت بلکه برداشتن باری از دوش طبقات فرودست است. گرفتن مجوز از نهادهایی مانند وزارت کشور شاید حائز این استدلال باشد که برای حضور در میدان اجتماعی باید از مجموعه ی ابزار و امکانات بهره جست، ولی هرگز نمی تواند توجیهی برای نقش آفرینی در کنار دولت سرمایه داری محسوب گردد. باید جدی گرفت که آنها حتی بیخ گوش ما و به عنوان فعال اجتماعی و کنشگر و ... رخنه کرده اند. باید جدی گرفت که در فقدان تشکلهای سازمانده با هدف غیر قابله معامله ی لغو کار کودک، کودکان کارگر با دیسیپلین تر از گذشته استثمار خواهند شد.

پی نوشت ها:
خلاصه ی داستان سریال آوای باران:
www.estekhdamnews.com

درباره کارگردان سریال:
fa.wikipedia.org

مصاحبه مجید مخیله با ایلنا:
ilna.ir

 

عضو انجمن حمایت از حقوق کودک در گفت وگو با ایلنا:

سریال «آوای باران» بهره کشی هنری از کودکان کار و خیابان است

برای کسب درآمد کودکان کار و خیابان دستمایه قرار گرفته است/ سریال باران در خدمت عادی سازی معضل کودکان کار و خیابان است/ مسئله کودکان کار و خیابان چیزی جز فقر نیست/کودکان کار کمک خرج خانواده هستند نه جزء باندهای مخوف/سریال باران اقتدار نیروی انتظامی را زیر سئوال برده است.

ایلنا: عضو انجمن حمایت از حقوق کودک گفت: سریال "آوای باران" بهره کشی هنری از مسئله اجتماعی کودکان کار و خیابان است.

"مجید بی‌خیله" در گفت و گو با خبرنگار ایلنا به انتقاد از پخش سریال «آوای باران» از رسانه ملی پرداخت و گفت: ۱۳ سال پیش عده‌ای در مقابل وجود کودکان کار و خیابان نتوانستند سکوت کنند و به دنبال این بودند که چه اقدامی می‌توانند برای آن‌ها انجام دهند،در حالی که دولت در آن زمان اصلا نمی‌پذیرفت کودکان کار و خیابان وجود دارد و به همین دلیل به ما انگ سیاه نمایی و بزرگ نمایی می‌زدند.

مسئله کودکان کار و خیابان چیزی جز فقر نیست

این فعال حقوق کودک خاطرنشان کرد: اما زمانی که با این کودکان صحبت کردیم متوجه شدیم عمده آن‌ها از محله‌های شوش و دروازه غار هستند که مسئله آنها چیزی جز فقر نیست و این برخلاف تلقی است که آن‌ها را جزء باندهای مخوف می‌داند که از آن‌ها سوءاستفاده می‌شود.

کودکان کار کمک خرج خانواده هستند نه جزء باندهای مخوف

بی‌خیله با تاکید براینکه این کودکان کمک خرج خانواده هستند نه جز باندهای مخوف، افزود: آن‌ها دارای خانواده فقیری هستند و در خانواده‌شان معتاد وجود دارد.

عضو انجمن حمایت از حقوق کودک با اشاره به اینکه مسئله کودکان کار و خیابان دلیل ساختاری دارند، افزود: یکی از اهداف کلان این فعالان حقوق کودک این بود که نگر ش جامعه را تغییردهند به طوریکه مردم بپذیرند کودکان کار و خیابان همانند فرزندان خودشان هستند اما از امکانات محرومند.

تقلیل مسئله کودکان کار و خیابان در سریال «آوای باران»

وی تصریح کرد: وقتی مسئله کودکان کار و خیابان به عنوان یک مسئله اجتماعی که ناشی از ساختار جامعه و سیاستهای کلان است به این سطح تقلیل می‌یابد ذهن جامعه منحرف می‌شود.

بی‌خیله افزود: درسریال «آوای باران» فردی بیست کودک فقیر را جمع و از آن‌ها سوءاستفاده می‌کند و تنها کافی است نیروی انتظامی این باند راشناسایی و منهدم کند تا دیگر مسئله کودک کار و خیابان نداشته باشیم.

سریال «آوای باران» در خدمت عادی سازی معضل کودکان کار و خیابان است

مدیر سابق خانه کودک شوش با اشاره به اینکه نمی‌دانم پرداختن به معضل کودکان کار و خیابان در سریال آوای باران آگاهانه یا نا آگاهانه بوده است، افزود: اما این سریال بشدت در خدمت عادی سازی معضل کودکان کار و خیابان است.

برای پول درآوردن کودکان کار و خیابان را دستمایه قرار دادند

به گفته وی ۴ تا ۵ هزار نفردر طی این ۱۳ سال تلاش کرده‌اند که جا بیاندازدند مسئله کودکان کار و خیابان یک مسئله اجتماعی است اما به یکباره کارگردانی برای اینکه پول دربیاورد از این موضوع مهم سوءاستفاده می‌کند و آن را دستمایه‌ای برای ساخت فیلم قرار می‌دهد و در نهایت ذهن مردم را از این معضل اجتماعی منحرف می‌کند.

برای پول درآوردن کودکان کار و خیابان را دستمایه قرار دادند

بی خیله با طرح این پرسش که فیلمهایی که در مورد کودکان کار و خیابان ساخته می‌شود واقعا چقدر به نفع این کودکان بوده است، افزود: از آنجایی که مسئله کودکان کار و خیابان دغدغه است در مورد آن فیلم می‌سازند چون که می‌دانند مردم آن را نگاه می‌کنند اما خروجی فیلم به هیچ عنوان به نفع این کودکان نیست.

اوج فاجعه؛ پدر شخصیت اصلی که کودک کاربوده، پولدار است

عضو انجمن حمایت از حقوق کودک خاطرنشان کرد: اوج فاجعه در سریال «آوای باران» اینجاست که شخصیت اصلی داستان که کودک کار بوده است تازه کودک فقیری هم نبوده است و پدر او پولدار است.

بی‌خیله تصریح کرد: نمی‌دانم تا چه اندازه ساخت سریال «آوای باران» سازماندهی شده بوده است یا اینکه در خدمت یک جریانی برای عادی سازی این مسئله بوده است اما در‌‌ نهایت این کار را انجام داده است.

سریال باران اقتدار نیروی انتظامی را زیر سئوال برده است

وی با اشاره به اینکه حتی اگر بپذیریم که کودکان کار و خیابان باندی عمل می‌کنند این خود اقتدار نیروی انتظامی را زیر سوال می‌برد، افزود: در این فیلم ۲۰ سال، کودکی در کنار کودکان دیگر در این باند زندگی می‌کند و سئوال اینجاست که نیروی انتظامی در طول این سال‌ها چه کار می‌کرده است یعنی اینقدر مملکت بی‌قانون است؟

۲۰ سال کودکان استثمار شده‌اند اما نیروی انتظامی بی‌خبراست

بی‌خیله تصریح کرد: در این فیلم ۲۰ سال کودکان استثمار شده‌اند و نیروی انتظامی متوجه نشده است و از آن بد‌تر هیچ یک از همسایه‌ها نیز به نظارت اجتماعی خود عمل نکرده‌اند و هیج گزارشی نداده‌اند و برایشان اهمیت نداشته است که این تعداد بچه چه کار می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه در این ۲۰ سال همه سکوت کرده‌اند افزود: مورد دیگری که آبکی بودن این سریال را نشان می‌دهد این است که آن‌ها در دو یا سه هزار متر زمین زندگی می‌کنند که حداقل سه میلیارد تومان پول این زمین است و چطور ممکن است کسی که سه میلیارد تومان پول دارد کودکان را استثمار کند.

بی خیله خاطر نشان کرد: حتی اگر بپذیریم که این کودکان باندی عمل می‌کنند اینهادر چه پروسه‌ای به این باند‌ها می‌پیوندند و آنهایی که براین باورند چه جوابی دارند زیرا اگر این کودکان دچار آسیبی نبودند باند‌ها از کجا آن‌ها را یارگیری می‌کردند از همین رو حتی اگر بپذیریم که آنها باند هستند باید مورد توجه قرار گیرند و برای آنها برنامه وجود داشته باشد.

چرا نیروی انتظامی اعتراضی به این فیلم نمی‌کند؟

عضو انجمن حمایت از حقوق کودک افزود: چطور می‌شود این کودکان باندی عمل کنند اما در طی این ۲۰ الی ۳۰ سال اخیر نیروی انتظامی هیچ گزارشی درباره منهدم شدن این باند‌ها نداده باشد از همین رو نمی‌دانم چرا نیروی انتظامی اعتراضی به این فیلم نمی‌کند؟

۱ تا ۲ درصد کودکان کار و خیابان گدایی یا اسفند دود می‌کنند

وی با اشاره به اینکه جامعه در شناخت مسئله کودکان کار و خیابان دچار انحراف شده‌اند، افزود: کودکان کار و خیابان فقط آنهایی نیستند که گدایی یا اسفند دود می‌کنند شاید این تعداد را تنها ۱ یا ۲ درصد کودکان کار و خیابان تشکیل می‌دهند مسئله مهم این است که ۴ میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم که یا در کارگاه‌ها کار می‌کنند و یا در خیابان می‌چرخند.

بی‌خیله با اشاره به اینکه بیش از ۹۰ درصد کودکانی که گدایی می کنند افغانی هستند، افزود: حتی اگر بپذیریم که این کودکان باندی عمل می‌کند باید گفت که هیچ نظارتی بر آنها نیست و مورد انواع و اقسام آزار های جنسی و عاطفی و بهره کشی قرار می‌گیرند.

 

نگاهی به سریال «آوای باران»؛ تلاطم در هوای گرگ و میش

شب‌های زمستانی تلویزیون با پخش سریال «آوای باران» روشن و گرم شده است. این سریال توانسته با روایت داستانی نزدیک به ذائقه تماشاگر عام و به تصویر کشیدن درامی پرجاذبه و مملو از کشش، به پربیننده‌ترین برنامه تلویزیون در این زمان تبدیل شود. سریالی است که در آن سرگرم کردن مخاطب اولویت دارد، اما از نگاهی اجتماعی، اخلاقی و تاحدودی سیاسی هم برخوردار است. البته سریال «آوای باران»، هم در محتوا و هم در ساختار، با چالش‌هایی مواجه است که مانع از تبدیل شدن آن به اثری ماندگار و دارای جایگاهی برتر در میان تولیدات تلویزیونی ایران شده است. وضعیت این سریال درست مانند شخصیت محوری آن، باران در تلاطم میان هوای گرگ و میش است!

«آوای باران» تازه‌ترین سریال «حسین سهیلی‌زاده» است. او اغلب آثار پیشین خود را به تقلید از فیلم‌های هندی ساخته بود. «ترانه مادری»، «دلنوازان» و «فاصله‌ها» ازجمله این سریال‌ها بودند که به طور آشکاری با گرته‌برداری از سبک و سیاق فیلم هندی ساخته و پرداخته شده بودند. سریال «آوای باران» هم، چنین وضعیتی دارد.

  اما چرا «آوای باران» را مشابه فیلم هندی می‌دانیم؟ آثار موسوم به فیلم هندی (چیزی شبیه به فیلم‌فارسی) همواره متکی بر احساسات‌گرایی مفرط و روابطی سرشار از وصل و فراق‌های اشک‌انگیز هستند به جز این مورد، فیلم‌های هندی پر از رقص و آواز هستند که تنها تفاوت آنان با اینگونه سریال‌هاست.

این مجموعه، داستان مردی به نام «طه ریاحی» است که همسرش را از دست داده و با تنها فرزندش باران زندگی می‌کند. او که مدیر یک شرکت دارویی است برای انجام یک معامله تجاری به ترکیه می‌رود، اما برایش پاپوش می‌دوزند و داخل کیفش یک بسته هروئین جاسازی می‌کنند. (هر چند مشخص نمی‌شود که این بسته چگونه به کیف او وارد ‌شده است؟!) همین موضوع سبب می‌شود که به حبس ابد محکوم شود. وی با نوشتن یک وکالت‌نامه، اداره شرکت و سرپرستی فرزند خود را به خواهرزاده‌اش می‌سپرد. اما خواهرزاده و همسرش، آدم‌های کلاه‌برداری هستند و از موقعیت به وجود آمده سوءاستفاده می‌کنند تا بیشتر پولدار شوند. آنها همچنین با بدرفتاری‌های خود، موجب فرار باران از آن خانه و پناه بردنش به یک باند استثمار کودکان می‌شوند. پس از بیست سال، طه بخشیده می‌شود و به ایران برمی‌گردد (باز هم معلوم نمی‌شود که چرا و چگونه محکوم به حبس ابد ناگهان بخشیده می‌شود) و باران همچنان در مخروبه‌های حاشیه شهر و در میان تبهکارها زندگی می‌کند. دروغ خواهرزاده طه به او و جا زدن دختر خود به عنوان باران سبب می‌شود که فرید، پسر جوان آنها که برعکس خانواده‌اش آدم بااخلاقی است به جست‌وجوی باران بپردازد و ...

خُب، همان طور که مشخص است، این گونه اتفاقات فقط در فیلم‌های هندی و فیلم‌فارسی و سریال‌های ترکیه‌ای رخ می‌دهد. البته این سریال دارای ویژگی‌های مثبتی هم هست. از جاذبه و قدرتش در جلب توجه مخاطب که بگذریم، این مجموعه تلویزیونی به بعضی مسائل اجتماعی و سیاسی هم پرداخته که آن را از یک کار صرفاً سرگرم‌کننده اعتلا بخشیده است. مثلاً یکی از موضوعاتی که هنوز در حاشیه است، اما به‌نظر می‌رسد در قسمت‌های آینده بیشتر مطرح می‌شود، نحوه مرگ همسر طه است. آن طور که از اشارات و تلمیحات داستان می‌توان برداشت کرد، او از سرنشینان هواپیمایی بوده که در سال 67 توسط ناو آمریکایی ساقط می‌شود و حدود 270 مسافر غیرنظامی و ازجمله چند کودک بی‌گناه در آن به شهادت می‌رسند بوده است. پرداختن به چنین موضوع مهمی در یک سریال پربیننده می‌تواند تأثیرگذار باشد.

سریال «آوای باران» همان طور که از تیتراژ آن مشخص است، بخشی از فضای روایی و دراماتیک خود را به مسئله کودکان خیابانی اختصاص داده است. تیتراژی هوشمندانه و هنرمندانه که تلفیقی است از زیبایی و زشتی؛ کودکانی که ملتمسانه به شیشه پنجره خودروهای ایستاده در پشت چراغ قرمز می‌زنند. بارش باران هم نوید نجات و رستگاری است. شاید این برای نخستین بار باشد که یک فیلم یا سریال، تلاش کرده تا تصویری آسیب‌شناختی و در عین حال غمخوارانه نسبت به این دست از افراد جامعه نشان دهد. بچه‌هایی که اغلب مردم تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشورمان هر روز در معابر و خیابان‌ها با آنها مواجه می‌شوند؛ با نگاه‌های پر از خواهش و دست‌های ملتمس به سوی مردم. اما این تنها بخشی از واقعیت تلخ زندگی این بچه‌هاست و «آوای باران» سعی کرده تا پشت صحنه موقعیت کودکان خیابانی را هم افشا کند.

البته این سریال دچار چند ضعف محتوایی هم هست. مثلاً نوع رابطه فرید با پدر و مادرش تاحدودی بدآموزی دارد. هرچند او بر سر اصول و اعتقاداتش بر والدینش طغیان کرده، اما این دلیلی برای توجیه بدرفتاری و کج‌خلقی با پدر و مادر نیست و یا طرح غلیظ روابط دختر و پسر نامحرم در این سریال که موجب قبح‌زدایی از این روابط می‌شود.

همان طور که بیان شد، در جذابیت و برخورداری «آوای باران» از برخی ویژگی‌های مثبت محتوایی، جای تردیدی نیست، اما ای کاش فیلمسازان ما در پی الگوهایی متعالی‌تر و فرهیخته‌تر برای جلب نظر مخاطب در فیلم‌ها و سریال‌ها باشند. چون پیروی از روش‌های فیلم هندی و فیلم‌فارسی و سریال‌های ترکیه‌ای سبب تنزل سلیقه مردم می‌شود.

 

منبع:صبح صادق

نقدآوای باران – وبلاگ لحظه های حیات

ب نظر من بودن یک یا چند تا از بازیگران مورد علاقمون در سریال نباید باعث بشه که بعد منفی کار رو ندیده بگیریم...

 

این کار یعنی آوای باران کمی تا قسمتی عجیبه و منفی و ب دور از در نظر گرفتن شعور مخاطب...

 

اولین مشکلش هم نویسندگیشه...نویسندگی ای که کارگردان از اون ب نام خلاقیت نام می بره اما خلاقیتی در اون نیست

 

کپی برداری ناشیانه از داستان معروف الیور توییست

 

داستانی که زیباییهای خاص خودش رو داشت و با وجود رنگهای خاکستری و خیابونها و بعضی مردم چرک و نامطبوعش اما ب دل نشست

 

چرا ما یاد نگرفتیم کمی متعادل باشیم؟؟؟

 

همیشه یک وجه از زندگی در ما اغراق آمیز تر از وجوه دیگه است

 

مثل شخصیتهای نابسامان این داستان

 

همشون ی بخش کاملا اغراق آمیز دارن

 

ک بسیار عجیبه و باور ناپذیر

 

نویسنده یا کارگردان.... این رمان معروف رو هندی کرده.. به جای الیور داستان دختری به نام باران رو انتخاب کرده...بارانی ک بیشتر غلو می کنه و انگار با بزرگ شدن توی جمع تکدی گران...فیلسوف بار اومده تا یه دختر زجر کشیده...یهو قلدر و قداره کشه...بعد آروم و ناز نازی!!!!

 

 بعد هم ک خیلی زود بزرگش می کنه و فرید رو می فرسته دنبالش.... نقشی که واقعا مصنوعیه. یک پسر جوون مدیر! بطور تصنعی نمازخون و مومن....نقشی که اصلا باور پذیر نیست... نمیدونم توی سریال خبری از پلیس هست؟! این فرید که مثلا مدیر ستاد جمع آوری بچه های خیابانیه نفوذ و قدرت ماموران اف بی آی رو داره و یک تنه همه کار میکنه؟؟!!!! حتی در یک قسمت دیدم که به پلیسها هم دستور میداد و یا میگفت تا هروقت بخوام نگهش میدارم! خوب این یعنی چی؟؟ این یعنی خلاقیت؟؟؟

 

مهران احمدی ...مثلا شده  شبیه شخصیت فاگین رمان وزین بینوایان ....طراحی این شخصیت اولین و مهم ترین توهینیه ک به مخاطبان باسواد تلویزیون و خوانندگان رمان الیورتویست می شه....

 

اصلا چرا باید به جای پرداختن به کودکان کار و خیابانی و اصل قرار دادن اونا... دختری مثل بیتا و مادر و پدر اونو اصل داستان قرار داد؟؟؟.

 

بیتا درسته ک نمونه دختری بی تربیت و بسیار دریده س... هیچ احترامی هم به بزرگترهای خودش نمی گذاره...اما ب نظر من روون بازی می کنه...تصنعی نیست...ولی خوب کاراکتر داستان دیگه خیلی گستاخی رو از حد گذرونده... برای رسیدن به پسر مورد علاقه خودش مقابل همه وای میسته... ی نوع آموزش بازی و معامله با پدر و مادره انگار برای رسیدن به خواسته های غیرمنطقی.... اصلا جا زدن بیتا به اسم باران چی بود؟؟ و چرا طاها باید نگران مال و اموالش باشه؟؟ یعنی اسم اینم خلاقیته یا کش دادن الکی داستان و نادیده گرفتن شعور ما؟؟؟ ثبت احوال هم بووووووووووووق تشریف داره یعنی آیا اونوقت؟

 

بعد نقش طاها...من خودم ب شخصه آرامش و متانت آقای پگاه رو می پسندم...ن در این سریال..کلا...اما این نویسنده محترم و کارگردان عزیز چرا اینقدر ی پدر رو خنگ تصور کردن؟؟ مثلا فکر کن جای اینکه دخترت 26 سالش باشه 18 سالش باشه تازه فقط یک نشونه خال از بچه یاد پدر هست؟! پس هر خالداری!!!! رو بیارن به عنوان دختر قبول داره آیا؟؟؟

 

در مورد بقیه شخصیتها هم ک در پست قبلی مربوط ب همین سریال حرف زدم...

 

راستی

 

چرا سینما و تلویزیون ما این شکلیه؟؟ چرا سریال سازای ایرانی سریالایی می سازن با قسمتهای زیاد...تو همه این قسمتها هم حرمتها شکسته میشن و انقدر کشش میدن و به قول معروف  آب میبندن توش ک نوعی توهینه ب شعور بیننده...بعد طی یک عملیات انتحاری در قسمت آخر و در یک نتیجه گیری کلی شخصیت های بد و تنبیه می کنن و مجازات و از اون مضحکتر خیلی وقتها متحول....

 

آوای باران هم همینه...فصل اول سریع و بی منطق تمام شد و رسیدیم به فصل دوم...حالا هم انقدر کشش دادن و شورشو درآوردن...بعدم توی یکی دو قسمت آخر می خوان همه رو بکنن قدیس و زندگی شیرین می شود؟؟؟

 

من فکر می کردم تماشای سریالی مثل آوای باران می خواد موضوع مهمی مثل کودکان خیابانی و مافیای تکدی گری رو برای من افشا و اطلاع رسانی کنه...ولی دیدم نه.... داستان همون عاشقانه های هندی همیشگیه.....

و از اون بدتر...مردم دیگه حالا به جای تماشای دغدغه سازمان بهزیستی و دیدن سریالی دراماتیک و در عین حال آموزشی و اجتماعی در آوای باران منتظرند تا ببننند نتیجه عشق بیتا و سینا و باران، فرید و کیانوش چ میشه!!!!.این هم از دست پخت جدید تلویزیون برای رفع یک معضل اجتماعی و البته مبارزه با ماهواره!!!!

 

تازه به به و چه چه همه هم بلنده...و نصف بیشتر ک چ عرض کنم....بالغ بر نود درصد این به به و چه چه ها ب خاطر حضور بازیگر مورد علاقشونه در سریال...و از اون بدتر ک بی هیچ نگاه علمی ای هر گونه نقد رو هم مغرضانه سرکوب می کنند و جوابهای غیر منطقی می دن...

 

ما هممون هنرمندی رو دوست داریم و کارش رو می پسندیم...اما بی عیب ک نیستن...قرار نیست با حضور اون در سریالی ضعف اصلی سریال یا فیلم رو ندیده بگیریم....این سریال ضعیفه...بسیار هم ضعیفه....

 

ب قول آقای خسروی عزیز ک گفتن خیلی وقته نشستم و دست زیر چونه تلویزیون تماشا نکردم...باید گفت...آره...ما عادت کردیم فیلم ها و سریالهامون رو ب خاطر حضور شخصی ک دوسش داریم تماشا می کنیم بدون این ک بدونیم چ هزینه ای صرفش شده و چ پیامی قرار بوده برامون داشته باشه...

 

خداییش...رو راست و وجدانی...ما هنرمندمون رو ب خاطر تیپ و ظاهرش انتخاب نمی کنیم؟؟ اگه نه...پس چرا این روزا خیلی از مرد اولای سینمای دیروز ب فراموشی سپرده شدن و تو اوج تنهایی و شاید تنگدستی دارن این دنیا رو سر می کنند...اگه نه...و اگه از روی دلایل علمیه...چرا خیلی از پیشکسوتهامون رو در اوج بیماری داریم و ب یادشون نیستیم؟؟؟

 

هنر فقط تو دستای اونایی نیست ک الان چهرشون ب واسطه یه سری کار واقعا ضعیف و بی معنا تو دیده...ما مردم متاسفانه یادمون رفته...خیلی چیزا رو یادمون رفته...صفحه می زنیم...طرفداری می کنیم...لایک می کنیم...قربون صدقه میریم...ک چی؟؟

 

ک بگیم هنر دوستیم؟؟ واقعا هنردوستیم یا آدم دوست؟؟

 

اگه هنر دوستیم چرا برای یکی مثل مهرآرا ک دو پاشو از دست داد صفحه نزدیم؟؟ چرا سعدی افشار ک تو تنگدستی و تنهایی فوت کرد امسال برامون اسطوره نیست؟؟

 

چرا قربون صدقه یکی مثل جمشید مشایخی نمی ریم ک اوج هنره و بیمار؟؟ یا شهلا ریاحی رو شناختیم؟؟

 

نخیر..

البته فقط ما نیستیم...صدا و سیمای ما هم نونش رو ب نرخ روز می خوره

 

یکی مثل احسان علیخانی ک توی جشنواره جام جم هر شوخی زشت و زننده ای خواست با هنرمندا و ب خصوص پیشکسوتی مثل نصیریان کرد رو می کنه برتر و جایزه می ده...یه تشکر خشک و خالی از استاد بزرگ ارجمند نمی کنه!!!!

 

تا تقی ب توقی میخوره و سریالی پخش میشه...گلخانه و ورزش و ویتامین سه راه میندازه ولی برای یاد کردن از اسطوره های قدیمیش کوچکترین همتی نداره..

 

سینمامون ک فاتحش خوندس..هر کی ممنوع التصیر تو تلویزیونه فوری کارش اونجا بالا می گیره...اونم با هر سر و شکلی...سوپر استارا و الگوهامون شدن بازیگرایی ک ن تنها به خودشون ک ب ارزشها و اعتقادات این مملکت ذره ای احترام نمیزارن...نمونش عکسهای متضادی ک ازشون همه جای دنیای مجازی هست با بازیگریشون...یا کنفرانس ب قول خودشون عالمانه شون در مکانی مقدس مثل مکه برای ترویج بی حجابی و اینکه در قرآن گفته نشده حجاب داشته باش!!!!مگه بازیگر تو دید نیست؟ مگه الگو نیست..چرا انقد متناقض و از دست در رفته و جو گیر پس؟؟

 

درد زیاده..حرف هم....گوش چی؟؟ گوشی ک عاقلانه بشنوه و عاقلانه ج بده...هست؟؟؟

 

البته ی نکته رو هم ندیده نمی گیریم ک ضعف اصلی ب خاطر فیلمنامه ضعیف کاره...

 

جز باران و مرضیه ک  خیلی غلو شده و مسخره بازی کردند بقیه مشکلی تو بازیشون نبود...

آوای باران ، از خیال تا واقعیت

 

سریال آوای باران که این روزها از شبکه سوم سیما در حال پخش است روایتگر داستان پدر و دختری است که دست تقدیر زندگی آرام اشان را به هم میریزد و هرکدام سرنوشت جدیدی پیدا میکنند

 

حکایت نقد سریال و یا نقد برنامه های شبکه سوم سیما در این مجال نمی گنجد و البته قصد بنده هم این نیست بلکه میخواهم اشاره ای گذرا داشته باشم به قسمت پخش شده در شب گذشته که بطور کامل اختصاص داشت به استثمار و بهره کشی از کودکان توسط یک زن و شوهر سودجو

 

زن و شوهری که با دور هم جمع کردن کودکان بی سرپرست و گاه بد سرپرست با استفاده از معصومیت کودکانه آنها و همین طور ترحم بدون منطق و اغلب نا آگاهانه مردم کوچه و بازار از این نمد بوجود آمده برای خود کلاهی می بافند به بهای بسیار گزاف آزار و اذیت جسمی و روحی برای کودکان تحت سلطه اشان

 

اگر چه دست اندرکاران تهیه و تولید سریال در ابتدای پخش تیتراژ جمله ای با این مضمون : که تمامی افراد ،اسامی و مکانها و قصه فیلم براساس تخیل نویسنده شکل گرفته و مابه ازای واقعی ندارند ولی واقعیت آنست که تمامی فیلمها و سریالهایی که ساخته میشوند اگر روایتگر داستانها و افسانه های قدیمی نباشند و به مشکلات جوامع امروزی پرداخته باشند شکی نیست که داستانشان برآیندی از مشکلات و معضلات جامعه هست و خواهد بود

 

با دیدن اوضاع و احوال کودکان کار در این سریال و نحوه زندگی و معیشت اشان با خود گفتم اگر چنین مسایلی در کلانشهر بزرگی چون تهران باشد که هست واقعا سازمانهای حمایتی همچون کمیته امداد و بهزیستی و مراکز انتظامی و محاکم قضایی باید کلاهشان را کمی بالاتر بگذارند زیرا که این کودکان در سایه ناتوانی و بی برنامگی چنین نهادها و سازمانهایی است که در چنین وضعیتی گرفتار شده اند

 

البته باید گفت در جامعه ای که مدیرانش (اشاره به پرونده اختلاس بیمه ایران)11 میلیارد تومان رشوه میگیرند کودکانش اگر سرپرست و سرپناه مناسبی نداشته باشند باید هم سر از بیغوله های جنوب شهر دربیاورند و با گدایی و کیف قاپی و... گذران عمر کنند

سریال آوای باران

 

مجموعه تلویزیونی “آوای باران” که این روزها از شبکه  سه سیما در حال پخش است، کاری از گروه اجتماعی این شبکه است که به تهیه کنندگی محمد هاشمی اصل و کارگردانی حسین سهیلی زاده تهیه و تولید شده است. آوای باران داستان زندگی تاجری ثروتمند به نام طاهاست که در اثر یک ورشکستگی مالی دچار مشکلاتی خانوادگی می شود و زندگی او با تغییراتی همراه می‌گردد.

 

پخش این مجموعه تلویزیونی از شنبه ۱۶آذرماه آغاز شد و به نظر می رسد تا به حال توانسته است جایگاه مناسبی درمیان مخاطبان خود پیدا کند. این سریال گذشته از ماجرای اصلی، قصه هایی را در بر می گیرد که در همین قسمت های ابتدایی گره هایی اساسی و پیچیده را در کار ایجاد کرده اند و یکی از اصول مهم فیلمنامه نویسی که همانا گام دومش پس از مقدمه چینی گره افکنی است به خوبی در این سریال صورت گرفته است.

 

مجموعه تلویزیونی “آوای باران” دارای ۴۰ قسمت ۴۰ دقیقه ای است و داستان های آن در دو فاز زمانی دهه ۷۰ و زمان حاضر روایت می شود. تعداد قسمت های این سریال گذشته از پیام ها و مفاهیمی که دربردارد، خود فرصتی برای شخصیت پردازی و بسط و توسعه ماجراهای فیلمنامه است. از این رو بیننده با یکسری داستان های بدون نتیجه و بی فرجام رو به رو نیست یا با رویدادهایی در طول سریال مواجه نمی شود که طرح شده اما سربسته باقی می‌مانند.

 

همچنین به نظر می رسد این سریال از ریتم خوبی هم برخوردار است و و رویدادها پرکشش به نظر می‌رسند.

 

گذشته از این به نظر می رسد در زمینه انتخاب بازیگران گزینش ها به گونه ای بوده است که اکثر بازیگران از نظر میانگین سنی به دو فاز زمانی میمیک و چهره نزدیکی داشته باشند.

 

مجموعه تلویزیونی “آوای باران”همچنین دارای مضمونی اجتماعی است و به یکی از معضلات جامعه اشاره ای نسبتا مسقیم دارد. اشاره ای که گذشته از آن که در طول داستان زیر ذره بین نقد قرار گرفته است، توانسته تا حد زیادی شفاف و روشن مساله کار کودکان و کار خیابان را مورد بررسی قرار دهد و یکسری واقعیت ها را در این زمینه پیش چشم مخاطب بنشاند.

 

مجموعه تلویزیونی آوای باران همچنین سعی دارد تا قصه ها را به طور موازی و با سهمی اگر نه یکسان اما لازم پیش ببرد. به این معنی که داستان در عین روایت های مستقل و مجزای خود در نقطه ای به یکدیگر گره خورده و همین در هم تنیدگی باعث جذابیت شان می‌شود.

 

این سریال همچون دیگر آثار سهیلی زاده برخواسته از بطن جامعه است و مسائلی را مورد تاکید قرار می دهد که بسیاری از افراد در زندگی روزمره با آن دست و پنجه نرم می کنند یا دغدغه شان است.

 

آوای باران همچنین سریال هایی با تصاویر و نماهای هنرمندانه است و قاب بندی ها، چیدمان تصاویر و تدوین کار فرم و ساختاری جذاب را برای خروجی و نتیجه نهایی سریال به دنبال داشته است.

 

سریال “آوای باران” همچنین از بازیگرانی بهره می برد که هریک در حوزه تلویزیون و بعضا سینما چهره هستند و همین گذشته از کیفیت بازی و توانمندی اجرایی شان تاثیر زیادی بر جلب توجه بیننده دارد.

 

یکی دیگر از ویژگی های این سریال که البته بیشتر به کارگردان و هوشمندی اش در انتخاب بازیگران بر می گردد. حضور آنان در قالب نقش ها و ایفای کاراکترهایی است که تا حد زیادی از نقش های قبلی شان فاصله داشته است و این حضور می تواند نوعی فاصله گرفتن آن ها از کلیشه هایی باشد که یا پیش از این به دام آن گرفتار آمده اند یا آفت این کلیشه شدن را نزدیک دانسته‌اند.

 

و در پایان می توان به عامه پسندی و گروه مخاطبان سریال اشاره کرد و به این نکته تاکید ورزید که بر اساس گفته های کارگردان مجموعه آوای باران فیلمنامه نگاهی کلی وعام به مشکلات اجتماعی دارد. بنابراین می توان همه گروه ها و اقشار جامعه را در شکل گیری این آسیب، دامن زدن به آن سهیم دانست.

 

اشکالات سریال «آوای باران» از نگاه یک حقوق‌دان/ انتقال و مالکیت قواعد خاصی دارد

نقد آوای باران بهزاد ابتهاج در مورد اشکالات حقوقی سریال «آوای باران» عنوان کرد: این سریال در مورد انتقال و مالکیت اشکالات حقوقی فراوان دارد.

 

بهزاد ابتهاج؛ حقوق دان و وکیل پایه یک دادگستری در مورد اشکالات حقوقی سریال پرطرفدار «آوای باران» در گفت و گو با سینماپرس گفت: اتفاقاتی در سریال تلویزیونی آوای باران رقم می خورد که ارتباط مستقیم با مسایل حقوقی دارد. روند سریال دوباره این ایراد همیشگی را آشکار می سازد که سازندگان آثار سینمایی و تلویزیونی کمتر به خود زحمت می دهند در مواردی که نیاز به استفاده از نظرات مشاورین حقوقی با تجربه و حرفه ای است به این مهم پرداخته و آثاری تولید می شود که فاقد ایرادات حقوقی باشد.

 

وی افزود: در اینکه ذهن هوشیار مخاطب به راحتی وقتی با ابهام و سر در گمی یک مساله مواجه می شود متوجه اشکلات اساسی حقوقی خواهد شد زیرا علم حقوق نیز برخاسته از عقل و منطق است. در این سریال می بینیم که پس از برگشتن طاها از سوی نادر و همسرش حالتی ایجاد می گردد که بخش مهمی از اموال طاها به نام باران جعلی انتقال یابد.

 

این وکیل خاطر نشان کرد: همه می دانیم که انتقالات رسمی و دفترخانه ای از دقیقترین تعاملات قانونی محسوب می شوند سر دفتران محترم می بایست طبق قانون با رویت اصل شناسنامه و کارت ملی افراد اعم از انتقال گیرنده و دهنده و تطبیق عکس اشخاص، مبادرت به تنظیم اسناد رسمی می کند به معنی دیگر وقتی قرار است سندی بین دو نفر تنظیم گردد ابتدا اصل اسناد به علاوه مدارک شناسایی طرفین از جمله اصل شناسنامه و کارت ملی طرفین تسلیم دفتر خانه خواهد شد و سر دفتر مکلف است استعلامات لازمه را از مراجع دیصلاح انجام دهد و در صورت عدم وجود، منع قانونی و عدم ممنوع المعامله بودن طرفین سند انتقال را تنطیم می کند سپس وقت مناسبی برای حضور متعاملین تعیین می کند.

 

ابتهاج ادامه داد: به محض حضور افراد سر دفتر مبادرت به احراز هویت آنها با تطبیق عکس کرده و پس از حصول اطمینان از تمامی جوانب امر اخذ امضا می شود. قطعا طاها اسناد شرکت را به نام بیتا نکرده است بلکه بر اساس روند داستان به نام باران می شود.

 

وی یادآور شد: شخصی که سال هاست مفقود الاثر بوده است و چنانچه قصد استفاده از شناسنامه دوران کودکی باران باشد نیز با توجه به اینکه به محض ورود افراد به سن رشد باید شناسنامه تعویض و عکسدار شود این احتمال نیز محکوم به رد است پس به هیچ وجه امکان ندارد دفاتر اسناد رسمی سندی را به نام شخصی که مفقود الاثر است بدون رویت اصل شناسنامه و تطبیق عکس آن با مراجعه کننده تنظیم و انتقال دهند.

 

این وکیل اذعان داشت: مگر اینکه فروشنده دارای وکیل رسمی باشد که بازهم باید مراتب صحت وکالتنامه و هویت وکیل احراز گردد وجالبتر اینکه  حتی اگر قایل به تخلف سر دفتر از شرایط قانونی و الزامی تنظیم اسناد رسمی باشیم باز اتفاق خاصی رخ نداده است این اقدام غیر قانونی  براحتی با تقدیم شکواییه ساده خطاب به دادستان محل قابل برگشت و تعقیب کیفری است از طرف دیگر نقل و انتقال مالکیت شرکتها تابع قوانین و مقررات خاص است.

 

وی ادامه داد: عملا نویسنده و کارگردان به صورت مستقیم شعور مخاطب را نادیده گرفته و با تشکیل فرضهای خیالی حقوقی و قضایی مخاطب را به مقوله حقوق و قضا بدبین می سازند در حالیکه قانونگذار شدیدا در نحوه تنظیم اسناد رسمی نظارت خاص و مستقیم دارد و چنین اتفاقی که از ذهن نویسنده داستان این سریال گذشته است درعالم حقوق خنده دار و غیر ممکن است.

 

ابتهاج در پایان تصریح کرد: شاید گفته شود موضوع بحث ما یک اثر تلویزیونی است و نویسنده قصه را نباید در چارچوب چالشهای حقوقی قرار داد و اهمیت ندارد که علم حقوق در یک فرض خاص قصه چه حکمی دارد این استدلال محکوم به رد است چرا که برخی اصول از جمله اصول قانونی و حقوقی اموری نیستند که دستخوش تغییرات ناشی از داستان نویسی قرار گیرند و اتفاقا رعایت اصول حقوقی به داستان استحکام بیشتری داده و روند قصه را برای مخاطب باور پذیر تر مینماید.

در آستانه پخش «آوای باران»

حسین سهیلی‌زاده: نباید به سراغ سلیقه‌های شخصی‌مان برویم

سه‌شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۲

Description: 150-45.jpg

حسین سهیلی‌زاده گفت: سریال «آوای باران» داستان تکدی‌گری است البته در قالبی نمایشی.

این کارگردان افزود: آنچه که در سال های اخیر چندان مورد توجه قرار نگرفته و متاسفانه از آن غفلت شده است، موضوع کودکان کار و مساله تکدی‌گری و معضلاتی است که این پدیده به وجود می‌آورد.

***

به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حسین سهیلی‌زاده در سال‌های اخیر مجموعه‌های تلویزیونی چون ترانه مادری، دلنوازان، فاصله‌ها، سراب و ... را روی آنتن شبکه سه سیما داشته است.

وی که این روزها کارگردانی مجموعه 40 قسمتی «آوای باران» را بر عهده دارد، با اعتقاد بر اینکه نباید به سراغ سلیقه‌های شخصی‌مان برویم، گفت: در این صورت عامه مخاطبان را فراموش کرده‌ایم. باید قصه‌هایی را مورد توجه قرار دهیم که دغدغه‌های عمومی هستند. به نظرم می‌آید آنچه که در سال‌های اخیر چندان مورد توجه قرار نگرفته و متاسفانه از آن غفلت شده است، موضوع کودکان کار و مساله تکدی‌گری و معضلاتی است که این پدیده به وجود می‌آورد. باید بدانید که بسیاری از کودکانی که به کار واداشته می‌شوند، از سوی عده‌ای استثمار شده‌اند؛ بنابراین در «آوای باران» سعی کرده‌ایم به این مباحث ورود کنیم و تاحدی به جزئیات این مساله هم بپردازیم.

او درباره‌ی داستان این سریال گفت: سریال آوای باران داستان تکدی‌گری است؛ البته در قالبی نمایشی. در یک جاهایی به اجتماع نزدیک‌تر می شویم اما واقعیت این است که بخش نمایشی آن هم برای جذابیت کار مورد توجه قرار دارد و برایمان خیلی مهم بوده است.

سهیلی‌زاده در ادامه گفت: نگاه شخصی خود من نسبت به متن «آوای باران» که با نویسندگان این مجموعه هم در میان گذاشتم، نزدیکی حال و هوای اثر به رمان الیورتوییست بود و برداشتی کاملا آزاد از این رمان است. اگرچه ایرانیزه شده است و فضای مستقلی از آن دارد. شکل قصه کاملا ایرانی است اما بخش نمایشی آن تا حدی به داستان الیورتوییست نزدیک شده است.

کارگردان سریال «سه پنج دو» همچنین با اشاره به سوژه اجتماعی «آوای باران» و طرح آسیب های اجتماعی در آن افزود:من همیشه در آثاری که کارگردانی آن را بر عهده داشته ام سعی کردم تا تم اصلی را به دغدغه های اجتماعی اختصاص دهم. زیرا مدرک تحصیلی خودم هم در رشته مددکاری اجتماعی بوده است همواره سعی کرده‌ام معضلات اجتماعی را به عنوان تم در قالب‌های مختلف خانوادگی، درام و یا طنز جای دهم.

وی با اشاره به اهمیت توجه به مخاطبان گسترده تلویزیون در ساخت آثار نمایشی تصریح کرد: هر چیزی که برای تلویزیون ساخته می‌شود باید با نگاه به مخاطب صورت گیرد. چرا که ما برای عموم مردم سریال یا فیلم می‌سازیم، برای مخاطبانی بالقوه‌ای با جمعیت 70 میلیونی. حال اگر بخواهیم بیشتر افراد این جمعیت را به تماشای یک اثر جذب کنیم، این دیگر بسته به توانمندی و هنر ماست که بتوانیم محتوای مورد نظر آنان را تامین کرده و به سلیقه هایشان نزدیک شویم.

وی درباره‌ی روایت دو مقطع زمانی در سریال و درباره ملاک های انتخاب بازیگران بیان کرد: در کارهایم این تجربه را داشته‌ام که بازیگران بخواهند در یک مجموعه در نقش‌های متفاوتی ظاهر شوند یا در دو مقطع سنی به ایفای نقش بپردازند. خوشبختانه نتایج خوبی را هم به دنبال داشته است. معتقدم که اگر بازیگر به خوبی هدایت شود، کاراکتر درست جابیافتد و نسبت به نقش خود اشراف و تسلط کافی داشته باشد، دیگر مهم نیست که او قرار است دو یا چند موقعیت متفاوت را در سریال بازی کند.

سهیلی‌زاده درباره‌ی ملاک‌های گزینش بازیگران تازه کار سریال نیز اضافه کرد: تعدادی از بازیگران این اثر از دانش آموختگان حوزه تئاتر هستند. بعضی از آن ها هم تجربه های کوتاهی در حوزه بازیگری داشته اند. از حدود سه یا چهار نفر چهره جدید این سریال هم تست گرفتیم و احساس کردیم که برای نقش ها انتخاب های مناسبی به نظر می رسند.

به گزارش ایسنا، مجموعه ی تلویزیونی «آوای باران» کاری از گروه اجتماعی شبکه سه سیماست که پخش آن به طور تقریبی از اواخر آذرماه آغاز خواهد شد.

   

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter