نویدنو 22/10/1392

نویدنو  22/10/1392 

 

 

هراس رژیم ولایت فقیه از حزب توده ایران

عزت سیامک

 

رسیدن به شعارهای مشترک از سوی نیروهای سیاسی و اجتماعی گوناگون برای رزمی مشترک در برابر دردی مشترک ، می تواند به عنوان چشم اسفندیار رژیم ولایت فقیه عمل کند .

رژیم ولایت فقیه دوباره بار، و در تداوم یورش ها و حملات بی وقفه خود ، کارزار جدیدی را علیه حزب توده ایران به راه انداخته است که همزمانی موزه گیری های سران رژیم گواهی بر هم آهنگی در این کارزار است.

بسیاری از سران رژیم "ولایت فقیه" بر این باور بودند که پس از یورش وحشیانه و برنامه ریزی شده به صفوف حزب توده ایران در سال 61 و دستگیری بسیاری از رهبران و مسئولین بلند پایه آن و اعدام دسته جمعی اکثریت آنها در فاجعه ملی  درسال 67، حزب توده ایران را برای همیشه از صحنه سیاسی کشور خارج کرده اند .  اما بسیار زود این باورآنها پس ازسازماندهی  مجدد حزب ، آغاز فعالیت ها و برگزاری موفقیت آمیز پلنوم ها ، به ویژه پلنوم 18 و سپس  برگزاری کنگره ملی حزب توده ایران ، به یاس تبدیل شد و دوباره هراس و وحشت را بر پیکر رژیم انداخت. هراسی که رژیم را مصمم کرد تا با به کار گیری رذیلانه ترین شیوه ها از فعالیت و نفوذ حزب در عرصه سیاسی کشور جلوگیری کند. خیالی بود باطل که با گذشت زمان و منسجم تر شدن صفوف  حزب، بی ثمری و شکست این راه کارها به اثبات رسید. حزب توده ایران در ششمین کنگره خود با افشای سیاست های ضد توده ای رژیم ولایت فقیه علیه حزب، در سند مهم و تاریخی خود " فرازی از هفت دهه سیر تکاملی نظرها و برنامه های حزب توده ایران " نوشت:

روند احيای پر جوشش مبارزه تشکيلاتی و سياسي حزب با تشکيل “پلنوم ۱۸ حزب، به منظور بازساز ی ارگا نهای رهبری، و سپس تشکيل “کنفرانس ملی“ در سال ۱۳۶۴ - براي اولين بار در تاريخ حزب- به  سکان داری رفقای باقی مانده از ترکيب رهبری گذشته، بررغم همه دشواری های عينی و ذهني، آغاز پرقدرتي داشت. تلاش رهبري حزب در اين دوره، بر تدوين سياست هايی منطبق با شرايط واقعی جامعه، نقدِ عملکردِ حزب در سال های 1357-1362 ، وفاصله گرفتن از خو شباوری نسبت به ماهيت سياست ها، باورها، و جهت گيری های اقتصادی- اجتماعی سران درجه اول رژيم ولايت فقيه، متمرکز بود. مصوبه ها و سندهای “کنفرانس ملی”، پيروزی حزب در رويارويي با يورش سال ۱۳۶۲ و پيامدهای بعدی آن را بشارت مي داد، و اين مسئله يی نبود که رژيم و ارگان های امنيتی آن به سادگی پذيرای آن باشند."

 رژیم ولی فقیه در تاریخ سرکوب های قرون وسطایی و وحشیانه خود، با "وابسته " خواندن سازمان ها و فعالین سیاسی به  سازمان های "ممنوعه" و یا عامل خارجی نامیدن  آنها، فجیع ترین جنایت ها را علیه مردم میهنمان صورت داده است. رژیم ولایت فقیه در زمان به "محاکمه" کشیدن رهبری حزب توده ایران و افسران بلند پایه و توده ای و قهرمان کشور در شوهای تلویزیونی ، با "وابسته" و "جاسوس "خواندن آنها ، زمینه لازم برای اعدام های دسته جمعی آنها و سایر نیروهای مبارز در میهنمان را فراهم کرد. چنین شیوه ای از برخورد با نیروهای سیاسی، "منطق " رژیم برای بقا در قدرت بوده و هست.   آخرین نمونه بزرگ این جنایت ها ، قتل ، شکنجه و زندانی کردن مردم معترض پس از انتخابات 88 بود . با این حال تلاش رژیم برای به سکوت کشاندن کامل این اعتراض ها نتوانست با موفقیت کامل روبرو شود و پس از قریب چهار سال ، هنوز رهبران این حرکت عظیم مردمی در "حصر خانگی " به سر می برندو بسیاری از شرکت کنندگان  در اعتراض ها  یا اعدام شده اند ، یا مورد وحشیانه ترین شکنجه ها و آزار های جسمی و روانی قرار گرفته اند و یا هنوز در زندان ها به سر می برند. حرکتی مردمی که توانست چهره دیکتاتوری خشن "ولی فقیه" را بیشتر از قبل آشکار سازد و شکافی جدی در میان نیروهای حاکمیت ایجاد کند. حرکتی که هنوز زخم ضربه آن بر پیکر رژیم التیام نیافته و رژیم در هرفرصتی تلاش می کند تا باقیمانده نیروهای آن را با دستاویزها و دروغ پردازی ها از میان بردارد .

سخنان اخیر سران رژیم در چند روز اخیر گواهی بزرگی بر هراس رژیم است. رژیمی که همواره با دروغ پردازی ، "تاریخ سازی" و تهمت و افترا ، تلاش کرده است تا مخالفین خود را از سر راه بردارد، اینبار جنبش مردمی سال 88 را منتسب به حزب توده ایران دانسته و رهبران آن را تحت تاثیر حزب خوانده است.

مصلحی وزیر سابق اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی  در سخنرانی که در اصفهان داشت ، در رابطه با جنبش سال 88 گفت:

"من وقتی مسئولیت وزارت اطلاعات را پذیرفتم بیش از یک ماه از جریان روز فتنه می‌گذشت و دفاتر ستاد‌های انتخاباتی فتنه‌گران همچنان باز بود ........... در یکی از همین ستاد‌ها ......یک جزوه‌ای پیدا شد که در آن جزوه دقیقا مشخص بود که طراحی‌ها برای وقوع آن اتفاقات از یک سال قبل پیش‌بینی شده بود حتی در آن برنامه‌هایی که برای سفر به استان‌ها ترتیب داده

شده بود تدوین شده بود و اینکه در روز انتخابات باید چه بکنند، دقیقا همان زمانی که مصاحبه یکی از فتنه‌گران انجام شد که من پیروز انتخابات بودم نیز در آن جزوه آورده شده بود و به نوعی حرکت‌های کف خیابانی نیز در آن نوشته شده بود. .................... ما این جزوه را به یکی از بزرگان نظام دادیم. ایشان پس از بررسی به ما اعلام کرد که این جزوه ادبیاتش

ادبیات حزب توده است. ما نیز بر همین اساس بررسی کردیم دیدیم پاراگراف‌ها دقیقا از حزب توده گرفته شده و این طراحی‌ای بود که آمریکایی‌ها برای این انقلاب کردند و چون می‌دانستند شعارهای سرمایه‌داری نتیجه نمی‌دهد اول با شعارهایی شروع کردند که مورد استقبال مردم قرار گیرد و این جزوه جزوه‌ای بود که مجموعه‌ای از داخل و خارج کشور تدوین کرده بودند. "

(خبرگزاری فارس 13 دی 92 )

صفار هرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد در دولت نهم، فعال سیاسی و فرهنگی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نیز در مصاحبه ای که با خبرگزاری نسیم داشت ، در هم آهنگی با این نظرها ، جنبش سال 88 را چنین توصیف می کند:

"بدون تردید قضایای سال88، یک "فتنه پیچیده" و از قبل طراحی شده، با ابعاد و گستره داخلی و خارجی و با مشارکت اضلاع مختلف بوده است......... بعد از رحلت امام، حول و حوش سال 68، در پلونوم بیستم حزب توده، مباحثی مطرح شده بود و گفته بودند ما باید داخل برویم و کارهایی انجام دهیم که بتوانیم فعالیت هایمان را در داخل کشور سامان بدهیم. منتهی چون فرصت به ما داده نمی شود و امکان ورود مستقیم نداریم، باید بتوانیم با بخشی از گروه های داخل نظام با هم شریک شویم چون آن مقدمه ای که می تواند ما را با یک گروهی پیوند بزند، شعار صلح، صلح خواهی و دموکراسی است. ما با این دو بازوی دموکراسی و صلح می‌توانیم در محیط داخلی یارگیری کنیم و خود را به آنها نزدیک کنیم. چون هر دو شعار، شعار موجهی است و در داخل، بسیاری از نیروهای انقلاب هم ممکن است که به دنبال شعار های صلح و مردم سالاری باشند."

رژیم ولایت فقیه ، حزب توده ایران را "خط دهنده" جنبش مردمی در سال 88 می داند، و با یافتن "اسناد " دریکی از ستاد ها این مسئله را حتمی می خواند. رژم چون همیشه و بنا به ماهیت خود ، هیچگاه حقی برای مردم قایل نبوده و حاضر نیست حتی کوچکترین حرکت و خواست آنها را به رسمیت بشناسد. رژیم با چنین دروغ پردازی هایی علاوه بر افزایش فشار به رهبران جنبش اعتراضی سال 88 ، تلاش می کند تا این خیزش به حق و مردمی را به  حد یک "توطئه" از سوی مخالفین رژیم تنزل بدهد  ودر نتیجه آن را " جرمی" غیر سیاسی به شمار آورد. جرم  سران اعتراض های مردمی در سال 88 ، "همکاری"  و "گرفتن خط " از  حزبی است که دشمن طبقاتی و ایدئولوژیک رژیم است و سزای آن نیز اعدام، شکنجه و زندان خواهد بود. به بیان دیگر هدف ایجاد  رعب و وحشت در میان مردم و وادار کردن آنها به سکوت در برابر بی عدالتی ها و نابسامانی های برخاسته از رژیم "ولایت فقیه" است.

مصلحی و هرندی این "اتهام " را به حزب توده ایران وارد می سازند که حزب " شعارهای صلح ، صلح خواهی و دمکراسی " را برای پیوند با مردم مورد استفاده قرار داده است و این که این شعارها " شعارهایی هستند که مورد استقبال مردم قرار می گیرند."

به یقین شعارهایی در یک جامعه مورد توجه قرار می گیرند و می توانند به عنوان یک نیرو رژیم را وادار به عقب نشینی و یا شکست کنند که بستر لازم برای رشد آنها وجود داشته باشد و در شرایط میهن ما ، این تنها حزب توده ایران نیست که شعارهای  صلح ، آزادی  و عدالت اجتماعی را سرلوحه مبارزات خود قرار داده است ، بلکه نیروهای اجتماعی دیگر نیز پس از بیش از سه دهه تجربه سیاست های جنگ طلبانه ، انحصار گرانه و جنایتکارانه رژیم ، به این شعارها نزدیک شده و آن ها را به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای پایان دادن به دیکتاتوری حاکم  پذیرفته اند. رسیدن به شعارهای مشترک از سوی نیروهای سیاسی و اجتماعی گوناگون برای رزمی مشترک در برابر دردی مشترک ، می تواند به عنوان چشم اسفندیار ولایت فقیه عمل کند . آنچه که رژیم را وادار می کند تا با چنین شیوه هایی در میان نیروهای ضد دیکتاتوری تفرقه ایجاد کند.

آری حزب توده ایران اعتراف می کند که خود را به سلاح دفاع از حقوق حقه  مردم که هما نا آزادی ،صلح و عدالت اجتماعی است ، مجهز کرده است و در تاریخ بیش از هفت دهه مبارزات خود ، از همان بدو تاسیس نشان داده است که در کنار  چه اقشار و طبقات اجتماعی قرار گرفته  است و از منافع چه کسانی حمایت می کند.  حزب توده ایران  با مجهز بودن به این سلاح بود  که توانسته است مبارزات کارگران ، کشاورزان و به طور کلی مردم میهنمان رابه پیش ببرد ، مبارزاتی که اسناد تاریخی هفتاد سال گذشته مینمان گواهی دهنده وسعت و تاثیر آنها بر زندگی روزمره مردم مینمان است، اما در برابر این سلاح حزب توده ایران  ، رژیم چه سلاحی را به کار گرفته است؟ رژیم جنگ طلب ، ضد مردمی و آزادی کش "ولایت فقیه" ، از زمان به قدر ت گرفتن کامل اهرم های سیاسی و اقتصادی کشور وگنجاندن  قانون دیکتاتوری مطق   "ولایت فقیه" در قانون اساسی ، سیاست های انحصار گرانه خود بر میهنمان تحمیل کرد. سلاح رژیم دربرابر مردم ، جنگ طلبی ، اعدام ، تحقیر اجتماعی و انسانی ، تحقیر خلق ها ، گسترش بی عدالتی ، چپاول گری  و تجاوز به حقوق انسانی و اجتماعی مردم میهنمان بوده است. رژیمی سراسر غرق در فساد که کشور ما را تا ورشکستگی و نابودی کامل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی  سوق داده است.

رژیم "ولایت فقیه" با چنین دروغ پردازی هایی تلاش می کند تا به باور خود حس "نفرت " و"جدایی طلبی " از حزب توده ایران را در میان مردم و نیروهای سیاسی ایجاد کند .  اما رژیم غافل از این است که پایداری و ریشه دار بودن حزب توده ایران  تنها استوار بر شعارهای توخالی نیست ، بلکه بر آمده از قدرت معنوی است که طی هفتاد سال مبارزه به دست آمده است. حزب توده ایران از بدو تاسیس ، خود را یک حزب پیشرو و پیشاهنگ می دانست وبنا براین اندیشه انقلابی  نمی توانست  و نمی تواند حامی طبقات و اقشار کهنه و ارتجاعی جامعه باشد ، اقشاری که رژیم ولایت فقیه به نمایندگی از آنها در تضاد با منافع اکثریت مردم زحمتکش میهنمان قرار گرفته است. پایگاه طبقاتی حزب توده ایران  کارگران ، کشاورزان و سایر زحمتکشان و نیروهای ضد استبدادی و ضد استثماری است . بر همین پایه نیز در همان چند سال آغازین فعالیت خود توانست با سازماندهی و بسیج کارگران و زحمتکشان ، تغییرات جدی و بنیانی را در زندگی زحمتکشان و به طور کلی مردم میهنمان ایجاد کند و نفوذ افکار حزب در این پایگاه طبقاتی است که رژیم ولایت فقیه را به هراس انداخته است .

حزب توده ایران در عرض 5 سال توانست صدها هزار کارگر و دهقان را در تمام کشور متشکل ساخته و مبارزه آنها برای دست یابی به خواست ها ی صنفی و اجتماعیشان را سامان دهد. حزب با شعار هشت ساعت کار ، اضافه دستمزد وآزادی تشکیل اتحادیه ها ، توانست قانون هشت ساعت کار و پرداخت دستمزد روزهای تعطیلی را قانونی کند. دهقانان کشورمان در ارتباط با حزب ، با حقوق قانونی خود آشا شده و توانستند در بسیاری از نقاط کشور امتیازات مهمی را به دست آورند. حزب به دلیل افکار آزادیخواهانه و عدالت طلبانه خود ، به سرعت در میان روشنفکران و اندیشمندان نفوذ کرد وبه اعتراف دوست و دشمن ، نسلی نوین  از بهترین نویسندگان، شاعران، اندیشمندان و متفکرین را در دامان خود پرورش داد. حزب با ایجاد سازمان های زنان ، دانشجویی و صلح، مبارزه سیاسی در میهنمان را در مرحله نوینی قرار داد و تحولی جدی در مبارزات  سیاسی کشورمان ایجاد کرد. بر خلاف کینه توزی ها و نفرت طبقاتی رژیم،  این ها خاطراتی هستند که مردم از حزب به یاد دارند و اثرات آنها همچنان بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ مبارزات پربار و موفق زحمتکشان میهنمان است.

این ها آن خاطرات تاریخی است که رژیم را هراسان ساخته و از همین رو تلاش میکند تا از نفوذ حزب و عقاید و افکار آن در میان مردم ، از طریق ارعاب و "دروغ پردازی " جلوگیری کند. حزب توده ایران  همیشه به دلیل مواضع مردمی خود هدف مستقیم حمله ها و دسیسه های ارتجاع حاکم بر میهنمان قرار گرفته است . تاریخ سیاسی میهنان در بسیاری از برهه ها نشان داده است که اوج گیری حملات علیه حزب توده ایران برابر با چرخشی بیشتر از سوی رژیم درتضاد با منافع مردم میهنمان بوده است ، آنچه که در شرایط فعلی  در میهنمان رخ می دهد ، به یقین آثار مخرب جدی بر میهنمان خواهد داشت و در این میان ، موضع گیری های حزب توده ایران در مورد انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری ، هدف رژیم از این انتخابات و نیافتادن حزب در دام "شعار"های بی پشتوانه رژیم، در حملات اخیر بی تاثیر نبوده است. حملاتی که می تواند زنگ خطری برای بیشتر زیر پا گذاشتن  منافع مردم میهنمان باشد.

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter