نویدنو 01/10/1392

نویدنو  01/10/1392 

 

 

رواج نگران کننده طلاق عاطفی درمیان زوج های جوان

تن‌هاي تنها زير يك سقف

حميدرضا خالدي

 

اسمش را هرچه مي‌خواهيد بگذاريد. جدايي، جدايي است. چه از طريق دادگاه و محكمه و دفترخانه و در حضور دو شاهد و ثبت شده روي كاغذ و همان كه «طلاق» مي‌نامندش باشد، چه به شكلي كه اين روزها بدجوري دامن خانواده‌هاي شهري كشور را گرفته و بين اهل فن به «جدايي خاموش» يا همان «طلاق عاطفي» شناخته مي‌شود. زيريك سقفند، از يك سفره غذا مي‌خورند، با هم مهماني مي‌روند اما با اين وجود دو جسم‌اند در دو روح كاملاً جدا از هم! زن راه خود را مي‌رود و مرد هم. رويه و يا به تعبيري «بيماري» شناخته شده‌اي كه روز به روز بيشتر و بيشتر شايع مي‌شود و مي‌رود تا به يك اپيدمي پنهان بدل شود. طلاق عاطفي نتيجه يك رابطه بيمار است. رابطه‌اي كه از آن به درستي مراقبت نشده.زن و مرد در بيگانگي دنياي يكديگر گم مي‌شوند و براي هم حكم يك همخانه يا همصحبتي را پيدا مي‌كنند كه به هم عادت كرده‌اند؛ رابطه‌اي از سر عادت. هركدام در خلوت خود ديگري را متهم مي‌كند و البته به هزار و يك دليل از جدايي رسمي نيز واهمه دارند. سرگيجه‌اي ميان پيوند و گسستن.
مجيد صفارنيا، رئيس انجمن روانشناسي اجتماعي ايران با اشاره به اين‌كه طلاق‌هاي عاطفي در سال‌هاي اخير تشديد شده، درمورد علل آن مي‌گويد: چند برابر شدن جمعيت و توسعه و صنعتي شدن كه از الزامات جوامع درحال توسعه است دركنار بي‌ثباتي شرايط اقتصادي و مالي خانواده‌ها باعث شده تا جدايي‌هاي پنهان در كشور افزايشي صعودي داشته باشد شیرین .احمدنيا، مدير گروه جامعه شناسي پزشكي و سلامت انجمن جامعه‌شناسي ايران نيز در همين زمينه مي‌گويد: دلايل مختلفي در اين زمينه مي‌توان برشمرد، به عنوان مثال نگراني از تبعات اجتماعي و اقتصادي طلاق براي فرد مطلقه، بويژه در مورد زنان خانه‌داري كه صاحب شغل و درآمد مستقلي نيستند، يا شرايط فرهنگي حاكم برجامعه ما كه باعث شده زنان مطلقه فرصت‌هاي مناسب كمتري را براي ازدواج مجدد و فراموش كردن و جبران تجربه ناموفق قبلي داشته باشند در كنار عوامل ديگري مانند برخي مزاحمت‌ها و انتظارات و توقعات نابجاي اجتماع پيراموني از جمله عواملي هستند كه باعث شده زوجين و بخصوص زنان بيشتر از آن‌كه به فكر طلاق باشند، راه مدارا و تحمل و صبر را در يك رابطه سرد پيش بگيرند.
آمار جدايي خاموش
ثبت هر ساعت ۱۶ طلاق در كشور بنا بر آخرين آمار، هشدار بزرگي است كه نمي‌شود از كنار آن به سادگي عبور كرد. اما درمورد طلاق‌هاي عاطفي ترازوي دقيقي در دست نيست. يك جامعه شناس نيمي از زندگي‌هاي مشترك ايراني‌ها را در شرايط جدايي پنهان مي‌داند و متخصص ديگري آمار طلاق‌هاي عاطفي را 15 تا 20 درصد از كل خانواده‌ها. مجید صفارنيا در مورد مبهم بودن آمارها پيرامون طلاق عاطفي مي‌گويد: اين امر به چند دليل است؛ از يك سو آمارها پراكنده است از سوي ديگر بسياري از افراد پاسخ دهنده از بيان اين كه در شرايط طلاق عاطفي به سر مي‌برند ابا دارند. ضمن اين كه زماني هست شما روابط يك خانواده را به ظاهر در وضعيت مطلوب مشاهده مي‌كنيد اما وقتي درگير مي‌شويد، مي‌بينيد كه دچار طلاق عاطفي هستند. از سوي ديگر بحران‌هاي اجتماعي و اقتصادي سال‌هاي اخير ميزان شادي را در جامعه كاهش داده و افراد سبك زندگي‌شان و معاشرت‌هاي شان تغيير كرده، همين امر زوج‌ها را به روزمرگي مي‌كشاند و افراد احساس مي‌كنند حرفي جز خاطرات منفي و ايراد گرفتن از يكديگر ندارند. با كاهش توان اقتصادي، سهم اوقات فراغت و رفت و آمد در خانواده كاهش مي‌يابد در نتيجه سهم شادي كم مي‌شود. افراد حال خوبي ندارند و به اشتباه تصور مي‌كنند كه دچار طلاق عاطفي هستند. بنابراين آمار درستي نمي‌توان ارائه داد. با اين وجود، شايد تنها آمار موجود درمورد جدايي‌هاي خاموش آماري باشد كه چندي قبل از سوي سازمان ثبت احوال انتشار يافت. آماري كه حكايت از دوبرابري تعداد آمار طلاق‌هاي عاطفي نسبت به طلاق‌هاي رسمي در ايران دارد.
بسياري از نظريه پردازان و حتي مردم، مدرن شدن جامعه را مقصر اصلي بروز رخدادي به نام جدايي خاموش مي‌دانند. اين گروه به پايين بودن آمار طلاق در دوره‌هاي پدران و مادران ما استناد مي‌كنند و اين‌كه امروز برخلاف ديروز، هرساله اين وضعيت رشدي تصاعدي دارد.
مجيد صفارنيا رئيس انجمن روانشناسي اجتماعي ايران اين تفكيك را چندان علمي و منطقي نمي‌داند و مي‌گويد: طلاق عاطفي در بين جوامع سنتي يا مدرن مسأله‌اي نسبي است اما آنچه مسلم است اين‌كه اين نوع فرايندها بيشتر در جوامع سنتي ديده مي‌شود چراكه در جوامع مدرن، به دليل آزادي‌هاي فردي و هچنين كاهش محدوديت‌ها، طلاق به همان شيوه ثبتي و رسمي انجام مي‌شود درحالي كه در جوامع سنتي زوجين به سادگي نمي‌توانند براي طلاق رسمي اقدام كنند و به همين دليل مجبورند زندگي مشترك اجباري خود را همچنان ادامه دهند.شيرين احمدنيا، دكتراي جامعه‌شناسي از انگلستان و عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي نيز طلاق‌هاي عاطفي در جوامع سنتي را بيشتر از جوامع مدرن مي‌داند: طلاق‌هاي عاطفي در جوامع سنتي هم وجود داشته و دارد، چرا كه در فرهنگ‌هاي سنتي، تأكيد زيادي بر ادامه زندگي زوجين حتي در سخت‌ترين شرايط و با وجود اختلاف و عدم رضايت متقابل وجود دارد. عبارت‌هايي نظير اين كه «زن بايد با لباس سفيد به خانه بخت برود و با كفن سفيد بيرون بيايد» و يا «بسوز و بساز» درچنين خانواده‌هايي حكايت ازشرايطي دارد كه زوجين با وجود فشارهاي فرهنگي و اجتماعي غالب، خود را ناگزير به ادامه رابطه زناشويي مي‌بينند.ولي برخلاف رئيس انجمن روانشناسي اجتماعي ايران، جعفر باي به عنوان يك آسيب شناس، موافق همان گروهي است كه مدرن شدن را يكي از مهم‌ترين دلايل افزايش طلاق‌هاي عاطفي مي‌داند: انواع طلاق‌ها در شهر‌هاي بزرگ بيشتر از روستاها و جوامع سنتي است، چراكه در روستاها زندگي‌ها به همان سبك وسياق‌هاي سنتي و برپايه باورهاي اخلاقي ادامه دارد و حرمت بزرگ‌ترها و گيس سفيدها را نگاه مي‌دارند. مهري دهقان، از كارشناسان اين حوزه
با تأييد اين نظريه مي‌گويد: در گذشته محرك‌هاي فيزيكي مثل اينترنت، تلفن همراه و ماهواره كمتر بود و زوجين بيشتر وقتشان را كنار هم گذرانده، ارتباطات اجتماعي خانواده، محدود به داخل خانه بود و در نهايت وابستگي زوج به همسرش نيز بيشتر بود.دكترحسين باهر، روانشناس و رفتارشناس هم از ديگر كارشناساني است كه با قبول تأثير منفي تكنولوژي بر زندگي‌هاي مشترك ايرانيان مي‌گويد: تاوقتي كه در هرخانه‌اي يك تلويزيون و رايانه و لپ تاپ مي‌بينيد، تا وقتي كه زن و شوهرها به جاي آن‌كه كنارهم نشستن و درددل كردن، در شبكه‌هاي اجتماعي و چت روم‌ها دنبال گوش شنوا و سنگ صبور مي‌گردند، بايد هم انتظار پديده‌اي به نام طلاق‌هاي عاطفي را داشت.برخلاف اين نظريه اما دكتر احمدي بلوطكي، كارشناس علوم ارتباطات، مقصردانستن رسانه‌ها و رايانه و... را، پاك كردن صورت مسأله مي‌داند: تلويزيون، روزنامه، رايانه و تلفن همراه ازجمله مصاديق زندگي و جزئي جدايي ناپذير از دنياي مدرن امروز ما هستند، بنابراين نمي‌توان براي آن‌كه خودمان را مبرا كنيم، همه چيز را به گردن تكنولوژي بيندازيم.وي تصريح مي‌كند: ريشه اصلي طلاق‌هاي عاطفي در بخش‌هاي ديگري است كه متأسفانه كمتر به آن‌ها توجه شده، درعوض براي آن‌كه كم كاري و بي‌توجهي خود را توجيه كنيم، به دنبال ساده‌ترين و در دسترس‌ترين گزينه يعني همين تلفن همراه و روزنامه و... مي‌رويم و آن‌ها را مجرمان اصلي جدايي‌هاي خاموش معرفي مي‌كنيم.دكتراحمدي درپايان تأكيد مي‌كند: اين درحالي است كه رسانه، ابزاري است روبنايي و نه زيربنايي و ريشه‌اي، پس نمي‌توان آن را به عنوان يك دليل ديد.
روزهايي كه تلف مي‌شوند
مطالعات نشان مي‌دهد كه بيشترين ميزان طلاق عاطفي در سال‌هاي اول ازدواج رخ مي‌دهد، يعني طلاق عاطفي زماني كه بچه‌ها به تدريج به جمع خانواده‌ اضافه مي‌شوند و زوجين سرگرمي بيشتري نسبت به قبل دارند، كمتر ديده مي‌شود. مريم عبدالحسين‌زاده مديركل دفتر بانوان و خانواده استانداري يزد هم با تأييد اين نظريه مي‌گويد: حدود نيمي از آمار طلاق رسمي بين زوج‌هاي جوان و در ۴ سال ابتداي تشكيل خانواده رخ مي‌دهد چرا كه زمينه طلاق رسمي، طلاق عاطفي است و اين نوع طلاق به شكل‌گيري طلاق رسمي كمك مي‌كند. وي با اشاره به وضعيت كودكان خانواده‌هايي كه دچار طلاق عاطفي هستند مي‌گويد: درطلاق‌هاي رسمي، كودك كمتر از طلاق‌هاي عاطفي سرگردان است، چراكه حداقل مي‌داند كه بايد با يكي از والدين خود زندگي كند، ولي درخانواده‌هايي كه مبتلا به طلاق‌هاي عاطفي شده‌اند، فرزندان سرگردانند و به همين دليل در بين اين كودكان بيماري‌هاي رواني وعصبي به شكل معنادارتري بيشتراست. يكي از آثار طلاق‌هاي عاطفي فراري شدن جوان‌ها از ازدواج است. چراكه جوانان نيز با درك روابطي بي‌روح و خالي از عشق از ازدواج فراري مي‌شوند.همانگونه كه يكي از كارشناسان مي‌گويد در گذشته مطالعات نشان مي‌داد كه متأهلين نسبت به مجردها از نظرسلامت رواني درشرايط بهتري قراردارند، اما در حال حاضر به نظر مي‌رسد سلامت روان براي افراد متأهل و مجرد چندان تفاوتي با يكديگرندارد. به بياني ديگر در چنين شرايطي تصميم‌گيري براي تجرد يك نوع مكانيسم دفاعي در مقابل كاهش و پايين بودن استاندارد‌هاي سلامت اجتماعي است.

http://www.iran-newspaper.com/1392/9/19/Iran/5531/Page/13/Index.htm#

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter