نویدنو 08/10/1392 |
نویدنو 08/10/1392
سعید محمدی کانون مدافعان حقوق کارگر - فساد اقتصادي نفس مردم را بریده است. آخرین نمونه گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس در بارهی سازمان تامین اجتماعی است. بانکها، گمرکات، شهرداریها، ادارات، شرکتها و موسسات اقتصادی دولتی یا خصوصی ،کوچک و بزرگ بیمهها و خلاصه هر جایی که میباید ظاهرا کار و فعالیتی صورت گیرد از فساد مبرا نیست. از یک مدرسه و بیمارستان دورافتاده گرفته تا یک موسسه کلان در پایتخت در همه جا آلودگی موج میزند. لغات رانت، مافیا، اختلاس، سوءاستفاده و رشوه و میلیارد همچون نقل و نبات حتا در محافل خصوصی دو سه نفره در اتوبوس و مترو و مهمانی و کوچه و خیابان در همه جا ورد زبان همگان است. هر جا كه موردي از تجاوز به اموال عمومي را طرح ميكنيم ، متقابلا 3 یا 4 داستان واقعی و عجیبتر و بیشرمانه تر را مي شنویم. همهی اینها در کشور و شرایطی صورت میگیرد که گوش فلک را با موعظههای اخلاقی و سخنرانیهای تمام نشدنی و… پر کرده اند. در کشور ما جریانات چپ و رادیکال و انسان دوست متهم به بی اخلاقی و چسبیدن به دنیا میگردند. میگفتند که از معنویت به دور هستند در پاسخ به اعتراضات و مطالبات مردم میگفتند که ما برای نان انقلاب نکردیم و زیر بنای الاغ هم اقتصاد بود! برای ما افسانه بافی کرده و داستانها و روایات میگفتند.
اینک غارتگران اموال عمومی کار را به جایی رسانده اند که حتا شیطان پرستان
افراطی هم نمیتوانند گوی رقابت را از آنها بربایند. دست همهی دزدها و
خلافکاران ، از پشت بسته شده و حتا شخصیتهای مثالزدنی نمایش نامهها و
رمانها هم پیش اینان لنگ انداخته اند
. مثل روز برای ما روشن است که یک کمیسیون تحقیقاتی مستقل کارآمد و چند نفره با تمامی امکانات و آزادی مطلق و دسترسی به منابع بی شمار پژوهشی و مصونیت قضایی و تامین امنیت همه جانبه در یک بازهی زمانی مثلا 2 ساله باز هم قادر نیست تمام ابعاد فساد و دزدی و اختلاس و سوءاستفاده و… را در ایران کشف کند. اگر هم قادر میبود تنها بخش کوچکی از آلام ما تسکین مییافت و بخش کوچک تری از آرزوها و آمالمان پاسخی منطقی مییافت. باز پسگیری این اموال از دست این قشر بسیار گسترده و کاملا آگاه به منافع خود امر مهمی است که برای اختصار از این پس با عنوان فاسد از آنها نام میبریم. اما نکتهی اساسی در این مساله ایجاد و پیشبرد یک نهضت و جنبش علیه فساد است جنبشی که اساسا در نظام سرمایه داری سر برآورده و مستقیما علیه آن میباشد. نهضتی که اعتراض و مبارزه و سازماندهی تودههای کارگر و زحمتکش اساس آن و احقاق حق مسلم و بهبودی اوضاع آنان هدف و یک امر غیرقابل چشم پوشی است.
در وهلهی اول این باور عمیق برای همه کسانی که درگیر این مبارزه و جنبش
هستند و یا میشوند بايد وجود داشته باشد که این حق مسلم و انکار ناپذیر و
بخشی از دسترنج و ثروت آنان است که در اختیار دست اندرکاران، مدیران،
مسوولان، عمال و مزدورانِ سرمایه و.. . است. و میباید هر چه زودتر به
صاحبان اصلی آنها برگردد. این خود ملزومات، اقتضائات سیاسی و تشکیلاتی
خاصی را میطلبد.
دزدی و اختلاس و رشوه …علاوه بر آثار مخرب و سوئی که در تحمیل زندگی
فقیرانه تر و ازدیاد فاصلهی طبقاتی دارد قدرتمندان و جانیان را از هر طیف
و جناحی که باشند گستاخ تر و جری تر میکند. آنها مرتبا و دائما به ابعاد
فساد خود میافزایند و به اصطلاح هیچ گاه به کم قانع نیستند. همین امر
آنها را از سويي به ايجاد محدوديت و تحمیل بی حقوقی به تودهها تشویق
میکند، و از سوي ديگر موجب پراکندگی و نا آگاهی بیشتر در سطح جامعه شده و
هر روز تجربهی جدیدتری برای تکمیل ظرفیت و اعمال ضد انسانی و استبدادی از
خود بروز میدهند. اصولا خوراک اینها جهل و عقب ماندگی تودهها و منش شان
دیکتاتوری ست به همین خاطر به عامل بسیار قوی در جهت محافظه کاری و عدم
تغییر وضعیت و گسترش و تقویت پایههای استبداد تبدیل شده و هر روز آنها را
باز تولید میکنند. چنان که میبینیم. به یاد داشته باشیم که در این شرایط خطیر و وحشتناک هیچ عقل سلیم و هیج آدم منصفی قادر نیست که به نفی مبارزه اقتصادی بپردازد. مبارزه برای دستمزدهای معوقه و افزایش آن علیه اخراج، بیکارسازی، تورم و گرانی و مقابله با اصلاحات ضدكارگري در قانون کار و بیمه ي تامین اجتماعی،هدفمندی یارانه و طرح استاد شاگردی و… تعطیل بردار نیست. این یک آموزشگاه واقعی برای رشد و در عین حال کسب دستاوردها و کامیابیهای بعدی و سازماندهی کارگران است.
اما مبارزه علیه فساد گسترده ي موجود، گشودن یک جبههی اعتراضی سیاسی
تودهای جدید است. یک دادخواهی و کیفرخواست روشن علیه فاسدان، دست
اندرکاران و خلاصه تمامی کسانی است که مسوول به وجود آمدن این وضعیت ننگین
وغیرقابل تحمل هستند. برای این کار باید به کارگران گوشزد کنیم که به هیچ
وجه نباید به اقدامات بالاییها و محاکم قضایی دلخوش کنیم. نباید با بی
تفاوتی سیاسی منتظر بود تا در آینده ي نامعلوم مثلا بعد از دگرگونی و
تغییرات سیاسی وسیع حق این جانیان و متجاوزان به اموال عمومی و… به کف
دستشان گذاشته شود . امر نظارت از پایین، تحقیق و سوال پیچ کردن مسوولان و
مقامات پیگیری و بررسی اسناد و دفاتر، حساب و کتاب، مداخله آگاهانه گام به
گام و مرحله و مرحله باید در دستور کار باشد. نتیجه ي غفلت همین است که تا
به حال بوده است . شیوههای گذشته جواب نداده و نخواهد داد. برای مبارزه با فساد به بیشترین آزادی و نیروی ممکن احتیاج داریم. تمام امکانات قانونی و گسترده ترین حضور مردمی برای این امر، بسیار مهم و ضروری است.
در اواخر قرن 18 بسیاری از فلاسفه کوشیدند با تشریح نقطه نظرات خود قوانینی
را برای ادارهی بهتر جامعه به تصویب برسانند. در قرن 21 و در دنیای مدرن
کنونی شاهد هستیم که عدالت اجتماعی کاملا منسوخ شده و آسیبها و گرفتاریها
و مشکلات ناشی از جهانی شدن هر چه بیشترِ سرمایه و اقتصاد، ما را نیازمند
قوانین جدیدی کرده تا بتوانیم با اتکا به آن حداقل مانعی در برابر
سوءاستفاده کنندگان از رانتهای اطلاعاتی و سیاسی (مثل انتصاب نهاوندیان به
عنوان رییس دفتر رییس جمهور و رییس اتاق صنایع و بازرگانی) و پول و قدرت و
فراریان از مجازات ايجاد كنيم، به اين اميد كه بتوان قدری توازن و عدالت
اجتماعی را به نفع محرومان تغییر داد، چرا كه میدانیم این اقدامات، سرمایه
داری را نابود نمیکند. رفرمیست هم نیستیم؛ اما نباید شک داشت که این
تغییرات هر چند کوچک میتواند برای ما بسیار سرنوشت ساز باشد.
در متن این توازن قدرت طبقاتی و سیاسی است که طبقهی کارگر شاهد زورگویی
صاحبان سرمايه و قدرت و چپاول تمام داشتههایش میشود. تنها در صورتی که
طبقهی کارگر آگاهانه برای تغییر این توازن قوا بکوشد میتواند به آینده
امید داشته باشد و گرنه، سرکوب، بی حقوقی، فقر و بیکاری و فساد به درجاتی
گسترش مییابد که این روزها ایام خوبمان باشد. برای دزدان و غارتگران هیچ
حد و مرز و توقفی وجود ندارد. باید انتخاب کرد. با ترجیع بندِ نمیشود و
نمیتوان و نمیگذارند، هیچ گرهای ازمشکلات بی شمار کاسته نخواهد شد.
اجازه میخواهم با نقل قسمتی از کتاب “آیا چنین جهانی می خواهیم؟
”
نوشتهی قاضی شجاع و ضد فساد نروژی خانم اوایولی، بر این حقیقت مهم مجددا
تاکید كنیم که تک تک ما و نیروی کلی و جمعی و سازماندهی شده ما میتواند
خیلی اقدامات ناممکن را عملی سازد. در صفحهی 164 میخوانیم: اودراردوگاههای آلمان نازی اسیر بود و به خاطر آشنایی با زبان آلمانی موفق شده بود در دفتر پست اردوگاه کار کند. او با یک قلم و چند برگ کاغذی که توانسته بود از دفتر اردوگاه مخفیانه بردارد شروع به آمارگیری از اسرا کرد. در جریان آمارگیری و یاداشت نام زندانیان تازه وارد متوجه شد که اردوگاههای دیگری نیز وجود دارد که مخفی است و در لیست اردوگاههای آلمان نازی وجود ندارد. اردوگاه اشتروت هوف که چندی بعد، خود او هم به آن جا منتقل شد؛ جایی است که اسرا بدون باقی ماندن نام و نشانی از آنها ناپدید میشدند. او با پیگیری هر روزه موفق شد نام نفر به نفر افراد نروژی را که در اردوگاهها بودند پیدا و یادداشت کند و این لیست را که شامل چند هزار نفر میشد توسط یک خانم نروژی به نام واندا هیورت که هفتهای یک بار اجازه داشت برای انجام کار وارد اردوگاه شود به خارج منتقل کند و با دخالت دولت سوئد 30 اتوبوس سفید رنگ روانه آلمان شد و تمامی افراد این لیست را که از اهالی اسکاندیناوی بودند از اردوگاهها جمع آوری کرد و به کشورشان بازگرداند. کاری بزرگ که تنها با یک قلم و چند برگ کاغذ صورت گرفت. زمانی که یک نفر و در بدترین شرایط میتواند کاری به این بزرگی صورت دهد چرا ما نتوانیم…؟ تاکید مجدد داشته باشیم بر این باور که باید در ما ریشه بدواند که هزاران میلیارد پول به یغما رفته حق مسلم ماست. میتوان با آنها بیمارستان، مدرسه، راه، هوای پاک و محیط زیست سالم و پارک بازی برای کودکان، کتابخانه و استخر و ورزشگاه و تفریح گاههای بیشتر برای یک زندگی بهتر داشت.می توان به کودکان خیابانی و کار بردگان جنسی، آسیب دیدگان جنگ، تجاوز و خشونت و شکنجه و نيز بیماران صعب العلاج و قربانیان جهل و خرافات و مواد مخدر و کارگران مهاجر و بیکار و… آن چنان خدماتي ارائه نمود که این مصائب مربوط به گذشته باشد و در عین حال برای همیشه به موزههای تاریخ سپرده شود. طبقهی کارگر ایران با این مبارزه نیرومندتر و متحدتر میشود. طبقهی کارگرِ ایران باید بتواند حداقل در یک عرصه به یک پیروزی چشمگیر دست یابد تا تجدید قوا کرده و با روحیه تعرضی به مبارزه ادامه دهد. کاری باید کرد! كاري كه زمین را زیر پای فاسدان داغ كند. 11 آذر
|
|